تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر کـس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راض...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826798308




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فرهنگ كار


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: فرهنگ كار


كار انجام شده، پشتكار، تخصص، وظيفه‌شناسي، دقت، وجدان كار و... مجموعه اينها مي‌شود توليد كالا و خدمات مرغوب براي مصرف داخلي و صادرات و نتيجه‌اش مي‌شود آسايش و رفاه كه بالاترين هدف مادي در زندگي انسانهاست.‌اما صرفاً جنبه مادي ندارد. حتي اگر كسي يا جامعه‌اي هيچ نياز مادي هم به كار كردن نداشته باشد، براي ارضاي احساس مفيد بودن و كسب حيثيت، نياز به كار كردن دارد. مي‌توان با اطمينان گفت كه و در داخل يك چرخه قرار دارند. كاركردن باعث بهبود وضعيت رواني مي‌شود و وضعيت رواني مطلوب باعث مي‌شود كيفيت كار ارتقا يابد. متاسفانه اين چرخه به صورت منفي گرد هم وجود دارد. نظامي مي‌گويد:‌

به كار اندرآ،اين چه پژمردگي‌ است؟

كه پايان بيكاري افسردگي است‌

گفته مي‌شود از هشت ساعت كار در كشورمان، نيم ساعت كار مفيد انجام مي‌شود! براي من روشن نيست كه اين آمار درست است يا خير و منابع مختلف روي آن توافق دارند يا نه؟ ولي به تجربه شخصي در يافته‌ام كه اكثر ما مردم، چندان پركار نيستيم و از طرف ديگر، كاري را كه انجام مي‌دهيم چندان با دقت و وظيفه‌شناسي نيست! يك شاهد هم براي اين ادعا كافي است: عدم توسعه يافتگي!‌

برخي معتقدند كشور ما در محل پرتنش و حادثه‌خيزي در جهان واقع شده و اين عامل باعث شده كه تاكنون به توسعه يافتگي شايسته نرسيده‌ايم. بي‌هيچ شكي جنگها و هجومهاي مختلف تأثيرات بسيار مخرب و ويرانگري بر تمدن ما داشته است و باز هم با قاطعيت مي‌توان گفت كه دامنه اين آسيبها از تمدن عبور كرده و به فرهنگ ما رسيده است. تنها حمله مغولان كافي بود تا تمدني را از صفحه روزگار محو كند، اما به خواست خدا و اراده ملت چنين نشد، اما آيا عبور از اين بلايا بي‌هزينه بود؟ هزينه آن را با پوست و گوشت و خون و خاك و از همه اسفبارتر، با فرهنگ‌مان داده‌ايم. به عبارت ديگر بلاياي طبيعي و انساني بدون شك يكي از عوامل عدم توسعه يافتگي ماست؛ اما همه علت نيست.‌

به نظر مي‌رسد علت بزرگ را بايد در تاثير جغرافيا بر فرهنگ جستجو كنيم و در اينجا، تاثير جغرافيا بر ‌؛ به عبارت ديگر ببينيم زندگي در اين نقطه از جهان و اقليم آن چه چيزي در طي اين هزاران سال به انسان ايراني آموخته است؟ شايد پس از بررسي به اين نتيجه رسيديم كه انسان ايراني از سر هوشمندي كم كار شده و به او حق داديم!‌

كار در ادبيات ما‌

اجازه بدهيد براي بررسي بيشتر، شما را دعوت بكنم به گردشي در ادبيات قديم، تا ببينيم بزرگان ما در خصوص كار چه گفته‌اند.‌

برو كار مي‌كن مگو چيست كار

كه سرمايه جاوداني است كار

بكن كار و كرده به يزدان سپار‌

به خرما چه يازي چو ترسي ز خار (فردوسي)‌

كه اندر جهان سود بي‌رنج نيست‌

كسي را كه كاهل بود، گنج نيست (فردوسي)‌

تا رنج كهتري بر خود ننهي، به آسايش مهتري نرسي (قابوسنامه)‌

تن آسان شود هر كه رنج آورد

ز رنج تنش بار گنج آورد (فردوسي)‌

تو بدان آمدي كه كار كني‌

وز جهان دانش اختيار كني (اوحدي)‌

توقع مدار اي پسر، گر كسي‌

كه بي‌سعي هرگز به جايي رسي (سعدي)‌

بداريد كار جهان را به رنج‌

كه از رنج يابد سرافراز گنج (فردوسي)‌

مكن ز غصه شكايت كه در طريق ادب‌

به راحتي نرسيد آن كه زحمتي نكشيد (حافظ)‌

به رنج اندر است اي خردمند گنج‌

نيابد كسي گنج نابرده رنج (فردوسي)‌

بسوزند چوب درختان بي‌بر

سزا خود همين است مر بي‌بري را (ناصرخسرو)‌

به منزل رسيد آن كه پوينده بود

بهي يافت آن كس كه جوينده بود (فردوسي)‌

سعي نابرده در اين راه به جايي نرسي‌

مزد اگر مي‌طلبي، طاعت استاد ببر (حافظ)‌

سايه حق بر سر بنده بود

عاقبت جوينده، يابنده بود (مولوي)‌

سركه از دسترنج خويش و تره‌

بهتر از نان دهخدا و بره (سعدي)‌

به دست آهن تفته كردن خمير

به از دست بر سينه پيش امير(سعدي)‌

نابرده رنج گنج ميسر نمي‌شود

مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد (سعدي)‌

با اين گشت كوتاه در ادبيات كهن كه شايد بتوان گفت معتبرترين منبع براي بررسي وضعيت و روحيات مردم در آن قرنها به شمار مي‌آيد، به اين نتيجه مي‌رسيم كه اين مشكل و دل‌نگراني تازه نيست و بزرگان ما در بسياري موارد مردم را به كار كردن دعوت و سفارش كرده‌اند و از تنبلي و بيكاري و كم‌كاري پرهيز داده‌اند.‌

تأثير زندگي در منطقه نيمه خشك بر فرهنگ كار

براي پديده كم‌كاري، يا بي‌انگيزگي براي كار كردن، علل مختلفي را مي‌توان برشمرد، اما فكر مي‌كنم آنچه بر شكل‌گيري و ساخت ما تأثير بيشتري گذاشته، زندگي در ناحيه نيمه‌خشك فلات ايران است كه نياكان ما را به كشاورزي ديمي و زندگي كوچ‌نشيني مجبور كرده.‌

كشاورزي ديمي كه در آن نقش اصلي برعهده باران است، ملتي را كه در چنين سرزميني مي‌زيسته، اقبال‌گرا كرده و براي گرفتن نتيجه بهتر، بيشتر متوجه آسمان نموده تا متوجه زمين. به عبارت ديگر اگر بخت ياري مي‌كرده هم براي خودشان و هم براي دامهايشان به اندازه كافي محصول بوده و اگر هم بداقبالي مي‌آوردند و باران كافي نمي‌باريده، هرقدر هم كار و تلاش مي‌كردند و شخم مي‌زدند و دانه مي‌پاشيدند، همه بي‌حاصل و بي‌نتيجه بوده! كوچ‌نشينان حتي بيشتر از ساكنان روستاها زندگيشان تحت تأثير باران بوده.

باران باعث زياد شدن علوفه در مراتع مي‌شده و زندگي آنان كه عمدتاً از دامپروري است، رونق مي‌گرفته و اگر كم‌باراني بوده، هر اندازه كار و تلاش مي‌كردند باز هم در نتيجه نهايي تأثير چنداني نداشته است.‌

اصلاً جاي تعجب ندارد، ملتي كه هزاران سال بايد براي داشتن محصول بيشتر و زندگي راحت‌تر فقط چشمشان به آسمان باشد تا باران بيشتري ببارد و هزاران بار در هزاران سال تجربه به آنها ثابت نموده كه تلاششان نقش تعيين‌كننده‌اي در نتيجه‌اي كه عايدشان مي‌شود ندارد، انگيزه‌ خود را براي كار كردن از دست بدهند!

امروز بايد ار كرمي مي‌كند سحاب‌

فردا كه تشنه مرده بود، سيل گو مخيز(سعدي)

فرهنگ كار در مناطق كويري‌

اجازه بدهيد بخشي ديگر از كشورمان را بررسي كنيم، بخش مركزي و كويري ايران. اين مناطق مردمي پركار و سختكوش دارد و درحال حاضر نيز در آن مناطق بيكاري به صورت معني‌داري از متوسط مملكت پائين‌تر است. از آنجا كه در مناطق كويري هرگز باران كافي نمي‌بارد، باز هم به نحو ديگري تكليف مردم روشن بوده و عادت نموده‌اند با تلاش و پشتكار فراوان و به‌كارگيري شيوه‌هاي خاص انتقال آب و آبياري به ازدياد محصول خود كمك كنند؛ به عبارت ديگر، مردم كوير در طول تاريخ آموخته‌اند كه نتيجه و محصولي كه عايدشان مي‌شود، وابستگي مستقيم و مطلق دارد به كاري كه انجام مي‌دهند و از پركاري نتيجه گرفته‌اند و هرگز نه چشمشان به آسمان بوده و نه به بخت و اقبال متكي بوده‌اند.‌

راه و ماليات:‌

بايد به نبود راه قابل اطمينان هم اشاره كرد؛ چرا كه اگر راه مطمئن براي فروش مازاد محصول نباشد، چه انگيزه‌اي براي توليد مازاد بر نياز منطقه باقي مي‌ماند؟

در دوره‌هاي بلندي از تاريخ به جز زمانهايي از دوره هخامنشي، اشكاني، ساساني و صفوي راهها چندان مطمئن و كارآ نبود. حتي بسياري از راههايي كه قبلاً وجود داشته، خراب، ويران و ناامن مي‌شده و مملكت در اين دوره‌ها شبيه مجمع‌الجزايري جدا از هم بوده كه در مواقعي از سال اصلاً ارتباطي بين آنها وجود نداشته است. اين وضعيت حتي تا پايان قاجاريه ادامه داشت. در جايي كه راه براي فروش محصول نيست، حداكثر تلاش براي توليد به اندازه نياز و مصرف منطقه است؛ يعني همان اقتصاد معيشتي.‌

باج، خراج و ماليات رسمي و غيررسمي حكومت و عمال حكومت هم در از بين بردن انگيزه‌ مردم براي تلاش و كار بيشتر و به دست آوردن محصول بيشتر نقش داشته است.

هركه گريزد ز خراجات شاه‌

باركش غول بيايان شود

اين بيت نشان مي‌دهد كه خراجات شاه چقدر سنگين بوده كه بايد براي دعوت مردم به تحمل و پذيرش آن از باركشي غول بيابان آنها را ترساند!‌

بيابانگردها

زندگي در آب و هواي نيمه‌خشك و بروز كم‌باراني و خشكسالي پيامدهاي ديگري هم داشته است.در پي بروز كم‌باراني و خشكسالي، بيابانگردها كه از يك طرف ذخيره‌اي براي چنين مواقعي نداشتند و آسيب‌پذيريشان در مقابل مسائل اين‌چنيني بسيار بالا بوده و از طرف ديگر به علت زندگي در بيابان افراد جنگاور و توانمندي بودند به شهرها، روستاها و كاروانها حمله مي‌كردند تا براي ادامه حيات غنائمي ببرند.‌

نخستين بار به اين واقعيت مهم تاريخي اشاره مي‌كند و به آن مي‌پردازد. ناگفته پيداست بر سر قدرت آمدن عده‌اي بي‌سواد و بي‌فرهنگ، آن هم به دفعات در طول تاريخ چه لطمه‌ جبران‌ناپذيري به كشور زده است. اين حملات تقريباً دائمي از طرفي در شهرها و روستاها فضاي ناامن ايجاد مي‌كرده و روحيه‌ تلاش، عمران، آباداني و سرمايه‌گذاري را از بين مي‌برده و از طرف ديگر باعث مي‌شده حتي بصورت ناخواسته در بين گروههاي مهاجم و مدافع كه هردو يا يك طرف ايراني بودند اخلاقيات سقوط كند و فضاي ترس و عدم اعتماد و اطمينان در بين مردم حاكم شود كه اين سم مهلكي است براي سرمايه‌گذاري، كار و تلاش و روحيه افراد بسيار نيرومند را هم تضعيف مي‌نمايد و آنها را از كار منصرف خواهد كرد.‌اين فضاي رعب و وحشت تأثيرش آن‌چنان عميق بوده كه زبان ما نيز از آن تأثير گرفته است.

چندي پيش تحقيقي از يك زبان‌‌شناس منتشر شده بود كه زبان فارسي را با چند زبان ديگر مقايسه نموده و نتيجه گرفته بود كه زبان فارسي در مقايسه با ساير زبانها، توان بسيار زيادي براي دو پهلو گفتن و به كنايه حرف زدن دارد. آقاي دكتر نصر هم در خصوص تأثير در زبان فارسي به دو كلمه‌ در مقابل [بي‌آبان] اشاره مي‌كنند و معتقد هستند انسان ايراني تأثيري كه آب بر فرهنگش داشته از همينجا پيداست.‌

خلاصه اينكه، عقل سليم نياكان ما آنان را به اين نتيجه رسانده كه اولاً به دست آوردن محصول و در پي آن ثروت براساس بخت و اقبال است و نه كار. ثانياً اگر محصول و كالاي توليدي زيادي داشته باشيم، راه امن و مطمئني براي فروش آن نيست. ثالثاً هر زمان ممكن است مأموران حكومت يا بيابانگردها بيايند و هرآنچه داريم، ببرند، پس با چه انگيزه‌اي كار، تلاش و پس‌انداز كنيم؟

با ذكر دو نكته ادبي جامعه شناختي ديگر به اين بخش خاتمه دهيم:‌

اول اينكه در زبان محاوره همين امروز ما كه نشان از ذهن ما دارد، كار آنچنان كم‌ارزش است كه وقتي بخواهيم بگوييم كسي ما را در حالت انتظار بي‌نتيجه قرار داده ،مي‌گوييم: يا به يك عملكرد بي‌نتيجه مي‌گوييم ! و مطلب بعد اينكه اگر كسي بدون دقت، تلاش و تحقيق و با تكيه بر شانس كاري را انجام دهد، مي‌گوييم: و اين مطلب علي‌رغم اينكه در كلام مذموم است، ولي در عمل محترم است و بسيار ديده مي‌شود كه اشخاص نه تنها در كشاورزي كه در ساير امور نيز به مصداق دقيق كلمه كاري را انجام مي‌دهند.‌

امور ديگري نيز هست كه در گفتار مردم مذموم ولي در عمل خيلي هم پرطرفدار و محترم است، مثل دلالي. اگر مغازه‌داري را شكل رسمي و صحيح و نوع قابل قبول دلالي بدانيم، آنگاه مي‌بينيم كه در كشور ما به ازاي هر هزار نفر، 35 مغازه وجود دارد، يعني سه برابر متوسط جهاني و باز هم مغازه‌داري شغلي است بسيار پرطرفدار تا آنجا كه يك مترمربع مغازه در بعضي نقاط تهران 50 ميليون تومان است!‌

‌ نفت‌

در قرن بيستم با كشف نفت ،ضربه‌ ديگري به ما وارد شد، اگر در قرنهاي گذشته ضربه از ناحيه‌ كمبود بارش باران بود، اين بار ضربه ازثروت بود! با فروش نفت و پيدا شدن پول نفت در بودجه دولت، اين بار مردم به اين نتيجه رسيدندكه كار و تلاش و صنعت و كشاورزي، فايده‌اي ندارد و براي داشتن زندگي راحت و بي‌دردسر بايد به هر ترتيب شده يك مدرك تحصيلي فراهم نمود و با هر ضرب و زور و سفارشي كه شده، به ميزي در اداره‌اي دست يافت، البته هرچه بالاتر بهتر! اين شد كه روز به روز دولت بزرگتر شد و برتعداد افرادي كه در دستگاههاي دولتي كار مي‌‌كردند و حقوق‌بگير بودند، اضافه گشت. ‌

اجازه بدهيد باز هم نظر ابن خلدون اين مورخ جامعه‌شناس بزرگ را بياورم كه در كتاب مقدمه درباب پنجم فصل سوم مي‌‌گويد: ‌

اين پديده يكي از مشكلاتي را كه ايجاد كرد، با خود بيگانگي بود. كار در ادارات بزرگ اين پيامد را دارد كه افراد نتيجه كار و زحمتهايشان را به صورت ملموس نمي‌بينند و به تدريج دچار حالتي مي‌‌شوند كه با خود بيگانگي است.‌

حداقل كاري كه بايد در ادارات انجام شود، تغيير سيستم از خريد وقت به خريد خدمت است. همين مطلب براي انجام، به حق يك انقلاب اداري مي‌طلبد.مردم براي بهره‌مندي هرچه بيشتر از درآمدهاي نفتي كه عمدتاً در شهرهاي بزرگ و علي‌الخصوص پايتخت وجود داشته، به شهرها سرازير شدند و از جمعيت روستاها كه محل‌هاي اصلي توليد در كشور هستند، روز به روز كاسته شده و مي‌‌شود. اما به خاطر داشته باشيم كه مردم با همان فرهنگ عشيره‌اي و قبيله‌اي، كه در جاي خود زيباست، به پشت ميز اداره‌ها آمدند؛ يعني هنوز هم اگر رئيس اداره‌اي به خويشانش بگويد كه كارش بايد از مسير اداري پيگيري شود، براساس فرهنگ غالب و قبيله‌اي حرف زشتي است و خواهند گفت كه خودش را گم كرده!

