تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):سفره‏هايتان را با سبزى، زينت دهيد ؛ زيرا سبزى با بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، شيطا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821223313




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حلقه «خروس جنگی» در ایران و شکایت از برادران کارامازوف


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تجسمی  - خاطرات پرویز کلانتری از پیوستنش به حلقه خروس جنگی شنیدنی است. به گزارش خبرآنلاین، این نقاش که مهمان کافه خبر شده بود، گفت: «من دانش‌آموز دبیرستان شرف در امیریه بودم که ضیاپور از پاریس آمد و معلم نقاشی ما شد و خیلی زود ما تحت​تاثیر او جوجه خروس جنگی شدیم، جلسات خروس جنگی را می​چرخاندیم. عموما دراین جلسات یک فیلم نمایش داده می​شد و سخنرانی​هایی درباره هنر که بیشتر اوقات با سروصدا تمام می​شد.» وی ادامه داد: «در همان دوره​ای که دبیرستان شرف می​رفتم، پیش از آن که جلیل ضیاپور معلم نقاشی ما شود، معلمی داشتیم به نام مصطفی نجمی که با آمدن ضیاپور کارهایش در چشم ما تبدیل شد به نقاشی بازاری  و از چشم​مان افتاد. در یکی از روزها که از جلسه خروس جنگی بر می​گشتیم و فیلمی درباره پیکاسو دیده بودیم -و اتفاقا حال و هوای خروس جنگی داشتیم- تصمیم گرفتیم که سری به آتلیه نجمی در لاله زاربزنیم. او هم وقتی دید شاگردان مدرسه​اش به آتلیه​اش آمده​اند، بسیارخوشحال شد وشروع کرد به نشان دادن نقاشی​هایش.» هنرمند بزرگ معاصر افزود: «در یکی از نقاشی​هایش خودش را کشیده بود که مشغول ویلون زدن بود و دخترجوانی در حال اشک ریختن. در حالی که مشغول نشان دادن نقاشی​هایش به ما بود؛ تلفن زنگ خورد. او که رفت تلفن را جواب بدهد، یکی از خروس جنگی​​ها سرهمین تابلو بلایی آورد که وقتی نجمی برگشت و دید چه بلایی سرتابلویش آورده​ایم؛ چنان عصبانی شد که فردا با پلیس به مدرسه آمد تا تکلیف ما را روشن کند. ناظم هم وقتی ماجرا را فهمید، ما را خواست و گفت همین جا همه چیز را تمام کنید، تا کارتان به دادگاه نکشد. نجمی به همراه پلیس و ناظم برای صورت جلسه به کلاس​مان آمد و یکی از خروس جنگی​ها که قرارنبود حرف بزند، بلند شد و درباره برادران کارامازوف و ژان پل سارتر حرف زد و پلیس هم گفت صبرکن صبرکن، اسم برادران کاراموزاف را اول توی این شکایت​نامه بنویسم بعد. یکی از بچه​ها هم رفت دست نجمی را بوسید و از او عذرخواهی کردیم و ناظم هم برگه شکایت​نامه را مچاله کرد و درجیب نجمی گذاشت و همه چیز تمام شد.» مشروح گفت‌وگو با پرویز کلانتری را اینجا بخوانید. 52141




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 539]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن