واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: يادي از ابوالمشاغل ايران.../ نادر ابراهيمي: خطكشيها پدر فرهنگ ما را در آوردهاست
به عنوان نويسنده كمترين كاري را كه ميتوانستم در مقابل آنهايي كه براي اين سرزمين به جبهه رفتند و جنگيدند؛ كردهام. بهترين جوانهاي اين مملكت رفتند كه هر كدامشان ممكن بود بهترين نويسندهها و هنرمندان اين سرزمين باشند و براي من و شما جلوي گلوله رفتند و كشته شدند. حالا شما ميگوييد اشكال دارد كه من نويسنده كوچك درباره اين ها داستان نوشتهام؟ من مرز كار سياسي و سياستورزي را براي نويسنده تعريف كردهام. احساس و زيبايي در نويسنده جوشان و خروشان است...اين تفكيك ها و اين خط كشي ها پدر فرهنگ ما را در آورده است...
به گزارش باشگاه جواني برنا، چهل روز از درگذشت نادر ابراهيمي، هنرمند معاصر كشورمان ميگذرد، فردي كه در 14 فروردين سال 1315در تهران بهدنيا آمد. تحصيلات مقدماتي را در اين شهر گذراند و پس از گرفتن ديپلم ادبي از دبيرستان دارالفنون، به دانشكده حقوق وارد شد. اما اين دانشكده را پس از دو سال رها كرد و سپس در رشته زبان و ادبيات انگليسي موفق به اخذ مدرك كارشناسي شد. ارائه فهرست كاملي از شغلهاي ابراهيمي، كار دشواري است. او خود در دو كتاب «ابن مشغله» و «ابوالمشاغل» ضمن شرح وقايع زندگي، به فعاليتهاي گوناگون خود نيز پرداختهاست. ازجمله شغلهاي او، كمككارگري تعميرگاه سيار در تركمنصحرا، كارگري چاپخانه، حسابداري و تحويلداري بانك، صفحهبندي روزنامه و مجله و كارهاي چاپي ديگر، ميرزايي يك حجره فرش در بازار، مترجمي و ويراستاري، ايرانشناسي عملي و چاپ مقالههاي ايرانشناختي، فيلمسازي مستند و سينمايي، مصور كردن كتابهاي كودكان، مديريت يك كتابفروشي، خطاطي، نقاشي و نقاشي روي روسري و لباس، تدريس در دانشگاهها و...
گفتوگويي كه ميخوانيد بخشي از گپ خودماني يكي از شاگردان او -محمد رضا اسد زاده- است كه در زمان حياتش منتشر نشد.
***
از كداميك از مشاغلتان باز نشسته شدهايد؟
هيچ كدام! ابوالمشاغل كه بازنشسته نميشود.
اما همه كارهاي گذشته را به يك اندازه انجام نميدهيد؟ انگار بعضي مشغلهها را در ظاهر كنار گذاشتهايد، مثلا ديگر فيلم نميسازيد. آهنگ هم همين طور.
شايد در ظاهر اينطور باشد. اما مشغلههايي هنوز هم در بيرون و درونم فوران ميكنند، حتي اگر در بيرون ديگر به بعضي از آنها نپردازم.
بين همه اين كارها، طي اين عمر فرهنگي و هنري، به كدام يك بيشتر وابسته بودهايد؟
به همه كارهايم عشق ورزيدهام. فرقي نميكرده.
طبعا شما به عنوان نويسنده مطرح هستيد، اما فيلم ساختهايد، آهنگ ساختهايد و شعر هم گفتهايد. مثلا دوست داشتيد بيشتر به عنوان آهنگساز مطرح ميشديد؟
اين ديگر از آن سوالها است. من همه كارهايم را دوست داشتهام. اما به نويسندگي بيش از همه عشق ورزيدهام.
يك نويسنده چه زماني بازنشسته ميشود؟
هيچ وقت، نشستن و دست كشيدن نويسنده يعني مرگ او. يك نويسنده هيچ زماني براي تمام شدن ندارد و نبايد داشته باشد؛ مگر زمان مرگ.
اين تمام نشدن به حالات درونياش بر ميگردد يا خصلت نويسندگي است؟
هر دو. كيفيت و حال درون بيشتر نقش دارد. اين به ذات هنر بر ميگردد. مگر هنر تمام شدني است؟ زيبايي تمام شدني است؟ عاطفه و احساس تمام شدني است؟ پس تا اين ها در روح يك نويسنده ميجوشد او تمام نميشود.
اين حالات و اين احساس و زيبايي در همه هست. يعني همه بالقوه نويسندهاند؟
شايد در همه باشد، اما در نويسنده جوشان و خروشان است. خيلي چيزهاي ديگر هم كنار اينها جمع ميشود تا با ايستايي در درون و بيرون نويسنده مقابله كند.
چند سوال ديگر هم دارم درباره خودتان و كارهايتان. اشكالي ندارد اگر كمي خطرناك باشد؟ براي چاپ نيست!
[مي خندد] بگو ببينم چه قدر خطرناك است.
بعضيها ميگويند اين سال ها شما سياستزده شدهايد. حتي بعضي روشنفكران از بعضي آثار گلايه ميكنند. اين چهقدر درست است؟
نميدانم منظورت از سياست چيست كه ميگويند من به آن پيوستهام. من مرز كار سياسي و سياست ورزي را براي نويسنده تعريف كردهام. برويد آن كتاب [منظور استاد كتاب لوازم نويسندگي] را بخوانيد. معناي روشنفكر را هم جايي تعريف كردهام. حالا هر كس از من گلايه دارد بيايد جوابش را ميدهم.
مثلا اگر روشنفكران بپرسند چرا نادر ابراهيمي درباره جنگ و دفاع مقدس و يا امام (ره) كتاب نوشته شما چه ميگوييد؟
ميگويم به عنوان نويسنده كمترين كاري را كه ميتوانستم در مقابل آنهايي كه براي اين سرزمين به جبهه رفتند و جنگيدند؛ كردهام. بهترين جوانهاي اين مملكت رفتند كه هر كدامشان ممكن بود بهترين نويسندهها و هنرمندان اين سرزمين باشند و براي من و شما جلوي گلوله رفتند و كشته شدند. حالا شما ميگوييد اشكال دارد كه من نويسنده كوچك درباره اين ها داستان نوشتهام؟
يعني سفارشي نبوده يا به درخواست كسي يا به خاطر كسي نبوده است؟
از من گذشته است كه به سفارش كسي كار كنم يا براي دل كسي. نه. نبوده.
كتابهايي را كه با موضوعات انقلابي يا مذهبي نوشتيد بيشتر ميپسنديد يا آثاري كه در موضوعات ديگر نوشتهايد؟
همه برايم ارزشمندند. اين تفكيكها و اين خطكشيها پدر فرهنگ ما را در آورده.
اما اين خط كشيها در جامعه ما واقعي است، نيست؟
اين واقعيتها را ماييم كه ميسازيم. و الا خود به خود كه به وجود نميآيد. واقعي هم كه باشد پسنديده نيست. لا اقل براي هنرمند، نويسنده يا حتي انسان.
به نظر شما، خود مردم با خوانندههاي آثار هنري غير مستقيم در جامعه اين دسته بنديها را در انتخاب يك نقاشي يا رمان در نظر ميگيرند؟
اول اين كه به شما گفته بودم كه كه نگوييد رمان. رمان غلط است، داستان درست است. دوم هم اين كه ذهن خواننده و مردم را چه كسي شكل ميدهد، جز نخبهها و شما رسانهايها؟ وقتي شما جامعه را اينطور خطكشي ميكني، از افكار عمومي چه توقعي داري؟ تجربه ثابت كرده است كه اين دستهبنديها و مرزبنديها هيچ فايدهاي براي جامعه ندارد. ما بايد براي سربلندي ايران و ايراني تلاش كنيم.
اما خودتان سرودهايد كه خون دلها خوردهايد و رنج دوران بردهايد. چرا؟
بله هنوز هم ميخوريم و هنوز هم رنج ميبريم، اما با افتخار پيش ميرويم. مملكتي كه پنج هزار سال ادبيات داستاني دارد و پر قدمتترين سرزمين ادبيات داستاني است نبايد امروز به خاطر دو خط و مرز غلط در جا بزند.
پس قبول داريد كه خط و مرزهايي وجود دارد، اما غلط است؟
ديگر اذيت نكنيد.
قصد اذيت ندارم. ميخواهم راهم را پيدا كنم. خب بگذريم. حالا بفرماييد چرا با "رمان" مخالفيد؟
در جلسه گفتم ما چيزي به نام رمان نداريم و اين اشتباه است. خود اروپاييها هم بارها تاكيد كردهاند و نوشتهاند كه تعريفي از رمان ندارند. رمان يعني چه؟ داستان داريم، قصه داريم، روايت داريم.
برخي معتقدند آثار توليد شده پس از انقلاب اغلب آثار ضعيفي هستند لا اقل شاهكاري بين آنها ديده نميشود. اما در جلسه حوزه هنري شما آنها را ستودهايد. چرا؟
من عرضم اين بود كه استعمار به زبان ما آسيب زده. استعمار فقط در مسائل سياسي و اقتصادي مطرح نيست. مهمتر از همه استعمار فرهنگي است و واقعيت اين است كه در زبان ما نفوذ كرده. انقلاب ايران يك انقلاب مردمي بود؛ اين را نميتوانيد انكار كنيد. حتي اگر از اين نوع گفتار خوشتان نيايد. من معتقدم اتفاقا بعد از انقلاب، داستاننويسي ما به دست همين مردم سپرده شده و داستان نويسان ما هم كه وارد شده اند همه از ميان همين مردم هستند، از متن مردم جوشيدهاند.
اين ارزش دارد، حتي اگر شايد اين طور باشد كه خيلي تسلط زباني و تخصص ادبي كه مطرح ميشود در آثارشان به چشم نخورد. البته من باز معتقدم كارهاي خوب هم بعد از انقلاب كم نبودهاند.
***
در باشگاه جواني برنا ثبت نام كنيد: [email protected]
پيامك ارتباط با برنا: 10000313
دوشنبه 31 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]