تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عالم باشى یا جاهل ، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى . زیرا خاموشى نزد دانا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813488572




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جویس، جیمز، 1882-1941 (James Augustine Aloysius Joyce)


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: داستان‌نویس و شاعر ایرلندی. در دابلین، در دوره‌ی سیاسی پرآشوبی که پارنل امید ایرلند بود، زاده شد. پدرش، جان استانیسلاس جویس، بازیگر آماتور، دبیر باشگاه ملی لیبرال، و سپس عوارض‌گیر شهر دابلین بود و به صدای خوش خود و نیز به پسر ارشدش، جیمز، که در میان فرزندان بسیارش نورچشمی بود، بسیار می‌بالید. مادرش، مری جین ماری، پیانونوازی ماهر و زنی مغرور و حساس بود که جان استانیسلاس و کلیسای کاتولیک رومی دو ارباب مطلق سراسر زندگی‌اش بودند. جیمز در شش سالگی به بهترین مدرسه‌ی یسوعی ایرلند فرستاده شد؛ در نه سالگی به سبب تنگدستی خانواده از آنجا بیرون آورده شد؛ و پس از دو سال در خانه ماندن روانه‌ی آموزشگاه یسوعی دیگری شد. تا پانزده سالگی در این مدرسه‌ی تازه ماند و به مقاله‌نویسی روی آورد و در این کار گل کرد. از 1898 تا 1902 در دانشگاه فلسفه، الاهیات، لاتین، و ایتالیایی آموخت و حتا برای آن که بتواند آثار ایبسن را به زبان اصلی بخواند، نروژی را نیز فراگرفت. سپس به پاریس رفت و به دانشکده‌ی پزشکی راه یافت، اما تهیدستی فرصت ادامه‌ی تحصیل در پزشکی را از او گرفت. به کار نوشتن طرح‌هایی به نام تجلی‌ها پرداخت که بعدها در کتاب چهره مرد هنرمند در جوانی آورده شدند. در کافه‌ای که پاتوقش بود، با شاعری آلمانی که نژاد آریایی را می‌ستود، دوئل کرد. در 1903 به بستر مرگ مادر فراخوانده شد. پس از چهارماهی که در کنار مادر گذراند، خانه‌ی پدری را ترک گفت. به آموزگاری در مدرسه‌ی کلیفتن سرگرم شد و بعدها بخش کاملی از اولیس یا یولیسیز را بر پایه‌ی تجربه‌هایش در آنجا نوشت. در 1904 با نورا جوزف بارناکل، دختر خدمتکاری شوخ‌طبع و کم‌سواد، آشنا شد و همراه با او برای تدریس زبان انگلیسی در مدرسه‌ای روانه‌ی زوریخ و سپس تری‌یست شد. سال‌های پی‌آیند برای جویس روزگار درگیری با فقروفاقه و کوشش و تلاش برای چاپ و انتشار آثار بود.



موسیقی مجلسی را چهار ناشر لندنی رد کردند؛ اما سرانجام این مجموعه‌ی سی و شش شعر غنایی سروده شده در آخرین سال‌های اقامت در دابلین، در 1907 منتشر شد. دابلینی‌ها، مجموعه‌ی پانزده داستان کوتاه که از 1904 شروع به نوشتن‌شان کرده بود، در 1914 انتشار یافت. چهره...، داستانی که کم‌وبیش زندگی‌نامه‌ و شرح کودکی و جوانی جویس در آموزشگاه‌های یسوعی و آراء و اندیشه‌هایش پیرامون زیبایی‌شناسی‌ست، نخست عنوان استیون قهرمان را داشت. تاریخ این کتاب بر پایه‌ی آنچه در خود کتاب آمده، چنین است: "دابلین، 1904. تری‌یست، 1914." در 1914 ازرا پاوند، رهبر جنبش انقلابی نویسندگان پیشرو، از جویس خواست تا اجازه دهد شعری از کتاب موسیقی مجلسی رادر نخستین "جنگ ایماژیست" خود چاپ کند. جویس دست‌نویس چهره... را برای پاوند فرستاد و این داستان در چند شماره‌ی پیاپی مجله‌ی اگوئیست به‌چاپ رسید؛ و بعد در 1916 به صورت کتاب در امریکا منتشر شد. در 1906 جویس خیال داشت داستان اولیس را در دابلینی‌ها بگنجاند، اما نوشتن آن را در تری‌یست در 1914، پس از به‌پایان رساندن نمایشنامه‌ی سه‌پرده‌ای تبعیدی‌‌ها -- که در 1918 در امریکا و انگلستان منتشر شد -- شروع کرد. در دوره‌ی جنگ جهانی اول که چندان اعتنایی به آن نداشت، به زوریخ رفت و همچنان درگیر با بینوایی و بیماری چشم به تکمیل اولیس پرداخت. در 1919 به تری‌یست، که دیگر نه از آن اتریش، که از آن ایتالیا بود، بازگشت. ازرا پاوند او را به رفتن به پاریس برانگیخت و در این شهر بود که عاقبت اولیس در 1921با کلمه‌ی "آری" -- آخرین حرف تک‌گویی دراز و پیوسته‌ی مولی بلوم، نماد زایندگی و زنانگی، در رویارویی با عشق و زندگی -- پایان یافت. مجله‌ی اگوئیست در انگلستان و لیتل ریویو در امریکا بخش‌هایی از آن را چاپ کردند؛ اما کتاب در 1922 در پاریس به همت سیلویا بیچ منتشر شد و جویس در شب چهلمین سالگرد زندگی‌اش نسخه‌ای از اولیس چاپ شده را دریافت کرد. این کتاب به دستاویز "وقاحت" در انگلستان و امریکا تحریم شد. طیف گسترده و گوناگون واکنش‌ها، از "بزرگ‌ترین داستان قرن بیستم" تا "ابلهانه‌ترین کتابی که تاکنون منتشرشده" را دربرمی‌گرفت. کتاب بعدی که نگارش آن هفده سال به‌درازا کشید، شب‌زنده‌داری فینگان‌ها نام داشت و در 1939 منتشر شد. داستان بلند دیگر جویس به نام جاکومو جویس، که در اواخر اقامتش در تری‌یست آن را نوشته بود، سال‌ها پس از مرگش در 1968 انتشار یافت. جیمز جویس، هنرمند شیفته‌ی رقص و آواز و مردی اهل خانواده و به قول خود "تک‌همسر مادرزاد"، سال‌های آخر عمر را در دربدری و تنگدستی و اندوه بیماری روانی دخترش و مصیبت چشمی که پس از ده عمل جراحی مهم سرآخر بی‌فروغ شد، به‌سربرد و در زوریخ در‌گذشت.



جویس گرچه در جوانی بر میهن و خانواده و مذهب شورید، هنر خویش را بر بنیاد ایرلند و پدر و کاتولیک‌گرایی رومی برساخت و دغدغه‌ی تبعید را در نوشته‌های خود نشاند. بدعت ادبی او، "تجلی" (epiphany) است. جویس این مفهوم را که در اساس اصطلاحی مذهبی‌ست و در چارچوب مسیحیت به معنای تجلی الوهیت عیسا مسیح بر مغان مجوس است، برای توصیف بعد نمادین وجوه عادی و روزمره‌ی زندگی به‌کار می‌گیرد. با این کشف‌وشهود در گستره‌ی گفتار و رفتار عوامانه و سیروسلوک ذهنی‌ست که بن‌مایه و یا روح چیزی یا تجربه‌ای حجاب ظاهر را می‌درد و برهنه می‌شود. در واقع تجلی‌ها که در فاصله‌ی 1900 تا 1903 نوشته شد، راهگشای درک آثار جویس (تا اولیس) و شیوه‌ی ادبی اوست. این تجلی‌ها را می‌توان با "عنصر درونی" (inscape) هاپکینز، شاعر انگلیسی، قیاس کرد. اما در حالی که هاپکینز در بهترین شعرهایش خود طبیعت را محور می‌گیرد، جویس مردم عادی را در مرکز می‌نشاند؛ و این تاوانی‌ست که هنرمندی که خود را وقف "هنر" کرده است، باید بپردازد. واقع‌گرایی جویس آمیخته به طبیعت‌گرایی‌ست. در دابلینی‌ها هرچند گرایش به نمایش تصویرهای واقعی زندگی دارد، با توان شاعرانه‌ی خود در راه دریافت تجلی‌ها و رهیابی به حقیقت گام می‌سپارد. در اولیس بیشتر با شگرد "روانه‌ی ذهن" یا "تک‌گویی درونی" واقع‌پردازی را با آنچه می‌توان نماد‌گرایی نامید (یا شاید اکسپرسیونیسم به مفهوم کلی ترم مناسب‌تری باشد) درهم می‌آمیزد. جویس رمانی از نویسنده‌ی فرانسوی، ادوآر دوژاردن، به نام برگ‌بوها را بریده‌اند (1888) را خوانده و دریافته بود که می‌تواند شیوه‌ی نو، اما کسالتبار و بی‌روح "روانه‌ی ذهن" را شکوفا کند. بی‌تردید آشنایی او با روانکاوی فروید و فلسفه‌ی بندتو کروچه، بزرگ‌ترین فیلسوف سده‌ی بیست ایتالیا، در کار نوشتن اولیس سهم داشته است. اولیس، شرح شورانگیز و سوگ-خندانه‌ی زندگی و رشته‌ای از خبره‌کاری‌های ادبی‌ست که راهی ‌نو را پی می‌گیرد: داستانی واحد به شکل‌های گونه‌گون بازگفته می‌شود، و سلسله‌ای از پارادوکس‌های نهان در یک پارادوکس رخ می‌نمایانند. به این ترتیب بلوم هم اولیس است و هم تقلید هجوآمیز و مسخره‌ای از او. رمان اولیس که روی‌هم‌رفته پخته‌ترین کار جویس و از زمره‌ی غنی‌ترین آثار سده‌ی بیست به‌شمار می‌آید، به شرح یک روز دابلین -- نماد همه‌ی شهرهای جهان -- می‌پردازد: روزی که یک یهودی ایرلندی به نام لئوپولد بلوم (اولیس) پس از ترک همسرش مولی (پنلوپه) در خیابان‌های شهر پرسه می‌زند و استیون ددالوس (تلماک) رامی‌یابد که چون خود او با دغدغه‌ی تبعید درگیر است. اولیس و سرزمین بایر الیوت را آغازگر دوره‌ی مدرنیسم می‌دانند؛ دوره‌ای که در آن مفهوم "انسان طبیعی" و "انسان ناتوان" جایگزین مفهوم "انسان آزاد" ادبیات اواخر سده‌ی نوزدهم می‌شود. جویس با کاربرد گسترده‌ی "روانه‌ی ذهن" و "تک‌گویی درونی" و نیز تجربه‌ورزی در زبان و بهره‌گیری از اسطوره‌ها ونمادها و تمثیل‌ها رمانی بدیع و نو می‌آفریند که جایگاه شایسته‌ی خود را در ادب جهان می‌یابد. کار بعدی جویس، شب‌زنده‌داری فینگان‌ها، که دشوارترین اثر اوست، روایت یا طرح آشکاری ندارد و بر پایه‌ی صدا و آهنگ زبان و جناس‌های لفظی رویه‌ای را بنا می‌نهد که معنا را می‌پوشاند و اثر را از فهم خواننده‌ی عادی دور می‌کند. جویس در این کتاب یک شب دابلین را شرح می‌دهد. این رمان را برخی داستان، برخی شعر، و برخی کابوس دانسته‌اند؛ بسیاری از منتقدان نیز آن را نقطه‌ی پایان دوره‌ی مدرنیسم خوانده‌اند.
:b (19)::b (19)::b (19)::b (19)::b (19)::b (19)::b (19):





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن