محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840395655
نگاهي به تاريخچه درياي خزر درياي مازندران، منافع ايران، چشمانداز آينده
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نگاهي به تاريخچه درياي خزر درياي مازندران، منافع ايران، چشمانداز آينده
جام جم آنلاين: درياي مازندران، بزرگترين درياچه جهان، ميان ايران و روسيه (اتحاد جماهير شوروي سابق) صرفنظر از تحولات و تقسيمبنديهاي سال 1990 و فروپاشي كمونيسم شوروي واقع شده است. وجود ذخاير غني نفت و گاز و تنوع گياهي و جانوري و نوع ويژهاي از ماهي (خاوياري) در اين منطقه و دريا و منابع ديگر به علاوه موقعيت ويژه جغرافياي و ژئوپلتيكي به عنوان حلقه ارتباط ايران با اروپا، از اين دريا يك منطقه پراهميت ساخته و همين معيارها كافي است كه درياي مازندران مورد توجه كشورهاي منطقه و جهان واقع شود.
تحولات سياسي و اجتماعي سالهاي نخستين دهه 1990 ميلادي به تجزيه شوروي سابق منجر شد و از مجموعه 15 جمهوري جدا شده از بدنه اين كشور، سه مورد در ساحل دريا واقع شدهاند.
اين رويداد چالشهاي جديدي را فراروي ايران و روسيه به عنوان 2 قدرت عمده كه شمال و جنوب درياي مازندران و تمام سواحل آن را در اختيار داشتند، قرار داد.
درياي مازندران در تاريخ با نامهاي گوناگون قابل شناسايي بوده است از جمله درياي كاسپين (Caspienne) كه نام اقوامي ساكن در سواحل اين دريا بوده است. خزرها نيز اقوامي ترك و جزيي بودند كه در اين منطقه سكونت داشتند، اما گستردگي و نفوذ آنها تا اين حد نبوده كه بتوان نام آنها را بر اين دريا نهاد.
درياي طبرستان برگرفته از اقوام تپورهاي بوميان ايران، درياي مازندران به علت سواحل طولاني با استان مازندران، درياچه آبسكون، گرگان، خراساني، جيلي، ساري، گيلان و انزلي، ساير نامهايي بودند كه روي اين درياچه گذاشته شده، ليكن با تمام اين تفاسير اين دريا بيش از هر موضوعي با نام بوميان فلات ايران، تپورها و كاسپيها و سپس اقوام آريايي قابل شناسايي است كه در تمام برهههاي تاريخي اين نامهاي ايراني را براي خود حفظ كرده و اسناد كهن و معاصر بر آن گواهي ميدهند.
روسيه نيز قرنها پس از اسلام، به وجود درياي مازندران پي برد و همزمان با شكلگيري امپراتوريهاي استعماري قرن پانزدهم ميلادي، چنانكه در مورد سرگذشت خليج هميشه پارس ديديم، با درياي مازندران آشنا شد و به اين منطقه آمد.
كهنترين اسناد تاريخي و منابع يوناني، هرودوت، استرابون، ارسطو، پلوتارك و ... از درياي مازندران نام بردهاند و آن را دريايي جدا و مستقل از آبهاي آزاد دانستهاند. منابع ايران اسلامي نيز همانند طبري، مسعودي، حمدالله مستوفي، ابناثير و ديگران درباره نامها و موقعيت و منابع درياي مازندران و پيوستگي آن به ايران مطالب فراوان و مستند به دست دادهاند بنابراين ساكنان بومي فلات ايران در مازندران و گيلان و اقوام آريايي كه بعدها به اين منطقه آمدند، نخستين ساكناني بودند كه سواحل دريا را در تملك خود گرفتند و همزمان با شكلگيري دولت و حكومت توسط آرياييان، ايران بر اين دريا مسلط شد.
براساس منابع و متون كهن ايران همانند اوستا و منابع يوناني و اسلامي عمدهترين اين اقوام ايراني عبارت بودند از تپورها، كادوسها، كاسپيها، آرياييها، ديلمها، گيلها، آمورها، هيركانيها و آلبانيها . البته برخي اقوام غيرايراني هم در مقاطعي قسمتهايي از سواحل درياي خزر را به تصرف درآوردهاند همانند هياتله، تركها، ماساژها، سكاها، خزرها، مغولها، تيموريان و...
دوران پس از اسلام
با ضعف ساسانيان، تركها كه در غرب ايران كمكم قدرت يافته بودند، سلطه بر اين مناطق امپراتوري را در شرق مناطق روم تشكيل دادند و پس از آن درياي مازندران را مورد تهديد قرار دادند سپس به سواحل آن دست يافتند به طوري كه همزمان با طلوع اسلام (حدود 600 ميلادي) شمال درياي مازندران به تصرف كامل تركها درآمد و جنوب همچنان در مالكيت ايران بود.
پس از فتوحات و گسترش اسلام به اين منطقه و با پيوستن تركها و اهالي منطقه به اسلام، درياي مازندران تحت سلطه مسلمانان قرار گرفت و قفقاز به عنوان يكي از مراكز عمده اداري خلافت اسلامي درآمد. نخستين يورش روسها به سواحل درياي مازندران در سال 908 ميلادي (295 ه) همزمان با حكومت اميراسماعيل ساماني ثبت شده است.
بررسي تقابل روسيه و ايران در درياي مازندران براي ما اهميت دارد و محور گفتار ما بر همين اساس است زيرا اين دو قدرت طرفهاي اصلي حاكميت درياي مازندران را تشكيل ميدهند در سال 943 ميلادي (323 ه) روسيه كمكم سواحل غربي را متصرف شد.
ابناثير، ابنمسكويه و ساير مورخان اسلامي به سلطه تدريجي روسها اشاره كردهاند. پس از رهايي از سلطه مغولان، روسها عملا حاكميت شمال و شمال شرق و غرب درياي مازندران را در دست گرفتند.
پس از مغولان تيمورلنگ بر ايران، روسيه و درياي مازندران مسلط شد و تغييرات و اقداماتي را در جغرافياي منطقه ايجاد كرد در يك توصيف كلي از اوضاع اين سالهاي منطقه ميتوان گفت: در عصر پس از يورش مغول، موقعيت درياي مازندران دگرگون شد. روسها و تركها در سواحل مختلف دريا سكني گزيدند. با فتح قسطنطنيه به دست سلطان محمد فاتح در سال 1453 ميلادي، شرايط نوين بر روابط شرق با اروپا حاكم شد به طوريكه پس از اين واقعه روسها از اروپا بريدند و به جرگه دولتهاي آسيايي پيوستند در دوره حكومت ايوان مخوف (ايوان چهارم) كه اميران مغول حاكم برروسيه (اردوي زرينها) از روسيه بيرون رانده شدند، روسها رفتهرفته بر درياي مازندران، قفقاز و آسياي مركزي سلطه يافتند. به عبارتي حاكميت سلسله تزارها در روسيه آشكار شد كه با تركهاي عثماني سني وضعيت نويني را بهوجود آوردند.
در اين زمان و با روي كارآمدن پطر كبير، آمال و آرزوهاي روسها آنگونه كه در وصيتنامه وي نيز آمده دستيابي بر آبهاي گرم خليج پارس و تسلط بر درياي مازندران و ايران بود. از اين به بعد روسيه به يك امپراتوري توسعهطلب و متجاوز تبديل شد، از سوي ديگر قدرت يافتن تركهاي سني عثماني با دولت صفويه شيعي، ايران را همزمان در 2 جبهه واگر تاختوتازهاي ازبكها و ديگر اقوام شورشگر را هم به معادله فوق بيفزاييم، در چند محور درگير ميساخت.
در حاليكه پطر كبير درياچه مازندران را «درياچه داخلي تزار» ناميده بود، با مرگ او و به قدرت رسيدن نادرشاه در ايران اقتدار ملي و تسلط ايران بر سرزمينهاي آبي و خشكي خودش تا مدتي زنده شد و توسعه طلبي روسها تا مدتي متوقف گرديد و سواحل درياي مازندران مدتي را در آرامش سپري كرد.
با مرگ نادرشاه افشار، اقتدار ملي ايران متزلزل شد و انديشه تشكيل نيروي دريايي براي ايران از سوي او كه اقداماتي هم در اين زمينه و با همكاري جان آلتن انگليسي (John Alten) كه براي نادر كشتيهاي تجاري و جنگي ساخت عقيم ماند و روسها دوباره براي دستاندازي به درياي مازندران يورش آوردند اين وضعيت تا زمان جنگهاي ايران و روس ادامه داشت.
ضعف پادشان صفوي و هجوم افغانهاي گرسنه به اصفهان موجب شد روسيه حتي بندر انزلي و بنادر جنوب درياي مازندران را در ايران اشغال كند و آنها را در كنترل خود بگيرد. 1724 م بهطوري كه يكسال بعد 1725 م گيلان و مازندران را هم تصرف كرد، اما چنانكه گفتيم نادرشاه اين وضعيت را بهطور موقت تغيير داد.
دوران معاصر
بررسي تحولات، روند حاكميت و سهم و رژيم حقوقي ايران از درياي مازندران در قرن اخير بسيار اهميت دارد بهطوري كه چشمانداز آينده منافع ايران بر مبناي اين سير تاريخي رقم خواهد خورد. البته اين بستگي به ميزان تلاش، پيگيري، جديت و چانه زني مسوولان كشور بر سر منافع ملي و تعيين رژيم حقوقي دريا با توجه به ميزاني از سوابق و سواحل دريا كه در اختيار ايران است، دارد.
درست است كه امروزه استدلال ميشود نظم نوين جهان وضعيت و مسائل و حاكميت گذشته دولتها ملتها را مدنظر قرار نميدهد، اما تحولات دهه 90 و فروپاشي شوروي و سربرآوردن جمهوريهاي زيادهخواه كه آلت دست ايالات متحده آمريكا نيز هستند، ربطي به ايران ندارد و ايران از حقوق خود نبايد و شايسته نيست كوتاه بيايد.
با روي كارآمدن پادشاهي قاجاريه در ايران فصل نويني در تاريخ ايران براي مقابله با قدرتهاي جهاني گشوده شد. روسيه و انگلستان به عنوان قدرتهاي عمده اين دوره همواره و در يك سياست همسو، خواهان ضعيف نگهداشتن و عقبماندگي ايران بودند. به علاوه شمال كه منطقه تجاوز و تحت نفوذ روسها بود، دستدرازي آنها به درياي مازندران را شدت بخشيد.
برتري نظامي روسها و با همكاري بريتانيا و عثماني به علاوه ضعف و بيكفايتي دولت قاجار، موجب شد بسياري از مناطق و سواحل درياي مازندران در جنوب و مرز ايران با روسيه، از ايران جدا و به متصرفات روسيه ملحق شود.
وقوع جنگهاي ايران و روس اين پروسه تجاوزكارانه را تكميل كرد و در اين وضعيت به حقوق طبيعي، تاريخي، ملي، اجتماعي و جغرافيايي ايران صدمات جبرانناپذير وارد شد.
در پي سلطهطلبي روسها و در نتيجه قرار دادهاي ننگين و تحميلي گلستان و تركمنچاي، روسيه به طور كامل بر درياي مازندران، ميانكاله (آشوراده)، بندرانزلي، بندرگز و استرآباد مسلط شد و حق كامل كشتيراني را در اين دريا به دست آورد؛ به طوري كه هيچ دولتي بهجز روسها، حتي ايران حق تردد در آبهاي مازندران را نداشت.
با بسته شدن قرارداد 1907 بين روسيه و انگلستان كه ايران را عملا به دو منطقه تحت سلطه شمال روسها و جنوب انگلستان تقسيم ميكرد و در مركز نيز دولت قاجار هيچ كنترلي نداشت، آرزوي ديرينه پطر كبير مبني بر «روسي كردن درياي مازندران» برآورده ميشد.
اما وقوع انقلاب كمونيستي اكتبر 1917 ميلادي در روسيه و سرنگوني تزارها، تمام معادلات منطقه را تغيير داد و وضعيت متفاوت با گذشته به وجود آمد؛ به اين معنا كه دولت كمونيستي جديد اعلام كرد كليه قراردادها و معاهدات منعقد شده توسط دولت تزار را كه به روش استعماري و سلطهجويانه بسته شده، به رسميت نميشناسد.
