واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: تأثير بحران آب بر توسعه موزون كشاورزي
![](http://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/posc/8704/keshavarzi-0430-tl.jpg)
كشاورزي- فرحناز هاشمي:
خشكسالي و كمآبي از واقعيتهاي پر سابقه كشورمان است.
در سالجاري اين پديده آثار خود را با شدت بيشتري نصيب بخش كشاورزي كرده است. از اين رو، پرسشهاي متعددي درباره آينده اين بخش مطرح است از جمله اينكه با وجود كمآبي، توسعه پايدار كشاورزي در كشور چگونه بايد انجام شود. آيا بخش كشاورزي توانايي مقابله با خشكسالي و بحران آب را دارد و آيا در شرايطي كه دنيا خود با بحران آب روبهروست براي تامين امنيت غذاي مردم ميتوان به بازارهاي جهاني چشم دوخت؟براي دستيابي به پاسخ اين پرسشها با مهندس احمد آلياسين متخصص آب و عضو جامعه مهندسان مشاور ايران به گفتوگو نشستيم.
وي مولف 14 جلد كتاب درباره مسائل آب است كه از آخرين آنها ميتوان به تقابل منابع سياره زمين و الگوي توسعه و مصرف اشاره كرد. آلياسين معتقد به توسعه كشاورزي موزون با توجه به محدوديت آب و منابع تجديدشونده است و در اين راستا بر تثبيت جمعيت كشور، مديريت بهينه آب و خاك و استمرار سياستها و برنامهها تاكيد ميورزد. به گفته وي با اضافه شدن نيمي از جمعيت چين و هند به طبقه متوسط جهاني كه داراي الگوي مصرف بالا هستند، بازار جهاني محصولات اساسي كشاورزي، مانند گذشته براي همه كشورها وجود نخواهد داشت و در آينده نبايد متكي به اين بازارها بود.
* با توجه به اينكه ايران در منطقه خشك و نيمه خشك واقع شده آيا الگوهاي كشت و مصرف آب در بخش كشاورزي متناسب با شرايط اقليمي كشورمان است؟
در اين پرسش دو محور نهفته است. يكي محور مصرف آب در كشاورزي كه بايد گفت متأسفانه وضعيت در اين زمينه رضايتبخش نيست، زيرا از حدود 5/7 ميليون هكتار اراضي آبي كشور حدود 8/1 ميليون هكتار اراضي كشاورزي زير سدها به شبكههاي آبياري مدرن مجهز شدهاند. علاوه بر اين در هيچيك از نظامهاي آبياري سنتي و مدرن از راندمان مطلوب آبياري كه در كشورهاي پيشرفته وجود دارد برخوردار نيستيم. در حال حاضر راندمان آبياري در كشورهاي پيشرفته حدود 65 درصد و در ايران 35 درصد است.
محور دوم پرسش مربوط به انطباق الگوهاي كشت با اقليم كشورمان است. همان طور كه ميدانيد ايران از اقليم خشك و نيمه خشك برخوردار است و اقليم نسبتا مرطوب تنها در حاشيه خزر و نوار غربي ايران قرار دارد كه داراي بارندگي بيشتري است. با اين وجود ايران با چند هزار سال سابقه و تجربه در زمينه كشاورزي و آبياري، صاحب الگوهاي ويژه كشت منطقهاي شده كه تا حدودي با اقليم مناطق مختلف سازگاري دارد. كارشناسان نيز براي بهبود اين الگوها ايفاي نقش كردهاند و با توجه به شرايط اقليمي هر منطقه، الگوهاي كشت ويژهاي را ايجاد كردهاند.
* با اين وصف، آيا بخش كشاورزي توانايي مقابله با بحران آب و خشكسالي را دارد؟
در گذشته زارعان با انواع خشكسالي خود را عادت داده و به دانش بومي خود متكي بودند، اما اكنون وضع فرق ميكند. امروزه با جمعيت 70 ميليون نفري كشور، نياز به غذا و توليد، بيشتر شده و اين در حالي است كه كاهش اراضي كشاورزي در اثر توسعه شهرها و تاسيسات صنعتي و همچنين فرسايش خاك و توسعه بيابانزايي اتفاق افتاده است. بنابراين مقابله با كمآبي و پديده خشكسالي نيازمند برنامه صحيح كشاورزي با الگوهاي منطقي كشت متكي به بهرهوري از آب و زمين، جلوگيري از كوچك شدن و تغيير كاربري اراضي كشاورزي، توسعه تحقيق، آموزش و ترويج و استمرار سياستها و برنامهها است.
در مورد سياستها و برنامهها در بخش كشاورزي بايد گفت طي سه دهه گذشته برنامههاي كشاورزي استمرار نداشته و قرباني دولت سالاري و مديرسالاري شده است. هر مسئول يا مديري كه روي كار آمده همواره اين تصور را داشته كه پيشينيان فاقد دانش و آگاهي بودند و اوست كه رسالت دارد تا اصلاحات را پياده كند، درصورتي كه در يك جامعه مدني براي دستيابي به يك برنامه مناسب و جامع بايد به خرد جمعي مراجعه كرد.
* شما به موضوع افزايش جمعيت كشور اشاره كرديد، كنترل جمعيت را براي توسعه كشاورزي مبتني بر كمآبي تا چه حدي ضروري ميدانيد؟
چالش اصلي در واقع بين توسعه و مصرف و منابع طبيعي است. توسعه كشاورزي در كشور ما بايد وجود داشته باشد، اما لازم است اين توسعه، سازگار با منابع پايه آب و خاك و محيط زيست باشد. براي دستيابي به توسعه كشاورزي موزون و پايدار با توجه به محدوديت منابع تجديدشونده و تكرار پديده خشكسالي، دولت بايد نسبت به تثبيت جمعيت اقدام كند.
ما در ايران ظرفيت حداكثر 10 ميليون هكتار زراعت آبي داريم، بنابراين منابع آب و خاك در كشور در اوج خودش ميتواند 100 ميليون نفر را تغذيه كند. البته اين روزها مسئولان بخش كشاورزي از كشت گلخانهاي براي مقابله با خشكسالي و كمآبي صحبت ميكنند، اما محصولات گلخانهاي غذاي اصلي مردم را تشكيل نميدهد. بنابراين تثبيت جمعيت در وضعيت كمآبي كشور بايد در اولويت قرار گيرد.
* با توجه به اينكه گفته ميشود جهان با بحران آب روبهروست، فكر ميكنيد بازارهاي جهاني محصولات كشاورزي، چه سرنوشتي پيدا كنند. آيا اين بازارها در آينده ميتوانند تكيهگاه مطمئني براي رفع كمبود برخي محصولات اساسي نظير غلات باشند؟
سالهاست كه بسياري از كشورهاي كمآب، غلات خود را از خارج وارد ميكنند. در حال حاضر حدود 100 كشور گندم و 40 كشور برنج مصرفي خود را از بازارهاي بينالمللي خريداري ميكنند. مروري بر آمارها نشان ميدهد مجموع زمينهاي زيركشت غلات جهان در سال 1950 بالغ بر 590 ميليون هكتار بوده كه در سال 1981 به حدود 730 ميليون هكتار و بعد رو به تنزل گذاشته و تا سال 2004 به 670 ميليون هكتار كاهش يافته است. از سوي ديگر با تقليل و تنزل سرانه اراضي كشاورزي و سرانه آب مورد نياز، افزايش جمعيت و همچنين رشد اقتصاد بادكنكي و پوچ كشورها توسط سرمايهداران و سوداگران كه موجب رشد بيرحمانه الگوي مصرف شده، علاوه بر كشورهاي در حال توسعه و فقير، كشورهاي غني هم نياز به واردات اين محصولات پيدا ميكنند.
هم اكنون اين نگراني وجود دارد كه با رشد اقتصادي 8 تا 10 درصدي مردم چين و هند و اضافه شدن نيمي از جمعيت اين دو كشور به طبقه متوسط جهاني كه داراي الگوي مصرفي مطابق با الگوي مصرف اروپاييان هستند، علاوه بر افزايش قيمت غذا، بازار غلات نيز مانند گذشته براي همه كشورها وجود نداشته باشد و روزي برسد كه كشورها نتوانند محصولات كشاورزي مورد نياز خود را از سوپرماركت جهاني خريداري كنند.
اين ابراز نگرانيها، پيامهايي را براي رهبران سياسي، دولتمردان و برنامهسازان كشورها از جمله كشور ما دارد. واقعيت اين است كه دوران توسعه به شيوه مدلهاي متداول غربي كه اساس آن غارت منابع زمين است به پايان رسيده و مدلهاي توسعه كشاورزي نيازمند بازنگري اساسي در انطباق با ظرفيت جايگزيني منابع تجديدشونده است.
* آيا با روشهاي علمي و فناوريهاي نوين در عرصه كشاورزي نميتوان نياز بازار جهاني را به محصولات اساسي تامين كرد؟
امروزه بهنظر نميرسد كه كشاورزان بتوانند با وجود بذر بهتر، فناوري پيشرفته و عملكرد بالاتر، شكاف بين عرضه و تقاضا را بدون پايين بردن سطح سفره آبهاي زيرزميني پر كنند. هم اكنون بسياري از كشورها، دست به گريبان اقتصاد بادكنكي غذا يا به عبارتي توليد ناپايدار غذا با مصرف منابع ناپايدار آب هستند.
به عقيده برخي محققان و كارشناسان هنگامي كه بادكنك غذا بتركد، ميزان توليد هيچگاه به سطح قبل باز نخواهد گشت. از آنجايي كه آب آبياري نقش عمدهاي در سه برابر كردن توليد غلات جهان از سال 1950 تا سال 2000 داشته است، تعجبي ندارد كه كمبود آب به همان ترتيب سبب كاهش معنيدار توليدات كشاورزي شود.
* پس به اين ترتيب، با اين ديدگاه كه كمبود آب كشاورزي را ميتوان با واردات برخي غلات و محصولات پرمصرف آب در كشور جبران كرد موافق نيستيد؟
بهنظر من اين ديدگاه پايداري نيست. ما بايد نگاه درازمدت به برنامهها داشته باشيم. مروري به تغييرات جمعيتي نشان ميدهد كه ظرف 50 سال اخير بيش از 4 ميليارد نفر به جمعيت جهان افزوده شده و جمعيت جهان در چند سال آينده ممكن است به 9 ميليارد نفر برسد. طي پنج دهه گذشته نيز مصرف آب در جهان 3 برابر شده و سطح سفرههاي آب زيرزميني بهطور متوسط 1 تا 3 متر پايين آمده است.
بنابراين، نگاه محتاطانه اين است كه متكي به واردات محصولات اساسي و راهبردي نباشيم. كشور ما ميتواند در همين شرايط آبي بهخودكفايي غذاي راهبردي برسد،مشروط بر اينكه يك مديريت دلسوز و متمركز براي استفاده بهينه از آب و خاك داشته باشيم، مردم در مصرف درست آب در بخش شرب و كشاورزي بكوشند و باز هم تاكيد ميكنم، جمعيت كشور تثبيت شود.
تاريخ درج: 30 تير 1387 ساعت 10:31 تاريخ تاييد: 30 تير 1387 ساعت 10:49 تاريخ به روز رساني: 30 تير 1387 ساعت 10:47
يکشنبه 30 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]