واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - ما هرگز بن لادن را پیدا نخواهیم کرد اما می توانیم او را مجبور کنیم روش هایش را عوض کند. این به ما کمک می کند او را نادیده بگیریم و فراموشش کنیم تا اینطور نشان دهیم که یازده سپتامبر آنقدرها هم اتفاق مهمی نبوده است. به گزارش خبرآنلاین، کتاب خاطرات جرج بوش پسر منتشر شده است. مایکل تامسکی خبرنگار روزنامه گاردین بخش هایی از این کتاب را با موضوعاتی دسته بندی کرده است که بر اساس آن معلوم میشود طرح حمله به ایران از سوی جرج بوش ارائه شده است. بخش هایی از این خاطرات بدین شرح است: حمله به تاسیسات هسته ای ایران: من به پنتاگون دستور دادم هر کاری برای حمله نیاز است بررسی و مطالعه کنند. حداقل این کار می تواند ساعت بمب را از کار بیاندازد! حمله مخفیانه به سوریه: ما این موضوع را به طور جدی بررسی کردیم ولی سازمان سیا و سازمان های نظامی اعتقاد داشتند این کار بسیار خطرناک است و امکان لغزش در آن بسیار است. دوستی با تونی بلر: اولین تلفن جرج بوش بعد از حادثه یازدهم سپتامبر به تونی بلر زده شد. این مکالمه دوستی ما را بیشتر از گذشته کرد و در خصوص سران کشورهای خارجی احساس کردم بیشتر با تونی بلر نزدیک هستم. بعد از سالها بعضی از متحدان ما در پیروی از ما تردید کرده اند ولی فکر کنم تونی بلر هنوز هم با ماست. یازده سپتامبر: آن هواپیما باید بدترین پرواز در طول تاریخ را تجربه کرده باشد. چطور می تواند دو هواپیما در یک روز به برج جهانی بخورد. شاید خلبان سکته قلبی کرده باشد...خون من به جوش آمد. ما می خواستیم ببینیم چه کسی این کار را کرده است. حمله به عراق: منطقه از نظر برقراری دموکراسی منطقه جوانی است و قابلیت های بالایی دارد. مردم عراق با دولتی بیشتر سازگار هستند که به جای شکنجه و کشتار به حرفهای آنها گوش دهد. ما در عراق اشتباه کردیم ولی علت حمله صحیح بوده است. شکنجه: هیچ شکی درباره این مسئله وجود ندارد ولی کارشناسان و پزشکان به سازمان سیا اطمینان داده اند که شکنجه ها آسیب جدی به زندانیان وارد نمی کند. من می دانستم روزی این مسئله به اطلاع عموم مردم خواهد رسید و فاش خواهد شد ولی مجبور بودیم و اعتقاد داشتیم مردم آمریکا نیز با اهداف ما همراه خواهند شد. من ترجیح می دادم اطلاعات با روش دیگری کسب شود ولی انتخاب بین برقراری امنیت و رعایت ارزش های انسانی سخت است. طوفان کاترینا: گفته می شود که من یک نژادپرست هستم ولی من به لورا گفتم که این بدترین حادثه در طول حکومت من در کاخ سفید بود. امروز هم همان احساس را دارم. من افتخار می کنم در آن لحظه تصمیمات خوبی اتخاذ کردم. بعد از گذشت سالها از حادثه کاترینا مشکل این نیست که من در آن لحظه تصمیمات اشتباهی گرفتم بلکه مشکل این است که زمان زیادی طول کشید برای نجات مردم سیاه پوست تصمیم بگیرم. اسامه بن لادن: شدیدا می خواستم بن لادن را تسلیم عدالت کنم. حقیقت این بود که تلاش های ما برای جستجوی او کافی نبوده است. در حالی که ما هرگز بن لادن را پیدا نخواهیم کرد اما می توانیم او را مجبور کنیم روش هایش را عوض کند. این به ما کمک می کند او را نادیده بگیریم و فراموشش کنیم تا اینطور نشان دهیم که یازده سپتامبر آنقدرها هم اتفاق مهمی نبوده است. باراک اوباما: او به طور وحشتناکی بین رای دهنده ها محبوبیت پیدا کرده است...داشتم فکر می کردم اگر فردی آفریقایی - آمریکایی بتواند پیروز انتخاب شود چه میشود... شاید تا چند روز قبل از انتخابات فکرش را هم نمی کردم ولی حالا باید دید که اگر یک آفریقایی آمریکایی عضو کاخ سفید دو تا پسر خودش را وارد دفتر تخم مرغی (دفتر کار رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید) کند چه می شود. حتماً دور اتاق را با تعجب نگاه می کند و یکی میدود تا اوباما را پیدا کند؟ گاردین/ 9 نوامبر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]