تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايمان، آس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820986429




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يادي از خسرو شكيبايي ـ 2/بازيگري كه مخاطب حضورش را روي پرده نقره‌اي باور مي‌كرد


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: يادي از خسرو شكيبايي ـ 2/بازيگري كه مخاطب حضورش را روي پرده نقره‌اي باور مي‌كرد
نكته‌اي كه مي‌تواند در مورد بسياري از نقش‌آفريني‌هاي زنده‌ياد خسرو شكيبايي صدق كند از پيش‌تعيين شده بودن حضور وي هنگام نگارش نقش‌هاست. شخصيت‌هايي كه نمي‌توان بدون حضور كنشمند اين بازيگر آنها را از نظر گذراند.

به گزارش خبرنگار مهر، مرحوم شكيبايي در حالي با دنياي فرهنگ و هنر، سينما، تئاتر و تلويزيون ايران وداع كرد كه كارنامه‌اي پربار در هر يك از عرصه‌ها از خود بجا گذاشت. بدون اغراق بخش عمده فعاليت‌ و نقش‌آفريني‌هاي اين بازيگر بدل به آثاري ماندگار شدند و يادآوري آنها بدون پتانسيل حضور گرم شكيبايي ممكن نيست.

او هر چند با فيلمسازان حرفه‌اي و برجسته كه به نوعي مولف محسوب مي‌شوند همكاري مداوم داشت، از حضور در فيلم‌هاي ديگر فيلمسازان هم غفلت نكرد و به نوعي كارنامه او مجموعه‌اي از فيلم‌هاي خوش ساخت مستقل و مخاطب پسند و البته آثاري به نسبت مهجورتر است.

سالاد فصل

مسعود كيميايي، سيروس الوند و فريدون جيراني فيلمسازاني از نسل‌هاي مختلف هستند كه چند تجربه مشترك و مداوم با شكيبايي داشتند و رسول صدرعاملي، مهدي كرم‌پور و ابوالقاسم طالبي نيز به يك همكاري با وي بسنده كردند. نكته‌اي كه مي‌تواند در مورد بسياري از نقش‌آفريني‌هاي شكيبايي صدق كند به نوعي از پيش‌تعيين شده بودن حضور وي هنگام نگارش اين نقش‌هاست. كاراكترهايي كه نمي‌توان بدون حضور كنشمند اين بازيگر آنها را از نظر گذراند.

همكاري با مسعود كيميايي:

"خط قرمز" در سال 1360 اولين حضور سينمايي شكيبايي و نخستين همكاري او را با كيميايي رقم زد. فيلمي برگرفته از نمايشنامه "شب سمور" بهرام بيضايي كه البته شكيبايي در كنار سعيد راد و فريماه فرجامي در آن نقش‌آفريني كرد و اولين تجربه خود را از نقطه‌اي برجسته در سينماي ايران آغاز كرد.

"حكم" در سال 1384 سي و هشتمين نقش‌آفريني وي و دومين قاب مشترك او و كيميايي را بست. فيلمي كه تلاقي دوباره اين دو نام را در موقعيتي متفاوت ثبت كرد. اين بار خسرو شكيبايي بازيگري برجسته و تعيين‌كننده در سينماي ايران بود كه بسياري از نقش‌ها پيشاپيش براي حضور او نوشته مي‌شد.

كيميايي توانست اين بار حضوري خاص و تازه را از وي طلب كند و جوابي درخور هم بگيرد. كاراكتر يك رئيس گروه مافيايي كه هر چند شناسنامه‌اي تعريف شده دارد ولي با عبور از فيلتر شكيبايي اين بار تصويري غير قابل ارجاع از اين كاراكتر آشنا ثبت كرد.

او با اين تجربه و بسياري از نقش‌هاي متفاوت خود ثابت كرد تا چه حد انعطاف پذيري قرار گرفتن در نقش‌هاي مختلف و دور از هم را دارد. بخصوص كه او در اين سال حضور در چند نقش دور از هم در فيلم‌هاي كارگردانان مختلف را تجربه كرد كه فاصله گرفتن از كليشه آشناي خودش را مد نظر قرار مي‌داد.

"رئيس" به فاصله يك سال بعد چهل و سومين نقش‌آفريني اين بازيگر و آخرين همكاري‌اش با كيميايي را ثبت كرد. شكيبايي در اين فيلم با حضور در يك نقش فرعي كه حضور و تأثيرگذاري محدود در فيلم دارد، يكي از انتخاب‌هاي عجيب خود را انجام داد. كاراكتر يك پزشك كه بدون مجوز در خانه‌اش به طبابت غيرقانوني مي‌پردازد و يك سكانس فرصت دارد تا حضور خود را در اين نقش نامتعارف به نمايش بگذارد كه ... به خوبي هم از پس اينكار برمي‌آيد.

همكاري با سيروس الوند:

"يكبار براي هميشه" در سال 1370 دوازدهمين حضور شكيبايي و نخستين همكاري او را با الوند رقم زد. فيلمي كه مي‌توان آن را دومين نقطه اوج بازيگري وي پس از "هامون" دانست كه از جهت شخصيت پردازي، حضور و نقش‌آفريني در مسيري مجزا از آن نقش حركت كرد.

شكيبايي در اين فيلم با تغيير لهجه در نقش يك نقاش ساختمان اهل جنوب ظاهر شد كه در سالهاي اوج مهاجرت به ژاپن سوداي پرواز دارد و در دوراهي ماندن و رفتن سرگردان است. در واقع اينبار جاه‌طلبي، كاراكتر هميشه عاشق شكيبايي را رنگاميزي مي‌كند تا بي‌مهري او را در بخش مياني به زن و بچه به دنيا نيامده‌اش، پيشاپيش ببخشيم و مطمئن باشيم كه او نمي‌تواند همه چيز را بگذارد و برود: عشق را، عاشقي را و همه شيطنت‌هايي كه هنوز با خود به همراه داشت.

اين فيلم به نوعي تحت تأثير حضور شكيبايي و فاطمه معتمدآريا وجهي فاخر پيدا كرد و در كارنامه فيلمساز و همچنين سينماي ايران به عنوان تجربه‌اي گرم و تكرارنشدني باقي ماند. الوند در همكاري بعدي خود با شكيبايي نيز تلاش كرد با ارجاع به اين فيلم موفق، بر مسير اعتبار و نام اين بازيگر و فيلمش مانور دهد.

"مزاحم" در سال 1380 سي‌امين نقش‌آفريني وي و آخرين همكاري‌اش را با اين كارگردان سينماي بدنه ثبت كرد. شكيبايي در اين فيلم با حضور در نقشي مستندگون به نوعي بخشي از مسائل و مشكلات كاراكتر خود را به نمايش گذاشت. بازيگري كه در اوج شهرت و موفقيت در زندگي خانوادگي مورد تهديد قرار مي‌گيرد و پرده از راز زندگي گذشته او برداشته مي‌شود.

او در اين فيلم توانست علاوه بر اينكه مسيري تا حدي آشنا و تجربه شده (در شكلي عام) را طي مي‌كند، در خدمت سير دراماتيك فيلم قرار گرفته و در خلق هيجان و تعليق سكانس‌هايي مانند گروگانگيري تأثيرگذار باشد. اين فيلم از جمله آثار مخاطب پسند شكيبايي است كه از وجه فاخر حضور او توانسته به عنوان يك امتياز بالقوه استفاده كند و در كارنامه الوند هم خاص شود.

همانطور كه اشاره شد در يك سكانس با ارجاع دادن به صحنه‌اي مشابه در "يكبار براي هميشه" به وجهه واقعي اين بازيگر در ميان مردم عادي نيز پرداخته مي‌شود. سكانسي كه او و الوند (در نقش كارگردان فيلم) از داوطلبان تست بازيگري مي‌گيرند و امين حيايي تقليدي جالب از او را را با صداي خودش به نمايش مي‌گذارد (تو كه ادا نداري، عزيز من ...)

شب

همكاري با فريدون جيراني:

"سالاد فصل" در سال 1383 سي و چهارمين حضور شكيبايي و اولين همكاري او را با جيراني شكل داد. يكي از نقش‌هاي خاص و متفاوت وي كه ظاهرش تغييرناپذيرش را به هم ريخت. او در اين فيلم هم يك عاشق بي‌چون و چرا و البته ناكام و قرباني بود اما خاستگاه او و جنس رابطه و علاقه‌اي كه به دختر خاله‌اش داشت، اين نقش را از ساير كارهايش متفاوت كرد.

بعلاوه همانطور كه اشاره شد وجه ناكامي او در عشق به شمايل كاراكتر هميشه قرباني‌اش گره خورد و تازگي در او ايجاد كرد. خشونت همراه با نوعي خاص از لمپنيسم كه باز هم از فيلتر شكيبايي عبور كرد، از ويژگي‌هاي شخصيت پردازانه‌اي هستند كه اين حضور از او را در كارنامه‌اش برجسته كرد. اين نقش سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم مرد را از بيست و سومين جشنواره فجر برايش به ارمغان آورد.

"ستاره بود" در سال 1384 سي و نهمين نقش‌آفريني وي و آخرين همكاري با جيراني را در كارنامه‌اش ثبت كرد. شكيبايي در اين فيلم توانست در موقعيتي قرار بگيرد كه به نوعي ايده‌آل بسياري از بازيگران است. فيلمي با چند شخصيت محدود در لوكيشني محدود كه امكان مانور دادن بيشتر را بر توانايي‌هاي تئاتري وي ايجاد مي‌كرد.

بعلاوه مضمون فيلم كه نگاهي نوستالژيك به بازيگران قديمي سينما و تئاتر دارد، همخوان با فضاهاي ملموس براي وي قرار گرفت. شكيبايي در اين فيلم نقش سرايدار يك سالن متروك نمايش را به عهده داشت كه تا لحظه مرگ در كنار يك ستاره قديمي تئاتر باقي مانده و پس از مرگ او براي احقاق ابتدايي‌ترين حقش كه قبري در قطعه هنرمندان است، غير قابل پيش‌بيني عمل مي‌كند.

همكاري با ناصر تقوايي:

"كاغذ بي‌خط" در سال 1380 به عنوان سي و يكمين فيلم شكيبايي و تنها همكاري وي با ناصر تقوايي ثبت شد. وي در اين فيلم در نقش مردي عادي و امروزي به نام جهان قرار گرفت كه در عين روشنفكرنمايي مرد ايراني، تاب آزادانديشي و حضوري متفاوت از همسرش را نمي‌آورد و به شيوه خاص خود شرايط را برايش بغرنج‌تر مي‌كند.

مردي كه به واسطه جذابيت‌هاي بالقوه شكيبايي در رفتار و حرف زدن از خطر افتادن به ورطه سياهي و منفي‌نمايي نجات پيدا كرد. حضور گرم او موجب شد در اوج رفتارهاي زيركانه جهان براي تنگ كردن عرصه بر همسرش رويا، باز هم حقي براي او قائل شويم و انگيزه‌هاي گاه زياده‌خواهانه‌اش را به رسميت بشناسيم.

همكاري رسول صدرعاملي:

"شب" در سال 1386 يكي از آخرين نقش‌آفريني‌هاي وي در سينما و تنها همكاري‌اش با صدرعاملي را به همراه داشت. اين فيلم كه در جشنواره بيست و ششم فجر به نمايش درآمد هنوز اكران عمومي نشده است. شكيبايي در اين فيلم در نقش صاحب مسافرخانه‌اي مشرف به حرم امام رضا (ع) را ايفا مي‌كند كه در كنار عزت‌الله انتظامي و امين حيايي مثلث طلايي فيلم را شكل مي‌دهند.

مردي با ظاهر و طرز فكر خاص كه در موقعيتي بحراني به قول يك مجرم اعتماد مي‌كند و او را براي زيارت حرم امام هشتم آزاد مي‌كند. جايي افكار و نگاه خاص او به زندگي و آدمها در فيلم برجسته و تعيين‌كننده مي‌شود كه تعبير و طرز تلقي او در فينال و پايان‌بندي فيلم تأثير مي‌گذارد و زيارت حرم تأثير خاص خود را در نيت اصلي مجرم مي‌گذارد.

همكاري با مهدي كرمپور:

"چه كسي امير را كشت؟" در سال 1384 ساخته شد كه سي و نهمين نقش‌آفريني وي و تنها همكاري‌اش را با اين كارگردان جوان سينما ثبت كرد. فيلمي متفاوت كه با ساختاري خاص حضوري شاخص و برجسته از بازيگران متعدد و حرفه‌اي را طلب مي‌كرد كه از مهمترين آنها شكيبايي بود.

او با حضور منفرد خود در سكانس‌ها (مانند ديگر بازيگران) و گفتن منولوگ‌هاي طولاني خطاب به دوربين، وجهي جديد از يك كاراكتر لمپن تازه به دوران رسيده را به تصوير كشيد كه از خلال حرف‌هايش بخشي ناپيدا از شخصيت امير و چرايي و چگونگي مرگ فرضي او روايت مي‌شود. البته باز هم رگه‌هايي از عشقي فروخورده و ناكام كه در حاشيه به آن نقبي زده مي‌شود.

حكم

همكاري با ابوالقاسم طالبي:

"دست‌هاي خالي" در سال 1385 از فيلم‌هاي دفاع مقدسي اين بازيگر فقيد است. او اين بار با قرار گرفتن در نقش يك آزاده جانباز سومين تجربه خاص خود را در اين گونه سينمايي پس از "كيميا" و "اتوبوس شب" انجام داد كه به حق هر سه فارغ از كليشه‌هاي رايج در فيلم‌هاي دفاع مقدسي بودند.

او در فيلم طالبي بحران و آشفتگي‌هاي بيمارگون يك جانباز جنگ را كه در موقعيت‌هاي مختلف دچار توهم و آشفتگي مي‌شود، به گونه‌اي آيين‌وار ترسيم كرد و تصوير اين كاراكتر در بحران را بدل به بهترين قاب فيلم كرد. مردي كه براي باوراندن معنويت به ديگري از خدايش طلب معجزه مي‌كند و چه زود مي‌تواند پاسخش را بگيرد.

خسرو شكيبايي صبح روز جمعه 28 تيرماه بر اثر ايست قلبي در سن 64 سالگي چشم از جهان فروبست. نام و يادش گرامي ...
 يکشنبه 30 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن