پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848755576
مصاحبه با حضرت حجتالاسلام والمسلمين دكتر هادى صادقي، رئيس مركز پژوهش اسلامى صدا و سيماى قممحتواى رسانه را تغيير داده ايم اما از شكل وقالب غافل شديم
واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: مصاحبه با حضرت حجتالاسلام والمسلمين دكتر هادى صادقي، رئيس مركز پژوهش اسلامى صدا و سيماى قممحتواى رسانه را تغيير داده ايم اما از شكل وقالب غافل شديم
چه رابطهاى بين دين و هنر مىتوان قائل شد؟ نگاه دين به هنر و نگاه هنر به دين چگونه است؟
نگاه كلى دين به هنر مثل نگاه دين به هر پديده ديگرى مبتنى بر يك مبانى است از جمله اينكه آيا هنر مىتواند در خدمت اهداف متعالى قرار بگيرد؟ انسان را به سعادت برساند؟و در نجات اخروى بشر كارساز باشد؟ و ...
بايد توجه داشت كه هنر يك مقوله واحد نيست بلكه مثل علم، در درونش داراى وجوه مثبت و منفى است. علم مىتواند خادم اهداف متعالى باشد، چراغ راه باشد، انسان را به اهداف عالى برساند و بالعكس هنر هم دقيقا همين طور است. پس نمىتوان دست به اثبات يا انكار كلى زد بلكه بايد ديد چه هنرى و در چه جهتى منظور نظر است. اما به طور قاطع مىتوان گفت كه بخشى از هنرها كاملا مورد تائيد دين بوده و بخشى نه.
هنرها به عنوان آفريدههاى انساني، متناسب با عالم انساني، اخلاقيات، ارزشها، پسندها و ناپسندىهاى او شكل مىگيرند و اين يعنى جهتگيرى در هنر كاملا به چشم مىخورد و اينگونه نيست كه هنر، بىهدف، سرگردان و بىجهت باشد. در اين رابطه برخى از هنر آزاد يا هنر براى هنر سخن گفتهاند اما فىالواقع اگر آنها را هم تحليل كنيم مىبينيم كه يك گونه اهداف انسانى متناسب با پسندها و ناپسندهاى خودشان باز در آن حضور دارد. بنابراين هنرى كه هيچ جهت و سمت و سويى نداشته باشد نداريم.
در رابطه با نگاه هنر به دين نيز، وضعيت چنين است. رويكرد بعضى هنرها به دين مثبت و برخى منفى است. در هر مقوله، مكتبهاى هنرى خاصى وجود دارد كه نسبت به دين داراى رهيافتهاى متفاوتى هستند. مثلا هنرى مثل خطاطي، ارتباطش با دين، نزديكتر و رويكردش به آن خيلى مثبتتر مىتواند باشد تا هنرهايى كه محصول دوران تجددگرايى انسان هستند، مانند هنر تصوير و سينما. يك هنرى ممكن است تناسب بيشترى با تمايلات نفسانى بشر داشته باشد و برخى ديگر با گرايشات رحمانى و الهى متناسبترند. بنابراين بايد گفت كه جهتگيرى هنر به دين، به تنوع هنرها متفاوت است.
بعضى از انديشمندان قائلند به اينكه تلويزيون و سينما براى خارج كردن دين از صحنه زندگىها ظهور كرده، ارزيابى شما از اين مسئله چيست؟
امثال«نيل پستمن» با توجه به وضعيت موجود جهان خودشان چنين تحليلهايى ارائه دادهاند سخن آنان اين است كه وضعيت موجود جوامع اين گونه است كه تلويزيون و سينما تا حدود زيادى خودشان را جايگزين دين كردهاند مثلا تلويزيون به جاى معرفى بزرگان دين به معرفى قهرمانان ورزشى و ستارههاى هنرى بسنده مىكند و يا بيشتر از موضوعات دينى و شعاير مذهبي، سعى در ارائه مسابقات تلويزيونى دارد و در يك نگاه به بلندگوى ايدئولوژى ضد دينى در دوران تجدد تبديل مىگردد. اما در واكاوى نظارت اينان به اين نكته مىرسيم كه اين عده قائل نيستند كه ذات اين تكنولوژىها، يك ذات ناسازگار با دين است. اما به هزار و يك دليل وضعيت موجود چنين شده است. اما مىتوان شكلهاى ديگرى از وسايل ارتباط جمعى و ابزار هنرى تعريف كرد كه كاركرد آنها متفاوت از وضع فعلى باشد. اين كار به سادگى امكان پذير نيست. تغيير كاركردهاى اين ابزارها نيازمند اين است كه همه اينها در يك پروسه جديد باز تعريف شوند تا يك تركيب جديدى متناسب با حال و هواى دينى ظهور كند و اينجاست كه كاركردهاى جديدى متناسب با آموزههاى دينى توليد خواهد شد.
يعنى به نوعى اين ابزارها را با دين بومى سازى كنيم؟
بله، اما اين بومى سازى به سادگى اى كه بعضى ها گمان مىكنند نيست اين طور نيست كه با افزودن محتوا و مضمون بدون دستكارى در قالب و فرم، بتوان برنامههايى متناسب با شان دين توليد كرد. اساس معضلات ما پس از انقلاب همين است كه ما تا حدود زيادى آمديم محتواها را عوض كرديم و از توجه به تغيير در قالب و شكل غفلت نموديم و لذاست كه هنوز برنامه مطلوب ما از تلويزيون و سينما بيرون نمىآيد. و متاسفانه فاصله هم خيلى زياد است دليل عمدهاش اين است كه صرف افزودن محتوا، حلال مشكل نيست بايد در فنون و قالب و فرم نيز توانايى تغيير داشت چرا كه فنون وارد شده در اهدافى غير از اهداف متعالى و ارزشى بوده و هستند و اغلب اينها در خدمت ترويج شهوات و تمايلات مادى بشرى هستند.
بايد دست به خلق فنونى زد كه در خدمت توسعه گرايشات معنوى و اخلاقى بشر باشند كارى كه تا حالا صورت گرفته كمى و تا حدودى منحصر به افزودن بعضى از محتواها و مضامين بوده است چيزى كه اگر لازم باشد ولى كافى نيست.
اين تغييرى كه مطرح كرديد الان در حال اجرا است يا فعلا فقط يك ايدهآل است؟
اين ايدهآل است. البته گروههاى كوچكى از متفكرين در حال مطالعه و مباحثه پيرامون يك موضوع هستند. به عنوان مثال كارى كه در مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيماى قم و نيز در دانشكده صدا و سيماى قم شروع شده در همين مسير است كه يك حركت تازهاى است. در اينجا جمعى از پژوهشگران و متفكرين حوزوى را دعوت كرديم كه به دنبال پيدا كردن راهكارهايى براى فنون و خلق آفرينشهاى هنرى متناسب با مفاهيم و ارزشهاى متعالى دين باشند اين يك كار بلند مدتى است كه تازه شروع شده اما مىطلبد كه جدىتر گرفته شود و فضلا و طلاب بيشترى وارد اين عرصه شوند.
براى اينكه به اهميت هنر در اركان حوزههاى علميه پى ببريم به جايگاه هنر در حوزههاى علميه قديم و نيز معاصر اشاره نموده و فراز و نشيبهاى اين مسير را تبيين نماييد.
قرآن به عنوان مهمترين معجزه دين مبين اسلام، مهمترين وجه اعجازش، وجه هنرى آن است. و اين يعنى هنر ادبى و بلاغى از مهمترين وجوه هنرى است كه مورد پسند بشر بوده و هست و كلام از انسانىترين مقولاتى است كه بشر ايجاد كرده است. هنر كه در كلام بيايد عالىترين وجه زيباشناختى را پديد مىآورد كه هم زيبا و هم متعالى است. و اوج برجستگى اين هنر در كلام الله است. با اين نگاه عالىترين آفرينش هنرى را خود خداوند متعال در قرآن كريم به تجلى در آورده است. و همين هنر فصاحت و بلاغت قرآن، هميشه درس آموز ادباى ما در طول تاريخ بوده است. و چون اين الگو وجود داشته، عالمان و دانشمندان اسلامى در طول تاريخ در پديد آوردن متون عالى هنرى نقش ويژهاى داشتهاند با يك نگاه به متون گذشته اين زيبايى هنرى چه در آثار اديبان و چه در غير آنان مشهود است. تاريخ بيهقى لبريز از نثر زيبا و فخيم و هنرمندانه يك عالم متعهد مسلمان است.
در گذشته تقريبا تمام آفرينشهاى هنرى ما در حوزه دين اتفاق مىافتاد بدين نحو كه اغلب شعرا، عالمان دين هم بودند، حافظ، سعدي، مولوى از علماى دين بودند، سهروردى هم فيلسوف بزرگى است و هم در حوزه شعر داراى توانايى برجسته است. ابنسينا نيز به همين منوال يعنى در گذشته بين دين و هنر و دين و علم تفكيكى نبود. اين تفكيك و جدايى در دوران صد سال اخير رخ داده است و اين خود به كمرنگى و كم رونقى هنر در حوزههاى دينى و علميه منجر شده است. اين رونق هنرى به بيرون از حوزهها رفت ولى از حوزه رها نشد و اين گونه نيست كه يك گسست كامل را در دورهاى شاهد باشيم. شعراى توانا و صاحب ذوق، سخنورانى نامدار و هنرمند، خطاطان ماهر در هر دورهاى به تناسب عصر و زمان در حوزههاى علميه وجود داشته و دارند. همچنين در هنرهاى قرآنى مانند نگارگرى و تذهيب و نيز حوزه معماري، عالمان دين نقش برجستهاى داشتند در اين ميان برخى از رشتهها تناسبى با اين حوزه نداشتند مانند تئاتر و موسيقى و ...
هر چند در گذشته عالم دينى موسيقيدان داشتيم حتى در دوران متاخر نيز برخى از علماى دين مشرف بر فن و هنر موسيقى داديم. اين علما هر چند دست به خلق اثر موسيقيايى نمىزنند اما احاطه كامل بر اين علم داشته و دارند. يكى از دلايل مىتواند اين باشد كه موسيقى مربوط به رياضيات است و از اين گذشته، يك هنر بوده و مىتوانسته وجه متعالى داشته باشد. منتهى چون موسيقي، كاركرد خوبى قبل از انقلاب نداشت اين هنر بهطور كلى از اين حوزه خارج شد. مرحوم جهانگيرخان قشقايى از علماى برجسته و نيز از بزرگان هنر موسيقى است. نقل مىكنند كه روزى جهانگيرخان قشقايى ميهمان شخصى بود، از قضا در همسايگى ميزبان، آموزشگاه موسيقى داير بود و استادى براى آموزش دانشجويان، شروع به نواختن كرده بود. ميزبان به آموزشگاه رفته و خواهش كرد كه به خاطر اين ميهمان كه از علماى برجسته زمان بود، از نواختن دست بردارند اما ميزبان جواب رد شنيد وقتى به نزد جهانگيرخان برگشت، جهانگيرخان به او گفت برو به استاد آموزشگاه بگو كه تارى كه مىزند مثلا تار سومش شل بوده و اگر سفت كند صداى بهترى مىدهد. ميزبان اين سخن را به گوش استاد موسيقى رساند و او وقتى بررسى كرد متوجه اين معضل شد. اين هنرها تا همين دوران معاصر، در حوزههاى علميه و دينى رايج بوده كه به خاطر استفادههاى نامتناسب قبل از انقلاب، از رونق افتاد. اما در همين چند سال گذشته با پژوهشهايى كه انجام شده و آسيبشناسىهايى كه انجام گرفته و رسيدن به تركيبهاى جديد از دين و هنر دوباره يك موج نويى از ميان طلاب و فضلا به سمت انواع هنرها برخاسته است. بويژه هنرهايى كه مىتوانند در امر تبليغ دين موثرتر باشند.
همان طور كه فرموديد در قديم هنر عجين با روحيه طلبگى بود اما امروزه يك امر جدا و گسستهاى به نظر مىآيد و اين باعث مىشود كه طلبهها يا فارغ از گرايشات هنرى باشند و يا آن عدهاى كه به سمت اين هنرها گرايش پيدا مىكنند در خود طلبگى دچار ضعف شوند. اين معضل را چگونه ارزيابى مىكنيد؟
اين گسستگى ناشى از ورود مدرنيته به جهان ماست، قبل از ورود مدرنيته، هنر ما به دين و سنت شديدا پيوسته بود اما هنر جديد با طعم تجدد به شدت از سنت گريزان است. مدرنيته سعى كرد فضاى هنرى را متجدد و متناسب با فضاى اروپايى شكل دهد و اينجا منشا دو نوع هنر است؛ سنتى و مدرن.
هنرهاى مدرن ناسازگارى بيشتر با فضاهاى دينى دارند و منشا اصلى گسست همين جاست. راه برطرف كردن اين معضل اين است كه بايد علوم و فنون هنرى را اخذ كرده و در چارچوب مكتب فكرى خود تغيير ماهيت داده هم در قالب و فرم و هم در مضمون و محتوا.
ضرورت گرايش طلبهها به عالم هنر با توجه به تاكيدات مقام معظم رهبري، خصوصا در ديدار اخيرشان با نخبگان و فضلاى حوزه علميه و اينكه از حركتهاى انجام شده بعد از آن ديدار چقدر راضى هستيد و سمت و سوى اين تحول را خصوصا در وادى هنر چگونه مىبينيد؟
يك امر مسلم است و آن اينكه تحول در حوزه علميه به سرعت تحول در جاهاى ديگر نخواهد بود. دليل عمدهاش به حساسيت موضوع برمىگردد. تحول در حوزه علميه با دين مردم سر و كار دارد و يك سير حساب نشده، ديانت مردم را دچار مشكل مىكند. البته مىتوان سريعتر هم عمل نمود منتهى با اطمينان به صحت و درستى مسير و جهت.
سرعت تحولات، در تحولات چندان رضايت بخش نيست ولى در حال وقوع است.
در مورد تحولات هنرى در حوزه علميه و بخشهايى كه از مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما و دانشكده صدا و سيماى قم انجام شده است مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
در انتهاى سال 1385، اولين دوره جشنواره هنرهاى آسمانى را برگزار كرديم دو تحول مهم در اين جشنواره اتفاق افتاد: اولى حضور فعال مديريت حوزه علميه قم و دوم تائيد اين برنامه از سوى مراجع عظام بود. اين دو اتفاق بسيار مهم بود و ارزشمند بهعنوان نقطه عطفى در تاريخ معاصر هنر حوزه به ثبت رسيد.
مرحوم آيتالله العظمى فاضل لنكرانى (ره) پيامى به اين جشنواره مرقوم فرموده بودند كه: «اى كاش من جوان بودم و مىتوانستم مثل شما در وادى هنر گام بردارم» اين پيام كه در واقع آخرين پيام عمر مبارك ايشان هم بود، جملهاى بود كه در ديدار با فضلاى اهل هنر هم ايراد كرده بودند. و اين برگ افتخارى است براى حوزههاى علميه كه مرجع عظيمالشانى چنين پيامى مىدهند و كاملا فضاى كار هنرى را تائيد مىنمايند و اينكه از هنر بايد به نحو شايسته در تبليغ دين استفاده كرد.
هم مقام معظم رهبرى و هم مراجع عظيم الشان و بسيارى از بزرگان حوزه به ضرورت اين امر تاكيد دارند منتهى در چارچوب صحيح جهت درست، طورى كه به تبليغ كارآمدى دين منجر شود.
انشاءالله امسال هم دومين جشنواره هنر آسمانى را داريم. در كنار اين فعاليتها دبيرخانه دائمى جشنواره تاسيس و به تائيد مراجع عظيمالشان رسيد. اساسنامهاش تنظيم گرديد كه مديريت حوزه علميه قم از امضا كنندگان آن است. البته بايد اعتراف كنيم كه اينها، خيلى اندك است با افق بىكرانى كه در برابر حوزه علميه گسترده است.
پس اين كار به صورت ساختارمند شروع شده است؟
بله، انشاءالله اميدواريم كه شاهد نتايج موثرى باشيم البته لازم است اين ساختارمندى بيشتر شود و به حوزههاى آموزشى نيز كشيده شود و در پژوهشهاى حوزوى جايگاه خودش را پيدا كند.
پس در كل ضرورت نگاه به هنر در ميان حوزويان محرز شده است؟
بله، اغلب تائيد مىكنند منتهى آن چيزى كه از آن واهمه است هنر فاسد است كه ربطى به حوزهها ندارد.
به نظر مىرسد كه جريان ورود طلاب به مراكز هنرى بايد يك آسيبشناسى اساسى شود چرا كه هيچ برنامه مشخص و مدونى در بدنه حوزه علميه براى اين قشر ديده نمىشود. تقريبا يك حركت خود جوشى است كه اغلب يا از اين مىمانند و يا از آن و كمترند كسانى كه به غايت يك طلبه هنرمند مىرسند؟
ارزيابى و توصيه شما به طلابى كه مىخواهند در اين مسير قدم بگذارند؟
اين بحث دامنه وسيعى دارد. يك نكته در پرورش هنرى طلاب اين است كه پرورش هنرى نيازمند زمينه است. ذوق و زمينه بايد باشد تا پرورشى صورت بگيرد و در همين رابطه شايسته است كه مسئولين حوزههاى علميه همچون ساير موارد به استعداد يابى بپردازند و خود طلاب نيز از اين مسئله غفلت نكنند.
مسئله دوم، آموزشهاى هنرى بايد از سنين و پايههاى پايينتر آغاز شود منتهى در حجم مختصر يعنى طورى نباشد كه طلبه از درسهاى اصلى طلبگى باز بماند.
سوم، خود طلاب بهطور مستمر هر چند در حجم كم به اين ذوق پرورى در كنار تحصيل همت داشته باشند به اين صورت كه طلاب از همان ابتدا بهعنوان يك زنگ تفريح، فعاليتهاى هنرى را در كنار تحصيل داشته باشند. از يك مقطعي، طلاب مىتوانند وارد فضاى حرفهاى هنر شوند و اين زمانى است كه حداقل دروس عمومى حوزه را خوانده باشند و مجهز به يك فكر شكل يافته مبتنى بر معارف دينى بوده و توانايى تفكيك مسائل را داشته باشند. اگر اين شد آن گاه در عالم طلبگى نيز نمىلنگند. نكتهاى كه نبايد از آن غافل شد اينكه بعد از ورود به فضاى حرفهاى هنر نبايد از فضاى حوزوى و طلبگى فاصله گرفت بلكه به مراتب بيشتر از گذشته به اين فضا توجه داشت. يك طلبه هنرمند در مقطع بالاتر نيازمند احاطه بر دو بخش است؛ متون دينى و مسائل هنري. بنده ورود طلاب به فضاى هنرى به صورت حرفهاى را قبل از گذراندن دروس عمومي، توصيه نمىكنم چرا كه آفاتى به دنبال دارد كه نگرانى بسيارى از بزرگان است و باعث مىشود طلبه بعد از سالها تحصيل به موفقيت لازم در تحصيلات حوزوى نرسد و از طرف ديگر در وادى هنر نيز به دليل ضعف بنيان معرفتي، حرف خاصى براى گفتن نداشته باشد.
يك طلبه هنرمند بايد دو مهم را جمع كند؛ ذوق پرورى در دوران نوجوانى و جوانى و ديگر، معرف داشتن.
دانشكده صدا و سيما در واقع همان مقطع حرفهاى است؟
بله، دانشكده صدا و سيما، از ميان طلاب پايه نهم، دانشجو مىپذيرد و طبيعتا داراى فضاى حرفهاى است. طلاب و فضلا بعد از آموزشهاى حرفهاي، وارد فضاى رسانه و تبليغات مىشوند.
البته اين مركز براى مراحل آماتورى و ذوق پرورى كه اشاره شد، فضايى با عنوان «خانه هنر و انديشه» ايجاد نموده است كه طلاب مىتوانند در مراحل ابتدايى و به صورت اوقات فراغت به تمرين، تجربهاندوزى و ذوقپرورى بپردازند.
بحث هنر در حوزههاى علميه شهرستان به ندرت مطرح مىشود در اين رابطه چه برنامههايى داريد؟
بله، حوزههاى شهرستانها در اين جهت يك فقر جدى دارند هم از حيث فضا، و هم از حيث استاد و راهنما، البته اين اختصاص به حوزههاى علميه ندارد معمولا در شهرستانها در بخشهاى مختلف نسبت به مراكز اصلى كشور كمبود وجود دارد. منتهى طلاب مىتواند با مطالعه و پيگيرى بعضى از امور در حد ذوق معارف و بهعنوان زنگ تفريح برنامه هنرى داشته باشند.
از مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما و دانشكده صدا و سيماى قم بگوييد كي، چرا و براساس چه اهدافى شكل گرفتند؟
مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما در سال 1373 با الهام از سخنان گهربار مقام معظم رهبرى بهعنوان حلقه اتصال حوزه علميه و صدا و سيما تاسيس گرديد. در چند بخش فعال است از جمله: در بخش توليد كتاب كه سالانه حدود 80 عنوان كتاب توليد مىكند در موضوعات مختلف، يك بخش از كتابها، موضوعى است (حجاب، راستگويي، امانتدارى و ...) بخشي، مناسبتى است و بخشى هم شخصيتى است كه به معرفى شخصيتهاى مهم جهان اسلام پرداخته مىشود. در بخش موضوعي، يك قسمت جداگانه و مهم داريم كه به توليد مطالب رسانهاى مىپردازيم. پژوهشهاى اين مركز، بيشتر كاربردى است يعنى سعى بر اين است كه معارف دينى را به زبان رسانه تبديل كنيم و در اختيار مجريان، تهيه كنندگان و برنامهسازان قرار دهيم.
محور دوم فعاليت مركز، توليد نشريه است. اين مركز 9 نشريه دارد سه مورد از آنها انديشهاى است با عناوين؛ بازتاب انديشه، رواق انديشه و صباح و شش نشريه ديگر، برنامهاى است با عناوين: ارغوان، گنجينه، گلبرگ، قاصدك (ويژه كودك و نوجوان)، اشارات (متنهاى مناسبتي)، طوبى (ويژه زنان) و ويژهنامههايى به مناسبتهاى مختلف.
بهطور كلى مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما با اهداف زير تاسيس گرديد:
-1 تامين مطلوب نيازهاى پژوهش و الگويى برنامههاى توليدى صدا و سيما براساس آموزههاى اسلامي.
-2 رشد و اعتلاى محتوا و ساختار برنامههاى اسلامى صدا و سيما.
-3 سامان بخشى به امر پژوهش و تحقيقات اسلامى در صدا و سيما.
-4 تلاش در جهت تحقق رسانه اسلامي.
مركز دوم، دانشكده صدا و سيماست كه 11 دوره تهيه كنندگي، دو دوره تحقيق در ارتباطات و يك دوره ادبيات نمايش برگزار كرده است كه اكثر فارغالتحصيلانش در مراكز صدا و سيماى استانها و شهرستانها مشغول به فعاليت هستند.
تا چه حد به اهدافتان رسيدهايد؟
فكر مىكنم آن مقدارى كه در حد وسع بشرى بوده در رسيدن به اهدافمان گام برداشتهايم.
با تشكر.
جمعه 4 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-