محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846668706
شرح شغل يك دانشجو از آموختن يك زمان نغنوي
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: شرح شغل يك دانشجو از آموختن يك زمان نغنوي
محمد كاكاوند*
براي ورود به دانشگاه آيا بايد مسابقه ورودي (=كنكور) برگزار شود؟ اين موضوع تاكنون بحث ها و بررسي هاي زيادي را به خود اختصاص داده است اما صرف نظر از اين پرسش مشهور، در دانشگاه چگونه بايد كار و فعاليت كرد تا به «دانش» دست يافت و شرايط لازم براي ورود به دانشگاه چيست و مهم تر اينكه دانشجو و استاد چگونه بايد در دانشگاه كار كنند.
1- دانشگاه فرودگاه يا فروشگاه نيست
كلاس درس نه بسان فرودگاه و هواپيما است كه عده يي براي رسيدن به مقصدي گرد هم آيند و مدتي با هم باشند و اداره امور فقط در اختيار خلبان و مهمانداران باشد و بعد از پايان سفر با آرزوي خوش و اميد ديدار در پرواز هاي بعدي هر كس به سراغ كار خودش برود؛ و نه فروشگاه است كه بسان آنچه گهگاه متاسفانه ديده مي شود فروشنده براي قانع كردن خريدار
- بدون درخواست او- به وي اطمينان مي دهد كه آنچه قصد خريدن آن را دارد از بهترين مواد و به دست بهترين كسان در بهترين نقطه جهان ساخته شده است و افزون بر اين، فروشنده اش بهترين بشر روي زمين و فروشگاهش بهترين و برترين جايگاه. اما با اين همه تعريف و تمجيد در نوشته يي پشت سر فروشنده اعلام شده است كه «پس از فروش پس گرفته يا تعويض نمي شود.»
2- دانشگاه دبيرستان نيست
دانشگاه مدرسه نيست كه فقط اطلاعات جديدي به دانشجو بدهد. آموختن اطلاعات بيشتر و جديدتر شرط لازم هر مركز دانشگاهي است اما كافي نيست. بايد روش تحصيل و تحليل اطلاعات را هم به دانشجو آموخت چون اطلاعات بعد از مدتي كهنه مي شوند يا بعد از گذشت زمان نيازهاي جديد را برآورده نمي كنند. دانشجو بايد روش تحصيل اطلاعات را هم بياموزد و به تحصيل اطلاعات موجود اكتفا نكند تا بتواند پس از اتمام دوره آموزش و ورود به عرصه زندگي حرفه يي در صورت لزوم اطلاعات جديد را به دست بياورد و با آن مشكلات پيش آمده را رفع كند و از سرچشمه ها بدون واسطه بهره برداري كند. اما افزون بر اين دانشجو بايد متناسب با رشته تحصيلي خودش خلق و خوي جوانمردانه يي را هم بياموزد؛ اخلاق صفتي نيست كه اختصاص به ورزشكاران داشته باشد كه چون حريف را زمين نزده يا حرف درشتي به او يا داور نگفته است پس درخور ستايش است و مستحق پاداش. در هر رشته دانشگاهي متناسب با محتواي آن بايد چهره يي از انسان آرماني متصف و متخلق به اخلاق در آن حوزه علمي مدنظر دانشجو باشد. اين را هم بيفزاييم كه «دانشجو» و «دانش آموز» هر دو صفت فاعلي مركب مرخم است به جاي «دانش جوينده» و «دانش آموزنده». دانش جوينده نقشي فعال دارد ولي دانش آموزنده نقشي منفعل. اي كاش به جاي دانشجو مرسوم بود بگويند دانش جوينده تا آن كس كه متصف به اين صفت مي شود، بداند و آگاه باشد كه بايد بكوشد، بپرسد، بخواند، گفت وگو كند و فقط به متون كتبي ارائه شده در كلاس بسنده نكند؛ برخلاف دانش آموز كه دانستن همان برنامه رسمي و درسنامه اش براي او كافي است و توقع بيشتري از او نيست.
3- تاسيس دانشكده هاي جديد اما با قانوني قديمي
برخلاف 20 سال پيش كه دانشكده هاي حقوق انگشت شمار بودند دانشكده هاي زيادي در شهرهاي گوناگون ايران تاسيس شده اند. اما روش كار به طور معمول در تمام اين دانشكده ها چندان تغييري با گذشته نكرده است. در دانشگاه هايي كه به شكل حضوري كلاس ها تشكيل مي شود و دانشجو موظف به شركت در كلاس است، هنوز اين رسم نانوشته غالب است كه فقط استاد بايد «يگانه سخنگو» در كلاس باشد و دانشجو شنونده و بيننده. اگر هم دانشجو يا دانشجوياني بخواهند سخني بگويند يا چيزي بپرسند به مذاق بعضي دانشجويان يا حتي بعضي استادان خوش نمي آيد. از چنين دانشجوياني توقع مي رود نظرات و سوالات خودشان را خارج از كلاس خصوصي با استاد در ميان بگذارند تا وقت كلاس هدر نرود و استاد بتواند بيشتر سخن بگويد. با وجود اينكه روش مباحثه ميان علما از قديم مرسوم بوده است و از دادن پاسخ مقنع به سائلان يا دادن جواب مستدل و مفصل به مخالفان هيچ فروگذاري نمي كرده اند و در دانشكده هاي حقوق خارج از كشور ميزگرد و سمينار و كنفرانس و جلسات پرسش و پاسخ زياد برگزار مي شود؛ متاسفانه بخش اعظم كار آموزش- شايد هم تمام آن- بر دوش استاد است. كار دانشجو متاسفانه فقط به ذهن سپردن و در پايان ترم پر كردن برگه امتحاني براي كسب نمره قبولي است و پس از آن كنار نهادن آنچه در كلاس براي آن وقت صرف كرده است.
4- دانشجوي كوشا؛ چشم و چراغ كلاس
اين را هم بايد گفت كه بعضي استادان گله مند هستند كه به دانشجو بايد التماس كرد كه چند كلام در كلاس سخن بگويد. حتي وقتي از دانشجويان دعوت مي شود به گفته هاي در كلاس بينديشند يا پاسخ سوالاتي كه در كلاس طرح مي شود را بدهند؛ انجام دادن اين كار بر عده يي از دانشجويان- همان طور كه پيشتر گفته شد- گران مي آيد يا از مشاركت در گفت وگوهاي كلاس گريزان مي شوند. متاسفانه اگر دانشجوياني بخواهند در بحث ها شركت كنند با اعتراض يا گله علني يا غيرعلني دوستان شان روبه رو مي شوند. اما بايد دانست دانشجويي كه با تمام بضاعت علمي خودش و با حسن نيت و صميميت سعي در اثبات نظر خودش مي كند يا در برابر نظر ابراز شده در كلاس كه آن را با آموخته هاي پيشين، عقل سليم، آداب و رسوم مقبول در جامعه ناهماهنگ و ناسازگار مي بينيد به نحو مستدل مقاومت مي كند، درخور تشويق و تكريم است. اينچنين دانشجوياني «چشم و چراغ» كلاس هستند و اعتبار كلاس به وجود و حضور دانشجوياني است كه از پرسيدن و پاسخ دادن هيچ هراسي ندارند. كلاس درس بسان نمايشي است كه بازيگر آن فقط استاد نيست. تمام دانشجويان بايد به صحبت هاي كلاس توجه كنند و في المجلس آنها را بسنجند؛ آيا سوال و نظر ابراز شده بجاست؟ آيا سخنگو يا پرسشگر به نكته يي صحيح اشاره كرده است؟ آيا من شنونده مي توانم پاسخ آن را بدهم؟ آيا من متوجه آنچنان نكته و نظري بودم؟ استاد چگونه پاسخ و واكنش نشان داد؟ آيا داخل در ماهيت و كنه موضوع شد يا فقط از شكل و ظاهر آن سخن گفت؟ آيا مي توان بر نظر استاد خرده گرفت؟ آيا مي توان به آن چيزي بيشتر افزود؟ حركت در كلاس يعني همين كارها و نوشتن چكيده يي از بحث ها و گفت وگوها. متاسفانه مدتي است مرسوم شده كه برخي دانشجويان به جاي داشتن كاغذ و قلم و نوشتن اتفاقات كلاس با خود انواع و اقسام ضبط صوت مي آورند و درصدد ضبط كردن حرف هاي كلاس هستند. اولاً اين رسم ناپسند توانايي نوشتن دانشجو را از بين مي برد، ثانياً كلاس درس به روي عموم باز نيست. به همين علت در كلاس ها را مي بندند و دانشجوي مستمع آزاد هم با اجازه استاد در كلاس شركت مي كند. پس اتفاقات كلاس بايد در همان جا بماند. هيچ كس حق ندارد گفت وگوهاي كلاس را عيناً و مو به مو از آن خارج كند و احياناً روي لوح فشرده يي ضبط و بين ديگران پخش كند.
