واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جهان - اسامه بن لادن، برنده يا بازنده؟
جهان - اسامه بن لادن، برنده يا بازنده؟
سارا معصومي:مخوفترين سازمان تروريستي دو دهه اخير موسوم به القاعده دستاورد بزرگي را به نام خود در تاريخ جهان ثبت كرده است. اين گروه به راحتي و پس از حملات يازدهم سپتامبر به ايالات متحده، به افراطيون بينالمللي اثبات كرد كه تروريستها توان موفقيت در پيچيدهترين عملياتهاي خرابكارانه را هم در چنته دارند. اين القاعده و شخص اسامه بن لادن بود كه واژهاي به نام تروريسم بينالمللي را بر زبان مقاماتي نظير جورج بوش، رئيسجمهوري ايالات متحده انداخت. از نگاهي ديگر اما القاعده با گسترده كردن دامنه عملياتهايش از افغانستان تا پاكستان، از ايالات متحده تا لندن و اين روزها تا عراق در حقيقت دست به خودكشي استراتژيك زد.
اين روزها در پيشاور - شهري كه القاعده 20 سال پيش براي نخستين بار در آن زاده شد- تنها تصوير موجود از اسامه بن لادن روي كبريتهاي آمريكايي مشهود است. آمريكاييها تصوير نخستين چهره تحت تعقيب سازمانهاي اطلاعاتي خود را روي كبريتهاي پاكستاني چاپ كردهاند تا شايد از اين طريق موفق به دستگيري مردي شوند كه هفت سال است ارتش آمريكا را به دنبال خود به افغانستان و عراق كشانده است. 5 ميليون دلار جايزه اوليه ايالات متحده براي شخصي است كه بتواند اطلاعات منجر به دستگيري اسامه بن لادن را در اختيار سازمان سيا قرار دهد.
تصوير اسامه بن لادن به درستي روي كبريت چاپ شده است. شخص اسامه هم مانند آتشي است كه از كبريت بلند ميشود. جرقه اوليه اين كبريت ايالات متحده را در بر گرفت. ارتش آمريكا با رديابي دود برخاسته از برجهاي دوقلو هم به اندونزي سر زد و هم سر از افغانستان درآورد. آفريقاي شمالي، اروپا و عراق هم از اين قاعده مستثني نبودند.
سازمان اطلاعات مخفي ايالات متحده موسوم به سيا با گذشت بيش از هفت سال از ظهور پديدهاي به نام اسامه بن لادن ملبغ جايزه مورد نظر را به 25 هزار دلار افزايش داده است. با اين وجود هنوز هيچ كس حاضر نيست در ازاي دريافت 25 ميليون دلار شيخ را به مقامات آمريكايي تحويل دهد.
هفت سال پس از آغاز «مبارزه جهاني با ترور» نتيجه اين استراتژي چندان هم كه به نظر ميرسد قاطع نيست. شايد القاعده از بهشت امن خود در افغانستان بيرون رانده شده باشد اما پاكستان تبديل به دومين محل استقرار نيروهايي شده است كه براي حفظ جان خود از مرز مشترك وارد اين كشور شدهاند. اسامه بن لادن هنوز تحت تعقيب است اما خالد شيخ محمد مغز متفكر القاعده و طراح حملات يازدهم سپتامبر تا چند روز ديگر در دادگاه حاضر شده و محاكمه ميشود. بسياري از رهبران القاعده يا جان خود را از دست دادهاند يا كشته شدهاند اما هيچ كدام از اين منصبها بيصاحب نمانده است؛ يك رهبر رفته و رهبر ديگري جاي او را اشغال كرده است. ايدئولوژي حاكم بر القاعده شايد آن جايگاه پيشين خود را از دست داده است اما نسل جوانان تندرو مسلمان همچنان نام خود را در ليست داوطلبان حملات انتحاري ثبت ميكنند.
درست است كه تاريخ آخرين حمله تروريستي به ايالات متحده به يازدهم سپتامبر سال 2001 بازميگردد، اما پايتخت كشورهاي اروپايي از آن تاريخ تاكنون بارها هدف حملات القاعده قرار گرفته است. القاعده و ساير سازمانهاي تروريستي كه از اين گروه الگو گرفتهاند همچنان اصليترين تهديد براي امنيت كشورهاي غربي محسوب ميشوند. در اين ميان البته برخي كشورهاي آسيايي هم از سفره حملات خونين القاعده بينصيب نبودهاند. سازمانهاي اطلاعاتي غربي همچنان بر اين نكته پافشاري ميكنند كه القاعده به دنبال دستيابي به تسليحات غيرمتعارف است. اين تسليحات ميتواند شيميايي يا بيولوژيكي باشد. دستيابي به «بمبهاي كثيف» كه ابري از مواد راديواكتيو را بر محيط مستولي ميكند، از جمله تسليحات نامتعارفي است كه القاعده به دنبال آن است. بمبهاي مورد استفاده تروريستها در عراق مخلوطي از گاز كلر و چند گاز خفهكننده ديگر را در خود جا داده است. كارشناسان بر اين باورند كه دستيابي به بمبهاي هستهاي هم چندان براي القاعده سخت نيست.
القاعده مولد تروريسم در خاورميانه است. ايالات متحده شايد تنها كشوري است كه سردمدار تشبيه فعاليتهاي القاعده به مبارزان فلسطيني و لبناني است! در تمامي گزارشهاي مربوط به پيدايش تروريسم بينالمللي نام گروههاي مقاومت فلسطيني و لبناني همتراز القاعده است. سازمان سيا ادعا ميكند كه گروههاي فلسطيني از دهه 70 به مقاومت خود شكلي جهاني دادند. (البته در اين گزارشها آمريكاييها به جاي استفاده از واژه مقاومت، نام خشونت! را به كار ميبرند) نخستين بار حملات انتحاري در سال 1983 در لبنان و عليه نيروهاي آمريكايي به كار گرفته شد. فلسطينيها پس از قريب به نيم قرن مبارزه در سال 1994 از حملات انتحاري براي به تصوير كشيدن مخالفت خود با رژيم صهيونيستي استفاده كردند. در همين سال بود كه تيمي از ناراضيان الجزايري با ربودن هواپيماي فرانسوي، قصد انهدام برج ايفل را داشتند كه در اين عمليات شكست خوردند.
در دههاي 70 تا 90، حمله به كشورهاي غربي از توان القاعده خارج بود. اين نيروهاي جداييطلب يا مليگراهاي دو آتشه بودند كه عليه دول مركزي كشورهاي خود دست به شورش و اعتراض ميزدند. القاعده اندك اندك و پس از دهه 90 با زيركي خاص رهبران آن از شعار جهاني شدن استفاده كرده و عبارت «جهاد عليه آمريكا» را بر زبانها انداخت. گروههاي متعارف شورشي مانند جداييطلبان باسك موسوم به اتا با اتخاذ استراتژي زيركانه و به منظور حفظ حاميان خود ميزان توسل به خشونت را كنترل ميكنند. اما استراتژي حاكم بر تروريستهاي بينالمللي از خطمشي كاملا متفاوت ريشه ميگيرد. هر چه تعداد تلفات در يك حمله انتحاري بيشتر باشد، امتياز بيشتري به مغز متفكر آن اعطا خواهد شد.
ايدئولوژي حاكم بر القاعده در پرونده كاري خود يك پيروزي و دو شكست را جا داده است. جنگجويان عربي كه در سال 1989 به كمك افغانها آمده و نيروهاي اتحاد جماهير شوروي را از افغانستان بيرون راندند، نخستين پيروزي را به نام القاعده ثبت كردند. اما همين تندروهاي عرب با برپايي ناآراميهاي داخلي در ساير كشورها كارنامه خود را سياه كردند. با گذشت زمان بسياري از افراطيون درصدد پايان دادن به مبارزات خشونتطلبانه بودند، اما تعاليم طالبان آنها را به اين فكر انداخت كه دست از اهداف نزديك برداشته و دامنه فعاليت خود را به ساير كشورها گسترش دهند.
ايمن الظواهري كه لقب مرد شماره دو القاعده را به خود اختصاص داده است، در تبيين استراتژي اين گروه به صراحت اعلام كرد كه اين گروه بايد مستقيما خاك ايالات متحده را هدف قرار دهد. الظواهري در توجيه اين استراتژي ميگويد: با توسل به اين راهكار ما با يك تير چند نشانه را هدف قرار دادهايم. نخست آنكه آقاي جهان را مستقيما هدف قرار ميدهيم. هدف بعدي كه با حمله به خاك آمريكا به دست ميآيد پراكندن بذر اختلاف ميان كشورهاي غربي و متحدان منطقهاي آنها است. ايالات متحده در چنين شرايطي دو گزينه پيش رو دارد؛ يا بايد دست از حمايت از متحدان منطقهاي بردارد يا مستقيما در مناقشات خاورميانه دخالت كند. اگر حمله نظامي گزينه منتخب آمريكا باشد جنگ رو در رو در انتظار منطقه است. بدين ترتيب كشورهاي منطقهاي حامي آمريكا هم چارهاي جز دفاع از جهاد عليه آمريكايها ندارند.
سخنان صريح الظواهري به خوبي هدف القاعده از حملات يازدهم سپتامبر را به تصوير كشيد. اسامه بن لادن به دنبال حمله ايالات متحده به كشوري مسلمان بود؛ هدفي كه بسيار زودتر از آنچه پيشبيني ميشد، جامه عمل پوشيد. البته اگر القاعده به دنبال گيرانداختن آمريكا در افغانستان بود نه تنها به اين هدف نرسيد كه بازي را به بدترين شكل ممكن واگذار كرد. اندكي پس از حمله ايالات متحده به افغانستان در سال 2001 ميلادي نگذشته بود كه رژيم طالبان سقوط كرد. نيروهاي القاعده هم چارهاي جز مخفي شدن نداشتند.
از حمله به افغانستان اما ايالات متحده داوطلبانه در سال 2003 ميلادي پا به گرداب عراق گذاشت. كاخ سفيد شايد شر ديكتاتوري خشن مانند صدام حسين را از سر عراقيها كم كرد اما بر حس آمريكاستيزي در ميان جوانان تندرو مسلمان افزود. افراطيون مسلمان به دنبال ايجاد ناامني در عراق بودند؛ اقدامي كه در سطح كلان منجر به بيثباتي در منطقه ميشود. ايالات متحده اين بار به اراده خود پا به گردابي گذاشت كه شايد القاعده در پيچيده كردن موجهاي آن نقش بسزايي داشت، اما دامي خودخواسته بود كه كاخ سفيد در اقدامي نسنجيده براي سربازانش پهن كرد.
كارشناسان مبارزه با تروريسم اكنون به دنبال يافتن پاسخ اين سوال هستند كه آيا القاعده پروسه زنده به گور كردن خود را آغاز كرده است؟ ميشل هايدن كه رياست آژانس اطلاعات مركزي ايالات متحده را بر عهده دارد در اين خصوص ميگويد: در سطح كلان ما به خوبي در مسير مبارزه با القاعده گام برداشتهايم. القاعده به شكست استراتژيك در عراق و عربستان سعودي نزديك شده است. شايد بتوان گفت كه القاعده در آستانه شكست ايدئولوژيك است.
در حال حاضر آنچه امنيت جهاني را تهديد ميكند، منطقه بيدولت و خودمختار در مرز مشترك افغانستان و پاكستان است. بهشت القاعده، همان نقطه مشترك مرزي كه هيچ كدام از دو كشور كنترل آن را نميپذيرند. از اين دست مناطق هم در عراق وجود دارد و هم در كشورهاي آفريقايي مانند سومالي. القاعده هنوز هم فرصت دفن شدن در يك كشور و احيا در كشوري حتي دوردست را دارد.
دوشنبه 31 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]