واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: آيا شما را از آفرينش آدمي آگاه سازم؟ خداوندش در ظلمت زهدانها و درون غلافها و پرده ها پديد آورد. نطفه اي بود جهنده و خوني لخته شده، بي هيچ صورتي و، جنيني و شير خواره اي و از شير باز گرفته اي. سپس جواني شد باليده و رسيده. خداوند او را دلي داد فراگيرنده و زباني سخنگوي و ديده اي بينا تا از سر اعتبار فهم كند و از ناشايستها بپرهيزد
چون قانتش اعتدال يافت و قد برافراشت، مغرورانه سر برتافت و گمراه و لااوبالي شد. دلو آرزوها را از چاه ظلالت بر مي كشيد. همه سعي و رنجش براي دنيا بود و بخاطر عيش و طرب خويش و بي توجه به شريعت، در پي هرچه دلخواه اوست. باور ندارد كه روزي مصيبتي بر او فرود آيد، از اينرو،از هيچ گناهي باك ندارد، تا در عين غفلت و بي خبري، مفتون آمال و آرزوهاي خود بميرد. در حاليكه، زندگي كوتاهش در لغزشها و خطاها سپري شده، و از هيچ پاداشي نصيبي نبرده كه هيچ فريضه اي را بجاي نياورده.
هنوز گرم سركشي بو و سرگرم شاد خواري و لذت جويي كه بلاي مرگ بر سرش تاختن آورد و در گرداب آلام و بيماريها، حيران و سرگردان،روزها را به شب مي آورد و شبها را بيدار و نالان، به روز مي پيوست. در حاليكه برادري مشفق و پدري مهربان و گروهيف كه بر حال او تأسف مي خوردند و در اضطراب بر سر مي كوبيدند، گرد او را گرفته بودند. او بي هوش افتاده و در سكرات است، غمگين و حسرت زده است، به هگنگام جان دادن به درد مي نالد، و به هنگام رخت بر بستن از اين جهان،رنج ديده است و درد كشيده.
آنگاه پيكرش را در كفنها مي پيچند و او را، كه رام و تسليم است، از زمين بر مي گيرند و بر تخته پاره ها مي نهند و در حاليكه از شدت تعبفچون اشتر از سفر بازگشته خسته است،از رنج بيماري گداخته و لاغر شده است. فرزندان و برادرانش او را برمي دارند و به سراي غربتش مي برند. جاييكه ديگر كسي به ديدارش نرود. چون تشييع كنندگان و نوحه سرايان باز گردند،او را در قبرش بنشانند (گفته مي شود هنگاميكه انسان را دفن كرده و مردم در حال ترك كردن قبرستان هستند، مرده نيز بلند مي شود كه بهمراه خيل جمعيت برود و در قبرستان تنها نماند ولي در اين حين سرش به سنگ بالاي سرش كوبيده شده و او را در سر جايش مي نشانند، لذا احتمالا منضور مولا از اين نشاندنف هميم موضوع باشد) و او را از بيم سؤال و لغزش در امتحان ياراي سخن گفتن نباشد. بزرگترين بلايي كه در اين مرحله استف بلاي آن آب جوشان و دخول در دوزخ فروزان است و وحشت از فوران و شدت صداي آتش.
عذاب كاهش نمي يابد تا اندكي بيارامد و اسايشي نيستف كه رنج را بزدايد و توان و طاقتي نه،كه مگر عذاب را بازدارد، و مرگي نيست كه از رنج برهاندش و نهقدر لحظه اي خواب،كه اندكي غمش را تسكين دهد. به انواع مرگها و عذابهاي پياپي همچنان مبتلاست. و ما بخدا پناه مي بريم.
اي بندگان خدا،كجايند كسانيكه عمر دراز كردند و از نعمت هاي پروردگار بهره مند گشتند؟ كجايند آنان كه تعليمشان دادند و دريافتند؟ كجايند انان كه فرصتشان دادند و به لهو و بازيچه گراييدند؟ تندرستيشان دادند و نعمت سلامت را از ياد بردند. مدتي دراز مهلتشان دادند و به عطاياي نيكو بنواختندشان و، آنها را از عذاب خدا ترسانيدند و به پاداشهاي بزرگ وعده دادندف هذر كنيد از گناهاني كه شما را به ورطه هلاكت مي اندازند و بترسيد از زشتيهايي كه سبب خشم خدا مي شوند، اي خداوندان چشمان بينا و گوشهاي شنوا و تنهاي درست و مال و متاع اين جهاني.
آيا هيچ گريزگاهي، راه نجاتي، پناهگاهي، راه فراري يا بازگشتي هست؟ پس كي باز خواهيد گشت و به كدام سو رو مي نهيد؟ چه چيز شما را اينچنين فريفته است؟ بهره شما از زمين به قدر قامت شماست. در آنجا چهره بر خاك خواهيد نهاد. اكنون اي بندگان خدا،تا ريسمان مرگ رهاست و گلويتان را نفشرده است و جان در بدن داريد، فرصت غنيمت شماري. اكنون ساعت ارشاد است و آسايش تنها و هنگام خدمت و تلاش و، آنچه از روزهاي عمرتان بر جاي مانده است، زمان مهلت شماست تا خويشتن دگرگون كنيد. اكنون هنگام توبه است. و زمان حاجت خواستن پيش از آنكه به تنگنا افتيد يا گرفتار وحشت شويد و جان از تن برود و انكه اكنون چهره نهفته و در انتظار آن هستيد، چهره نمايان و آن خداي مقتدر و پيروزمند شما را فرا گيرد، در انديشه خويش باشيد
بخشي از خطبه 82 از حضرت علي (ع): (در آفرينش انسان)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]