5- كمبود وقت؛ بحث هاي كلاس تلنگري به موضوع
با كمبود وقت همه چيز را نمي توان در ساعات محدود كلاس گفت به همين علت- همان طور كه پيشتر اشاره شد- لازم است دانشجو روش تحصيل اطلاعات و تجزيه و تحليل آن را بداند. دانشجو نبايد آنچه در كلاس ها ارائه مي شود را حداكثر اطلاعات استاد به حساب آورد و خودش را بي نياز از تحصيل و تحقيق بداند. اگر آنچه در كلاس بيان مي شود را حداقل ضروري و فقط تلنگري به موضوع بدانيم- به حكم عقل- درصدد كسب اندوخته هاي بيشتري برخواهيم آمد. از اين گذشته، استاد امروز دانشجوي سابق است. يك شبه و يك ساله نمي توان استاد شد. هم كتاب و مقاله خواندن لازم است و هم ديدن كار استادان ديگر در مواجهه با دانشجويان و ديگر استادان. همان طور كه هيچ بازرگاني از گسترش داد و ستد خودش و افزودن به سرمايه اش كوتاهي نمي كند و به آنچه هست بسنده نمي كند؛ طالب علم هم بايد به سرمايه اش كه در ابتداي جواني ديگران در اختيارش مي گذارند، بسنده نكند و خودش هم درصدد افزودن بر آن باشد. گهگاه تعجب مي كنم كه چرا برخي از دانشجويان از خواندن چند صفحه يي بيشتر گله مندند.
6- بزرگ ترين استاد؛ كتاب و مقاله
با توجه به آنچه گفته شد از دانشجو توقع مي رود با علاقه و توانايي و پرسش هايي كه در ذهن دارد پس از گذراندن واحدهاي هر ترم تحصيل را به كنار نگذارد و از همان دوران دانشكده خودش رنج تحقيق را با شهد عشق به دانايي درهم بياميزد و دانشجوينده راستين باشد. كتاب و مقاله بخواند تا از نظر انديشمندان مطلع شود. اگر دانشجو بزرگ ترين استاد را كتاب بداند، مي تواند از هر فرصتي استفاده كند و بي آنكه در محضر استادان صاحب نام و صاحب فكر باشد آثار ايشان را بخواند و از آن بهره ببرد. به ياد داشته باشيد كه با خواندن آثار ديگران در محضر ايشان خواهيم بود و خوشه چين خرمن تجربه و دانش ايشان، نه با انبار كردن كتاب ها يا چيدن آنها بر سر قفسه. با اين كار هيچ كس عالم نشده است.
7- داوري ارزش كتاب از روي جلدش هرگز
كتابخانه دانشكده در شهري مانند تهران دست كم بايد 150 هزار عنوان كتاب بعد از سال 2000 به زبان هاي انگليسي، فرانسه و عربي داشته باشد. كتاب هاي فارسي را دانشجو خودش هم مي تواند بخرد و دست كم پنجاه عنوان نشريه خارجي كه از 25 سال پيش شماره هاي قبلي اين نشريات بايد در دسترس دانشجويان باشد. در اسرع وقت نه يك سال بعد از انتشار آنها، كتابخانه دانشكده كتابخانه شخصي نيست كه رئيس كتابخانه به سليقه خودش يا حداكثر با مشورت با چند تن از استادان دانشكده سالي حداكثر دو سه ميليون تومان كتاب براي آن انتخاب كند. خوب بودن يا نبودن كتاب بستگي به نظر عموم خوانندگان اعم از استادان و دانشجويان پس از خواندن كتاب دارد كه بايد راجع به آن بعداً داوري ارزشي كنند. هيچ كتابي را با ديدن فقط جلد آن نمي توان ارزشيابي كرد، چه برسد اگر بخواهيم از روي اسم كتاب براي كتابخانه خريد كنيم. هرگز.
تمام موجودي كتابخانه دانشكده قبل از سال 1995 را بايد از سر قفسه جمع كرد؛ به غير از آراي محاكم بين المللي و آراي داوري. مي توان اين كتاب ها را همچنان سر قفسه نگه داشت. اما نبايد آن را جزء موجودي فعال كتابخانه در نظر گرفت. به بيان ديگر معادل اين كتاب هاي قديمي كتابخانه احتياج به كتاب جديد دارد. همان طور كه در همه جاي دنيا سربازان كهنسال به افتخار بازنشستگي مي رسند، كتاب هاي قديمي هم بايد به اين افتخار برسند. هيچ كشوري به داشتن لشگري از پيران فرتوت افتخار نمي كند. صحافي كردن جلد كتاب براي چندين بار علاج كار نيست. متن كتاب كهنه شده است. ديگر صحافي بس است. لطفاً كتاب جديد بخريد. كتاب كه مي گوييم منظور نوشته هاي طراز اول علمي است كه به قلم استادان و انديشمندان مقبول جامعه علمي جهاني نوشته شده است، نه آن نوشته هايي كه پاره هايي هستند از آثار ديگران و به شكل درهم و برهم به هم وصل شده، بدون آنكه نامي از صاحب اثر اصلي برده شود. استفاده از كتاب ديگران با ذكر ماخذ عملي پسنديده است. اما ترجمه كردن آن و حذف نام نويسنده و گذاشتن نام مترجم به جاي نويسنده عمل بسيار ناپسندي است. اين كار بدان مي ماند كه مثلاً مترجم بر پشت فرمان اتومبيل نويسنده بنشيند و راه بيفتد و برود. چه حالي به نويسنده دست مي دهد؟ چه كار مي كند؟ چه خواهد گفت؟ آي... اين را هم بگوييم كه هيچ كتاب جادويي هم وجود ندارد كه فقط با خواندن آن بر همه خزائن علم دست بيابيم. كتاب ها و نشريات بايد به تعداد لازم - چندين نسخه و نه يكي - و بدون هيچ حب و بغض در كوتاه ترين زمان ممكن از چهار گوشه عالم در كتابخانه گردآوري شود. مديران كتابخانه و كتابداران آن بايد از فاضل ترين استادان و كاركنان دانشگاه برگزيده شوند و محل كتابخانه در بهترين ساختمان و خلوت ترين مكان دانشگاه باشد. كتابخانه بي كتاب يا داراي تك و توك كتاب قديمي و كهنه، در محلي زشت با ميز و صندلي شكسته و فضاي كوچك يا با حضور اشخاصي كه فقط عنوان «كتابدار» را از سر اضطرار براي ارتزاق يدك مي كشند اما خودشان هيچ علاقه يي به كتاب و كتابخوانان ندارند، هيچ انگيزه يي در دانشجو ايجاد نمي كنند.
8- تاسيس دانشكده در فضايي نامناسب، هرگز
تاسيس دانشكده و دانشگاه هاي جديد مبارك است و سبب خوشحالي و باعث افتخار ملي، اما بايد به ياد داشت كه در هر جايي نمي توان با ساختن چندين ساختمان و آپارتمان دانشگاه تاسيس كرد. قرار دادن اين ساختمان ها بي آنكه حتي حياطي كوچك داشته باشند در مركز شهر يا در نقاطي كه آلودگي صوتي زياد است، باعث ايجاد اختلال در روند آموزش مي شود. در برخي از اين ساختمان هاي جديد متاسفانه هنگام تدريس سروصداي دزدگير يا بوق اتومبيل ها را خواهيد شنيد يا داد و فرياد خريداران يا فروشندگان دوره گردي كه سواره يا پياده براي ارتزاق با بلندگو يا بدون آن لحظات ناخوشايندي را به وجود مي آورند. همه جا نمي توان دانشگاه ساخت. ساختمان دانشگاه بايد در بهترين جاي شهر باشد با معماري منحصر به فرد.
9- هدف از امتحان قهرمان پروري نيست
مقصود از آزمون پايان ترم سنجش حافظه دانشجو نيست، داشتن انبوهي عظيم از اطلاعات در ذهن و نقش كردن آنها بر صفحه كاغذ بي آنكه از روابط آنها با يكديگر بي خبر باشيم، هيچ ارزشي ندارد. هدف از امتحان سنجش توانايي دانشجو است، نه قهرمان پروري. نه دانشجويي كه نمره يي كم گرفته است بايد غمگين باشد و دلسرد و نه دانشجويي كه بيشترين نمره را كسب كرده است، مغرور. آزمون بايد به دانشجو كمك كند كه تصوري صحيح از توانايي خودش پيدا كند. جايگاهي كه دانشجو پس از آزمون به دست مي آورد هرگز ثابت نيست و به فراخور كوشش دانشجو دگرگون خواهد شد. همان طور كه ورزشكاران حرفه يي - براي مثال - بعد از كسب نشان المپيك تن پروري و تنبلي نمي كنند و باز هم ممارست و تمرين مي كنند، هر دانشجويي هم بايد چنين روشي را دنبال كند. تحصيل منحصر به دوران دانشكده نيست، چه بسا دانشجويي كه كمترين نمره را كسب كرده بعداً با كوشش خودش به عالي ترين سطح علمي برسد و آن كه بيشترين نمره را كسب كرده است خودش را بي نياز از كار و تلاش بداند و خداي ناكرده به پايين ترين سطح تنزل كند.
10- دقيق سنجيدن، ساده نوشتن و بيان كردن
از هر دانشجو و دانش آموخته دانشگاه به طور كلي و از متخصصان در رشته هاي علوم انساني مخصوصاً دانشجويان حقوق توقع مي رود درست بنويسند يعني همان گونه كه سخن مي گويند، بتوانند بنويسند. در نوشتن همانند سخن گفتن بايد منظم و مرتب بود. آشفته گويي و آشفته نويسي نقض غرض از ايجاد رابطه يي است كه سخنگو يا نويسنده خواهان آن است. درهم و برهم گويي روش كساني است كه با سوءنيت، شايد هم از روي ناداني، مي خواهند فرصت انديشيدن و پاسخگويي را از مخاطب بگيرند تا به آنچه مقصود سخنگوي پرگوي آشفته گوست تن در دهد. اما خردمند با حسن نيت مقصود خود را مستدل و اگر لازم بود مستند بيان مي كند تا مخاطب اگر اشكالي در سخن نديد آن را بپذيرد و اگر اشكالي ديد به همان طريق مستدل و مستند پاسخ گويد. قلنبه سلنبه حرف زدن و نوشتن نه دليل باسواد بودن گوينده و نويسنده است كه در اكثر مواقع باعث اختلال در درك مقصود گوينده مي شود. صحيح نوشتن هم با خواندن كتاب و مقاله به دست مي آيد و ممارست لازم دارد.
11- نتيجه
حكيم ابوالقاسم فردوسي رحمت الله عليه بسيار بجا بارها در ابيات گوناگون به خردمندي و خردورزي سفارش كرده است. «از آموختن يك زمان نغنوي» مصرعي است كه كمتر به چشم ديگران آمده است. دانشجوي قرن بيست و يكم اگر مي خواهد از آموختن بياسايد يا نمي تواند سراسر عمر بياموزد، دست كم چند ساعتي از شبانه روز را توقع مي رود مطالعه كند و بينديشد.
*مدرس دانشگاه
يکشنبه 30 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 289]
-
گوناگون
پربازدیدترینها