واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: قرآن سندي آسماني و استوارنامه اي ملکوتي است که پيامبر اکرم ص آن را براي اثبات رسالت خويش در برابر جهانيان گشوده است، ولي بايد توجه داشت معجزه بودن قرآن براي هميشه و همه نژادها، خود نوعي اعجاز است.
زيرا اين کتاب بايد از آغاز نبوت آن بزرگوار تا پايان جهان همچنان به صورت سندي زنده و دليلي غير قابل انکار بر صدق ادعاي وي و سفارت آسماني آن حضرت باقي باشد. در حالي که انسان ها از آن تاريخ تا عصر ما دوران مختلفي را پشت سر گذاشته اند و تکامل هاي ديگري را نيز در پيش دارند.
در 14قرن قبل ، مردم در سراسر جهان تقريبا در حالت بي خبري و ناداني به سر مي بردند و از نظر فکري در مرتبه نازلي قرار داشتند ولي قرآن در همان عصر و در آن شرايط نامساعد، معجزه بزرگ و دليل قاطع بر نبوت پيغمبر اسلام ص بوده است.
در جهان ما و در عصر کنوني نيز که انسان ها به بسياري از اسرار و رموز جهان آفرينش پي برده و از حقايق علمي فراواني آگاهند، باز هم قرآن معجزه و براي اثبات رسالت آن بزرگوار سندي قاطع است و اين مساله خود نوعي اعجاز به شمار مي آيد.
بحث و بررسي درباره چگونگي اعجاز قرآن در همه عصرها و زمانها و براي همه تيره ها و نژادها موضوعي است که شرح آن به نوشتن دهها جلد کتاب قطور نياز دارد، ولي با اين حال از آنجا که گفته اند: «ما لايدرک کله لا يترک کله» بناچار ما نيز در اينجا به طور فشرده به قسمتهايي محدود از جنبه هاي اعجاز قرآن اشاره و نمونه هايي نقل مي کنيم:
فصاحت و بلاغت
احاطه به لغات و در دسترس داشتن واژه ها چندان دشوار نيست ، اما ترکيب و نيز ترتيب و تنظيم آنها به شيوه اي که هم رعايت فصاحت و بلاغت شده باشد و هم جمله بندي به گونه اي باشد که بيان در همان حال که در دسترس ذهن خواننده است، در بالاترين جايگاه باشد کاري است که بي رعايت قواعد باريک و دقيق ادبي و مهارت ذوقي سرشار انجام پذير نيست.
خداوند متعال ، که حوزه قدرت و دانش او را پاياني نيست ، از ترکيب و تنظيم کلمات در قرآن سخن را به گونه اي آراسته است تا هيچ کس گرچه بليغ ترين و فصيح ترين مردمان ، نظير آن نتواند و اين است رمز جاودانه بودن قرآن و سند پيامبري جاويد حضرت محمدص.
اصولا متدولوژي خاص اين کتاب ، چنين امري را ايجاب مي کند. به عبارت ديگر فصاحت و بلاغت را ابعاد و شاخه هايي است که به آن اشاره مي کنيم:
سبک و اسلوب
قرآن کريم از سبک و اسلوب معجزه آسايي برخوردار است که هيچ کتابي آن را ندارد. اسلوب اين کتاب آسماني ، قابل تقليد نيست ، چرا که سبک آن با معاني بلندي قرين است.
اگر کسي بخواهد نظم و اسلوب کلامي را با مضامين بلند آيات هماهنگ کند، معاني جمله ها مضحک و مبتذل مي شود و اگر بخواهد مفاهيم معقول و منطقي آيات الهي را در قالب آن اسلوب بريزد، امکان پذير نخواهد بود، بلکه آن اسلوب از دست خواهد رفت.
معاني بديع با اسلوب بي بديل اين کتاب به گونه اي به هم آميخته شده که در غير آن ، قابل جمع نيست. اگر تنها اسلوب قرآن اعجاز بود، ممکن بود اديبان زمان ، مانند آن بياورند.
آنچه تحدي و هماوردي را ناممکن کرده ، سبک و اسلوب ، همراه با معاني و ترکيب و اسلوب ، همراه با معاني و ترکيب جمله هاي آن است. گوته ، شاعر و دانشمند آلماني مي نويسد: «قرآن ، اثري است که به واسطه سنگيني عبارت، خواننده آن ابتدا رميده شده ، ولي سپس مفتون جاذبه آن و بالاخره بي اختيار مجذوب زيبايي هاي متعدد آن مي شود.»
اگر در نوشته هاي اديبان و نثر و اشعار شاعران معروف عرب زبان دقت کنيم ، در بسياري از موارد مضامين آنها مردود و متضاد است. مواردي که قابل اشکال نيست ، بلکه موضوع صحيح است ، بدون شک مانند سبک و اسلوب قرآن نيست.
خطبه هاي نهج البلاغه و دعاهاي صحيفه سجاديه و خطابه هاي پيامبرص با وجود صحت مضامين هرگز با آيات قرآن قابل مقايسه نيست. به همين دليل است که خداي متعال در قرآن مي فرمايد: «اگر راست مي گوييد، يک سوره مثل قرآن بياوريد، که هرگز نمي توانيد مانند آن را بيافرينيد.
پس بهتر است خود را از عذاب دردناکي که آتش گيره آن ، انسان ها و سنگهاست ، نگه داريد.» (بقره / 23)
جنبه هاي لفظي و ظاهري
فيلسوف شهيد استاد مرتضي مطهري ره در اين باره بياني دارند که خلاصه اي از آن را مي آوريم: يکي از وجوه اعجاز قرآن که از دير زمان مورد توجه فوق العاده قرار داشته ، جنبه لفظي و ظاهري يا فصاحت و بلاغت قرآن است.
روشني بيان ، زيبايي ، تعبير، شيريني ، آهنگ و جذابيت عبارات ، نظم بي بديل الفاظ و قالبهاي معاني ، آنچنان آيات قرآن را زيبا و لطيف کرده است که هر کسي مختصر ذوق و شناختي از ادبيات عرب داشته باشد، حلاوت و طراوت آن را بخوبي احساس مي کند. اصولا همه انسان ها زيبايي و جمال را مي فهمند و نيازي به تعريف ندارد.
وقتي انسان صورت زيبايي را مشاهده کند يا منظره دلپذير يا شعر زيبايي را ببيند، بي اختيار جذب مي شود. به همين دليل صورتها و منظره ها با اين که گوناگونند، ولي زيبا و جذاب هستند.
پيش از آن که علم و عقل ، زيبايي را درک کند احساس ، آن را مي فهمد که مرکز آن ، قلب و دل است، نه مغز و سر. از اين رو گفته اند زيباترين شعر، دروغ ترين آنهاست.
فصاحت و بلاغت نيز از مقوله زيبايي و به کانون احساسات مرتبط است ؛ ولي يک ويژگي و امتيازي که در فصاحت و بلاغت قرآن موجود است اين که ، در عين زيبايي و جذابيت از صميم صداقت و درستي مايه مي گيرد. برخلاف شعر زيبا که اگر دروغ و گزاف در آن نباشد، زيبايي نخواهد داشت.
آري قرآن ، هم کتاب عقل است و هم کتاب دل. زيبايي الفاظ را با جمال معنوي و اسلوب بديع ادبي به هم آميخته است.
اعجاز کلامي
در اعجاز لفظي و معنوي قرآن مي توان به اين حقيقت نيز اشاره کرد، کتابهايي که در دنيا نوشته مي شود هر کدام سبک و موضوع خاصي دارد؛ مثلا کتاب تاريخ بر محور تاريخ مي چرخد. کسي که در فن سخنوري کتابي تدوين کرده ، مسائل مخصوص آن را مورد بحث قرار داده که با فلسفه و شيمي ارتباطي ندارد، ولي قرآن با اين که يک هدف را دنبال مي کند و آن ، تعليم و تربيت و هدايت و ارشاد انسانهاست ، با وجود آن ، با همه علوم و معارف آميخته است ، از جنين شناسي گرفته تا رنگ درختان ، تنوع گياهان ، زمين شناسي ، خلقت انسان ، حرمت گوشت خوک و مردار، فلسفه آفرينش انسان و جهان ، مبدا و معاد و برزخ و قيامت ، همه را به هم آميخته و يک نوع ارتباط و هماهنگي ميان آنها برقرار کرده است.
اين کتاب منحصر به فرد کتابي است که طبيعت را با فطرت درآميخته و عقل را با دل به همه دوخته است ؛ مثلا درباره بهار مي فرمايد: «فانظر الي آثار رحمه الله کيف يحي الارض بعد موتها ان ذلک لمحي الموتي» نخست ، توجه انسان را به سبزه زارها، درختان ، گل و گياهان جلب مي کند که چگونه باران رحمه زمين مرده را زنده کرده و بعد بلافاصله ذهن آدمي را به احياي مردگان در قيامت معطوف مي کند. (روم / 50)
مصونيت از تحريف
قابل تحريف نبودن قرآن نيز مي تواند يک نوع اعجاز باشد، چرا که هر کتابي در دنيا قابل تحريف به زيادتي و نقصان است ، ولي قرآن نه کاستي را برمي تابد و نه افزوني را، چرا که نسخه هاي آن بي حدوحصر است و افزودن به آن و کاستن از آن امکان پذير نيست.
اصولا قرآن چون به صورت معجزه نازل شده است ، قابل تحريف نيست. برخلاف تورات و انجيل که در قالب نثر معمولي نازل شده و قابل تحريف بوده اند، قرآن کريم به مصونيت خود از هر گزندي اشاره مي کند و مي فرمايد: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون » (اين کتاب را فرستاده ايم و تحقيقا آن را نگهبان و نگه داريم). (حجر /9)
همان طور که در عصر نزول و حضور پيامبرص از تحريف در امان باقي مانده ، پس از پيامبر ص نيز دستخوش تحريف به زيادتي و کاستي واقع نمي شود. آيات يادشده به معناي انصراف دشمن از تحريف نيست.
به اين معنا که خداوند در قلب دشمن تصرف کرده و آنان را از تحريف بازدارد، بلکه مفهوم آيه از عجز و ناتواني دشمن در جهت تحريف پرده برمي دارد؛ چرا که اگر جمله و سطري را از قرآن حذف کنيم يا بر آن بيفزاييم ، مانند وصله کهنه اي که با بهترين پارچه زده شده باشد، محسوس و مشهود خواهد بود.
قرآن کتاب شعر و غزليات نيست که بتوان جمله اي را از آن عوض کرد يا شعري را بر آن افزود. کاستن از قرآن نيز امکان ندارد، چرا که معنا و مفهوم خراب مي شود و بر هر عاقل و سخن سنجي به عيان روشن مي شود که در اين قسمت کلماتي حذف شده است.
از جانب ديگر، عده زيادي از مسلمانان صدر اسلام در تمام مقاطع تاريخي و هم اکنون ، حافظان قرآن بوده و هستند. بنابراين چه کسي جرات مي کرد تحريفي در آن صورت دهد؛ چرا که جان تحريف گران و مهاجمان به خطر مي افتاد.
مضاف بر اين که از حديث ثقلين - که محدثان شيعه و سني به طور متواتر نقل کرده اند - وجوب تمسک به قرآن و عترت استفاده مي شود.اگر بنا باشد تحريف در آن پيدا کند، چنين وجوبي بي معنا و اين گونه تاکيد لغو خواهد بود.
اخبار غيبي
دومين وجه از وجوه اعجاز، خبرهاي غيبي قرآن است که مسائل علمي ، تاريخي و حوادث ماوراي طبيعت را نيز در بر مي گيرد. ما در اين بخش به يکي از اخبار غيبي در بعد تاريخي بسنده مي کنيم که در زمان نزول قرآن هنوز رخ نداده بود.
پيروزي روميان بر ايرانيان
روم، امپراتور مقتدري بود که بر بخش وسيعي از آسيا، اروپا و آفريقا حکومت مي کرد و ايتاليا نيز قسمتي از آن بود.
جنگهاي فراواني ميان روم و ايران واقع شده بود، اما در عصر ظهور اسلام ، جنگ بزرگ و سرنوشت سازي رخ داد. ابوعبيده مي گويد: از امام باقر ع مضمون آيه «الم غلبت الروم في ادني الارض و هم من بعد غلبهم سيغلبون في بضع سنين...» (روم / 14).پرسيدم. فرمود: اين آيه ، تاويلي دارد که جز خدا و راسخان در علم از آل محمد ص کسي نمي داند.
هنگامي که رسول خداص به مدينه هجرت کردند و اسلام به پيروزي رسيد، حضرت نامه اي به پادشاه روم (قيصر) و نامه اي به پادشاه ايران (خسرو پرويز) نوشت و توسط نمايندگانش براي آنان فرستاد.
امپراتور روم ، نامه رسول خدا ص را احترام گذاشت ، ولي پادشاده ايران ، نامه حضرت را پاره کرد و به نماينده ايشان اهانت کرد.
در مقطع حساس بود که ميان ايران و روم ، جنگ و درگيري نظامي رخ داد. مسلمانان مايل بودند روميان پيروز شوند، ولي برخلاف انتظار آنان ، ايرانيان برنده جنگ و مسلمانان غمگين و افسرده شدند. ناگهان آيه : «الم غلبت الروم...» نازل شد؛ يعني روميان در نزديکي هاي اين سرزمين «شامات و حوالي آن» شکست خورده اند و ايرانيان پس از پيروزي بر روم ، بزودي مغلوب مي شوند.
پس از چندي ، جنگ ديگري آغاز شد و روميان بر ايرانيان غالب و مسلمانان شادمان شدند. قرآن در ادامه مي فرمايد: «در آن روز مومنان خوشحال شدند» (روم /4)علت شادماني به دليل اهانتي بود که پادشاه ايران به نامه رسان پيامبر کرده بود که باعث خوشحالي مشرکان و افسردگي مسلمانان شده بود، نه به دليل اهل کتاب بودن روميان ، چرا که ايرانيان نيز زرتشتي و اهل کتاب بودند.
معارف علمي قرآن
يکي ديگر از وجوه اعجاز اين گنجينه الهي ، طرح مسائل علمي است : بزودي آيات حکمت و نشانه هاي قدرت خود را عرصه آفاق و ظرف وجودي خودشان ارائه خواهيم کرد تا حقيقت بر آنها مکشوف شود.(فصلت / 52)
و بدانند که قرآن و پيامبر اکرم ص بر حق است. بدون شک با مشاهده کشفيات علوم جديد، اسرار الهي يکي پس از ديگري بر بشر روشن و آيات علمي برملا مي شود.
با وجود هيات بطلميوسي که 4000 سال بر انديشه بشري حکومت مي کرد و جهان هستي را کراتي مانند پوست پياز مي دانست که ميان هم قرار گرفته اند، قرآن در همان عصر با کمال صراحت اعلام کرد: «و کل في فلک يسبحون» (و هر کدام از کرات ، در مدار خود شنا مي کنند.» (انبيا/ 32)
در آيه ديگر، پرده از حقيقت ديگر برداشته ، مي فرمايد: (آيا کافران نمي انديشند که تحقيقا تمام آسمان ها و زمين به صورت مجموعه به هم پيوسته بود (رتق) بود و ما آنها را از هم جدا کرديم (فتق) و هر موجود زنده را از آب زنده قرار داديم. (انبيا/ 30)
(رتق ) در لغت ، به مفهوم شي بسته و مسدود است. به طوري که هيچ شکاف و منفذي در آن نباشد. درست متضاد فتق که به معناي شکافتن و اجزاي آن را از هم جدا کردن است.
لباسي که تمام اجزايش به هم دوخته شده است ، رتق است و اگر از هم جدا شود فتق. علي ع مي فرمايد: (از آن پوسته جامد طبقاتي شکافت و آنها را پس از آن که به هم پيوسته بود، باز کرد و هفت آسمان قرار داد.)
امروز تحقيقات نجومي ثابت کرده که در گذشته ، تمام کرات مجموعه اي به هم چسبيده بوده که بر اثر انفجار دروني از هم جدا و پراکنده شده و هر جزيي کنار هم قرار گرفته اند و بيش از آن ، گازهايي متراکم و متکاثف بوده که سبب ايجاد کرات آسماني شده است: (سپس خداوند به سامان دادن و خلق آسمان ها پرداخت ، در صورتي که به شکل گاز بودند و پس از انجماد، به صورت يک توده عظيمي درآمده و با انفجار مهيبي که در هسته مرکزي آن ايجاد شد، از هم جدا شده و هر کدام به شکل خورشيد، ستاره ، ماه و کره زمين درآمدند و چنين رتق و فتقي در عالم صورت گرفت.) (فصلت / 11)
قرآن مي فرمايد: «آسمان را به دست قدرت بنا نهاديم و تحقيقا ما آن را توسعه و گسترش مي دهيم» (زاريات / 41)اين آيه نيز، يک حقيقت عليم را بازگو مي کند که به هيچ وجه با هيات قديم سازش ندارد.
اکنون که جنبه هاي اعجاز قرآن تا حدودي آشکار شد، بخوبي روشن مي شود که چگونه اين کتاب مي تواند سندي آسماني بر اثبات رسالت حضرت محمدص باشد و برانگيختگي آن بزرگوار از جانب خداوند اثبات شود. خداوند، ما را، با قرآن در روز قيامت محشور کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]