بگذريم؛ آلبرت انشتين مي‌‌گويد: شخصي كه باغبان يا نجار يا مثل اينهاست، نتيجه كارش را مي‌‌بيند و اين ديدن به او در داشتن پشتكار و روحيه قوي براي كار كمك مي‌‌كند؛ ولي كارمند يك اداره بعد از سي سال كار هم چيز مشخصي از نتيجه كار خودش را نمي‌بيند و اين باعث مي‌‌شود كه اصلي‌ترين هدفش زدن به موقع كارت و گرفتن حقوق باشد!‌

لازم است يادآور شوم كه منظورم از بين بردن ارزش كار كارمندان و كار ديوانسالارانه نيست، چرا كه ديوانسالاري همزاد تمدن و همراه و كمك تمدنها در پيشرفت است؛ بلكه منظورم مخالفت با رشد بي‌رويه و ناسالم اين‌گونه مشاغل در كشور است كه در سي و پنج سال گذشته بيش از 400% (چهارصددرصد) رشد داشته است و افراد زيادي را كه مي‌‌توانستند در بخشهاي صنعتي و كشاورزي خصوصي منشأ اثر باشند و به خود و مملكت خدمات ارزشمندي بنمايند، از اين بخشهاي مولد گرفته و عمر و توان آنها را بلعيده و از طرف ديگر بودجه دولت و در واقع پول ملت صرف پرداخت حقوقهايي شده كه به اندازه‌اش نتيجه عايد نشده است.

و مي‌‌شنويم و بعضاً مي‌‌بينيم كه حالا تمام تلاشها براي جلوگيري از بزرگ شدن دولت است و انتقال كارها و نيروها به بخش خصوصي و خصوصي‌سازي.‌

همه بايد تلاش كنيم تا سامانه‌اي (سيستمي) براقتصاد كشور حاكم شود كه در آن نتيجه و سود مساوي باشد با كار انجام شده، آن هم كار انجام شده‌ با دقت، تخصص، وظيفه‌شناسي و وجدان كار؛ و تا قبل از آن به نظر نمي‌رسد در جامعه‌اي كه با دست داشتن به اطلاعات خاص يا حتي شانس در خريد به موقع يك كالا، مي‌‌توان سودهاي آنچناني را بدون هيچ كار و تلاش و ابتكاري به دست آورد، ملت با هوش ما خود را در كارهاي پرزحمتي مثل كشاورزي و صنعت درگير كنند!

آنچه براي مملكت ما امروزه از پديده بيكاري به مراتب خطرناك‌تر است پديده‌ شوم بيكارگي است كه متاسفانه قبح آن هم درحال از بين رفتن است و به ديدن مردان و زنان جوان بيكار عادت كرده‌ايم و خودشان نيز به بيكاري خوگرفته اند و بيشتر اين تمايل در آنها ديده مي‌‌شود كه بختشان را در به دست آوردن درآمدهاي بزرگ اتفاقي بيازمايند تا كمر همت ببندند و بياباني را به مزرعه‌اي تبديل كنند.‌

مهاجرت‌

راه حل ديگري كه آموخته‌ايم در برابر مشكلات به كار ببريم، مهاجرت است. همان‌گونه كه كشور عزيزمان ايران را به گفته‌ تاريخدانان با مهاجرت از عرضهاي جغرافيايي بالاتر به اينجا، شكل داديم، بازهم اگر اوضاع نامساعد شود، همان راه‌حل نياكانمان را به كار مي‌‌بنديم و مهاجرت مي‌‌كنيم. از روستايي به روستاي ديگر، از شهري به شهر بزرگتر، از همه جاي كشور به پايتخت و از كشور به هركجاي دنيا كه به نظر خوب بيايد. در آموزه‌هاي دين زرتشت مي‌‌بينيم او به حفر چاه و كاشتن درخت و حفظ طبيعت سفارش فرموده است و در تلاش بوده كه روحيه اسكان و يك‌جانشيني را در بين ايرانيان تقويت نمايد.‌

ساير مشكلات‌

به نظرم خوب است در كنار مسائل و مشكلات تاريخي و جغرافيايي كه به نظر مي‌‌رسد بخشي از علل به وجود آورنده روحيه كم‌كاري باشد و به آنها اشاراتي شد، به يكي از علتهاي ريز و كوچك اشاره كنم؛ چرا كه همه ما مي‌‌دانيم پيدا شدن مشكلي اين‌چنيني معمولاً به يك دليل نيست و مجموعه‌اي از عوامل بزرگ و كوچك و قديمي و جديد با هم جمع‌ مي‌‌شود تا چنين پديده‌اي به وجود مي‌‌آيد، حل اين مشكلات هم گاهي با رفع اين مسائل كوچك و بدعادتيها آغاز مي‌‌شود.‌

ما خيلي از اوقات وقتي كه كاري را از كسي مي‌‌خواهيم، جملاتمان را طوري انتخاب مي‌‌كنيم،يعني كه كار كوچك و كم‌اهميتي قرار است انجام شود. در واقع اين پيام را مي‌‌رسانيم كه انجام اين كار، مزد يا قدرشناسي چنداني درپي نخواهد داشت. اجازه بدهيد چند مثال بزنم: شخصي كه اتومبيلش خراب شده، آن را پيش تعميركار مي‌‌برد و درحالي كه مي‌‌داند ماشين ايراد كوچكي ندارد و تعمير آن نياز به وقت و كار زيادي دارد، خطاب به مكانيك مي‌‌گويد: ‌

يا شخصي كه نقاشي را براي رنگ كردن ديوارهاي منزلش آورده، وقتي تصميم مي‌‌گيرد علاوه‌بر هال، اتاق خواب را هم رنگ كند، خطاب به نقاش مي‌‌گويد: يا در زماني كه انبوهي ظرف و قابلمه در ظرفشويي است و بايد شسته شود، مادري به دخترش مي‌‌گويد: ‌

اين نوع برخورد و به كار بردن اين زبان و بيان براي اينكه انجام كاري را از كسي بخواهيم، متأسفانه در جامعه خيلي مرسوم و متداول است. گوينده، يعني آن كسي كه مي‌‌خواهد كاري برايش انجام شود، فكر مي‌‌كند آدم سياستمدار و دانايي است و مطلب مورد نظرش را خيلي قشنگ و سياستمدارانه(!) بيان كرده، ولي اين نوع برخورد و استفاده از اين ادبيات تنها يك پيام قطعي به شنونده، يعني آن كسي كه كار را بايد انجام دهد مي‌‌رساند و آن اينكه، و نتيجه اين مي‌‌شود كه او هم سعي خود را به كار مي‌‌گيرد تا آن كار را انجام ندهد.‌

اين مطلب را فقط براي اين ذكر كردم كه نمونه‌اي هم از عوامل ريز و روزمره‌اي كه انگيزه كار را از بين مي‌‌برند آورده باشم؛ چرا كه نقش عوامل ريز و هر روزه را حتماً بايد براي آسيب‌شناسي درنظر داشت.

ساير موارد

پايين بودن حقوق و دستمزد نسبت به هزينه‌، نبود امنيت شغلي براي كليه سطوح؛ رژيمهاي غدايي نامطلوب؛ اعتياد به مواد مخدر؛ پائين بودن سطح و كيفيت بيمه‌هاي تأمين اجتماعي؛ رعايت نشدن شايسته‌سالاري در بخشهاي خصوصي، عمومي و دولتي به شكل قابل قبول؛ منطبق نبودن خواسته‌هاي افراد جامعه با تواناييها، كاركرد و تخصص آنها؛ درآمدهاي اتفاقيِ حاصل از تورم (كه اين مورد، هم آن كسي را كه از آن بهره‌مند شده از كار و تلاش باز مي‌‌دارد و هم آن كساني را كه از آن بي بهره مي‌‌مانند)؛ ناكافي بودن حمايت از سرمايه‌گذاري بخش خصوصي؛ ناكافي بون امنيت اسناد و معاملات ثبتي و وجود احتمال جعل آنها، نبود ثبات در قوانين و دستورالعملها؛ و...‌

بايد با دقت و تلاش و به‌كارگيري شيوه‌هاي علمي و عملي اين روند را اصلاح كرد. ناگفته پيداست تا روزي كه كار و تلاش نتيجه قابل توجهي به همراه نداشته باشد، مردم همچنان‌كه بايد و شايد به كار لازم براي پيشرفت چشمگير تن نخواهند داد.‌

همين جا يادآور شوم كه به هيچ عنوان علاقه ندارم يا ساير مردم جهان بيش از روزي شش ساعت كار كنند و فكر مي‌‌كنم با شش ساعت كار روزانه‌ با كيفيت، دقيق و وظيفه‌شناسانه مي‌‌توان بهترين نتيجه‌ها را گرفت. در اين صورت مردم اوقات فراغت بيشتري خواهند داشت تا از آن به شكل فعالانه‌اي استفاده كنند.‌

امروزه اوقات فراغت افراد بعد از ساعتها كار خسته كننده و نامطلوب، عمدتاً پاي تلويزيون، ماهواره، اينترنت و امثال آن مي‌‌گذرد و از تفريحات شاد و فعال، مثل كوهنوردي، ورزش، بازيها و تفريحات سنتي كه هنوز در روستاها وجود دارد، حتي مطالعه، خبري نيست، كه اين نوع استفاده از وقت فراغت نه به لحاظ جسماني جالب است ونه به لحاظ رواني.

به خوبي مي‌‌دانيم كه خدمات ارزنده به فرهنگ و هنر بشر توسط افرادي انجام شده كه اوقات فراغت كافي داشته‌اند و يا به ترتيبي اوقات فراغتي براي خود فراهم نموده‌اند كه به دور از غوغاي تامين هزينه‌هاي زندگي بتوانند به توليدات فكري خود بپردازند.

سرمشقي كه براي پيشرفت و توسعه كشور قابل اطمينان است و مي‌‌توان به آن اميد داشت، اين است كه توسعه اقتصادي، توسعه فرهنگي و توسعه سياسي در گامهايي بسيار كوتاه ولي دائمي، متوازن و هماهنگ برداشته شود. هيچ گام بزرگي در مسير توسعه واقع‌بينانه نيست، لازمه‌ توسعه به حركت درآوردن همه‌ اضلاع توسعه به صورت متوازن، هماهنگ و واقع‌بينانه است و ضعلي از اضلاع چندگانه توسعه نمي‌تواند بدون رشد اضلاع ديگر، رشد قابل توجهي پيدا كند.

حال باتوجه به آنچه گفته شد، چندمطلب رامي‌توان مطرح نمود:‌

درآمد حاصل از فروش نفت و ساير درآمدهاي حاصل از فروش منابع، صرف ايجاد زيرساخت و بستر مناسب براي توليد كالاهايي بشوند كه ما در آن از مزيت نسبي برخورداريم.

تورم و ساير پديده‌هايي كه باعث درآمدهاي كلان اتفاقي مي‌‌شوند، با جديت تمام كنترل شود.

تا زماني كه سامانه مالياتي كشور قادر نيست از فعاليتهاي اقتصادي پنهان و نيمه پنهان كه بخش بزرگي از اقتصاد كشور را تشكيل مي‌ دهند ماليات واقعي اخذ نمايد، از كارمندان كشوري و لشگري و توليدكنندگان ماليات اخذ نشود يا پرداخت ماليات به صورت داوطلبانه باشد. بديهي است اين زمان بايد كوتاه باشد و هرچه سريعتر سامانه‌اي براي دريافت ماليات عادلانه در كشور راه‌اندازي گردد.‌

با ايجاد حسن رابطه با كشورهاي همسايه و كشورهاي جهان تلاش شودكه بازارهاي هرچه بزرگتر براي كالاهاي ايراني فراهم شود، امنيت داخلي و بين‌المللي ارتقا پيدا كند و سرمايه‌گذاري در كشور در امور توليدي و كشاورزي سودآور باشد.

يارانه (سوبسيد) در كشور به حداقل برسد و همان حداقل نيز با دقت كامل به سمت اقشار ضعيف جامعه هدايت شود. يارانه‌ها باعث مي‌‌شود بسياري حركتهاي اقتصادي، غلط برنامه‌ريزي شود. مكان‌يابي كارخانه‌ها بدون درنظر گرفتن هزينه سوخت براي حمل و نقل، خريد سيستمهاي پرمصرف، عايق نكردن ساختمانها به‌دليل عدم توجيه اقتصادي، خريد نان مازاد و به وجود آمدن شبكه‌هاي قاچاق كالا از جمله آنهاست.‌

قائل شدن احترام بسيار بالا براي مالكيت خصوصي و ايجاد امنيت همه‌جانبه براي افراد جامعه باتوجه به تعريفهاي مدرن امنيت. بعنوان مثال ارتقاي امنيت اسناد مالكيت با به‌كارگيري شيوه‌هاي نوين بيوتكنيكي و انتقال مسئوليت عواقب ناشي از جعل و سوءاستفاده به دولت و جاعل.‌

يك كامل و تمام عيار در بخشهاي خصوصي، عمومي و دولتي جهت حاكم نمودن سامانه‌اي براي به جاي ، سامانه به جاي و در اولويت سوم .‌

برنامه‌ريزي دقيق و فوري جهت كم كردن تعطيلات و رساندن تعطيلات رسمي به ده روز. كشاورزي با محوريت محصولاتي كه در آنها مزيت نسبي داريم به صورت جدي مورد توجه قرار گيرد و با تجميع، توسعه و مدرن كردن روستاها تلاش كنيم در آينده كشاورزانِ ثروتمند و مرفهي در جامعه بوجود بيايند تا باعث تشويق سايرين به كشاورزي باشد.

حفظ و بهينه‌سازي و مديريت صحيح منابع آب در قالب طرحهاي آبخيزداري، حفظ و احياي قنوات، سدسازي و شبكه‌هاي كارآي آبرساني به عنوان مهمترين چالش كشاورزي و حتي حيات مردم مورد توجه جدي قرار گيرد. بسياري پيش‌بيني مي‌‌كنند كه جنگهاي آينده برسر آب خواهد بود.

احياي صنعت گردشگري (توريسم) با ايجاد رستورانها، هتلها، پليس ويژه و كليه خدماتي كه امروزه در دنيا، شفاف و علمي براي گردشگران تعريف شده، بدون ترس از تأثير نامطلوب فرهنگ غيرخودي، چرا كه كشور ما در تمام طول تاريخ مركز عبور و مرور ملل مختلف جهان بوده و هرگز زيرساخت فرهنگي خود را از دست نداده و فرهنگ جامعه امروز ايران شاهد وگواه اين ادعاست.‌

توسعه صنايع سبك با تكنولوژي پايين در بخش خصوصي در رشته‌هايي كه كشور مزيت نسبي دارد، توسعه و ارتقاي كيفي صنايع دستي و آوردن طرحهاي نو براساس سليقه ملي و جهاني در صنايع دستي علي‌الخصوص فرش دستباف با حفظ ميراث فرهنگي گذشتگان.‌

ايجاد فضاي مناسب براي تفريح و شادي، چرا كه انسانها بدون تفريح كافي هرگز نمي‌توانند به خوبي و با انگيزه كار كنند.

توصيه افراد به كار سازنده و مولد با يادآوري امتيازات كار، مثل كسب حيثيت اجتماعي و لذت‌بخش‌تر بودن خواب و خوراك و تفريح در كنار كار.

ايجاد بندرها، فرودگاهها و توسعه راهها و راه‌آهن با هدف ارتقاي آمادگي كشور براي ترانزيت كالا از مسير (كريدور) شرق - غرب و شمال - جنوب و ايجاد كار مفيد و درآمد سرشار از اين طريق، همان‌گونه كه در سالهاي خيلي دور و در عهد باستان بوده، از يك طرف و از طرف ديگر، مناسب نمودن بخشهاي دور دست كشور براي صنعت و كشاورزي از لحاظ دسترسي و به عبارت ديگر توليد زمين.

اصلاح عميق، ساختاري و همه‌جانبه نظام آموزشي كشور باهدف تربيت نيروي كار متناسب با نياز كشور از لحاظ كيفيت، رشته‌هاي مورد نياز، سطوح علمي مورد نياز و از همه مهمتر نيروي كار خلاق و باوجدان كار بالا.

اصلاح مديريت براساس شناخت دقيق و بومي از انسانِ ايرانيِ امروز و فاصله‌گرفتن از مديريت سنتي ناكارآمد يا تقليد صرف از الگوهاي مديريتي غربي.‌

مبارزه با اقتصاد سوداگري و دلالي با وضع مالياتهاي سنگين و تعرفه‌هاي بالا و هدايت كشور باحمايتهاي جدي به سمت اقتصاد توليدي باتوجه ويژه به محصولات با مزيت نسبي بالا و ايجاد شبكه‌هاي توزيع سالم نظير فروشگاههاي زنجيره‌اي در جهت كمتر نمودن حضور دلالان در چرخه اقتصادي كشور چرا كه بدون شبكه توزيع سالم هيچ نظام تعرفه‌اي جواب نخواهد داد و پايين آمدن تعرفه فقط به سود واسطه‌ها و دلالان خواهد بود.

اميد اينكه، كارشناسان و صاحبنظران بيش از پيش به بحث بپردازند و مردم و مسئولين نيز نظرات بررسي شده و كارشناسي را به كار ببندند تا به خواست خداوند، ايراني آبادتر و زيباتر از امروز داشته باشيم. اجازه بدهيد در پايان، مصرع دوم اين شعر حضرت سعدي را خطاب به خودم بياورم كه:

سعديا گرچه سخندان و مصالح‌گويي‌

به عمل كار برآيد به سخنداني نيست‌




 سه شنبه 1 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن