واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: «باطن» در لغت، به معناى پنهان در مقابل ظاهر و آشكار است. (1) در اين نبشتار، منظور از «باطن قرآن كريم» دلالتهاى پنهان آن يا معانى و معارفى است كه آيات كريمه بر آن دلالت دارد. در مقابل، «ظاهر قرآن كريم»، به معناى دلالتهاى آشكار آن يا معارف و احكامى كه بر آن دلالت آشكار دارد. به عبارت ديگر، وقتى گفته مىشود قرآن ظاهر و باطن دارد منظور آن است كه معارف و احكامى را كه قرآن بيانگر آن بوده و بر آن دلالت دارد بر دو قسم است: قسمى از آن معارف و احكامى است كه آيات كريمه قرآن بر مبناى قواعد ادبيات عرب و اصول عقلايى محاوره بر آن دلالت آشكار دارد و براى هر كس كه به قواعد و اصول نامبرده آگاه باشد قابل فهم است. به اين موارد، «ظاهر قرآن كريم» گفته مىشود. قسم ديگر معارف و مطالبى است كه دلالت آيات كريمه بر آن براى همگان آشكار نبوده و غير از راسخان در علم - حتى اگر به قواعد و اصول نامبرده نيز آگاه باشند - از فهم آن ناتوانند. اين قسم از معارف را به لحاظ پنهان بودنش براى غير راسخان در علم، «باطن» يا «بطن» قرآن ناميدهاند. (2)
ضرورت تحقيق در باطن قرآن و فوايد آن
باطن قرآن كريم يكى از موضوعات علوم قرآنى است كه در مباحت قرآنى كمتر مورد بحث مستقل قرار گرفته و حتى در كتابهايى مانند البرهان و الاتقان و التمهيد، كه در علوم قرآنى تاليف شدهاند، فصل مستقلى براى آن باز نشده و تنها در ضمن مباحث ديگر، بحث مختصرى از آن به ميان آمده است، (3) در حالىكه تحقيق در آن، به ويژه براى افرادى كه قصد ورود به تفسير دارند، از جهاتى حايز اهميتبوده و داراى فوايد و آثارى است كه به اهم آنها اشاره مىشود:
1- با تحقيق در اين موضوع و اثبات اين كه قرآن كريم داراى باطن است، شناخت افراد به خصوصيات و عظمت قرآن كريم تعميق مىيابد و نسبتبه آن بينشى پيدا مىكنند كه معارف قرآن كريم را منحصر به معنا و مفاهيم ظاهرى آن ندانند و با فهم ظاهرى از آن، چنين تصور نكنند كه به همه معارف قرآن دستيافتهاند، بلكه هر قدر با تدبر و تعمق بيشتر به معارف عميقترى از آن دستيابند، مىدانند كه باز هم معارفى عميقتر در آن وجود دارد كه فهم آنان از آن قاصر است و براى فهم آن خود را به نبى اكرمصلى الله عليه وآله و اوصياى گرانقدرش، كه جامع علوم قرآن و آگاه به ظاهر و باطن آن هستند، (4) نيازمند مىبينند و با تلمذ در برابر آنان واستمداد ازاحاديث گهربارشان به قدرهمت و ظرفيتخود، از دانش عميق و معارف باطنى اين كتاب الهى نيز بهرهمند مىگردند.
2- اثبات وجود باطن براى قرآن و تبيين چگونگى آن موجب مىشود كه روايات تبيين معارف باطنى قرآن مورد اشكال و انكار قرار نگيرد و نابجا بودن اشكالها و خردهگيرىهاى برخى از اهل تسنن نسبتبه شيعه در مورد روايات نامبرده آشكار گردد، گرچه استفاده از آن روايات در فهم معارف باطنى قرآن بىنياز از بحثسندى و دلالى نيست.
3- با تحقيق در طريق به دست آوردن معارف باطنى قرآن، نادرستى و غير قابل اعتماد بودن بسيارى از مطالبى كه به عنوان معانى باطنى يا اشارات و تفسير اشارى قرآن به آن نسبت دادهاند، معلوم مىشود و شيوه صحيح و قابل اعتماد آشنايى با معارف باطنى قرآن آشكار مىگردد.
بحث و تحقيق درباره اين موضوع در سه زمينه لازم است:
1- وجود باطن براى قرآن;
2- چگونگى باطن قرآن و كيفيت دلالت آيات بر آن;
3- راه به دست آوردن باطن قرآن.
در اين مختصر، تنها در زمينه اول بحث مىشود و تحقيق در دو زمينه ديگر به نوشتارى ديگر واگذار مىشود.
وجود باطن براى قرآن
دراين باره، در سه مقام بحث مىكنيم:
1- امكان عقلى:
وجود باطن براى قرآن - بلكه براى هر سخنى - نه امتناع عقلى دارد و نه قبح عقلايى. به عبارت ديگر، اگر گويندهاى از كلام خود دو معنا را قصد كند، يك معنا را بر مبناى قواعد ادبى و اصول عقلايى محاوره با دلالت آشكار افاده كند و معناى ديگر را بر مبناى رمز و رازى ويژه با دلالت پنهان افاده نمايد، به نحوى كه تنها بعضى از خواص - كه از راز و رمز آن باخبرند - آن را بفهمند، كارى ممكن و معقول است; نه برهانى عقلى بر استحاله آن وجود دارد و نه عقلا آن را قبيح و ناپسند مىدانند، بلكه چه بسا بتوان گفت: اصولا يكى از عناصر اصلى در آفرينش آثار ادبى هنرى برخوردار بودن لفظ از دو بعد آشكار و نهان است و هرچه قدرت ادبى و ذوق هنرى گوينده بيشتر باشد، بعد نهانى كلام عميقتر خواهد بود و بر اين اساس، چون قرآن كلام خداست و به تعبير بعضى از روايات، خداى سبحان در آن تجلى كرده، طبيعى است كه قرآن از عميقترين بطون و بعد نهانى برخوردار بوده و در اين ويژگى نيز در حد اعجاز باشد. بنابراين، نه تنها وجود باطن براى قرآن امتناع عقلى و قبح عقلايى ندارد، بلكه چه بسا، بعد نهانى داشتن كلام، كمال و امتيازى بوده و فقدان آن در كتابى چون قرآن بعيد و دور از انتظار باشد.
2- نظرات دانشمندانگرچه نظر برخى از مفسران درباره باطن داشتن قرآن به دست نيامد، (5) اما جمع كثيرى از مفسران، محدثان، دانشمندان علوم قرآنى و محققان علم اصول مانند طبرى در جامع البيان، (6) شيخ طوسىرحمه الله در تبيان، (7) بغوى در معالم التنزيل، (8) ابن عربى در تفسير القرآن الكريم، (9) فيض كاشانىرحمه الله در صافى (10) و اصفى، (11) قاسمى در محاسن التاويل، (12) جنابذى در بيان السعاده، (13) علامه طباطبائىرحمه الله در الميزان، (14) عياشىرحمه الله در كتاب التفسير، (15) طحاوى در مشكل الآثار، (16) علامه مجلسىرحمه الله در بحارالانوار، (17) محدث بحرانىرحمه الله در البرهان فى تفسير القرآن، (18) زركشى در البرهان فى علوم القرآن، (19) سيوطى در الاتقان، (20) زرقانى در مناهل العرفان، (21) شاطبى در الموافقات، (22) آخوند خراسانىرحمه الله در كفايه، (23) محقق اصفهانىرحمه الله در نهايه الدرايه، (24) ميرزاى آقا ضياء عراقى در نهايهالافكار، (26) آيهالله بروجردىرحمه الله در نهايهالاصول، (27) آيهالله حكيمرحمه الله در حقائق الاصول، (28) آيهالله خويىرحمه الله در محاضرات (29) و جمعى ديگر (30) وجود باطن براى قرآن را مفروغ عنه و مسلم دانسته و به اجمال يا تفصيل، از كيفيت و چگونگى آن بحث نموده و يا به وضع عنوان براى روايات آن اكتفا كردهاند. عدهاى نيز با صراحت، از وجود آن خبر دادهاند كه برخى كلمات آنان در اينجا يادآورى مىشود:
غزالى در احياءالعلوم چنين آورده است:
بدان هر كس گمان كند كه براى قرآن جز آنچه ظاهر تفسير ترجمه مىنمايد، معنايى نيست، از حد دانش خود خبر داده و در خبر دادن از دانش خود به واقع اصابت كرده، ولى در قضاوتش كه همه خلق را به درجه و مرتبه پايين دانش خود برگرداندهخطاكرده است، بلكهاخباروآثاردلالتمىكندبراين كه در معانى قرآن،براى صاحبانفهمميدان وسيعى است. (31)
آلوسى در روح المعانى چنين گفته است:
سزاوار نيستبراى كسى كه كمترين بهرهاى از عقل، بلكه كمترين ذرهاى از ايمان دارد، اشتمال قرآن را بر باطنهايى كه مبدء فياض بر باطن هر يك از بندگانش كه بخواهد افاضه نمايد، انكار كند. (32)
ابن تيميه با اين كه حديث «للقرآن باطن و للباطن باطن الى سبعه ابطن» را مجعول دانسته، (33) درباره باطن چنين گفته است:
هرگاه مراد از علم باطن آن علمى باشد كه از بيشتر يا بعضى از مردم پنهان است پس اين علم بر دو نوع است: 1- باطنى كه با علم ظاهر مخالف است; 2- باطنى كه با علم ظاهر مخالف نيست. قسم اول باطل است... اما قسم دوم همانند كلام در علم ظاهر، گاه حق است و گاه باطل; زيرا وقتى مخالف با ظاهر نباشد بطلانش از حيث مخالفتبا ظاهر معلوم، محرز نيست. پس اگر معلوم شود كه آن حق است پذيرفته مىشود و اگر دانسته شود كه آن باطل است رد مىشود، وگرنه از آن خوددارى مىگردد. (34)
محمدحسين ذهبى نيز با اين كه بر صاحب مرآهالانوار كه به اشتباه، او را عبداللطيف گازرانى ناميده (35) در قول به بطون داشتن قرآن به دليل روايات متواتر، اشكال كرده و گفته است: «آن احاديث فراتر از اينكه مجعول باشد، نيست»، درباره وجود ظاهر و باطن براى قرآن چنين گفته است:
اماميه دوازده امامى مىگويند: «به راستى، قرآن ظاهرى و باطنى دارد» و اين حقيقتى است كه آنان را بر آن تقرير مىنماييم و پس از آنكه در نزد ما روايات صحيحى است كه اين مبدا را در تفسير تثيبت مىكند، با آنها در اين حقيقت معارضه نمىكنيم. (36)
تفتازانى در كتاب «المختصر» (شرح العقائد النسفيه) (37) در شرح كلام نسفى كه گفته است: «(معناى) نصوص بر طبق ظاهر آنها است و عدول كردن از ظاهر آنها به معناهايى كه اهل باطل ادعا مىكنند، الحاد است»، چنين آورده:
ملحدان را باطنيه ناميدهاند به دليل ادعاى آنان كه (معناى) نصوص بر طبق ظاهر آنها نيست، بلكه براى آنها معانى باطنيهاى است كه جز معلم آن را نمىشناسد و مقصود آنان از اين ادعا نفى شريعت - به صورت كلى - است. اما آنچه را كه بعضى از محققان بدان قايل شدهاند كه (معناى) نصوص بر طبق ظواهرآنهاست و همچنين درآن نصوص، اشارههايى پنهانى بر معانى دقيقى وجود دارد كه بر ارباب سلوك منكشف مىشود وتطبيق بين آنها و ظواهرى كه مراد است، ممكن مىباشد، اينازكمال ايمان و محض عرفان است. (38)
زركشى در برهان پس از ذكر عبارات و اشارات و لطايف و حقايق براى قرآن گفته است: «و براى هر يك وصف ظاهر و باطنى است» و پس از ذكر سخنى از ابوالدردا و ابن مسعود، از ابن سبع در شفاء الصدور چنين نقل كرده است:
آنچه را ابوالدردا و ابن مسعود گفتهاند، به مجرد تفسير ظاهر حاصل نمىشود و بعضى از علما گفتهاند: براى هر آيهاى شصت هزار فهم است و آنچه از فهم بقيه آن باقى مانده بيشتر است. (39)
ابوالحسن عاملى اصفهانى در مرآهالانوار چنين مىنويسد:
از نمايانترين و آشكارترين چيزها و واضحترين و مشهورترين مسائل آن است كه براى هر آيهاى از كلامالله مجيد و هر فقرهاى از كتابالله حميد ظهرى و بطنى و تفسيرى و تاويلى است، بلكه همانگونه كه از روايات مستفيضه ظاهر مىشود، براى هر آيه و فقرهاى از آن هفتبطن و هفتاد بطن است. (40)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 398]