واضح آرشیو وب فارسی:قدس: بررسي دلايل پذيرش قطعنامه 598 در گفتگوي قدس با عباس ملكي
گروه سياسي - مجيد معافي: هنگامي كه تقويم شمسي را تورق مي كنيم، انگشتانمان بي اختيار روي 27 تيرماه مي ماند و گذر
ايام سخت جنگ، جانفشانيهاي رزمندگان بي نام و نشان و هرم داغ گرماي دود و آتش جبهه ها در جنوب كشور، ذهن ما را درگير مي كند.
نسل اوليهاي انقلاب هيچ گاه جنگ ميان ايران و عراق را از ياد نخواهند برد، زيرا همانها بودند كه دوران دفاع مقدس ايستادگي كردند و نتيجه اين ايستادگي چيزي نبود جز آبديده شدن انقلاب، حفظ استقلال سياسي و جغرافيايي كشور و شكست ديكتاتور عراق، صدام حسين.
27 تيرماه، روز پذيرش قطعنامه تاريخي 598 و اجراي آتش بس در جنگ تحميلي است كه در تمامي تقويمهاي ايراني حك شده است. به لحاظ اهميت اين روز و چگونگي از روند قطعنامه 598، خبرنگار سياسي روزنامه قدس گفتگويي با دكتر عباس ملكي انجام داده است. اما ابتدا بدانيم كه دكتر عباس ملكي كيست؟
وي دكتراي مديريت استراتژيك دارد و در زمان جنگ تحميلي، رئيس دفتر مطالعات سياسي و بين المللي وزارت امور خارجه بوده و به عنوان مسؤول ثبت بخش مهمي از فرايند مذاكرات ايران و عراق، به طور مستقيم در جريان رويدادهاي ديپلماتيك منتهي به پذيرش قطعنامه و تحولات بعد از آن قرار داشته است.
عباس ملكي سمتهاي بسياري را عهده دار بوده كه مي توان به برخي از آنها همچون عضو دفتر مشاورت مقام معظم رهبري در امور بين المللي، مشاور وزير امور خارجه، سفير فوق العاده و تام الاختيار جمهوري اسلامي ايران، مدير امور بين الملل، معاونت روابط بين الملل و سياست خارجي مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام اشاره كرد. توجه شما را به اين مصاحبه جلب مي نماييم.
*جناب آقاي دكتر ملكي! اگرچه قبول قطعنامه 598 به علت فرسايشي شدن جنگ پذيرفته شد، اما سؤال من اين است كه با توجه به نامه نگاريهايي كه اخيراً نيز در رسانه ها از سوي برخي مسؤولان درگير در جنگ مطرح شده بود و هر كدام پذيرش قطعنامه را از ديد خودشان ارزيابي كرده بودند، شما دليل اصلي پذيرش قطعنامه را چه مي دانيد؟
**تا جايي كه بنده اطلاع دارم و در نامه حضرت امام(ره) و همچنين مصاحبه ها و سخنرانيهاي مسؤولان نظام هم آمده است، دلايل پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران موارد زير بوده است:
1- ورود مستقيم آمريكا به جنگ با ايران به دو صورت حمله به هواپيماي مسافربري ايران در خليج فارس و همچنين حملات مستقيم به سكوهاي نفتي ايران
2- عدم توانايي اقتصاد ايران براي تحمل خسارات و هزينه هاي جنگ
3- نيروهاي نظامي و بخصوص نيروهاي داوطلب جنگ ديگر آن شور و حال سالهاي ابتدايي جنگ را نداشتند.
به هر حال قطعنامه 598 حداقل هايي را براي ايران در بر داشت. در اين قطعنامه تأكيد شده بود كه نيروهاي عراقي تا سرحد مرزهاي مشخص شده در قرارداد الجزاير عقب نشيني كنند، كميسيوني براي تعيين متجاوز از طرف دبيركل سازمان ملل تشكيل شود و به نوعي در اين قطعنامه صحبت از غرامت جنگي و تأمين خسارات از طرف متجاوز مطرح شده بود.
اما نكته اي كه اينجا مايل به ذكر آن هستم، اين مطلب است كه ترديدي نيست تصميم آخر را در اين زمينه حضرت امام (ره) اتخاذ كردند. ايشان هميشه تأكيد داشتند كه حفظ نظام اسلامي و بقاي آن هميشه اولويت اول است و حتي حفظ نظام اسلامي را مقدم بر احكام اولي اسلام مي دانستند.
اين تصميم نشان مي دهد در انديشه امام(ره)، جنگ هدف اصلي نبود و ايشان براي صلح نيز به اندازه جنگ در جاي خود اهميت قائل بودند.
*بحث تحقق كامل مفاد قطعنامه 598 تا چه زماني پس از مطرح شدن و پذيرفتن آن از سوي ايران محقق گرديد؟ و آيا اين قطعنامه به طور كامل از سوي عراق رعايت مي شود؟
**تحقق كامل قطعنامه از همان اوت 1988 كه ايران آن را پذيرفت مطرح بود و ما به دنبال آن نيز بوديم. اما در بند 8 قطعنامه كه در آن تصريح مي شود: «همچنين از دبيركل درخواست مي كند كه با مشورت با ايران و عراق و ديگر كشورهاي منطقه، راه هاي افزايش امنيت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد»، هنوز هم محقق نشده است. مورد ديگري كه هنوز محقق نشده است، پرداخت غرامت به ايران است
اما بايد توجه داشت، همين مقدار هم كه محقق شده، براي ما بسيار مغتنم است. اين قطعنامه موجب شد تا ايران از درگيري با ديوانه وحشتناكي كه ملت خود و كويت را به خاك سياه نشاند، خلاصي يابد. به سرنوشت كويت پس از جنگ و همچنين خود ملت عراق نگاه كنيد.
البته در خصوص نپرداختن غرامت بايد عرض كنم، درست است كه در مورد غرامت هنوز موفقيتي حاصل نشده و حتي دوستان و مسؤولان جديد عراقي نيز در اين مورد يا سكوت كرده اند و يا اظهارات مشكوكي داشته اند، اما تصور مي كنم همه بايد تلاش كنيم تا اين مورد نيز به سرنوشت مناسبي ختم شود.
*مسائلي كه بتازگي از سوي مقامهاي عراقي در خصوص اروندرود مطرح شده است و سخناني كه عراقيها مبني بر اين كه ما قرارداد 1975 الجزاير را قبول نداريم - هرچند كه بعداً از سوي طالباني تكذيب شد - و ديدار هيأت عراقي با همتايان ايراني مبني بر ميله گذاريهاي جديدي بين دو كشور، آيا حكايت از نبود مفاد مستدل به هنگام گفتگو در زمان قطعنامه از سوي مقامهاي ايراني بوده است يا موضوع ديگري است؟
**قرارداد مشهور به الجزاير - البته اين قراداد در سعدآباد امضا شده است- هميشه به عنوان خط قرمز ايران در تمام مذاكرات دو يا چند جانبه مطرح بوده است. اما طرف عراقي با اين قرارداد سه نوع برخورد داشته است:
1) به رسميت نشناختن اين قرارداد در روزهاي اوليه و مسخره كردن آن، به نحوي كه مي گفتند ما اصلاً رودي به اسم اروندرود نمي شناسيم يا اظهاراتي از اين دست
2) مسكوت گذاشتن موضوع قرارداد و نپرداختن به آن(روش كنوني ساستمداران جديد عراق نيز بر اساس همين سياست است)
3- پذيرش اجباري قرارداد
در نامه صدام به آقاي هاشمي رفسنجاني، صدام تأكيد مي كند كه شما به تمام خواسته هاي خود رسيديد. همچنين اگر نامه هاي آقاي هاشمي به مسؤولان عراقي را بررسي كنيد، ايشان در اين نامه ها تصريح مي كنند كه تمام معاهدات مورد تأييد ايران است. البته اين مواضع عراقيها تا حدودي طبيعي است. عراق از لحاظ ژئوپلتيكي دسترسي بسيار اندكي به آبهاي آزاد دارد.
*پذيرش قطعنامه شايد براي بسياري از رزمندگاني كه در حال جنگ بوده اند قدري سخت و به عبارتي تعجب آور بود، آيا در خصوص پذيرش اين قطعنامه براي مردم و بويژه رزمندگان، برنامه اي از سوي وزارت خارجه و يا هر نهاد ديگر در دستور كار بود تا ضرورت اين امر را گوشزد سازد يا خير؟
**اين بحث همواره در آن زمان مطرح بود. اما بايد به اين نكته توجه داشت كه در آن زمان براي همه ملت ايران و از جمله رزمندگان عزيز، نظر و تصميم امام(ره) فصل الخطاب بود و در تمام مسائل مهم مملكتي مردم منتظر بودند تا از نظر امام(ره) آگاه شوند. به همين دليل، هم ايشان آن نامه معروف پذيرش قطعنامه را خطاب به ملت شريف ايران نگاشتند.
در مورد فعاليت وزارت امور خارجه نيز به دستور دكتر ولايتي، ستادي تحت عنوان «ستاد سياسي جنگ تحميلي» تشكيل گرديد و اين ستاد دو كار عمده انجام داد؛ اول اين كه تقريباً از تمام كساني كه هر گونه اطلاعاتي در خصوص مسائل سياسي، ديپلماتيك، حقوقي و مرزي ايران و عراق داشتند، دعوت شد تا نظرات خود را بيان كنند كه خوشبختانه در اين زمينه از حقوقدانان برجسته و آگاهان مسائل ميله گذاري مرزي اطلاعات خوبي جمع آوري شد و مي توان به جرأت ادعا كرد، در مقايسه با بسياري از روندهاي مهم و حساس ديپلماتيك و سياسي ايران، فعاليت چشمگير و شايد هم بي سابقه اي انجام شد.
دوم اين كه با بولتنها، مصاحبه ها، سخنرانيها و مجموعه كتابهايي كه وزارت خارجه در مورد مسائل بين ايران و عراق مانند اختلاف بر سر اروندرود و... در سالهاي بعد منتشر كرد، آگاهيهاي مناسبي به افكار عمومي داده شد كه به عنوان مثال، مي توان از كتاب «تاريخ سياسي جنگ تحميلي ايران و عراق» نام برد.
*متن قطعنامه 598
شوراي امنيت، با تأييد مجدد قطعنامه 582 خود با ابراز نگراني عميق از اين كه علي رغم درخواستهايش براي آتش بس، منازعه بين ايران و عراق به شدت سابق با تلفات شديد انساني و تخريب مادي ادامه دارد، با ابراز تأسف از بمباران مراكز صرفاً مسكوني غيرنظامي، حملات به كشتيراني بيطرف يا هواپيماهاي كشوري، نقض قوانين بين المللي انسان دوستانه و ديگر قوانين ناظر بر درگيري مسلحانه، بويژه كاربرد سلاحهاي شيميايي برخلاف الزامات پروتكل 1925 ژنو، با ابراز نگراني عميق نسبت به احتمال تشديد و گسترش بيشتر منازعه، مصمم گرديد به تمامي اقدامات نظامي بين ايران و عراق خاتمه بخشد كه مي بايد يك راه حل جامع، عادلانه، شرافت مندانه و پايدار بين ايران و عراق به دست آيد.
با يادآوري مفاد منشور ملل متحد، بويژه تعهد همه دول عضو به حل اختلافهاي بين المللي خود از راه هاي مسالمت آميز به نحوي كه صلح و امنيت بين المللي و عدالت به مخاطره نيفتد، با حكم به اين كه در منازعه ما بين ايران و عراق زمينه صلح حاصل شده است، با اقدام بر اساس مواد 39 و 40 منشور ملل متحد:
1) خواستار آن است كه به عنوان يك قدم اوليه جهت حل و فصل (مناقشه) از راه مذاكره، ايران و عراق يك آتش بس فوري را رعايت كرده، به تمامي عمليات نظامي در زمين، دريا و هوا خاتمه داده و تمامي نيروهاي خود را بدون درنگ به مرزهاي شناخته شده بين المللي بازگردانند.
2) از دبير كل درخواست مي كند كه يك تيم ناظر ملل متحد را براي بررسي، تأييد و نظارت بر آتش بس و عقب نشيني نيروها اعزام نمايد و همچنين از دبيركل درخواست مي نمايد با مشورت طرفين درگير، تدابير لازم را اتخاذ نموده، گزارش آن را به شوراي امنيت ارائه نمايد.
3) مصرانه مي خواهد اسراي جنگي آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال كنوني، بر اساس كنوانسيون سوم ژنو 12 اوت 1949، بدون تأخير به كشور خود بازگردانده شوند.
4) از ايران و عراق مي خواهد با دبيركل در اجراي اين قطعنامه و در تلاشهاي ميانجي گرانه براي حصول يك راه حل جامع، عادلانه و شرافت مندانه مورد قبول دو طرف در خصوص تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد، همكاري نمايند.
5) از تمامي كشورهاي ديگر مي خواهد كه حداكثر خويشتنداري را مبذول دارند و از هر گونه اقدامي كه مي تواند به تشديد و گسترش بيشتر منازعه منجر گردد، احتراز كنند و بدين ترتيب اجراي قطعنامه حاضر را تسهيل نمايند.
6) از دبيركل درخواست مي نمايد كه با مشورت با ايران و عراق، مسأله تفويض اختيار به يك هيأت بي طرف براي تحقيق راجع به مسؤوليت منازعه را بررسي نموده و در اسرع وقت به شوراي امنيت گزارش دهد.
7) ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نياز به تلاشهاي بازسازي با كمكهاي مناسب بين المللي پس از خاتمه درگيري تصديق مي گردد و در اين خصوص از دبيركل درخواست مي كند كه هيأت كارشناسان را براي مطالعه موضوع بازسازي و گزارش به شوراي امنيت تعيين نمايند.
8) همچنين از دبيركل درخواست مي كند با مشورت با ايران و عراق و ديگر كشورهاي منطقه، راه هاي افزايش امنيت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.
9) از دبيركل درخواست مي كند، شوراي امنيت را در مورد اجراي اين قطعنامه مطلع نمايد.
10) مصمم است براي بررسي اقدامهاي بيشتر جهت رعايت و اجراي اين قطعنامه، در صورت ضرورت جلسات ديگري مجدداً تشكيل دهد.
چهارشنبه 2 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]