ناتو ـ تل آويو ابزارهاي جنگ شيطان

واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: ناتو ـ تل آويو ابزارهاي جنگ شيطان
ابتكار صلح اعراب در سال 1381 مدخلي براي ميليتاريزه كردن خاورميانه جديد و اتحاديه مديترانه بود . در حالي كه عربستان سعودي در ماجراي خاورميانه جديد آمريكا نقش بازي مي كرد فتح نيز با حماس وارد نبرد شد. به همين دليل بود كه عربستان سعودي دوباره با ترتيب دادن توافق مكه ظاهر شد. اين در شرايطي بود كه سعوديها تا پيش از توافق مكه حماس را از نظر ديپلماتيك مورد شناسايي قرار نداده بودند. مطلب حاضر با عنوان « ناتو و اسرائيل ; ابزارهاي جنگ آمريكا در خاورميانه » در سايت گلوبال ريسرچ در تاريخ 9 بهمن 1386 انتشار يافته اما به دليل اهميت موضوع انتخاب و از نظر مي گذرد .
افزايش نقش ناتو در خاورميانه
سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) مشت آهنين آمريكا انگليس فرانسه و آلمان است . اين چهار كشور غربي محورهاي ناتو هستند. در دوران بعد از جنگ سرد ناتو ابزاري در جهت حمايت از اهداف امنيتي و خارجي انگلو ـ آمريكا و فرانسه ـ آلمان گرديد. علي رغم اختلافات دروني ناتو منافع آمريكا اتحاديه اروپا و اسرائيل ( كه از 1384 به عنوان يك عضو دوفاكتو در ناتو قلمداد مي شود) درون اتحاد نظامي آتلانتيك به هم گره خورده است . دو منطقه از خاورميانه توسط قدرت هاي خارجي ميليتاريزه شده است : خليج فارس و بخشي از جغرافياي خاورميانه .
در اين راستا از اواخر دهه 1350 دو فاز مجزا براي ميليتاريزه كردن خاورميانه وجود داشته است . فاز نخست آن به طور مشخص با همكاري انگلو ـ آمريكا شروع كه به جنگ ايران و عراق كشيده شد و مرحله بعدي آن با يكپارچه شدن ناتو آغاز گرديده و شامل فرانسه و آلمان به عنوان بازيگران كليدي مي شود. گرچه روند ميليتاريزه كردن بخشي از خاورميانه با پايان جنگ جهاني و تشكيل اسرائيل شروع شد اما نقش مجزاي ناتو در اين روند از آغاز جنگ آمريكا عليه تروريسم در سال 1380 آغاز گرديد .
اتحاديه اروپا كه توسط فرانسه و آلمان هدايت مي شود به نحو فعالانه اي از سياست خارجي انگلوـ آمريكا در حمله بي امان جنگ جهاني عليه تروريسم حمايت كرد. اين امر منجر به گسترش دخالت و درگيري ناتو در خاورميانه و آسياي مركزي گرديد. هم ناتو و هم اسرائيل براي منازعات منطقه اي آينده با ايران و سوريه نامزد شده اند. اين موضوع با استقرار نيروهاي ناتو در افغانستان و جوار مرزهاي ايران و سوريه مشخص شده است .
ابتكار صلح اعراب
در ارتباط با فلسطين سلسله حوادثي رخ داد كه در نهايت به كنفرانس آناپليس منجر شد. اين حوادث با ابتكار صلح اعراب در سال 1381 كه توسط عربستان سعودي طي كنفرانس اتحاديه عرب در بيروت مطرح شد آغاز گرديد .
كنفرانس آناپليس يك پاسخ غير واقعي و پرهزينه به طرح عربستان سعودي به شمار مي رفت كه به دقت طراحي گرديده بود. طرح عربستان سعودي بخشي از « نقشه راه » براي خاورميانه بود كه توسط لندن و واشنگتن به آن كشور تفويض شده بود. براي درك اين كه آيا مسير اعلام شده در كنفرانس آناپليس در خصوص فلسطيني ها و خاورميانه محقق شده يا نه ابتدا بايد ديد كه از سال 1380 چه اتفاقي در فلسطين افتاده است . براي درك آناپليس بايد تشخيص داد كه چه اتفاقي بين حماس و فتح روي داده است . همچنين توطئه طراحي شده در پشت نقش عربستان سعودي در پيمان مكه و نيز اهداف طولاني مدت آمريكا و متحدانش درخاورميانه بايد مورد بررسي قرار گيرد.
اول از همه آمريكا و اتحاديه اروپا دريافتند كه فتح نماينده اراده مردم فلسطين نيست و اين كه ديگر احزاب سياسي فلسطين در نهايت جدا از فتح قدرت را به دست خواهند گرفت . اين امر براي اسرائيل اتحاديه اروپا و آمريكا يك مشكل بود; زيرا آنها نيازمند به رهبران فاسد فتح بودند تا اهداف طولاني مدت آنان را در سرزمين فلسطين شرق مديترانه و خاورميانه اجرا نمايند.
در سال 1384 وزارت امور خارجه آمريكا كاخ سفيد و اسرائيل خودشان را براي پيروزي حماس در انتخابات عمومي فلسطين آماده كرده بودند. از اين رو يك استراتژي تدوين شد كه نه تنها حماس بلكه اشكال مشروع مقاومت فلسطيني را خنثي مي كرد. اسرائيل آمريكا و متحدان آنها كه شامل اتحاديه اروپا نيز مي شد به خوبي مي دانستند كه حماس هرگز آن حزبي نخواهد بود كه واشنگتن براي آينده خاورميانه و فلسطين پيش بيني مي كرد. لذا اين موضوع مطرح شد كه حماس مخالف طرح « خاورميانه جديد » است ; پيامد مهم اين روند اتحاديه مديترانه بود.
پيمان مكه يك توطئه و يك وسيله براي به دام انداختن حماس بود. آتش بس موقت حماس و فتح و متعاقب آن تشكيل دولت فلسطين . هرگز بي معني تر از روزي كه حماس براي امضاي پيمان مكه فريب خورد نبود. پيمان مكه در واقع آمادگي براي مشروعيت بخشيدن به آن چيزي بود كه در آينده اتفاق افتاد يعني يك جنگ كوچك داخلي ميان فلسطيني ها در غزه . بعد از امضاي پيمان مكه بود كه به عوامل فتح تحت رهبري « محمد دهلان » (كه تحت فرماندهي « كيث ديتون » قرار داشت ) از سوي اسرائيل و آمريكا فرمان داده شد تا دولت فلسطيني تحت رهبري حماس را سرنگون سازد.
دو طرح احتمالي وجود داشت : يكي براي موفقيت احتمالي فتح در انتخابات و طرح احتمالي دوم در مورد ناكامي و شكست فتح . طرح اخير (دومي ) براي ايجاد دو دولت فلسطيني موازي طرح ريزي شده بود; يكي در غزه به رهبري هنيه و حماس و ديگري در كرانه باختري تحت رهبري محمود عباس و فتح . « محمود عباس » و همكاران وي به دنبال ايجاد يك پارلمان موازي در كرانه باختري بودند.
پيمان مكه به نحو موثري به فتح اجازه داد تا با دو حركت بر كرانه باختري حاكم شود. از زماني كه يك دولت متحد فلسطيني به عنوان نتيجه پيمان مكه شكل گرفت از عقب نشيني فتح به عنوان شيوه اي جهت غير مشروع نشان دادن دولت تحت حاكميت حماس استفاده شد. به همين خاطر از سرگيري نبرد در غزه انتخابات جديد فلسطين را غير ممكن ساخت .
محمود عباس به مقامي گمارده شده بود كه مي توانست براي دولت خود در كرانه باختري ادعاي مشروعيت داشته باشد دولتي كه دنيا آن را غير مشروع مي دانست . اين امر اتفاقي نبود. فردي كه براي رهبري دولت محمود عباس انتخاب شد يعني دكتر « سلام فياض » كارمند سابق بانك جهاني بود. با توجه به اين كه برنامه هاي حماس به نحو موثري خنثي شد و توان خود براي اعمال قدرت در كرانه باختري را از دست داد صحنه براي انجام دو اقدام فراهم و هموار شده بود : طرح هايي براي استقرار يك نيروي نظامي بين المللي در سرزمين فلسطين و كنفرانس آناپليس .
نشست آناپليس
در گزارشي كه الجزيره پيش از كنفرانس آناپليس منتشر كرد آمده بود در توافقاتي كه بين محمود عباس و اسرائيل صورت گرفته پس از آن كه تا اندازه اي به كرانه باختري خودگرداني اعطا شد اصول توافقات بايد به هر شكل ممكن تضمين كند كه فلسطيني ها فاقد نيروي نظامي باشند. اين توافقات همچنين خواستار همگرايي اقتصادي جهان عرب با اسرائيل و استقرار يك نيروي بين المللي نظير آنچه كه در بوسني و كوزوو مستقر است به منظور نظارت و اجراي اين توافقات در سرزمين هاي فلسطين بود. با انتشار اين اطلاعات اكنون روشن تر شده است كه اساسا چرا به خنثي كردن حماس و مشروعيت بخشيدن به محمود عباس نياز بود.
اين بود كه فرانسه اتحاديه اروپا و موضوع ايجاد اتحاديه مديترانه دوباره وارد صحنه شدند. براي سال هاي متمادي حتي قبل از جنگ عليه تروريسم پاريس خواستار استفاده از نيروهاي نظامي ناتو يا اتحاديه اروپا جهت استقرار در لبنان يا سرزمين هاي فلسطيني بود. مردم خاورميانه بايد چشمان خود را باز كنند تا ببينند چه چيزي براي سرزمينشان طراحي شده است .
در بهمن 1383 « دومينيكو دو ويلپن » اظهار داشت : زماني اسرائيلي ها نوار غزه را ترك خواهند كرد كه نيروهاي خارجي به اين منطقه اعزام شوند و يك كنفرانس بين المللي كه بتواند حضور آنان را به عنوان بخشي از فاز دوم « نقشه راه » اسرائيل و فلسطين و به عنوان بخشي از ايجاد خاورميانه بزرگ يا خاورميانه جديد مشروعيت بخشد برگزار گردد. اين اظهارات قبل از آن كه حماس دولت را بدست گيرد و قبل از توافقات اصولي محمود عباس مطرح شدند . با اين وجود اين مهم در پي ابتكار عمل پيشنهادي عربستان سعودي در سال 1381 انجام شد. روشن است كه اين حوادث برملا شده در خاورميانه بخشي از نقشه راه قبل از جنگ عليه تروريسم بوده است .
اين موضوع ما را به طرح هاي « نيكلاس ساركوزي » براي اتحاديه مديترانه هدايت مي كند. تلفيق و هماهنگي اقتصادي اسرائيل با اقتصادهاي جهان عرب مي تواند به پيشرفت يك رشته روابط جهاني كه بوسيله عوامل جهاني واشنگتن تحكيم شده اند كمك كند. ابتكار عمل صلح پيشنهادي عربستان سعودي توافقات اصولي و آناپليس همه راه هايي براي ايجاد هماهنگي اقتصادي جهان عرب با اسرائيل از طريق طرح خاورميانه جديد و همگرايي سراسر مديترانه با اتحاديه اروپا از طريق اتحاديه مديترانه هستند. حضور نيروهايي از كشورهاي عضو ناتو و اتحاديه اروپا در لبنان بخشي از اين هدف است .
بين المللي كردن نوار غزه
نشانه ها و قرائن زيادي وجود دارد كه جنگ سال 1385 عليه لبنان توسط اسرائيل آمريكا و ناتو طراحي شده بود . بعد از استقرار اين نيروها در لبنان زير پرچم نيروهاي موقت سازمان ملل در لبنان (يونيفيل ) ناتو پيشنهاد كرد كه در آينده نزديك وارد نوار غزه شود. همزمان با جنگ سال 1385 در لبنان اسرائيل قصد داشت كه نبرد عمده اي را عليه فلسطيني ها در نوار غزه آغاز كند .
« آويگدور ليبرمن » وزير سابق امور استراتژيك اسرائيل صراحتا گفت كه به نوار غزه به عنوان هدف بعدي عمليات صلح ناتو نگريسته مي شد. آويگدور ليبرمن در همان زمان معاون نخست وزير اسرائيل بود. ليبرمن در حضور كاندوليزا رايس و مقامات آمريكايي تاكيد كرده بود كه عمليات نظامي عليه فلسطيني ها در نوار غزه اجتناب ناپذير است و نتيجه چنين اقدامي ورود 30 هزار نيرو براي استقرار در غزه به منظور جلوگيري از هر گونه تدارك و آمادگي نظامي توسط فلسطيني هاست . عمير پرتز در حالي كه پست وزارت جنگ اسرائيل را به عهده داشت در اسفند 1386 گفت كه ارتش اسرائيل مجوز عمليات نظامي تازه در غزه را در اختيار دارد .
نبردي كه مقامات اسرائيلي و فرماندهان ارتش پيش بيني مي كردند به وقوع پيوست اما نه بين اسرائيل و فلسطيني ها. اين نبرد ميان فلسطيني ها در غزه آغاز شد و سپس اسرائيلي ها عمليات خود را شروع كردند. « محمود عباس » رهبر فتح مو به مو از دستورات اسرائيل و آمريكا پيروي كرد اما با هشياري رهبران حماس و حمايت فلسطيني ها ساكن غزه محمود عباس بازنده اصلي بود.
اسرائيل بازوي ناتو
« آويگدور ليبرمن » وزير اسرائيل براي امور استراتژيك در جايي گفت : « اهداف امنيتي و ديپلماتيك اسرائيل بايد روشن باشد : الحاق به ناتو و ورود به اتحاديه اروپا » اسرائيل يك توافق همكاري نظامي سطح بالا را با ناتو ايجاد كرده است . آويگدور ليبرمن اظهار داشته است كه اسرائيل قصد دارد پايگاه نظامي اتحاديه اروپا و عضو رسمي ناتو گردد. اين وزير سابق اسرائيل ارتباط سطح بالاي اسرائيل با ناتو و پرونده جنگ ايران را مديريت مي كرد. وي همچنين در اقدامات آمريكا و ناتو به منظور ايجاد هماهنگي عليه سوريه و ايران شركت داشت . از زمان تشكيل دولت يهودي اسرائيل به عنوان عامل غرب و منافع آن در خاورميانه و جهان عرب تلقي مي شود. اسرائيل يك عضو فعال عمليات ناتو در شرق مديترانه است . گرچه اسرائيل عضو ناتو نيست اما اسرائيل همراه با تركيه محور اصلي تقويت ناتو در خاورميانه هستند. تركيه و اسرائيل نامزد گرفتن نقش هاي نظامي در منطقه مديترانه در آينده به شمار مي روند.
در اواخر سال 1386 اسرائيل ادعا كرد كه براي آغاز حمله به ايران از سوي آمريكا اتحاديه اروپا و ناتو چراغ سبز دريافت كرده است . اين امر مي تواند نشانه جنگي باشد كه همه خاورميانه را در برگيرد. ارتش اسرائيل مانور برگزار كرده و فرمانده نيروهاي اسرائيل به آنان گفته است كه براي يك جنگ تمام عيار آماده شوند.
ايجاد مرز در سرزمين هاي فلسطين
نوار غزه توسط بسياري از فلسطيني ها و اسرائيلي ها به عنوان يك مركز بازداشت بزرگ يا زندان توصيف مي شود. همه حركات ها كنترل شده حق هرگونه حركت و تغيير نقض شده و تمام منطقه بوسيله سيم هاي خاردار محاصره شده است . قسمت هايي از اين منطقه هنوز در اشغال نيروهاي ارتش اسرائيل است و به عنوان منطقه حائل از آن استفاده مي شود.
كرانه باختري در مقايسه با نوار غزه بسيار وسيع است . نوار غزه همچنين بخشي از كرانه باختري است . مساحت آن تقريبا 360 كيلومتر مربع (139 مايل ) است و 51 كيلومتر با اسرائيل مرز مشترك دارد . به عبارت ديگر كرانه باختري 8 949 كيلومتر مربع يا(297 مايل ) است . كنترل مرزهاي بسيار كوچك غزه براي ارتش اسرائيل بسيار آسان تر از كرانه باختري است . در كرانه باختري اين جنبش فتح با حمايت نيروهاي خارجي است كه براي جلوگيري و مهار مبارزان فلسطيني در حوادث جنگي گسترده خاورميانه مورد استفاده قرار خواهند گرفت .
خطر بين المللي كردن شرايط و اوضاع و احوال نوار غزه و كرانه باختري با به كارگيري نيروهاي خارجي از ناتو و كشورهاي عرب تواند به عنوان بخشي از تلاش براي ايجاد يك سد نظامي براي اسرائيل تلقي شود. « گبي اشكنازي » يك ژنرال اسرائيلي كه سوري و بلغاري تبار است با كسب تجربيات زياد از لبنان ـ در مقام مدير ارتش جنوب لبنان (اس .ال .اي ) ـ جانشين دانيل هالوتز به عنوان رئيس ستاد مشترك ارتش اسرائيل گرديد. اشكنازي مسئول ايجاد ديوار حايل ميان كرانه باختري و اسرائيل گرديده است كه به عنوان ديوار آپارتايد ناميده مي شود. اگرچه اين ديوار تكميل نشد اما اين ديوار آپارتايد در پي جنگ منطقه اي مانع مبارزان فلسطيني براي عبور از كرانه باختري و نبرد با نيروهاي اسرائيلي شد.
موانع ميان لبنان و اسرائيل
نيروهاي سازمان ملل كه بعد از بمباران لبنان توسط اسرائيل در سال 1385 در جنوب اين كشور مستقر شدند همان نيروهاي قبلي آن سازمان نبودند. بلكه اين نيرو يك موجوديت آماده نبرد و مستحكم است و مي تواند به عنوان يك سپر براي اسرائيل عليه لبنان در يك جنگ منطقه اي ديگر ـ كه ممكن است توسط اسرائيل آغاز شود ـ بكار رود.
نكته مهم ديگر اين است كه ارتش اسرائيل با حدود 3 ميليون (يا بيشتر) بمب خوشه اي كه از آمريكا تهيه كرده بود طي جنگ سال 1385 با لبنان جنوب اين كشور را مورد حمله قرار داد . آنچه كه به عنوان يك اقدام بي نهايت شيطاني و شرارت بار از اين مسئله درك مي شود اين بود كه اسرائيل زماني جنوب لبنان را غرق در بمب هاي خوشه اي كرد كه حمله زميني به جنوب اين كشور رو به پايان مي رفت .
جغرافياي جنوب لبنان منطقه اي است كه هم مرز با اسرائيل است . بمباران جنوب لبنان با بمب هاي خوشه اي يك حركت حساب شده براي ايجاد يك مانع و سد ديگر براي اسرائيل در برابر جنگ آينده در خاورميانه بوده است . اين بمب هاي خوشه اي اكنون به طور اساسي به مين هاي زميني تبديل شده اند كه از حركت مبارزان لبناني جهت ورود به داخل اسرائيل به هنگام حمله گسترده عليه ايران سوريه فلسطين و لبنان جلوگيري مي كند.
سناريوي جنگ منطقه اي
پروژه خاورميانه جديد هزينه زيادي خواهد داشت و هزينه آن جنگ است . ميليتاريزه كردن نوار غزه يك هدف چند بعدي است و با آمادگي جهت يك نبرد گسترده در خاورميانه مرتبط است . استقرار نيروهاي خارجي در نوار غزه و كرانه باختري مانند لبنان و ديوار كشيدن در كرانه باختري كه هدف آن جلوگيري از ورود فلسطيني ها است از يك جنگ ناگهاني در خاورميانه ميان اسرائيل ناتو و آمريكا در يك طرف و سوريه ايران و متحدان آنان از سوي ديگر خبر مي دهد.
منطق اين استدلال بر اين حقيقت استوار است كه يك جنگ عليه ايران و سوريه توان نظامي اسرائيل را تحليل مي برد : موشك بالستيك ايران نيروهاي اسرائيلي را بي حفاظ خواهد كرد و گروه هاي مقاومت فلسطيني به خوبي از اين امر مطلع هستند. اگر يك جنگ منطقه اي ميان اسرائيل و ايران و سوريه به وقوع بپيوندد فلسطيني ها مي توانند در جايگاه جنگ برابر با اسرائيلي ها در سرزمين هاي فلسطيني ظاهر شوند. در اين صورت پويش و تحرك نبرد ميان اسرائيل و فلسطين يك شبه تغيير خواهد كرد.
اختلاف ميان فلسطيني ها و لبناني ها مانع موثري در راه تلاش مشترك نظامي آنها عليه اسرائيل در يك جنگ منطقه اي است . اين شرايط مانند عراق است . شكاف عظيم ميان عراقي ها تلاش هاي جنگي را عليه آمريكا و متحدانش تضعيف كرده است . جدا از فلسطين مسئله فوق در عراق نيز تكرار شده است . هيچ ترديد و اشتباهي در مورد آن وجود ندارد كه اشغالگران عراق و فلسطين از همان لباس و همان معماران هستند. بلاد الشام عراق و مردم آن از همان منبع آسيب ديده اند.
مشاوره جنگي اسرائيل ـ ناتو
در اواخر خرداد 1386 آويگدور ليبرمن و مقامات اسرائيلي نشستي را با مقامات ناتو در بروكسل در سطح بالا برگزار كردند . « الكساندرو مينوتو ريزو » معاون دبيركل ناتو و هيئت اسرائيلي در خصوص تدارك استقرار واحدها و نيروهاي ناتو در نوار غزه مذاكره كردند. معاون دبير كل ناتو و طرف اسرائيلي همچنين در رابطه با استقرار نيروهاي بين المللي در غزه به منظور حفظ نظم و جلوگيري از مسلح شدن فلسطيني ها بحث و تبادل نظر كردند. اين نشست همچنين به موضوع ايران و مسئله دفاع هوايي اسرائيل و تعميق همكاري اطلاعاتي ميان ناتو و اسرائيل نيز پرداخت .
پس از آن كه آويگدور ليبرمن از نشست خود در اروپاي غربي با ناتو به اسرائيل بازگشت راديو ارتش اسرائيل ادعا كرد كه آمريكا و اتحاديه اروپا به اسرائيل جهت روشن كردن آتش جنگ در خاورميانه با آغاز حمله به ايران در زمان نامعلوم چراغ سبز نشان دادند. بايد ياد آور شد كه در سال 1386 نيز ناتو به اسرائيل براي آغاز جنگ با ايران در يك زمان نامعلوم چراغ سبز نشان داده بود . " خاوير سولانا رئيس سياست خارجي و امنيتي اتحاديه اروپا و دبير كل سابق ناتو : ايران يك كشور پيچيده است و به نظر نمي رسد كه اسرائيل قدرت مقابله با آن را داشته باشد.
آويگدور ليبرمن وزير امور استراتژيك اسرائيل بعد از بازگشت از سفر اروپايي خود و مذاكره در مقر ناتو در تير ماه 1386 گفت كه وي حمايت تلويحي اتحاديه اروپا آمريكا و ناتو را براي آغاز حمله اسرائيل به ايران دريافت نموده است . اگر ما به تنهايي عليه ايران عمليات نظامي را آغاز كنيم سپس اروپا و آمريكا از ما حمايت خواهند كرد. آويگدور ليبرمن همچنين اظهار داشت كه به علت جنگ در افغانستان و عراق آمريكا و انگليس و متحدان اروپايي آنها قادر به آغاز حمله به ايران و متحدان آن نيستند اما مايلند كه به اسرائيل اجازه اين كار را بدهند.
آويگدور ليبرمن تصديق كرد كه آمريكا و ناتو هر زمان كه جنگ اسرائيل با ايران و متحدانش آغاز شود به نفع اسرائيل وارد عمل خواهند شد. اين پيام كه توسط مقامات ناتو و اتحاديه اروپا به ليبرمن ارسال شد حاكي از آن است كه اسرائيل بايد جنگي را عليه ايران و متحدان منطقه اي آن آغاز نمايد.
حمايت ناتو از اسرائيل
« رونالد دي آسموس » مدير مركز كمك هاي مارشال بين اروپا و آمريكا در بروكسل گفت : « بهترين راه تامين امنيت مضاعف اسرائيل تقويت روابط اسرائيل با بازوي دفاعي غرب يعني ناتو است . خواه اين تقويت روابط منجر به عضويت اسرائيل در ناتو شود يا روابط استرتژيك نزديكتر و روابط دفاعي با آن مورد انتقاد و اختلاف واقع گردد. جدا از اين ها ضمانت امنيتي سنتي و كلاسيك روشن است و مرزهاي شناخته شده بايد مورد دفاع واقع شوند; چيزي كه اسرائيل امروزه از آن بي بهره است . طراحي تقويت روابط اسرائيل ـ ناتو نيازمند ديپلماسي و طرح ريزي دقيق است .
اسرائيل نمي تواند ايران را از نظر نظامي به چالش بكشد. جدا از تصور غلطي كه از توان اسرائيل وجود دارد تهران از نظر نظامي از جامعه اسرائيل برتر است . تل آويو زماني مي تواند جنگي را عليه ايران آغاز كند كه آمريكا و ناتو شريك آن در عمليات نظامي شوند. در چنين سناريويي همان گونه كه آويگدور ليبرمن گفته بود آمريكا انگليس و ناتو فورا به نفع اسرائيل وارد عمل خواهند شد.
اين يك برنامه از قبل طراحي شده است . رهبران ناتو به شهروندان خود خواهند گفت كه اسرائيل به دليل حق موجوديت مجبور شد به ايران حمله كند. در نتيجه آنان از اسرائيل حمايت نزديكي به عمل خواهند آورد. اين نكته بايد يادآوري گردد كه وقتي حق موجوديت يك عنصر زنده توسط چيز ديگري در معرض خطر قرار مي گيرد تبديل به يك تهديد مانند سرطان مي شود.
در ماه اسفند 1385 در انگليس مقامات ناتو اظهار داشتند كه آنها در حمله اسرائيل ـ آمريكا به ايران ايفاي نقش خواهند كرد . سارا باكستر و يوزي مهنيمي گزارش داده اند كه سرلشكر « اكسل توتلمن » فرمانده كنترل نيرو و هشدار سريع هوايي ناتو به مقامات اسرائيلي اطمينان داد كه ناتو در نبرد احتمالي آينده با ايران وارد عمل خواهد شد. اظهارات سرلشكر توتلمن نشان داد كه اگر آمريكا (و اسرائيل ) حمله هوايي خود را آغاز كنند اتحاديه نظامي (ناتو) مي تواند نقش حمايتي را بازي كند. اين گزارش همچنين نشان داده است كه سرلشكر توتلمن طرح هواپيماي تجسسي را در اختيار اسرائيل قرار داده است . ارائه طرح در اختيار گذاشتن هواپيماي تجسسي ناتو بيانگر آمادگي جنگي مشترك ناتو ـ اسرائيل است .
آرماگدون هسته اي در خاورميانه
در اظهارات « نورمن پودهورتز » يكي از افرادي كه گفته مي شود در پشت سياست خارجي دولت بوش قرار دارد و در بهمن 1386 در مجله كامنتري منتشر شد آمده است : « تنها گزينه اي كه به نظرم كمتر موجه مي باشد اين است كه او (جورج دابليو بوش ) ممكن است اين وظيفه (آغاز جنگ با ايران ) را به اسرائيل واگذارد » .
نه تنها پودهورتز خواهان واداشتن اسرائيل براي حمله به ايران از سوي آمريكاست بلكه همچنين استدلال كرده كه آغاز يك جنگ هسته اي در خاورميانه ميان اسرائيل و ايران حتمي است . اين امر مغاير اين حقيقت است كه برنامه انرژي هسته اي ايران توسط آژانس بين المللي انرژي اتمي به عنوان برنامه صلح آميز مورد تاييد و تصديق قرار گرفته است .
بر پايه آثار آنتوني كوردسمن (عضو شوراي روابط خارجي آمريكا و كارشناس مسائل خاورميانه و ايران ) پودهورتز اين نكته را بيان كرده است كه اسرائيل همسايگان عرب خود مانند سوريه (حتي اگر آنها متحد اسرائيل باشند و يا با اين رژيم پيمان صلح داشته باشند مانند مصر) را معدوم خواهد كرد. بر اساس اظهارات پودهورتز : « در سناريوي مخوفي كه كوردسمن به تصوير كشيده است ده ها ميليون نفر كشته خواهند شد اما اسرائيل ـ عليرغم كشته شدن جمعيت غيرنظامي و انهدام شهرهاي عمده اش ـ باقي خواهد ماند حتي اگر فقط به عنوان يك جامعه باقي بماند و به كار خود ادامه دهد.
تكرار سيرك عراق
اين نكته بايد ذكر شود كه تور اروپايي پرويز مشرف با سفر رياست جمهوري آمريكا و نيكلاس ساركوزي به خاورميانه و كناره گيري آويگدور ليبرمن از كابينه اسرائيل همزمان شد. هدف سفر مشرف هماهنگي با اتحاديه اروپا و ناتو در بروكسل و همچنين ديدار از فرانسه انگليس و سوئيس بود. سفر مشرف در آستانه زمزمه جنگ اسرائيل با ايران و بحران سياسي داخلي پاكستان صورت گرفت .
دبير كل ناتو « جاكوب دي هوپ شفر » اندكي بعد از سفر جرج دابليو بوش و ساركوزي از امارات عربي متحده ديدن كرد. دي هوپ به ميزبان خود در دبي گفت كه ناتو براي مهار ايران در خليج فارس كار خواهد كرد.
در مقابل تمام اين تهديدات ايران و سوريه اعلام كردند كه آماده حفاظت از خودشان و مقابله به مثل با هرگونه حمله اسرائيل هستند. علي شمخاني وزير دفاع سابق ايران به دولت آمريكا هشدار داد كه در صورت حمله اسرائيل مقابله به مثل نظامي ايران عليه هر دو يعني اسرائيل و آمريكا خواهد بود. سيد حسن نصرالله دبير كل حزب الله لبنان نيز گفت : اگر اسرائيل جنگ جديدي را عليه لبنان آغاز نمايد ما به آنها قول جنگي را مي دهيم كه چهره سراسر منطقه را تغيير خواهد داد. نصرالله همچنين طي يك مراسم عمومي در بيروت در خصوص احتمال حمله مجدد اسرائيل هشدار داد.
اسرائيل ابزار آمريكا در خاورميانه
تل آويو ادعاهاي مخالف خود را كه مي گويد اين رژيم ابزار اهداف استعماري در خاورميانه است را توجيه كرده است . اكثر مردم اسرائيل بوسيله مجموعه پيچيده اي كه شامل اطلاعات غلط رسانه ها ترس و شرطي سازي رواني است فريب خورده اند. خون اسرائيلي ها براي سركوبي كشتار تصرف كردن و براي سوخت موتورهاي اقتصادي امپراتوري مورد استفاده قرار گرفته است . اسرائيل از طريق مقامات و رهبران دولت خود براي حفظ تنش در خاورميانه مورد استفاده واقع مي شود. اسرائيل ابزاري است كه دخالت انگلوـ آمريكا و فرانسه و آلمان را توجيه مي كند.
علي رغم مطالبات و نظرات اكثر مردم اسرائيل ايهود اولمرت كسي كه به خاطر ارتشا و فساد به عنوان شهردار بيت المقدس غربي معروف است هنوز قدرت را به عنوان نخست وزير در دست دارد. درست همان گونه كه اراده دموكراتيك مردم آمريكا در رابطه با عراق ناديده گرفته شد اراده دموكراتيك مردم اسرائيل نيز در خصوص اخراج و بركناري ايهود اولمرت ناديده گرفته شد. منافع مردم اسرائيل در برابر مقامات رده بالاي قدرت بي معني است . رهبران اسرائيل منافع اسرائيلي ها را تامين نمي كنند; آنها نظر واشنگتن را تامين مي كنند. دولت ائتلافي اولمرت ممكن است به شيوه جنگ منطقه اي مبادرت ورزد. شغل سياسي نخست وزير اولمرت تقريبا به سرآمده و وي با آغاز جنگ چيزي را از دست نخواهد داد.
آويگدور ليبرمن كه به نمايندگي از تل آويو هدايت جلسه مشورت سطح بالا با ناتو را داشت به عنوان بخشي از سفر جورج بوش به خاورميانه از كابينه اسرائيل كنار گذاشته شد. ليبرمن اظهار داشت كه علت اخراج وي مذاكرات صلح با فلسطيني ها بود. اما در حقيقت خودش به علت كميسيون وينوگراد و به عنوان بخشي از يك تاكتيك جهت حفظ حزب كارگر اسرائيل در داخل دولت ائتلافي اولمرت اين تصميم را گرفت . اين يك تاكتيك بود تا زمان كافي را به دولت ايهود اولمرت جهت آغاز يك جنگ منطقه اي از طريق تلاش براي حمله به ايران بدهد.
كاخ سفيد به نحو گسترده اي در آزمايش موشكي اسرائيل دخالت دارد و تداركات جنگي اسرائيل شامل همكاري مشترك آمريكا و اسرائيل از طريق ساختاري به نام گروه نظامي سياسي مشترك اسرائيل ـ آمريكا است . در پي جنگ سال 1385 در لبنان شيخ نعيم قاسم معاون دبير كل حزب الله در مصاحبه با تلويزيون المنار گفت : چه كسي جنگ را آغاز كرد اسرائيل اين موضوع را روشن ساخت كه تنها تصميم آمريكا را اجرا كرده است . اين حمله از قبل طراحي شده بود. شيخ نعيم پيش تر اسرائيل را به عنوان بازوي آمريكا متهم كرده بود. شيخ نعيم توضيح داد همه مي گويند كه اسرائيل طناب آمريكا را مي كشد اما اكنون روشن شد كه آمريكا به اسرائيل فرمان مي دهد. اسرائيل به بازوي آمريكا تبديل شده است .
منبع : پايگاه اينترنتي انديشه
يکشنبه 30 تير 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]

[مشاهده در: www.iribnews.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 281]