واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: مخدوش شدن نوازشها – زیبا ترین و با ارزشترین مهر تاییدهای دیگران در مقابل سخنان پدر ویا مادر پشیزی ارزش ندارد مانند این جمله : آنها چی میفهمند ،تازه تو زندگی ما نیستند که ببینند تا لیسانس مدرسه عالی خوبه اما اگر مثل پسر عمویت رفته بودی دانشگاه هاروارد آنجا می گرفتی آن یک چیز دیگر بود . موفقیت ها دست کم گرفته می شوند – امیر هم کار میکند هم به دانشگاه می رود همچنین علی رغم کار تمام وقت او موفق می شود تا بورسیه تحصیلی رایگان را برای درجه دکترا در دانشگاه آکسفورد به دست آورد پدر امیر از این وضعیت راضی نیست و میگوید آخر می خواهی بری خارج چیکار ؟ این همه درس خوندی و ما کمکت کردیم حالا بجای اینکه برگردی عصای دست ما برای زمان پیری باشی می خوای بری خارج ، آخه این هم شد کار حسابی . بلی زندگی برای تلاشگران ابدی ، مبارزه ای است بی حاصل برای بدست آوردن چیزی که اصلا وجود ندارد شاید نکات بالا در نگاه اول زیاد مهم بحصاب نیاید اما واقعیت این است بسیاری از کودکان و بزرگسالانی که درگیر پرخاشگری و نابهنجاریهای اجتماعی می گردند ریشه در گذشته دور دارند . بعبارت دیگر نمی خواهند همچون گذشته مورد سرزنش قرار گیرند و خود را بهترین نشان دهند اگر چه شاید این عملکرد در جهت منفی باشد شما در زندگی خود چگونه عمل می کنید آیا می خواهید دیگران را شبیه خود سازید آیا آنها را به گونه ای تربیت نمایید که آرزوهای شما رابرآورده سازید یا اجازه می دهید خودشان باشند و از آنچه که هستند لذت ببرید اگر چه شما تفاوت داشته باشند . گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید 1 و لورنز 2 معتقدند که پرخاشگری یک رفتار است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص تراکم و فشرده می شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می کند به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطبوب وصیح مثلا در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت در غیر این صورت به گونه ای تخلیه میشوند که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل ، ضرب وشتم ،تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد . از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است ، یعنی هم چنان که غریزه زندگی ما را در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت می کند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری می کوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود میکند و از بین می برد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر می شود . بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد . ( اکبری سال 1381 ص 191 ) . طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری – عده ای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انیان خطرناک و مخرب است زیرا داشتن چنین فکری سبب می شود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمی تواند نقش داشته باشد هم چنین این گروه دلائل فراوانی را مبتنی بر اینکه پرخاشگری منشاء غریزی و ذاتی نمی تواند داشته باشد ارائه داده اند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلائل خود را در این باره این طور بر میشمرند : 1- دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما ، در این مورد می بینیم آموزش هایی است که والدین این حیوانات به آنها داده اند . 2- وجود کرومزوم اضافی را نمی توان دلیلی بر ذاتی بودن پرخاشگری دانست ، کرومزوم اضافی نیز هستند . 3- تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب پرخاشگری می شود که او در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر حیوان در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فراروترس است نه پرخاشگری در انسان نیز حالت هیجانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی کننده و توهین آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمه ای عصبانی شود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود . حال اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی می شدند گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده ، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگرانه ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد ، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یاد گیری نداشته و یک موجود ناپخته است ، نمی داند که نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد .لذا این کودک بایستی به مرور یادبگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد ( نوابی نژاد سال 73 ص 42 ) گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت نا امینی است که در آن قرار گرفته است یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانه است از خود دفاع می کند تا وضعیت ناامن را از بین ببرد ( نوابی نژاد سال 73 48 ) عوامل خانوادگی پرخاشگری – عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر می باشد چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت می باشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن می آموزند . خانواده می تواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتند از : 1- نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک : معمولا کودکی که وسائل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری می بیند برانگیخته می شود و درصدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت می شود تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشده است خمشگین و پرخاشگر می شود . 2- وجود الگوهای نامناسب ،داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسانها علاقمند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند .بررسی های انجام شده نشان میدهد که بیشتر کودکان والدین خشن داشته اند یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالبا پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر ،خواهران و برادران بزرگتر نیز با دیکتاتوری رفتار میکنند در این گونه خانواده ها فرد دیکتاتور تصمیم می گیرد ،هدف تعیین میکند ،راه نشان میدهد ، وظیفه معلوم می کند ،برنامه ریزی و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهار نظر از اوست بچه هایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا میکنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده می شود و همین حالت آنها را به هیجان و اضطراب وا می دارد . این بچه ها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود می گیرند و به بچه های هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه می رسانند این افراد از تعصب خاصی تیز برخوردارند و از به سر بردن با دیگران عاجز هستند ، در کارهای گروهی نمی توانند شرکت کنند و از اعتماد به نفس ضعیفی برخورداند و در امور زندگیشان بی لیاقتی خود را نشان می دهند و اغلب در کارها با کست روبرو می شوند . 3- تاثیر پذیری رفتار پرخاشگرانه : عده ای از افراد پرخاشگر وزورگویی را تقبیح نمی کنند بلکه آنان ران را نشانه شهامت و قدرت خود می دانند این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران رامثبت موجه وحتی لازم می دانند و به آن صحه می گذارند . 4- تشویق رفتار پرخاشگرانه : در مواقعی که رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تبیت این رفتار می شود .گاه با والدین یا مربیان روبرو می شویم که به بهانه آموزش از خود به کودکی می گویند : از کی نخوری ، توسری نخوری و... که به طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع شخصی را به پرخاشگری بی مورد تشویق می کنند . 5- تنبیه والدین و مربیان : والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودکان عصبانی می شوند به صورت پرخاشگرانه او را تنبیه می کنند ازتشدید این رفتار در او موثرند در چنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک می شود ، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک می شود ( اکبری سال 81 ص 197 ) www.drmontazeralzohoor.com پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 616]