واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: تحقيقات پليسي و جان و ناموس مردم
در جريان بيجه، كودك آزار معروف، وقتي شكايتها به جايي نرسيد و به تنها نجات يافته از دست او گفته شد: «برو طرف را پيدا كن و بيار!» ، راهي براي مردم جز پناه آوردن به اطلاع رساني از طريق ديوارنويسي باقي نمانده بود: «اين محله آدمخوار دارد» ويا «به كوچه آدمخوارها خوش آمديد». حال چرا در كشورمان اخبار مربوط به يك جاني سريالي قبل از دستگيري وي نبايد پخش شود؟
محمد مطهري، فرزند روحاني استاد شهيد مطهري در هشتمين مقاله از سلسله مقالات خود درباره آسيب شناسي مسائل اجتماعي كشورمان نحوه اطلاع رساني درباره جرايم سريالي در ايران و نيز مشاركت مردم در برقراري امنيت را با يك نگاه تطبيقي مورد بررسي قرار داده است.
وي مينويسد: «از اواسط سال 78 گزارشهاي تكان دهندهاي درباره اين باند تجاوز در اختيار پليس مشهد قرار گرفت». اين سخنان فرمانده وقت ناحيه انتظامي خراسان در مصاحبه با روزنامه ايران در 2 شهريور 1381 است. بدين ترتيب «اولين اطلاع رساني» به مردم توسط پليس درباره وجود يك باند مخوف «دويست و هفتاد نفره تجاوز» به نام «باند باغ آلو»، حدود 1100 روز پس از دريافت گزارشهاي اوليه انجام شد. اين افراد تنها در يكي از موارد، دختر سيزده ساله تازه عقد بستهاي را از خيابان ربوده و در بدو ورود او را به درخت بسته و 30 نفر به وي تعرض كردند.
... مسئولان انتظامي به خوبي ميدانند كه اطلاع رساني درباره جنايات يك مجرم زنجيره اي، عرصه را بر مجرم تنگ كرده و او را از منطقه فراري خواهد داد، اما چون وظيفه «اصلي» پليس، «دستگيري» مجرم تلقي شده است هر نوع خبررساني قبل از دستگيري، نوعي اخلال در روند مواجهه پليس با يك جرم سريالي به حساب ميآيد. در مورد ديگر، پليس درباره بهزاد، رباينده 340 دختر نوجوان و متجاوز به عنف به 170 نفر از آنان، قبل از دستگيري وي لب به سخن نگشود (فارس، 20 تيرماه 1385). همين رويه خبررساني ـ و در واقع خبرنرساني! ـ درباره خفاش شب در تهران، مرد عنكبوتي در مشهد، رتيل كودك آزار در تجريش و همه موارد مشابه تكرار شده و ميشود.
بايد پرسيد وظيفه پليس در درجه اول چيست؟ وظيفه «اوليه و اساسي» پليس «جلوگيري از آسيب ديدن جان و مال و ناموس مردم» است نه «دستگيري مجرم»؛ اگر دستگيري مجرم را از پليس خواستهاند به خاطر حفظ امنيت مردم است. بنابراين آگاه نكردن مردم از وجود يك مجرم سريالي به منظور تسهيل در دستگيري وي كه نوعا به قيمت نابود شدن جان و ناموس تعداد ديگري از مردم تمام ميشود نقض غرضي است كه پليس براي آن تشكيل شده است...
در جوامع امروز ايجاد امنيت يك «امر جمعي» است يعني «پليس و مردم به كمك هم» امنيت را برقرار ميكنند.
اگر مشخصات خودرو رباينده كودك و يا يك مجرم فراري در دسترس باشد، به هر صورت ممكن به اطلاع مردم رسانده ميشود. با اعلام شماره خودروي مجرم از طريق اين تابلوها و نيز در رسانهها، شهر با تمام كوچه پس كوچههايش به كمك مردم يكباره تحت نظر قرار ميگيرد.
به جاي صدها چشم گشتهاي پليس و آگاهي، چند صد هزار چشم به كمك گرفته ميشود. حتي زدن بنزين فرصتي است براي درخواست كمك از مردم. بر روي نمايشگرهاي تبليغاتي پمپ بنزين عكس كودك ناپديد شده يا مجرم فراري به نمايش در ميآيد. اين شخص را نديدهايد؟
....وقتي فردي ناپديد يا ربوده ميشود داوطلبان مردمي با تجمع در مراكز پليس در جريان جزئيات بيشتري قرار گرفته و با توجه به مورد، روش مناسب جستجو را از پليس ميآموزند. اين افراد از پير و جوان و زن و مرد حاضرند ساعتها و روزها وجب به وجب منطقه را بگردند تا بلكه اثري از فرد مفقود يا ربوده شده بيابند ولو دگمهاي كه از پيراهنش افتاده باشد.
اينها همه در ممالكي انجام ميشود كه نوعا از نظر ميزان فداكاري از مردم ما عقبتر هستند. چرا در ايران عزيز ما با اين ظرفيت عظيم مكتبي و ملي، نقش مردم در حل معضلات مربوط به امنيت خودشان ناچيز است؟
آنچه گفته شد همه در مواردي است كه پاي مجرم سريالي در ميان نباشد. اگر دو يا حداكثر سه جرم مشابه از قبيل قتل، كودكربايي و يا تعرض صورت گيرد پليس نه تنها «موظف» به اعلام آن در رسانههاي محلي و شبكه استاني و در مواردي شبكه سراسري است، بلكه آخرين اطلاعات در مورد شگرد مجرم سريالي، وسيله مورد استفاده، منطقه انجام جرم و از همه مهمتر تصوير چهره نگاري شده وي را در اختيار مردم قرار ميدهد.
وقتي در كشور ما قرار بر اطلاع رساني در مورد جنايتهاي سريالي نيست و مردم به دليل عدم اطلاع رساني، در برقراري امنيت و مقابله با مجرمين شركت داده نميشوند، تنها راهي كه براي مردم باقي ميماند اين است كه در حد توان خود به آگاه كردن يكديگر بپردازند. در جريان بيجه، كودك آزار معروف، وقتي شكايتها به جايي نرسيد و به تنها نجات يافته از دست او (مدتها قبل از دستگيري بيجه) گفته شد: «برو طرف را پيدا كن و بيار!» (ايسنا، 7 مهر 1383)، راهي براي مردم جز پناه آوردن به اطلاع رساني از طريق ديوارنويسي باقي نمانده بود: «اين محله آدمخوار دارد» ويا «به كوچه آدمخوارها خوش آمديد». حال چرا در كشورمان اخبار مربوط به يك جاني سريالي قبل از دستگيري وي نبايد پخش شود؟ توجيه سياستگذاران نظام اطلاع رساني در مورد غافل گذاشتن مردم از جنايات مجرمان سريالي دو امر است: يكي «لطمه نخوردن روند تحقيقات پليس در تعقيب مجرم» و ديگر «لزوم حفظ آرامش رواني مردم». نتيجه اين سياست خبري اين است كه از يك طرف نيروي انتظامي خود را از كمك عظيمي كه از مردم در دستگيري مجرم بر ميآيد محروم ميكند و از طرف ديگر جان و ناموس و كودك مردم بي خبر از همه جا، فداي دستگيري مجرم ميشود.
... در كشوري مثل ايران كه مردم هر چند وقت ناگهان مطلع ميشوند كه در يك منطقه يك جنايتكار مدتها مشغول انجام فجايعي بوده و عليرغم اطلاع مسئولان هيچ نوع اطلاع رساني تا قبل از دستگيري او نشده، حق دارند هميشه نگران باشند. چرا؟ زيرا هر كس احتمال مي دهد در منطقه او نيز جنايات هولناكي در جريان باشد ولي چون هنوز متهم دستگير نشده، او در غفلت نگه داشته شده است. بنابراين شيوه كنوني نه تنها قرباني ميگيرد، بلكه از آرامش رواني مردم هم ميكاهد.
... در دنياي امروز نيمي از اخبار حوادث با «فعل مضارع» بيان ميشود نه «فعل ماضي»؛ يعني مردم را از آنچه در اطرافشان ميگذرد آگاه ميكنند و نه صرفا از آنچه گذشته، و متهم هم دستگير شده است. رسانه ملي اساسا از فايده بزرگ پخش اخبار حوادث غافل مانده است و در نتيجه مردم نيز قادر به انجام كار مؤثري در مبارزه با ناامنيها نيستند. حتي چند دقيقهاي در روز هم به پخش تصاوير گمشدگان اختصاص نمييابد.
برخي از تصاوير كه در توضيح معناي جمعي و مردمي بودن برقراري امنيت آورده شد مربوط به شهري است كه تصوير زير هم متعلق به آن است. هر ساله تجمع ميليوني به طرفداري از همجنس بازي در همان شهر برگزار ميشود در حالي كه در اوج جنايات اسرائيل جمع كردن دويست نفر غيرمسلمان براي يك تجمع اعتراض اميز در اين شهر كار مشكلي است. بنابراين ذكر نكات مثبتي از ديگر كشورها به معناي بهشت جلوه دادن آن و غفلت از معضلات آنها نيست. برخلاف تصور برخي، مشكلات اساسي جوامع غربي منحصر در مشكلات اخلاقي نيست... ...مسلما قصد اين مقاله ناديده گرفتن تلاشهاي جانفشانانه نيروهاي انتظامي و امنيتي در برخورد با مجرمين نيست. مقصود نقد روش خبررساني است كه در سياست خبري نيروي انتظامي مفروض گرفته شده است ...
متن كامل را در ستون «يادداشت» بخوانيد.
دوشنبه 31 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]