واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: از پارك ژوراسيك تا ببر تاسماني
دانشمندان توانسته اند با كمك DNA يك ببر تاسماني كه مدتها پيش منقرض شده است، ببري را با خواص بسيار نزديك به اين موجود به دنيا بياورند.
داستان دايناسورها هميشه براي مردم جذاب بوده است. آيا ممكن است اين موجودات غولپيكر و عجيب و غريب روزگاري ساكنان و حاكمان مطلق سياره ما بوده باشند؟ آيا ممكن است در روزگاري طولاني، جمعيت سياره ما را خزندگان و جانوراني غولپيكر تشكيل داده باشند؟ پاسخ اين پرسشها مثبت است و امروزه به كمك دانش فسيلشناسي و بررسي بقاياي به جا مانده از اعصار كهن، ميتوانيم نشانهها و رد پاهاي اين ساكنان غولپيكر و باستاني زمين را پيدا كنيم.
امروزه اين موجودات پس از 65 ميليون سال بار ديگر بر زمين ظاهر شده و تفكر ما را به چالش كشيدهاند. حتي فكر كردن به زميني كه اين موجودات ساكنان آن بودهاند هم هيجانانگيز است؛ اما آيا ممكن است روزي آنها بار ديگر بر خاك سياره ما گام بگذارند؟ اين پرسش مهمي است كه پاسخ مشخصي را نميتوان به آن داد، اما برخي دانشمندان با اميدواري از آن حرف ميزنند.
تا 65 ميليون سال پيش، موجودات غولپيكري بر سياره ما حكمراني ميكردهاند كه امروزه حتي تصور حضور آنها، هم هيجانانگيز و هم ترسناك است. شناگران غولپيكري كه بيش از 8 متر طول داشتند، پرندگان غولپيكر و عظيمالجثهاي كه ماهيان غولپيكر درياهاي باستاني را شكار ميكردند و هزاران جانور عجيب و غريب. در كنار اين مجموعه از موجودات، تنها تعداد اندكي از موجوداتي كه امروزه روي زمين وجود دارند، زندگي ميكردند.
موجوداتي مانند لاكپشتهاي عظيمالجثه از بقاياي ساكنان باستاني زمين هستند، اما روزگار حكمراني و خوشي اين موجودات چندان پايدار نبود و خيلي زودتر از آنچه به نظر ميآمد، به پايان رسيد. حدود60 ميليون سال پيش، انقراض نسلي عظيم در جهان رخ داد و طي آن بسياري از گونههاي موجودات، زمين را براي هميشه ترك كردند.
استخوانهاي آنها در اعماق زمين و زير لايههاي رسوبات مختلف انباشته و كمكم به فسيلها تبديل شد و 60 ميليون سال بعد، موجوداتي كه به جاي آنها بر زمين حكمراني ميكردند توانستند اين نقشهاي حكاكي شده در دل سنگها را كشف و آنها را معني كنند و در خيال، بار ديگر به سياره بازگردانند؛ اما چه چيزي باعث انقراض اين عجيبترين گونههاي موجودات تاريخ تكامل روي زمين شده بود؟ يكي از نظريات مورد قبول در باره انقراض نسل موجودات به نظريه برخوردي معروف است.
در اين نظريه عنوان ميشود كه بر اثر برخورد يك شهابسنگ عظيم در حدود 60 ميليون سال پيش، نسل بسياري از موجودات واز جمله همه انواع دايناسورها منقرض شده است و تنها تعداد اندكي از گونهها توانستهاند به حيات خود بر سياره ما ادامه دهند. پرسش اينجاست كه چگونه يك برخورد هرچقدر هم كه بزرگ باشد ميتواند چنان جمعيت انبوهي را نابود كند؟ پيش از اين تصور ميشد بر اثر اين برخورد كه احتمالا جايي در جنوب خليج مكزيك كنوني رخ داده است، غبار بسيار زيادي به آسمان بلند شده و جو زمين را براي چند دهه پوشانده است.
بدين ترتيب دريافت انرژي بر سطح زمين كاهش پيدا كرده و در نتيجه زنجيرههاي غذايي كه حيات دايناسورها به آن وابسته بوده است، از بين رفته و طي چند ده سال، نسل آنها منقرض شده است؛ اما نظري ديگر در چند سال اخير مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در اين نظريه برخورد شهابسنگ عامل مستقيم مرگ و مير و قتلعام معرفي نميشود.
در عوض اثرات اين برخورد مورد بررسي قرار ميگيرد. اين گروه پژوهشگر روي خويشاوندان زنده دايناسورها مانند مارمولكهاي غولآسا و تمساحها و ديگر موجوداتي كه به نظر شباهتهاي ژنتيكي با دايناسورها دارند، تحقيقاتي انجام دادهاند و متوجه ويژگي مهمي در ميان آنها شدهاند.
به نظر اين دانشمندان، بر اثر اين برخورد و پراكنده شدن غبار در جو زمين، دماي متوسط سياره ما اندكي كاهش پيدا كرده است، اما نه چندان كه باعث از ميان رفتن زنجيرههاي غذايي شود. اين كاهش دما باعث شده است سيستميكه در بدن دايناسورها براي حفظ جمعيت آنها فعال بوده به عاملي براي نابودي آنها تبديل شود.
بر اساس نتايج اين تحقيقات، احتمالا توليد مثل دايناسورها به دماي محيط وابسته بوده است. به اين معني كه جنسيت كودكان را دماي محيطي كه تخم در آن قرار دارد، مشخص ميكند.
بدين ترتيب با كاهش دماي سياره، تمام نسلهاي بعدي دايناسورها تك جنسي شده و امكان و فرصت بقا و ادامه نسل را از دست دادهاند.
البته نظريات ديگري كه ارتباطي با برخوردهاي فضايي ندارد نيز در انقراض نسل دايناسورها مطرح ميشود. يكي از اين نظريات به شيوع اپيدمي مرگباري بر سياره ميپردازد و ديگري آغاز عصر يخبنداني را عامل مرگ بزرگترين حاكمان سياره ارزيابي ميكند.
اما انقراض نسل آنها به هر دليلي كه صورت گرفته باشد به نظر ميرسد ايده بازگرداندن آنها به حيات ايده جذابي باشد. اين ايده اولين بار در داستانهاي علمي - تخيلي مورد توجه قرار گرفت، ولي زماني مردم به طور گسترده با آن روبهرو شدند كه در اوج شكوفايي دانش ژنتيك و افقهاي جديدي كه درباره آن هر روز كشف ميشد در دهه 90، استيون اسپيلبرگ با فيلم پارك ژوراسيك جهان را با اين مساله روبهرو كرد كه آيا ژنتيك امكان بازگرداندن دايناسورها را به ما خواهد داد يا خير؟ داستان به نظر بسيار ساده ميآمد. در آثار باقيمانده از دوران باستان و عصر ژوراسيك، تعداد زيادي كهرباهاي حاوي حشرات باستاني وجود دارد.
اين كهرباها در حقيقت شيره و صمغ درختان بودهاند كه حشرات را روي درختان گرفتار كرده و پس از ميليونها سال از دل معادن بيرون ميآمدهاند. هزاران نمونه از چنين كهرباهايي را ميتوان در موزههاي مختلف يافت.
اگر فرض كنيم يكي از اين حشرات باستاني پيش از گرفتار شدن به دام صمغ گياهان، دايناسوري را نيش زده باشد بخشهايي از DNA آن دايناسور درون حشره وجود دارند و ميتوان با استخراج آن و ترميم بخشهاي آسيبديدهاش و كمك گرفتن از يك موجود مشابه، دايناسورها را به دنيا آورد و آنها را به قلمرو قديميشان بازگرداند؛ البته آن فيلم بيشتر به جنبههاي اخلاقي استفاده از اين فناوري ميپرداخت، اما دانشمندان را با اين پرسش مواجه كرد كه آيا ميتوان چنين كاري را در عمل انجام داد؟ پاسخ آنها تا امروز منفي است.
آنها از توالي ژنتيكي پيچيده و نقشههاي ژنتيكي پيچيده اين موجودات سخن ميگويند كه امكان بازگرداندن آنها را غير ممكن ميكند، اما در عين حال تاكيد ميكنند به دنبال روشهايي هستند كه بتوانند دست به چنين تجربهاي بزنند.
آرتور سي كلارك، آيندهنگر علميبزرگ دوران ما معتقد بود زماني خواهد رسيد كه انسان ميتواند با كمك بقاياي موجودات منقرض شده، جانوراني مانند دايناسورها را به اين جهان بازگرداند و حتي با دستكاري ژنتيكي، آنها را مطابق با ميل خود اصلاح و تربيت كند.
اين انديشه اگرچه بسيار دور از ذهن به نظر ميآيد، اما ممكن است روزي به واقعيت بدل شود. روزگاري سفر به ماه ايدهاي احمقانه به شمار ميرفت، ولي امروز واقعيتي مربوط به تاريخ گذشته است. تخيل فعال ما هميشه راهگشاي آينده خواهد بود و شايد در 50 سال آينده شاهد تولد نخستين دايناسورها روي زمين باشيم.
هم اكنون كه اين مطلب را ميخوانيد مطمئن باشيد دانشمندان در آزمايشگاههاي خود به دنبال يافتن راههايي براي بازگرداندن اين ساكنان قديمي به سياره ما هستند.
تلاش براي احياي ببر منقرض شده تاسماني
بتازگي گروهي از دانشمندان توانسته اند با كمك DNA يك ببر تاسماني كه مدتها پيش منقرض شده است، ببري را با خواص بسيار نزديك به اين موجود به دنيا بياورند.
اين آزمايش بار ديگر اميدهاي فراواني را براي بازگرداندان موجودات منقرض شده به وجود آورد، تصور كنيد بتوانيد با استفاده از دانش ژنتيك و شبيهسازي، موجوداتي چون ببر مازندران و شير ايراني را دوباره به زيستگاههاي خود بازگردانيد.
هنوز اين روشها در مرحله آزمون قرار دارند، اما شايد روزي فرا برسد كه جنبه عملي به خود بگيرند و بتوانيم گامي فراتر گذاشته و حتي دايناسورها را بار ديگر زنده كنيم.
يکشنبه 6 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]