از اين رو سياست دولت شوروي به طور بنيادين با ملل شرق دگرگون شد و قراردادهاي جديد بين روسيه (شوروي كمونيستي) با دولتهاي ديگر از جمله ايران به عنوان دارنده طولانيترين مرزها و همسايه جنوبي منعقد گرديد. بنابراين ابتدا قرار دادهاي استعماري گلستان و تركمنچاي و سپس قرارداد 1921 را مورد بررسي قرار ميدهيم.
چشمانداز آينده
در سال 1990 ميلادي جمهوريهاي متعددي از بدنه شوروي جدا شدند و به بدنه درياي مازندران چسبيدند تا از منابع آن تغذيه كنند. به طور قطع آنچه فراروي ايران قرار دارد، اين است كه هرگز نبايد از حقوق مسلم و قطعي خود و با توجه به گستردگي مرزهاي ساحلي به اين دريا و سابقه طولاني بهرهمندي از منابع آن، نسبت به سهم خود (50درصد) از رژيم حقوقي درياي مازندران چشم بپوشد و در شرايط جديد آن را با 5 كشور تقسيم كند زيرا اين تحولات در روسيه رخداده و هيچربطي به ايران ندارد، بلكه آن چهار دولت ميبايست بقيه 50 درصد را بين خود تقسيم كنند. از نظر سياسي ممكن است اين مساله تحققپذير نباشد، ليكن از جنبه حقوقي، طرح آن براي ايران مفيد خواهد بود.
از سال 1990 ميلادي تاكنون، كنفرانسها و گردهماييهاي گوناگون در سطوح مختلف مقامات كشورهاي ساحلي درياي مازندران با هدف تعيين رژيم حقوقي و معلوم كردن سهم هر يك از اعضا و همچنين در راستاي تعامل و همكاريهاي منطقهاي برگزار شده است.
اين اهداف در آخرين نشست رهبران كشورها در سطح عالي رتبه (رياست جمهوريها) كه در سال 86 در تهران برگزار شد و حتي ولاديمير پوتين رئيسجمهور روسيه را به تهران كشاند، مورد تاكيد قرار گرفت و مقرر شد در اولين اجلاسيه كشورها رژيم حقوقي تعيين و موقعيتي فراهم شود كه اعضا بتوانند سازماني را متشكل از كشورهاي ساحلي با محوريت همكاريهاي نظامي، انتظامي، امنيتي، سياسي، اقتصادي و منطقهاي، پايهريزي كرده و به وجود آورند.
در اين گردهمايي موضع ايران كه توسط وزير امور خارجه، منوچهر متكي خوانده شد اين بود كه: هر گونه توافق جديد درخصوص رژيم حقوقي درياي خزر بايد با توجه و مدنظر قرار دادن معاهدات گذشته ميان ايران و شوروي (قراردادهاي 1921 و 1940 م) صورت گيرد.
اين سياست اصولي و واقعبينانه كه دربرگيرنده منافع ملي و استقلال سياسي ايران است، بايد به طور جدي توسط ايران پيگيري شده و تداوم يابد تا ايران بتواند از موضع قدرت به حقوق مسلم خود دست يابد و هر گونه عقبنشيني و پاپس كشيدن، ايران را در موضع ضعف قرار ميدهد و كشورهاي آذربايجان، قرقيزستان و تركمنستان را گستاختر ميكند؛ بويژه اين كه اين جمهوريها تحريكات آمريكا را هم پشتسر خود و در جهت مقابله با ايران دارند.
در اين اجلاس كه به گفته سران 5 كشور و به اقرار تحليلگران سياسي جهان، كاملا پربار و موفق بود، اعلاميهاي در 25 ماده صادر و ابراز اميدواري شد با توجه به اين كه گفتگوهاي ميان كشورهاي ساحلي درياي مازندران به مرحلهاي رسيده كه نهايي شدن تدوين رژيم حقوقي جامع اين دريا قابل دستيابي است، اين امر هر چه زودتر تحقق يابد.
در اين اجلاس مهم، تمامي مسائل درياي مازندران كه به نحوي بر سياستهاي داخلي و خارجي اعضا تاثيرگذار بود، مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت. به هر حال آنچه اهميت دارد، اين است كه ايران صرفنظر از هر رويداد و سياستي كه از جانب ساير اعضا اتخاذ ميشود، بتواند در نهايت پس از سالها به حقوق و حاكميت خود در درياي مازندران دست پيدا كند و منافع ملي كشور تامين شود.
اين اعلاميه به عنوان مهمترين سند سياسي است كه مورد توافق 5 كشور قرار گرفته و راه را براي گفتگوهاي بعدي در همه سطوح هموار كرده است. در اين اعلاميه، پيشينه توافقات و معاهدات و همكاريهاي ايران و شوروي سابق از ابتداي قرن بيستم ميلادي مورد تاكيد و توافق اعضا قرار گرفت.
ايران و شوروي به عنوان همسايگان ديرين اين دريا قلمداد ميشوند و اين حقيقتي است كه ساير اعضا پذيرفته و بايد بپذيرند. بويژه مفاد معاهداتي كه درباره درياي مازندران در دو قرارداد 1921 و 1940 در باب بازرگاني و كشتيراني و عهدنامه مودت كه دربرگيرنده مولفههاي نظام حقوقي حاكم بر دريا از ابتداي قرن بيستم تاكنون بوده، مساله تكميل رژيم حقوقي و به روز كردن آن را آسان، هموار و قابل توافق نموده است.
از اين رو هر گونه توافق بعدي درخصوص اين دريا بايد با در نظر گرفتن اين پيشينه تاريخي و اصول حسن همجواري و دوستي اعضا صورت پذيرد و جمهوريهاي تازه نميتوانند حقوق ايران را ناديده بگيرند؛ البته مشروط بر اين كه مقامات ايران تا چه حد بر مواضع اصولي كشور پايداري ورزند.
قراردادهاي گلستان و تركمنچاي
بر مبناي اين قراردادهاي استعماري نه تنها ايران حاكميت خود بر درياي مازندران را از دست داد، بلكه از كليه حقوق خود محروم شد. طبق عهدنامه گلستان كه در 12اكتبر 1813 ميلادي و با وساطت سرگور اوزلي (Sir Gore ouseley) از سوي روسيه بر ايران تحميل شد، كشتيهاي تجاري روسيه كه براي معاملات روي درياي خزر تردد ميكردند، به دستور سابق ماذون خواهند بود كه به سواحل و بنادر جنوب ايران عازم و نزديك شوند و اگر بر اثر طوفان يا بلايا دچار شكست يا لطمه گردند از جانب ايران اعانت و ياري دوستانه نسبت به آنها شود.
درباره كشتيهاي تجاري ايران نيز وضع به همين منوال بود، منتها هيچ كشتي جنگي به جز كشتيهاي روسيه حتي كشتي جنگي ايران حق تردد در آبهاي مازندران را نداشت و در صورت مشاهده ايران ميبايست به توقف و تنبيه آن مبادرت ميكرد.
در معاهده تركمنچاي وضع بدتر شد و علاوه بر تداوم شرايط معاهده گلستان و ناديده گرفتن كليه حقوق دريايي ايران، قانون كاپيتولاسيون 5 و پرداخت انواع غرامات جنگي نيز بر ايران تحميل شد و به اين ترتيب بسياري از منابع ايران از بين رفت.
نيروهاي اجتماعي كارآمد، به علاوه شكوه، اقتدار و حاكميت ايران بر سرزمينهاي خود بويژه درياي مازندران از ميان رفت و به استقلال و تماميت سرزميني ايران براستي صدمه وارد شد.
به اين ترتيب روسيه قدرت نامحدودي در درياي مازندران به دستاورد به طوري كه ميتوان گفت آرزوي تزارهاي روس سرانجام برآورده شد.
طبق مفاد قرارداد تركمنچاي به روال سابق سفاين تجاري و جنگي روس آزادانه و بدون هيچگونه تعرض و ضمانت ايران در درياي مازندران رفت وآمد خواهند كرد، اما ايران تنها حق داشت كشتيهاي تجاري و حمل كالا را در اين آبها وارد كند اما كشتيهاي جنگي كه بيرق روسيه را برفراز خود داشتند، تردد ميكردند و هيچ كشور دومي حق عبور نداشت.
قاسم آخته
چهارشنبه 2 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]
-
گوناگون
پربازدیدترینها