تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

سایت نوید

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799644447




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقش و جايگاه رسانه هاي فرهنگي


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: گوناگوني مطبوعات و گسترش انتشار نشريات متنوع و متفاوت و به طور كلي جايگاه شايسته رسانه ها در تنوير افكار و ايجاد فضاي مناسب براي گفت وگو و برخورد سالم و سازنده، نظرات و همچنين اهميتي كه رسانه هاي گروهي در ارتقاي سطح آگاهي و تعالي فرهنگ و دانش عمومي دارند، بي گمان يكي از مهمترين عوامل توسعه فرهنگي و از نشانه هاي پويايي و تحرك هر جامعه است. بديهي است كه توسعه فرهنگي، به معناي گسترده آن كه در برگيرنده گشايش و گسترش گفت وگوهاي فلسفي و فرهنگي و ادبي و هنري است، نه تنها عامل اصلي رشد خودآگاهي جمعي، بلكه زمينه ساز توسعه سياسي و اقتصادي و پيشرفت علوم و در واقع نخستين پيش شرط حل بنيادي مسايل و رفع مشكلات فراگير جامعه است.

البته اين همه زماني ميسر و متحقق مي شود كه از يك سو صاحبان قدرت و دولت، با قانون گرايي و قانون گذاري و سعه صدر به رسانه هاي گوناگون و نقش آنان در جامعه بنگرند و به ويژه، رسانه هاي گروهي را نه به مثابه «دشمنان بالقوه» يا بلندگوي تبليغاتي نظام حكومتي، بلكه به عنوان ركني اساسي در كنار و همطراز قواي مقننه و مجريه و قضائيه باور كنند و به رسميت بشناسند. از سوي ديگر اما ارباب جرايد و اهالي قلم نيز بايد كه به رسالت فرهنگي و مسئوليت خود در اطلاع رساني درست و ترويج تفاهم و تبليغ تسامح و تقويت حس همبستگي ملي و همزيستي مسالمت آميز آگاه باشند و جدا از هتك حرمت اشخاص و دروغ پردازي و شايعه پراكني و از همه مهمتر، از تبليغ خشونت بپرهيزند.

اين هشدار بي شك در وهله اول متوجه رسانه هاي تصويري فراگير (صداوسيما و سينما) و روزنامه ها و نشريه هاي سرتاسري و با نفوذ است كه تأثير آني و گسترده خبرها و گزارش ها و تجزيه و تحليل ها و پيام هاي آنان قابل كتمان نيست؛ تأثيري كه بنا بر احساس مسئوليت، مي تواند سودمند و سازنده باشد و در صورت بي مسئوليتي گردانندگان آن، لاجرم مضر و مخرب خواهد بود.

من در اينجا به تناسب با موضوع اين نوشتار كه نقش و جايگاه رسانه هاي فرهنگي است، تنها به همين اشارات بسنده مي كنم، اما بر كسي پوشيده نيست كه پرداختن به كاركرد رسانه هاي گروهي و به خصوص بررسي نقش و مسئوليت دسترسي به رسانه هاي نوشتاري دارند، از اهميت بسيار برخوردار است. خاصه تأثير و نفوذي كه در فرآيند شكل گيري جامعه مدني دارند.

اين امر به ويژه در مورد ايران و در وضعيت كنوني كه جامعه در حال گذار از ساختاري اقتداري به مناسباتي مبتني بر قانون است، به مسئله اي حياتي و سرنوشت ساز تبديل شده است؛ چرا كه ادامه كوشش هاي گسترده و دگرگوني هاي اميدواركننده اي كه پس از «خرداد 76» پديد آمده بود و هم اكنون دچار كندي و ركود شده است، پيش از هر چيز مستلزم گشايش دوباره در عرصه مطبوعات به طور اخص و رسانه هاي گروهي به طور اعم است.

بايد دانست كه هيچ اصلاح و دگرگوني و هيچ بهبود و پيشرفتي در جامعه به وقوع نخواهد پيوست، مگر آنكه پيشتر گفت وگويي گسترده و همه جانبه ميان صاحب نظران و كارشناسان عرصه هاي گوناگون صورت گيرد و كيست كه هوشياري و بيداري مردم و جايگاه انديشمندان و روشنفكران و منتقدان و نيز فعاليت آزادانه رسانه هاي مستقل را در اين فرآيند بتواند كتمان كند.

آنچه اما در اين فرايند كمتر مورد توجه و عنايت قرار مي گيرد و اغلب از نظرها دور مي ماند، نقش مهم و تأثير عميق، ولي آرام و درازمدت نشريات فرهنگي مستقل است. اين نوع رسانه ها در گونه ها و رويه هاي خود، عرصه اي مناسب براي طرح نظرات و نظريه هاي متفكران و نويسندگان و هنرمندان و منتقدان است. اصولا ويژگي نشريات فرهنگي در آن است كه به دور از جاروجنجال هاي برخاسته از مسايل زودگذر و سطحي، قادرند از مجراي مباحثي كه در حوزه انديشه و فرهنگ و هنر و ادبيات انجام مي دهند به تبيين ماهيت عناصر شكل دهنده جامعه مدني بپردازند و بي گمان در نهادينه كردن دستاوردهاي برآمده از توسعه و تكامل جامعه، عهده دار نقشي پراهميت اند.

با اين همه، نقش و جايگاه رسانه هاي فرهنگي، آنچنان كه بايد و شايد، مورد توجه قرار نمي گيرد. البته بي اعتنايي به رسانه هاي فرهنگي و ناديده گرفتن جايگاه مهم آنها، نه تازگي دارد و نه مختص به دنياي مطبوعات در ايران است. نشريات فرهنگي و ادبي وزين و پرمحتوا حتي در كشورهايي كه در آنها مطالعه رواج عام دارد و تيراژ روزنامه ها و مجله هاي رنگارنگ هفتگي سر به ميليون مي گذارد، گسترش چنداني ندارد و دوام و پايداريشان بيشتربسته به سياست گذاري فرهنگي اين كشور هاست كه به موجب آن حداقل يك سوم از نسخه هاي اين گونه نشريات تخصصي و فرهنگي را كتابخانه هاي عمومي و دانشگاه ها و دبيرستان ها و ديگر مؤسسات و نهادهاي آموزشي و پرورشي خريدارند و از اين طريق است كه نه تنها ادامه حيات نشريه هاي فرهنگي تضمين مي شود، بلكه امكان رشد و گسترش آنان نيز فراهم مي آيد.

دليل اين سياست گذاري نيز بسيار ساده است؛ زيرا اين اعتقاد راسخ و استدلال استوار وجود دارد كه چون نشريه هاي علمي و فرهنگي، مرجعي موثق و مطمئن براي پژوهشگران و دانشجويان و دانش آموزان است و از آنجا كه انتشار آنها مستلزم دقت و مراقبت بسيار است و به رغم شمارگان اندك، مديران و گردانندگان آنها ناگزيدند دشواري هاي بي شماري را بپذيرند و متحمل هزينه هاي هنگفتي شوند، لذا دورانديشي فرهنگي و منطق علمي ايجاب مي كند كه اين گونه نشريات مورد پشتيباني نهادهاي آموزشي و فرهنگي قرار گيرند.

البته در جوامع قانونمند، پشتيباني اين نهادها به صورت انحصاري انجام نمي گيرد، بلكه همه نشريات فرهنگي را در برمي گيرد و فقط به حمايت «نشريات خودي» و آن دسته از نشريات كه به گونه اي در خط سياسي حزب حاكم يا نظام حكومتي قرار دارند، محدود نمي شود.

از سوي ديگر، اين پشتيباني ها تنها از سوي نهادهاي دولتي يا وابسته به دولت صورت نمي پذيرد، بلكه مؤسسات غير دولتي، اعم از صاحبان صنايع و مؤسسات اقتصادي و نيز شركت هاي بازرگاني و بنيادهاي گوناگون هم در آن سهيم اند.اما متأسفانه چنين دورانديشي فرهنگي و استدلال منطقي اي، در كشورهايي نظير ايران تاكنون كمتر مجال بروز پيدا كرده اند. برنامه ريزان مجريان مسايل فرهنگي بيشتر به تأثيرات آن و گذراي اقدامات و سياست هاي تبليغاتي و نمايشي خود دلبسته و دلخوش اند تا به برنامه ريزي فرهنگي اساسي و بلندمدت براي جوانان و نسل هاي آينده؛ تا از اين طريق به تقويت بنيه علمي نهادهاي آموزشي كمك كنند.

افزون بر اين، در حوزه امور فرهنگي نيز مانند ديگر حوزه ها، انحصارطلبي و مدار بسته تقسيم مسئوليت ها ميان چند تن از كارگزاران اين يا آن جناح سياسي جريان دارد و به ندرت كار به دست كارشناسان و چره هاي تازه و با استعداد سپرده مي شود. براي نمونه مي بينيم كه اغلب نشريات پرشمارگان به نوعي در دست نهادهاي دولتي و بنيادها و حوزه هاي وابسته به نظام حكومتي است و توسط كارگزاران آنها اداره مي شود.

البته اين راه و روش ها به دوران بعد از انقلاب محدود نمي شود؛ پيشتر نيز سياست گذاري هاي فرهنگي، كمتر بر واقعيت ها و نيازها و خواست هاي جامعه و پشتيباني و حمايت از فرهنگ سازان و فرهنگ پروران تكيه داشت و بيشتر برخودبزرگ بيني و توهم و تقليد و تبليغات كاذب استوار بود.

در آن زمان نيز همانند امروز، نشريات و مجله هاي فرهنگي و ادبي مستقل، بيش از همه از تبليغات اين سياست هاي نادرست، صدمه و ضربه مي ديدند. براي مثال كافي است كه به دوره هاي يكي از معروف ترين و معتبرترين مجله هاي فرهنگي و ادبي تاريخ معاصر ايران، يعني «مجله سخن» كه به همت شادروان دكتر پرويز خانلري منتشر مي شد نگاه كنيم. يا به «مجله يغما»ي مرحوم حبيب يغمايي؛ تا ببينيم كه مديران و سردبيران اين دو نشريه با چه مصايب و مشكلاتي مواجه بودند و با چه سختي و مشقتي - و گاه با وقفه هاي يك دو ساله - مجله را منتشر مي كردند.

طرفه آن كه درست مقاله ها و شعرها و ترجمه هاي مندرج در همين دو مجله و نيز برخي از نشريات فرهنگي و ادبي آن دوران، امروز مرجعي موثق و معتبر جهت تحقيقات دانشگاهي و پژوهش هاي آكادميك ادبي بسياري از محققان و دانش پژوهان است؛ تا جايي كه تقاضاي بسياري از علاقه مندان موجب گرديد تا پس از انقلاب، دوره هاي مجله «سخن» و «يغما» به صورت كتاب تجديد چاپ شود و اين در حالي است كه در زمان انتشار اين نشريات، خوانندگان اندكي به خريد واشتراك و مطالعه آنها رغبت نشان مي دادند و درخواست هاي مكرر مسئولان آنها به مشتركان و نمايندگان پخش و فروش اين نشريات بهترين گواه اين مدعاست...

در حال حاضر به رغم رشد كمي نشريات فرهنگي و ادبي - كه متأسفانه بخش قابل توجهي از آنها در دست نهادهاي دولتي و يا وابسته به نظامي حكومتي است و ناگزير قادر به طرح همه جانبه و بي طرفانه مسايل نيستند شاهد ارتقاي سطح فرهنگي و كيفيت بالاي آنها نيستيم. متأسفانه حتي نشريات فرهنگي غير دولتي موجود را هم نمي توان در زمره «نشريات فرهنگي مستقل» به شمارآورد؛ چرا كه آنها نيز با سياست گذاري هاي نادرست دولت در حوزه مسايل فرهنگي، به تدريج به دولت و ديگر نهادهاي حكومتي وابسته شده اند و ادامه حياتشان بدون يارانه هاي جورواجور غير قابل تصور است. اصولا كمتر مشاهده مي شود كه نشريه اي به جايگاه و نقش خود در عرصه فرهنگي جامعه واقف باشد و آگاهانه و با برنامه ريزي دقيق و هدفمند به مسايل گوناگون فرهنگي بپردازد.

اغلب نشريات بيشتر به «جنگ فرهنگي و ادبي» تبديل شده اند تا نشريه اي فرهنگي به مفهوم واقعي آن. كمتر نشريه فرهنگي مستقلي را مي توان سراغ گرفت كه قادر باشد بدون هراس از فشارهاي گوناگون، مسئله اي اساسي را با جديت و به طور مستمر به بحث و مناظره بگذارد و از انديشمندان و روشنفكران دعوت كند كه آزادانه در اين گفت وگو شركت كنند.

اگر هم نشرياتي نظير «كتاب ماه»، «نامه فرهنگ» و يا «فصلنامه فلسفي، ادبي و فرهنگي ارغنون» گهگاه به طرح مسايلي مي پردازند و يا موضوع خاصي را در نشست هاي ماهانه خود به گفت وگو مي گذارند، به دليل وابستگي و تعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ناگزيرند در انتخاب موضوع و دعوت از صاحب نظران، جانب احتياط را رعايت كنند و مقالات و مباحث را در قالب تنگ ديدگاه هاي خود محدود مي كنند تا مبادا ادامه انتشار نشريه و بالطبع موقعيت سردبير و معاش گردانندگان آن به خطر افتد، مثلا اگر يكي از اين نشريات، براي نمونه شماره اي ويژه «فلسفه معاصر» انتشار دهد و به اين منظور ميزگردي برپا كند و مطالبي در اين زمينه گردآورد، ولي سردبير فصلنامه با اين يا آن متفكر سرشناس و صاحب نظر ايراني ميانه خوبي نداشته باشد يا نظريه هاي آن فيلسوف نامدار غربي را خوش نداشته باشد، نه انديشمند ايراني را به ميزگرد دعوت مي كند و نه اجازه مي دهد كه نظرات آن فيلسوف اروپايي مطرح شود.

از اين مثال ها به وفور مي توان برشمرد.به هر حال، تا زماني كه نشريات فرهنگي مستقل به استقلال واقعي دست نيابند و بدون بيم و هراس مجال نيابند و مجاز نباشند تا مسايل اساسي جامعه را به بحث و مناظره آزاد گذارند، به صورت جنگ هاي فرهنگي و ادبي بي آزار و صد البته بي خاصيت باقي خواهند ماند و از قبل آنها هيچ چيز عايد جامعه نخواهد شد.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن