واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: سينما - روز غمانگيز قضاوت
سينما - روز غمانگيز قضاوت
پل فيشر/ ترجمه: يحيي نطنزي:مارينا زينوويچ، مستندساز بااستعداد، اعتراف ميكند كه سوژههايش را از روي تصادف انتخاب ميكند. در فيلم جذاب و درگيركننده «رومن پولانسكي: تحت تعقيب و دلخواه» شاهد جديدترين سوژه تصادفي وي هستيم كه نگاهي انتقادي به نظام قضايي آمريكا و ماهيت شهرت دارد. زينوويچ در پاسخ به پرسشهاي پل فيشر علاوه بر توضيح روند توليد از آخرين واكنش پولانسكي نسبت به فيلم پرده برميدارد.
بگذار با همين سوال شروع كنم كه مشخصا از چه زماني به شرح و بسط چنين موضوعي علاقهمند شدي؟
پنج سال پيش بود. ژانويه يا فوريه. درست بعد از اينكه پولانسكي «پيانسيت» را تمام كرده بود و حرفهايي مبني بر نامزدي احتمالي وي به عنوان بهترين كارگردان اسكار مطرح بود. مقالهاي در لسآنجلستايمز خواندم كه من را به خودش جذب كرد. حدود يك سالي ميشد كه به دنبال پروژه جديدي بودم و با ديدن آن مقاله با خودم گفتم: «آه. عجب موضوع جذابي!». كمي بعد پولانسكي نامزد جايزه اسكار شد و شاكي پرونده هم همراه با وكيلش در برنامه تلويزيوني لري كينگ حرفهاي جالبي زد. مثلا وكيلاش گفت كه روز فرار پولانسكي از آمريكا روزي غمانگيز براي نظام قضايي آمريكا بود. با شنيدن اين حرف كلهام را به كار انداختم و با خودم گفتم «صبر كن! اين جمله منطقي به نظر نميآد». سپس از اطرافيانم كمك خواستم و شانس بزرگي كه آوردم اين بود كه يكي از دوستانم راجر گانسن داديار قضايي پرونده را ميشناخت و ميدانست كه او اسقف كليسايي بود كه در آن كار ميكرد.
پيدا كردن راجر گانسن امتياز بزرگي برايم بود چون واقعا هيچ راهي براي پيدا كردنش بلد نبودم. دوستم من را به گانسن معرفي كرد و ما هم حدود يكسال با هم رفت و آمد داشتيم و جوانب مختلف مسئله را بررسي كرديم. آرام آرام شاكي ماجرا هم به همكاري راضي شد اما سرسختترين آدم وكيل پولانسكي بود كه البته او هم در آخر تسليم شد. با افراد ديگري هم مانند همكلاسي پولانسكي در لهستان، رابرت تاون، باب ايوانر و ناستازيا كينسكي گفتوگو كردم كه همگيشان حرفهايي شنيدني براي گفتن داشتند.
چرا وقتي وكيل شاكي آن جمله را بر زبان آورد با خودت فكر كردي منطقي به نظر نميآيد؟
چون او وكيل شاكي است و در موقعيتي كه بايد از موكل خود دفاع كند ميگويد: « روز فرار پولانسكي از آمريكا روزي غمانگيز براي نظام قضايي آمريكا بود». برايم جالب بود بدانم چرا يك وكيل حاضر ميشود چنين جملهاي به زبان بياورد.
دوست داري عدالت اجرا شود؟ فكر ميكني اگر پولانسكي به آمريكا برگردد چه اتفاقي ميافتد؟
خب! فكر نميكنم فيلم من درباره بازگشت وي به آمريكا باشد. البته من حق ندارم از جانب او صحبت كنم اما گفتوگويي قديمي از او موجود است كه در آن ميگويد: «اگر دوست دارم اين مسئله تمام شود به خاطر آرامش ذهنيام است». نكته جالبي كه در فرآيند تحقيق متوجه شدم اين است كه پولانسكي كماكان در همان موقعيتي قرار دارد كه در سال 1977 و زمان نامزدياش براي فيلم «تس» قرار داشت و من هم همين نكته را به بازي گرفتم. وي يكسال بد از آن واقعه در گفتوگويش با ستوننويس شايعهپردازي به اسم رونا بارت در برابر سوال «آيا قصد برگشت داريد؟» از تمايلش به برگشت ميگويد و واقعا هم قصد برگشت داشته است. اين مسئله از مسائلي كه بود نميدانم چگونه بايد در فيلم نمايش داده شود و به همين دليل هم براي پايانبندي فيلم با مشكلاتي مواجه بودم.
سعي كردي با خود پولانسكي هم گفتوگو كني؟
همان ابتداي كار، نامهاي برايش نوشتم و از جريان توليد فيلم مطلعش كردم اما هرگز پاسخي دريافت نكردم. تازه يك ماه پيش منشياش خبر داد كه همان موقع جواب را برايم فكس كرده است اما من نمابري دريافت نكردهام. دستگاه فكسم را هر وقت قرار باشد نمابري برايم بيايد روشن ميكنم و واقعا شگفتزده شدم وقتي منشي پولانسكي گفت: «آه! ما جواب نامه را دادهايم. من اسم شما روي برگه كاغذ ديدهام». من گفتم: «چي؟» و او هم گفت: «آه! ما در سال 2003 نامهاي برايتان فرستادهايم». من هم گفتم: «خب! در آن نامه چه نوشته بود؟» او هم از قول پولانسكي جواب داد: «نميخواهم مستندي در مورد من توليد شود»!.
قبل از شروع فيلمبرداري چه پيشفرضهايي داشتي و وقتي فيلم تمام شد آن پيشفرض چقدر تغيير كردند؟
پيشفرضهايي در مورد پرونده؟
بله! در مورد پرونده. در مورد رومن...
خب! يكي از نكات مسلم در مورد زندگي رومن اميداوري زياد او است كه واقعا از آن مطلع نبودم. منظورم اين است وقتي در مورد رومن تحقيق ميكنيد مثلا هرگز چيزي درباره رابطه او و شارون تيت نميشويد و فقط ميدانيد شارون تيت به قتل رسيده است. درست مثل اينكه اين ماجراها از اول به كلي فراموش شده است. طبيعتا برايم مهم بود اميدوار بودن وي در زندگياش را نشان بدهم. ميداني! نظر من نسبت به وي بعد از كارگرداني اين تغيير كرده است اما دراماتيك نشده است. خلاف وي در آمريكا يك اشتباه بدون تكرار بوده كه افت و خيز فراواني هم داشته است. به اعتقاد من او شخصيتي افسونگر دارد كه در سالهاي دور مانند همه ما اشتباهي مرتكب شده است.
به نظرت رومن شمايلي تراژيك دارد؟
به نظرم تمام كساني كه در اين فيلم حضور دارند شمايلي تراژيك دارند. اين ماجرا براي همه به يك تراژدي تبديل شده است؛ براي شاكي، براي رومن؛ براي وكلا.
آيا تلاش براي توليد اين فيلم را ارزشمند ميداني؟ منظورم اين است كه وقتي قرار است فيلمي درباره پولانسكي كارگرداني كني طبيعتا با چالش بزرگي مواجه ميشوي؟ آيا صرف وقت و انرژي براي اين كار ارزشمند بوده است؟
انكار نميكنم كه توليد اين فيلم تلاش زيادي را ميطلبيد. اما وقتي فيلم در جشنواره كن به نمايش درآمد و وقتي اسمم توسط تيهري فرومو اعلام شد و او من را به حضار معرفي كرد لذت زيادي بردم. اينكه يك فيلم در جشنواره كن داشته باشي و از تو به عنوان فيلمسازي واقعگرا نام ببرند و شاهد آن لحظه شگفتانگيز باشي خستگي كار از تنت درميرود. تمام زحمتهايي كه كشيدهاي، تمام تماسهاي تلفني، تمام كساني كه تماس را قطع كردهاند و تمام كساني كه پيش از توليد ميگفتند هرگز نبايد اين فيلم را كارگرداني از يادت ميرود. تمام اين سختيها به همان يك لحظه ميارزد.
دوست داري نظر رومن را در مورد فيلم بداني؟ فكر ميكني چه نظري دربارهاش داشته باشد؟
رومن فيلم را آخر هفته گذشته ديده است و ديدگاه مثبتي هم درباره آن داشته است. نميدانم تا به حال نظرش را جايي اعلام كرده است يا نه اما در تماسي كه با خودم داشت گفت فكر ميكند فيلم به دردبخوري شده است. او حتي پرسيد قسمت بعدي كي قرار است توليد شود!
منبع: Dark Horizon
شنبه 5 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]