تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى على هر كس حلال بخورد، دينش صفا مى‏يابد، رقّت قلب پيدا مى‏كند، چشمانش از ترس خدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805573775




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آنسوی زندگی


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: آنسوی زندگی...

راشل زرگریان
فیلم نامه و سناریو نویس


آنسوی زندگی!...
اززندگی برسیدم چرا اینهمه مرا پیچ وتاب میدی؟ باسخ داد: آیا بازیگری بلدی؟ گفتم: هنربیشه خوبی هستم اما فقط روی صحنه نمایش. گفت: کافی نیست. سبس سئوال کرد: آیا دروغگوی خوبی هستی؟ گفتم گاهی دروغ مصلحت آمیز میگم اما پشت آن لبخند وناگهان ازخنده می افتم



اززندگی برسیدم چرا اینهمه مرا پیچ وتاب میدی؟ باسخ داد: آیا بازیگری بلدی؟ گفتم: هنربیشه خوبی هستم اما فقط روی صحنه نمایش. گفت: کافی نیست. سبس سئوال کرد: آیا دروغگوی خوبی هستی؟ گفتم گاهی دروغ مصلحت آمیز میگم اما پشت آن لبخند وناگهان ازخنده می افتم. گفت: کافی نیست اما بد هم نیست به زندگی وتشکیلات آن بخندی. متاسفانه این چند قدم کوچک ازهزاران قدمهائی است که باید یاد بگیری که بتوانی دربرابر تزویرکاران مقابله کنی.


گفتم: بس چاره چیه؟ گفت: نگران مباش چاره همیشه هست. حتی درتیره ترین لحظه ها راهی برای رهائی بیدا میشه. کمی احساس خوشحالی کردم وبرسیدم چی مثلا؟ گفت: باید بدانی دیگه, مرگ. بد نیست که سراغی هم ازاو بگیری شاید چیزی یاد بگیری. گفتم وقتی مردم دیگه برای چی وکجا یاد بگیرم؟ گفت: مگر نه اینکه انسان تا اتمام تکامل به روی کره زمین برمیگرده!


چاره نداشتم رفتم سراغ مرگ. با اینکه از کودکی هیچوقت ازمرگ هراس نداشتم ناگهان برای اولین بار احساس وحشت کردم. دریافتم هرچقدر به روزهای عمر اضافه میشود شجاعت انسان کمترمیشود. اما بخود نهیب زدم. از او برسیدم چرا آنقدر تلخی؟ مرگ باسخ داد: من خوابی هستم که همه را بیدار کنم. گفتم: چگونه بیدار شوم؟ گفت: قبل از اینکه بمن ملحق شوی باید با عزرائیل ملاقات کنی.


در واقع اوست که تو را بطرف من هدایت میکند. رفتم سراغ عزرائیل. بمحض رسیدن به مکان او که تنگ وتیره بنظر میرسید لرزش عجیبی درقلبم احساس کردم. بهمین دلیل فاصله را حفظ کردم. او ازآمدن من مطلع شد ونیشهایش را بالا وبائین میکرد. بخود شجاعت دادم وگفتم: آقاعزرائیل بدستور مرگ خدمت شما آمدم که سئوال کنم چگونه میتوان چاره پیدا کرد؟ اما کلمه ها تیکه تیکه ونیمه نصفه از دهانم خارج میشدند.

از خود کمی ناامید شدم . درشگفتی من ناگهان عزرائیل چنان زار و زار گریست که یک لحظه واهمه خود را فراموش کردم ودلم برای او سوخت. با حیرت برسیدم: ببخشید چی شده که اینچنین مضطربی؟ گفت: چی بگم. سالیان درازی است که کار من از دست آدمهای بیرحم تق ولق شده. ظلم وستمی که بعضی انسانها نسبت بهم وهمینطور به حیوانات میکنند قدر وارزشی برای من باقی نگذاشته. براحتی میتوان گفت که بیش از ربع قرن است که کسب من خیلی کساد شده.


دیگر نیازی بمن برای پایان زندگی نیست بلکه هیولاهای انسان نما خون بقیه را میمکند. دریک چشم بهم زدن متوجه شدم درسلولی بسته وتاریک بادیواری گلی که به روی آن اشعار واشکال غم انگیزی نقاشی شده بود مواجه شدم. اوه...خدای من اینجا کجاست؟ نیشهای فرشته مرگ اینبار با لبخند بالا وبائین میشد وصدای ناهنجار قهقهه هایش فضای تنگ وتار را پرکرد. عزرائیل هم اکنون شاد بنظرمیرسید. زیرا که موفق شده بود یکنفر را درچنگال خود داشته باشد. اینبار من های وهای گریستم وگفتم: مرا آزاد کنید بشما قول میدهم که برای شما دعا کنم به شغل قبلی خود برگردید وجاسوس دیگران نباشید. عزرائیل گفت: این تنها آرزوی منست که به مقام قبلی ام نائل شوم.


اما با توسل به چه چیز وچه کسی برای من دعا میکنی؟ گفتم: به خداوند. نیشهای عزرائیل از خنده های نکره اش لحظه ای بسته نمیشد وهروکر با آن صدای مخوف ادامه داد. گفتم: به چی می خندی؟ مگه جک تعریف کردم؟ گفت: خداوند از آغاز رقیب من بود وتو او را برتر ازمن میدانی؟ گفتم: این چه حرفی است که شما میزنید مگر خداوند هم رقیب دارد؟ درواقع او همه ما را آفریده شاید تو رقیب پیامبرانی. دراینجا خنده های مشمئزکننده عزرائیل قطع نمیشد ودرحین انفجار صدای عجیب وغریب اش گفت: آنانکه خود را بعنوان پیامبر معرفی کردند فقط انسان بودند وشما آدمها زیادی عظیمشان ساختید وبرای خود مشغولیات ودرواقع خرافات چیدید.


سئوال کردم پس تو چی آیا واقعی هستی؟ چشمهای عزرائیل طوری بالا وبائین رفت که دومرتبه ترس همه وجودم را فرا گرفت. اینبار به حالتی جدی سئوال کرد: بعقیده تو بیشترآدمها خوب هستند یا بد؟ گفتم: من ایمان دارم که اکثرا خوب هستند. گفت: پس هرکسی میتواند پیامبرباشد. گفتم: آیا میتوان مانند مسیح مرده ها را زنده کرد؟ گفت: آیت اله بروجردی هم سالهای سال اززندگی خود گذشته که هموطنانش را نجات دهد. بس اوهم میتواند مسیح قرن بیست ویکم باشد.


همینطور جوانان فراوانی بیش از نیمی ازعمر خود را درسلولهای وحشت سپری کردند. گفتم: بله میدونم. آیا آگاهی که پیامبران واقعی اینها هستند؟ گفتم: بله می پذیرم. پس چرا شما سنگدلی؟ اینبار نیزخندید وگفت: من ادعای انسان بودن نداشتم وندارم. من عزرائیلم ووظیفه من گرفتن جان آدمها پس ازبایان عمر آنهاست. گفتم: اما حالا نوکروجاسوس جانیان شدی! گفت: آیا چاره دیگری دارم؟ حکومتهای دیکتاتور دوست انسانهای کوچکند من نیز حقیرشدم. دراین دنیا شیطاین فراوان شدند که دیگرماها فراموش شدیم. این شیاطین که درلباس انسان به روی کره زمین حکمرانی میکنند پس ازشکنجه وآزارهای روحی وجسمی جان موجودات را میگیرند اما من بموفع بدون شکنجه روح آنها را ازجسم خارج میکردم. گفتم: چگونه میتوان عدالت وصداقت را به کره زمین هدیه کرد؟ باسخ داد: تعداد ی از آدمها روحشان را به شیاطین فروختند وبدون خواست واراده خود, به همنوعان خود آزار میرسانند.


این موجودات اختیار باخودشان هست که به راه اصلی برگردند. اما صادر کنندگان جنایت که فرمان میرانند وخود را قدرت مطلق میخوانند روی مرا که عزرائیل هستم بطور کامل سیاه کردند. اینها ازشدت ظلم وستمی که به همنوعان بیگناه روا داشتند دیگر نامی ندارند. همه این بدبختیها که هم اکنون آدمها از دست هیولاهای قدرت طلب دست به گریبانند از ادیان مشتق شده. گفتم: اما باور کردن ویا ناباوری به مذاهب بدست انسانهاست که چگونه برداشت کنند. جبر و زور چه درلباس دین وچه ازطریق بی دینی تحمیل است ونتیجه آن تکرار بدیها و جنایتهاست.


انسانها باید آزاد باشند مهم نیست چی میپوشند وکه را باور دارند بلکه اعمال ورفتار آنها تعیین کننده است. هزاران سال از ایجاد کتبهای مذهبی گذشته آیا برخی از ماها آنقدر کوچکیم که هنوز متوجه نشدیم نکات خوب را استفاده کنیم وچرندیات وبه گفته شما خرافات را دور بریزیم؟ پاسخ داد: شاید به زمان بیشتری نیاز دارید. ادامه دادم: چه راهی بیشنهاد میکنیدکه خوب بیروز شود گفت: انسانی که ازمرگ ابا ندارد شکست از اوبیم دارد.
[/color][color=#9370DB

میکنم کسی مایل باشد که با زندگی وداع کند. ناگهان دندانهای دراز وخون آشام عزرائیل را بیش از همیشه بخود نزدیک دیدم وصدای ناهنجارش هوا را مرتعش ساخت وبا اشتیاق تمام سئوال کرد: آیا شما سبک دیگری داری؟ با اینکه شهامت من مانند کودکی ام برگشت که ازمرگ نهراسم اما روش بهتری برای مقابله با ریاکاران به افکارم خطور کرد. درهمان لحظه متوجه آینه رنگ ورو رفته وزنگ زده روی دیوار ترک خورده شدم اوه...خدای من, سایه تاریکی درحال حرکت است ونور زیبا وباریکی با او میجنگدکه ظلمت را ناپدید کند. شبح تیره عزرائیل برقلبم سنگینی میکرد ومنتظر پاسخ من بود. درحالیکه آینه فرسوده درحال تعمیر بود بخود گفتم: باید متد مبارزه را بیاد داشته باشم لذا مقابل دزخیم دهان باز نکنم.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن