واضح آرشیو وب فارسی:مهر: به بهانه پخش از شبكه يك/"پر"؛ فيلمي با خطوط قصه پراكنده
فيلم تلويزيوني "پر" ساخته داريوش ربيعي ميتوانست ارتباطي بيشتر با مخاطب خود برقرار كند اگر به مكمل شدن خطوط قصه در كنار هم توجهي بيشتر داشت. اما پراكندگي اين خطوط موجب ميشود اهميت واقعي خود را از دست بدهند.
به گزارش خبرنگار مهر، در فيلم "پر" تلاش شده ترديدهاي يك زن بر سر دوراهي عشق و نفرت با پيوند با چند خط قصه فرعي رنگاميزي و نمادين شود. اما اين خطوط چندگانه نتوانستهاند به شكلي مناسب در هم تلفيق شده و مكمل يكديگر شوند.
محور و خط اصلي قصه مقطعي از زندگي يك پزشك جراح به نام مرجان كامكار (مهتاب نصيرپور) است كه با مادر پيرش به تنهايي ميكند. مادر آرزويي جز ازدواج دخترش ندارد و مرجان در پذيرش عشق ترديد دارد. اين ترديد در تعريف اوليه شخصيت كمك ميكند تا كدي درباره گره ذهني او و عشق عقيم ماندهاش به پدر ارائه شود كه بعدتر به آن پرداخته ميشود.
اين خط اصلي به واسطه درونگرا بودن شخصيت و برقرار نشدن ديالوگهاي اطلاعاتي بين مرجان و اطرافيانش متوسل به روايت اول شخص و استفاده از نريشن قهرمان قصه شده است. از ابتدا اين كاراكتر در نريشنهاي خود با تكيه بر درونياتش چيدمان اوليه روابط را انجام ميدهد اما مسئله اين است كه با وجود شخصي بودن اين نريشن قرار نيست گرههاي قصه به واسطه آن باز شده و يا پاسخ بگيرد.
به همين دليل است كه انگيزه اصلي مرجان در برخورد با پدري كه او و مادر را در كودكي از خانه بيرون انداخته و امروز زندگياش در دستان اوست، به خوبي مشخص نيست و نريشنهاي مرجان نيز به گونهاي مبهم پرداخت شده تا به اين تعليق دامن بزند. در اين صورت كاركرد نريشن و گفتار متن است كه زير سوال ميرود.
فيلمساز تلاش كرده در كنار اين خط اصلي براي طرح غير مستقيم مفاهيم و معاني كه در نظر داشته، چند خط فرعي را لحاظ كند كه فقط در حد طرح موضوع مانده و نتوانستهاند با خط اصلي وارد بده و بستان كاربردي شوند و همچون دو خط موازي كنار هم جريان دارند.
از اين خطوط فرعي پراكنده ميتوان به دو مورد برجستهتر يعني خط قصه دكتر آراسته (بهروز بقايي) و خط قصه پسربچه گلفروش (اميد) اشاره كرد. هر چند حضور دكتر آراسته به عنوان يك خواستگار بالقوه ميتواند حصاري را كه مرجان به دور كشيده برجسته كند اما فيلمساز اين كاراكتر را وارد ماجراهايي كرده كه تا انتها نميتوانند در كليت اثر جايي مناسب بگيرند.
نويسنده بودن آراسته، مبادرت او به ضبط كردن صداي كاركنان بخش بيمارستان در ارتباط بيشتر با مرجان و نهايتاً عشق او به خانم دكتر مواردي هستند كه در كنار هم به تركيبي مناسب نرسيده و هر كدام ساز خاص خود را ميزنند. به عنوان مثال از تخصص و پزشك شودن آراسته چيزي بيش از پوشيدن لباس سفيد و حضور گاه و بيگاه در بيمارستان نميبينيم.
اين وجه باعث شده با اين تخصص وي به گونهاي سهلالوصول و ساده برخورد شود و در ادامه به نويسنده بودن او در تنهايياش پرداخته شود كه تأثيري در پيشبرد ماجرا نداشته و به روايت قصه اصلي هم كمك نميكند. بلكه تنها ماجرا را وارد چند سوءتفاهم از پيش شكست خورده ميكند كه سرانجامي جز پر كردن زمان فيلم ندارد.
حضور كاراكتر مزاحم تلفني هم از نكاتي است كه نتوانسته به نمود عيني مناسب يا احتمالاً مفهومي كه در پي داشته، برسد. در واقع اين كاراكتر تنها تمهيدي است براي برقراري ديالوگ در تنهاييهاي آراسته و پررنگ شدن عشق فروخورده او به مرجان كه با پاسخ نگرفتن ابهامات موجود به اين كاركرد هم نميتواند نزديك شود.
خط فرعي پسرك گلفروش هم تا پايان فيلم نسبت دور خود را با خط زندگي مرجان حفظ ميكند و تلاشي هم براي پيوند آنها انجام نميشود. پسركي كه تلاش شده بر زود بزرگ شدن او تأكيد شود و علاقه به كبوتر به عنوان تهمانده علايق كودكي او نوعي تناقض را در اميد رقم بزنند.
اما آنچه از اين خط فرعي عايد روايت زندگي مرجان ميشود شايد تنها در همان ديالوگ خانم دكتر خلاصه شود كه البته تعبيري ه شدت فرامتني است. مرجان نسبت خود و مادرش با پدر را مشابه كبوتراني ميداند كه جلد اميد هستند و هر جا بروند باز نزد وي بازميگردند. سئوال مرجان اين است كه چرا مادر و او همچون اين كبوتران، جلد پدر نشده و به خانه بازنگشتند؟
پرسشي كه در بقيه لحظات فيلم تلاش نشده پاسخي برايش انديشيده شود و بيپاسخ و ناكام باقي ميماند. بعلاوه اين خط ارتباط اميد و كبوترانش و تعبير او از فرشته را نيز به گونهاي مستقيم وارد فيلم ميكند و در ادامه قرار است پيدا شدن پرهاي آبي نيز با نقطه نظرهاي اميد تعبير به حضور فرشته در كنار هر انسان شود.
خط فرعي ديگر كه ميتواند با خط اصلي زندگي مرجان كنش و واكنشي متقابل برقرار كند رابطه اجباري ميان زن سوم پدر و مرجان است. زني كه در انتظار مرگ پدر نشسته و همين درخواست را از مرجان دارد و مرجان كه با وجود طرد شدن از سوي پدر به فكر درمان و نجات او از مرگ است.
از نگاهي ديگر كه به نتايجي قابل قبولتر منجر ميشود، ميتوان "پر" را مرثيهاي براي تنهايي آدمهاي جامعه امروز دانست كه هر كدام در تنهايي راهي خاص را برقراري ارتباط با دنياي اطرافشان تجربه ميكنند. مادر مرجان كه بر سانحه تصادف گويايي خود را از دست داده با نامه نوشتن روزانه براي دخترش با او حرف ميزند و از آرزوهايش ميگويد.
آراسته با مزاحم تلفني كه نميشناسد درد و دل مي كند و با ضبط كردن پنهاني حرفهاي اطرافيان با آنها ديالوگ مجازي برقرار ميكند. پدر با نگاه حرفهاي ناگفته اين ساليان را به مرجان ميگويد و ... مرجان با نريشن، منولوگ دروني خود را با مخاطب فيلم در ميان ميگذارد.
فيلم "پر" ميتوانست ارتباطي بيشتر با مخاطب خود پيدا كرد اگر به مكمل شدن خطوط قصه در كنار هم و لازم و ملزوم بودن آنها توجهي بيشتر داشت. اما وقتي جزئيات پرداخته شده فيلم قرار است هر كدام در يك ديالوگ به سرانجامي به اصطلاح كاربردي برسند، اهميت واقعي خود را از دست ميدهند.
فيلم تلويزيوني "پر" ساخته داريوش ربيعي جمعه چهارم مرداد ساعت 16 از شبكه اول پخش شد. اين فيلم 90 دقيقهاي به تهيهكنندگي حسين مروي و بازي مهتاب نصيرپور، نيكو خردمند، بهروز بقايي، اليزابت اميني، محمد شاداني و ... در گروه فيلم و سريال شبكه اول سيما تهيه شده است.
"پر" درباره جراحي به نام مرجان كامكار است كه سر دوراهي نفرت و عشق سرگردان است. او در يك عمل جراحي پيرمردي را از مرگ نجات ميدهد و خيلي زود متوجه ميشود كسي كه از مرگ نجات داده، پدر اوست. پدري كه از بدو تولد او را نديده است.
از عوامل پروژه تلويزيوني "پر" ميتوان به ناصر محمودكلايه مدير تصويربرداري، محمدرضا قومي طراح گريم، محمديوسف قوچاني طراح صحنه و لباس، محسن نژاداصفهاني مدير توليد، حسين غضنفري تدوين، اميد رئيس دانا آهنگساز، آرش اسحاقي صداگذار و احمد اردلان صدابردار اشاره كرد.
شنبه 5 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 346]