تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835008726
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران_خبرگزاري ايسكانيوز: روزنامه هاي آفتاب يزد،اعتماد ملي ،رسالت ،قدس،كارگزاران ،كيهان و مردم سالاري امروز در سرمقاله هاي خود به مسائل مهم سياسي داخلي و خارجي پرداختند.
به گزارش روز شنبه خبرنگار سياسي باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز" گزيده اين سرمقاله ها به اين شرح است:
**آفتاب يزد:رئيس همه جز دولت!؟
روزنامه آفتاب يزد امروز در سرمقاله خود به نقش رييس دولت در نحوه تعامل با آمريكا اشاره كرد و نوشت:
در روزهـاي اخيـر، مسئولان دولت نهم و در راس آنها رئيس جمهور، بارها سخناني مطرح كردهاند كه مفهوم آن احتمال تغيير مثبت درنحوه تعامل ايران و امريكاست. البته هر اقدامي كه موجب كاهش تنش ميان ايران و ساير كشورها به ويژه قدرتهاي سياسي و اقتصادي شود امري مطلوب است و براي مردم آرامش آفرين. لذا از اين جهت اظهارات رئيس جمهور و همكاران او، نه تنها بلامانع بلكه قابل تحسين است.
اما بر اظهارات اخير مسئولان دولت نهم، دو اشكال وارد است. نخستين ايراد، به زمان طرح اين سخنان برمي گردد. زيرا در حال حاضر، از دو جناح قدرتمند امريكايي، يكي با مشكلات متعـدد داخلـي مـواجه است و بعيد است برخي تغييرهاي تاكتيكي در رفتار و گفتار آنها، در صورت پيروزي در انتخابات ماه نوامبر تداوم پيدا كند. جناح ديگر نيز بدون آنكه منتظر واكنش مقامهاي ايراني باشد آمادگي خود براي مذاكره بدون قيد و شرط با ايران را اعلام نموده است. در اين شرايط اظهار آمادگي ايران براي گفتگو، نميتواند منجر به اخذ امتياز از طرف مقابل شود و حتي ممكن است شائبه تلاش ايران براي كمـك بـه جمهـوريخـواهـان در بـرابر دموكراتهاي امريكا را در برخي اذهان ايجاد نمايد. . اما اظهار نظرهاي مكرر مقامات دولت نهم درخصوص احتمال ايجاد تغيير در نحوه تعامل دو كشور، ايراد بزرگتري هم دارد كه البته در ساير عرصهها نيز اين اشكال مشــاهـده مـيشود.اين ايراد مرتبط با حدود اختيارات و مسئوليتهاي قوه مجريه و شخص رئيس جمهور است. براساس رويه حاكم درسالهاي اخير و به موجب قانون اساسي، تنظيم سياست هاي كلي نظام برعهده رهبري نظام بوده و ايشان نيز تنها سه روز قبل، به صراحت موضع خود را در خصوص مذاكرات ايران و آمريكا اعلام كردند و لذا بعيد به نظر ميرسد طرفهاي مقابل، اظهارات مقامهاي ديگر ايراني راچندان جدي بگيرند. مگر آنكه بعضي اظهار نظرها در اين مورد هم، به تعبير مهندس باهنر نايب رئيس مجلس مصرف داخلي داشته باشد.
اصرار مسئولان دولت نهم به موضعگيري در خصوص رابطه با آمريكا – كه قاعدتا نتيجه مشخصي هم درپي نخواهد داشت – در حالي صورت ميگيرد كه بسياري از وظايف تعريف شده و قطعي دولت نهم، هم اكنون برروي زمين مانده است. هنـوز قانون مصوب مجلس در مورد نظام هماهنگ در بلاتكليفي به سر ميبرد، دو وزارتخانه مهم كشور و اقتصاد در سال پاياني دولت همچنان با سرپرست اداره ميشود،مسئولان دولتي در وزارت كار و سيستم بانكي در خصوص نحوه اختصاص و پرداخت سهم كار آفرينان از تسهيلات بانكي اظهـار نظرهاي متفاوت ارائه ميكنند، ادارات كل آموزش وپرورش در بسيارياز استانها بدليل عدم تخصيص به موقع اعتبارات مصوب قادر به پرداخت بخشهايي از حقوق قانوني فرهنگيان نيستند هزاران معلم عليرغم سپري كردن مراحل آزمون استخدامي در حال بلاتكليفي به سر ميبرند و... اين وضعيت به يك رويه در دولت نهم تبديل شده است و گويي اظهار نظر در خصوص موضوعات مرتبط با ساير كشورها و نيز اصرار بر انتقاد از عملكرد ساير قوا، بر انجـام وظايف روزمره دولتمردان سايه افكنده است. رئيس جمهور ايران براي ساماندهي توليد و توزيع محصولات كشاورزي در جهان، برنامه ارائه ميكند و در همان حال استاندار منتخب او در داخل كشور فرياد ميكشد كه وزير آموزش و پرورش ايران به افغانستان ميرود و مراكز آموزشي احداث شده توسط ايران را افتتاح ميكند و پس از بازگشت از اين سفر، به صراحت ميگويد رئيس دولت درسه سال گذشته به انتقاد از عملكرد دستگاههاي نظارتي– از جمله قوه قضائيه – در مبارزه با مفاسد اقتصادي مشغول بوده است در حالي كه اخيراً و در آستانه آغاز چهـارميـن سـال فعـاليـت دولت، همكار او از وجود مفاسد گوناگون در يك دستگاه صد در صد دولتي–گمرك– سخن مي گويد و ... .
**اعتماد ملي :ساركوزي به دنبال افزايش نقش بينالمللي پاريس
نشست سران كشورهاي حوزه درياي مديترانه ديروز با حضور رهبران 43 كشور جهان در پاريس، پايتخت فرانسه آغاز به كار كرد. نيكلا ساركوزي در اولين ساعات پس از انتخاب به عنوان رياستجمهوري فرانسه، پيشنهاد تاسيس اتحاديه كشورهاي حاشيه مديترانه را ارائه كرد. مبارزه با مهاجرت غيرقانوني، توليد انرژي خورشيدي با استفاده از اشعه خورشيد كه در شمال آفريقا به ميزان زياد وجود دارد و همچنين مشاركت كشورهاي اروپايي و شركتهاي خصوصي در تاسيس زيرساختهاي اساسي كشورهاي حاشيه جنوبي درياي مديترانه از اهداف اصلي تاسيس اين سازمان است. اجلاس ديروز تحتالشعاع حضور ايهود اولمرت نخستوزير رژيم اسرائيل و بشار اسد رئيسجمهور سوريه قرار داشت.
حضور اسد در پاريس حاكي از شكست سياست واشنگتن در مورد سوريه است كه پس از ترور رفيق حريري نخستوزير پيشين لبنان، سياست انزواي دمشق را در پيش گرفت. در عين حال به نظر ميرسد نيكلا ساركوزي تلاش ميكند تا نقش ديپلماتيك پاريس را در مناقشات بينالمللي افزايش دهد. از سوي ديگر اسد هم تلاش كرد ضمن اعلام آمادگي مذاكره براي دستيابي صلح با اسرائيل از طريق مذاكرات مستقيم، فاصلهاش را با دولت جورج بوش رئيسجمهوري آمريكا حفظ كند و بگويد كه در 6 ماه آينده هيچ مذاكرات مستقيمي ميان دمشق و تلآويو انجام نخواهد شد چرا كه دولت كنوني ايالات متحده خواستار برقراري صلح در خاورميانه نيست. با اين همه اسد تلاش كرد تا با تكيه بر پاريس بگويد ما نقش فرانسه را در اين ميان فراموش نميكنيم.
به نظر ميرسد سياست جديد ساركوزي، كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا را به يكديگر نزديكتر كرده و ابتكار عمل را دستكم در مناسبات منطقهاي از واشنگتن به پاريس منتقل كند. برگزاري نشست چهارجانبه ميان رهبران كشورهاي فرانسه، لبنان، سوريه و امير قطر و بهدنبال آن اعلام آمادگي دمشق و بيروت براي برقراري روابط ديپلماتيك و گشايش سفارتخانه در كشورهاي يكديگر كه براي اولين بار پس از استقلال لبنان در سال 1943 رخ ميدهد، موفقيت ديپلماتيك بزرگ ديگري براي ساركوزي به شمار ميرود.
از سوي ديگر برگزاري نشستي ميان ساركوزي، عباس و اولمرت كه بهدنبال آن اولمرت اعلام كرد بيش از هر زمان ديگري به صلح نزديك هستيم و از موافقت با آزادي تعداد نامشخصي زندانيان فلسطيني خبر داد از موفقيتهاي مهم ساركوزي بود.
به نظر ميرسد فرانسه به همراه متحدان آفريقايي مهم خود از جمله مصر كه تا دو سال آينده رياست نشست اتحاديه مديترانهاي را بر عهده خواهد داشت ارتقاي نقش ديپلماتيك خود در صحنه بينالمللي را دنبال كرده تا در حوزه مديترانه نقش اول را ايفا نمايد.
**رسالت: مسافر بدون بليت قطار هسته اي
در ايستگاه ژنو يك مسافر بدون بليت منتظر قطار هسته اى ايران است كه البته در صورت حسن نيت و تغيير رويكرد و در نهايت دادن جريمه مى توان برايش يك صندلى دست و پا كرد.
اعلام ناگهانى حضور “ويليام برنز” مرد شماره سه وزارت امور خارجه آمريكا در مذاكرات ژنو بين دكتر جليلى و سولانا شايد رمزگشايى زود هنگام نامه غير رسمى سولانا و وزراى خارجه شش كشور1+ 5 به جليلى باشد ويا شايد ناشى از بى اعتمادى آمريكا به سولانا و يا همانطور كه مقامات آمريكايى گفته اند براى تبيين موضع كاخ سفيد در خصوص مذاكرات است . اما مهم اين است كه حساسيت اين دور از مذاكرات با حضور نماينده رسمى آمريكا دو چندان شده است البته به شرطى كه اين حضور به معناى تغيير رويكرد آمريكا و پرهيز از خطاهاى گذشته در قبال ملت ايران باشد.
“آمريكايىها هميشه راه درست را انتخاب مىكنند اما دقيقا بعد از آن كه تمام راههاى اشتباه را امتحان كردند.” اين ضرب المثل ديپلماتيك يك عكس فورى از سياست خارجى آمريكا طى 30 سال گذشته در قبال ايران است. آمريكايى ها پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامى به اين نتيجه رسيده اند كه راهى جز مذاكره بدون پيش شرط و در وضعيت احترام متقابل با ايران ونيز به رسميت شناختن هويت وموجوديت انقلاب اسلامى ايران ندارند. رهبر فرزانه انقلاب اسلامى در بيانات اخير خود درباره مذاكرات اخير بين ايران و اروپا تنقيح مناط فرمودند و ضمن تاكيد بر اجماع بين مقامات ايرانى در اين موضوع افزودند: “مذاكره در صورتى پيشرفت خواهد داشت كه فضاى تهديد بر آن حاكم نباشد، اروپايى ها بايد توجه داشته باشند كه طرف مذاكره آنان، ملت ايران است و ملت ايران نيز ملتى غيور است كه از تهديد خوشش نمى آيد و زير بار هيچ تهديدى هم نخواهد رفت.”
چرا وضعيت كنونى به شرط تغيير رويكرد آمريكا براى مذاكره مهيا است؟
اما امروز آمريكا به اين نتيجه رسيده كه تنها راه باقيمانده كه احتمالا درست نيز هست مذاكره، گفتگوى مستقيم و به رسميت شناختن جايگاه منطقهاى و فرا منطقهاى جمهورى اسلامى است.
آمريكايى ها حتى به صراحت درخواست گشايش دفتر حافظ منافع در ايران را مطرح كرده اند. ولى در اين بين تكليف 30سال اشتباه،اجحاف، قلدرى و خون هزاران جوانى كه به ناحق به زمين ريخت چه مىشود؟
آمريكايىها از كودتاى 28 مرداد 1332 به ملت ايران بدهكار هستند و هر ساله بر ميزان اين بدهى افزوده شده است. چه كسى بايد اين بدهى را بپردازد؟
اگر به تعبير “نيكلاس برنز” معاون سابق وزير امور خارجه آمريكا و سلف سابق آقاى ويليام برنز “دستگاه سياست خارجى جمهورى اسلامى پيرامون مذاكرات تا كنون درنگ كرده و پاسخ روشنى ارائه نمىكند” به خاطر اين است كه هنوز كسى پاسخ اين سوال را به ملت ودولت ايران نداده است و آمريكايى ها تضمين لازم را براى تغيير رويكرد خود در قبال ايران نداده اند.
عيار سنجى بسته پيشنهادى ايران به اروپا نشان مى دهد كه در اين بسته علاوه بر موضوع هسته اي، مسائل ديگرى درباره تعريف روابط ايران با غرب ارائه شده است كه مى تواند آينده تعاملات تهران با غرب را قابل پيش بينى كند. عقب نشينى ديپلماتهاى آمريكايى از پيش شرط كذايى خود درباره تعليق ، فضاى كنونى را آبستن يك فرصت بى نظير در 30 سال گذشته براى آمريكايى ها كرده است تا بخشى از مشكلات لاينحل خود را حد اقل در قبال ملت ايران فرو بكاهند و تعريف شفافى از نوع رابطه خود با ملت ايران عارى از هر گونه تهديد و اجحاف ارائه دهند
**قدس: آزمون دشوار جهان عرب
جهان عرب در پي صدور حكم بازداشت عمرالبشير، رئيس جمهور سودان از سوي دادگاه بين المللي لاهه، با يكي از بي سابقه ترين تصميمات عليه يك رهبر كشور عربي روبرو شده است.
در ميان شگفتي ها و ناباوريها، اتحاديه عرب در نظر دارد يك نشست اضطراري برگزار كند و پيامدهاي احتمالي اين رأي را به بحث بگذارد و شايد تصميماتي براي خنثي كردن آن بگيرد.
اينكه جهان عرب در مقابل رأي دادگاه لاهه چگونه برخوردي دارد، مهمترين پرسش پيش رو است.
علت آن است كه اگر چنين سابقه اي عليه يك رهبر عرب بوجود آيد، ساير رهبران كشورهاي عربي كارنامه متفاوت تري در شرايط حساس بروز بحران مانند آنچه در «دارفور» سودان رخ داده، نخواهند داشت.
گذشته از اين، بايد توجه داشت حكم دادگاه بين المللي لاهه درباره موضوعي صادر شده است كه از نظر سودان يك امر كاملاً داخلي است. بحران موجود در «دارفور» با وجود خسارتهاي انساني آن موضوعي نيست كه در داخل قابليت حل و فصل نداشته باشد.
دخالت خارجي نه تنها كمكي به حل آن نمي كند بلكه بهانه به دست نيروهاي متخاصم مي دهد تا بر دامنه خشونتها بيفزايند.
اما حقيقت آن است كه رهبران سودان در اين گونه برداشتهاي خود، واقعيتهاي مهم ديگري را ناديده گرفته اند.
تفاوت برداشت دولت سودان با ديگران درباره آنچه در «دارفور» در جريان مي باشد بسيار عميق تر از آن است كه رهبران سودان فكر مي كنند. سودان بحران قومي در «دارفور» را مسأله اي داخلي با راه حل داخلي مي داند اما قدرتهاي مؤثر جهاني، بحران «دارفور» را درباره نقض حقوق بشر و يك مقوله جهاني مي دانند.
در اين ميان، اتحاديه عرب براي تصميم گيري با گزينه هاي زيادي روبرو نيست. حمايت از سودان در مقابل رأي دادگاه لاهه اجتناب ناپذير است اما بحث اين است كه چنين حمايتي آيا مي تواند رأي دادگاه لاهه را كاملاً خنثي كند و موجب ابطال آن شود. گمان نمي رود كه چنين باشد.
از سويي، رأي دادگاه لاهه عليه عمر البشير با دو نظر مخالف و موافق با پيامدهاي خاص خودش در داخل سودان روبرو است.
بخش مسلمان و عرب شمال سودان با اين رأي مخالف و به حمايت از رئيس جمهور سودان برخاسته، اما در «دارفور» از اين رأي استقبال شده است. ساكنان بومي و مسيحي مذهب «دارفور» از اين رأي به اين اميد استقبال مي كنند كه وضعيت آنها را تغيير بدهد.
بنابراين رأي دادگاه لاهه، چه بخواهد چه نخواهد، در عمل بر تشديد بحران قومي در سودان كمك كرده و مشكل «دارفور» را پيچيده تر مي كند. اين احتمال نيز منتفي نيست كه جنگ در كوتاه مدت شدت بيشتري بگيرد و به كشتار و خشونتهاي بيشتري منتهي شود.
در چنين شرايطي اتحاديه عرب اگر تصميم قاطع و واقع بينانه اي اتخاذ نكند، نه تنها سودان كه هر كشور ديگر عرب در آينده مي تواند با چنين وضعيتي روبرو و حاكميت ملي اش مخدوش شود.
كارگزاران صفحه اول - ديپلماسي موفق حزبالله محمدعلي ابطحي:حلقه پيروزيهاي مكرر حزبالله در صحنههاي سياسي لبنان با آزادسازي اسرا و بازگرداندن جنازه شهداي راه آزادي فلسطين در روزهاي اخيرابعاد جديدتري يافته و نشان ميدهد كه حزبالله و رهبر دورانديش آن، سيدحسن نصرالله داراي تيزبيني و هوش سرشاري است.
**كيهان: آمريكا پرش از استراتژي به تاكتيك
اعلام خبر حضور ويليام برنز معاون سياسي وزير امور خارجه امريكا در مذاكرات ژنو چندان غير منتظره نبود. امريكايي ها سعي كردند با اعلام ناگهاني اين خبر فضاي ديپلماسي درباره ايران را با يك شوك مواجه كنند، اما براي كساني كه الگوي رفتار غرب و خصوصا امريكا درباره ايران را در ماه هاي گذشته به دقت زير نظر داشته اند واضح بوده است كه اين اتفاق اگر نگوييم طبيعي، لااقل «مطابق برنامه» بوده است. مجموعه اي از اطلاعات وجود دارد كه نشان مي دهد بوش در حال اجراي برنامه اي خاص در روابط خارجي و سياست هاي امنيتي دولت خود است تا در ماه ژانويه 2009 كاخ سفيد را در موقعيتي آبرومندانه ترك كند. زمان آغاز اجراي اين برنامه ها به حدود دوسال قبل باز مي گردد يعني زماني كه بوش استراتژي جديد خود در عراق را اعلام كرد اما بعد ها به سرعت آشكار شد مورد عراق فقط تكه اي از يك نقشه استراتژيك بسيار بزرگتر بوده و مجموعه اي از بازنگري ها در حوزه هايي بسيار وسيع در راه است. درباره علت گرايش دولت بوش به سمت اين بازنگري استراتژيك -كه تعداد زيادي از رسانه هاي غربي طي روز هاي اخير و پس از اعلام خبر اعزام برنز به ژنو گزارش هايي درباره آن منتشر كرده اند- بحث هاي بسيار مهم و مفصلي وجود دارد ولي در خلاصه ترين بيان ممكن بايد به اين نكته توجه كرد كه استراتژيست هاي دولت بوش از حدود دو سال قبل، آرام آرام در حال پي بردن به اين واقعيت بوده اند كه زمان براي آنها به سرعت در حال از دست رفتن است و اگر نتوانند پرونده هايي را كه از سال 2001 به اين سو گشوده اند به نحو آبرومندانه اي جمع و جور كنند، نه فقط انتخابات سال 2008 را بي برو برگرد باخته اند بلكه جمهوري خواهان احتمالا تا سال هاي بسيار طولاني بايد هزينه پروژه هاي شكست خورده بوش را بپردازند و به بازگشت به قدرت -كه براي احزاب امريكايي مساوي است با همه چيز- اميدي نمي توانند داشت.
قلب اين پروژه بازنگري استراتژيك فعاليتي است كه مي توان آن را «كارنامه سازي در سياست خارجي» و«پوشاندن شكست هاي سياسي با استفاده از عمليات رسانه اي» خواند. قبل از آن كه به مورد ايران برسيم خوب است توجه كنيم كه اين پروژه بازنگري چگونه پرونده هايي مانند«عراق»، «كره شمالي» و«صلح اعراب و رژيم صهيونيستي» را در مسيرهايي جديد قرار داده است. در مورد عراق امريكايي ها در پي آنند كه با متقاعد كردن دولت شيعه به امضاي توافقنامه جامع سياسي- امنيتي علاوه بر فراهم آوردن زمينه براي حضور طولاني مدت خود در اين كشور، مورد عراق را از يك شكست مسلم در كارنامه خود به پيروزي ماندگار ميراثي ارزشمند براي آيندگان بدل كنند. درباره كره شمالي موضوع اگرچه در مراحل ابتدايي خود قرار دارد اما كمي ساده تر است. امريكا بالاخره با اعطاي امتيازاتي بي ارزش به كره كه همواره مورد درخواست آن بوده، موافقت كرده و كره اي ها لااقل در مقام حرف پذيرفته اند در ازاي آن برنامه هسته اي تسليحاتي خود را از بين ببرند. حتي در مورد پرونده به اصطلاح صلح خاورميانه هم روي ميز قرار گرفتن دستوركارهاي جديد واضح است. دولت بوش كه تاپيش از اين هيچ اعتنايي به زمينه سازي براي يافتن يك راه حل مذاكراتي نداشت، حالا به اصرار بخشي از دستگاه سياست خارجي خود و مشخصا از زمان برگزاري كنفرانس آناپوليس به بعد، سعي مي كند خود را طرفدار و پشتيبان نوعي مصالحه ميان جناح سازشكار فلسطيني و دولت رو به زوال و عميقا ناپايدار صهيونيستي نشان دهد.
حضور ويليام برنز معاون كاندوليزا رايس در مذاكرات هسته اي با ايران و چند اتفاق ديگر از جمله بالا گرفتن بحث ها در امريكا درباره تقاضاي دولت بوش براي اعزام ديپلمات به دفتر حافظ منافع خود در تهران را بايد با ملاحظه چنين فضا و زمينه اي تحليل كرد. امريكايي ها اگر از مواجهه چند ده ساله خود با ايران بويژه در مورد پرونده هسته اي يك درس گرفته باشند، آن درس اين است كه سرسختي بيش از حد فقط ممكن است به آبروريزي بينجامد. مورد كره همين را به امريكا نشان داد، اما نمونه ايران بسيار گوياتر است. از يك سال پيش تقريبا قطعي شده بود كه متحدان امريكا درگروه 6 تا ابد حاضر نخواهند بود هزينه كله شقي هاي بوش را بپردازند. تحريم ها بي اثر بودن خود بر اراده ايران را به خوبي نشان داده بودند و به تدريج اين نكته هم در حال رخ نمودن بود كه هيچ پروژه اي در ايران به اين دليل كه امريكا خوشش نمي آيد متوقف نشده و نخواهد شد و تحريم كنندگان ايران به تعبير روز گذشته چاك هاگل در كنگره امريكا «فقط خود را تحريم مي كنند». علاوه بر اين نياز روزافزون به تعامل با ايران به دليل گرفتاري هاي منطقه اي به رشد اين ديدگاه در بين سياستمداران واقع گراي اروپايي و حتي امريكايي كمك كرد كه نبايد وقت خود را با طلب روزي ننهاده تعليق تلف كرد و گفت وگو با ايران مهم تر از آن است كه با امثال اين دلايل متوقف بماند.
در اين ميان امريكايي ها همواره تلاش مي كردند نوعي فاصله ايمني را ميان خود و اين فرايندرا كه روز به روز به سمت نرمش بيشتر با ايران پيش مي رفت حفظ كنند. بازي كردن نقش پليس بد يا به تعبير برخي رسانه هاي امريكايي «چماقدار» در مذاكرات، از جانب امريكا دقيقا به اين دليل آغاز شد كه اولا امريكايي ها تصور مي كردند براي موثر شدن ديپلماسي و نافذ شدن كلامشان در مذاكرات، در كنار ارائه مشوق و تاكيد بر ديپلماسي، به ابزارهاي تهديد هم نياز دارند و ثانيا آنقدر زمان دراختيار دارند كه با جامعه بين المللي سر فرصت چانه بزنند و فشار ها بر ايران را تدريجا تا جايي اضافه كنند كه تاثير آن بر فضاي داخل ايران نهايتا نتيجه مطلوب آنها يعني تضعيف اجماع داخلي و سست شدن اراده ايران را در پي داشته باشد.
اكنون ظاهرا همه اين توهمات به هم ريخته است. امريكايي ها دريافته اند در تعامل ميان ايران و جامعه جهاني فرايندي آغاز شده كه به صرف اوقات تلخي آنها متوقف نخواهد شد. در واقع ايران نشان داده است براي جامعه جهاني مهم تر از آن است كه بخواهند صرفا به خاطر تبعيت از خرده فرمايشات امريكا خود را از امكانات و توانايي هاي آن محروم كنند. امريكايي ها پس از مدت ها كج خلقي ديپلماتيك حالا ظاهرا دريافته اند كه جامعه بين المللي تصميم خود را براي نزديكي به ايران گرفته و نا همراهي امريكا اين بار فقط به منزوي شدن آن خواهد انجاميد و حتي ممكن است معادله چند ساله «همه منافع مال ما، همه ضررها مال آنها» را به سرعت معكوس كند. اين شيوه نگاه به موضوع، احتمالا كوتاه ترين مسير و براي دست يافتن به تحليلي اصولي از عقب نشيني اخير امريكا است. امريكا با اعزام برنز به ژنو در واقع مي خواهد بگويد بخشي از فرايند تازه آغاز شده با ايران است و در همراهي با بقيه جامعه بين المللي براي پيمودن اين راه جدي است. اگر چه امريكايي ها سعي مي كنند بگويند تا آنجا كه به اصول مربوط مي شود چيزي تغيير نكرده و آنها همچنان خواستار توقف برنامه غني سازي اورانيوم در ايران هستند اما نبايد فراموش كنيم كه تا همين يك هفته پيش مقام هاي كاخ سفيد از عدم مذاكره با ايران تا زمان اعمال تعليق قابل راستي آزمايي به عنوان يك «اصل» ياد مي كردند ولي در زمان كوتاهي آن را تعديل كردند و نام چرخش خود را هم «انعطاف تاكتيكي» گذاشتند. حالا هم هيچ بعيد نيست مجموعه عواملي كه امريكا را تا اينجا به عقب نشيني واداشته از اين به بعد هم كارگر بيفتد و «اصول استراتژيك» را به «انعطاف هاي تاكتيكي» بدل كند.
حضور برنز در ژنو مستقيما ناشي از نياز دستگاه سياست خارجي بوش و همچنين حاكي از وجود اختلافات مهم در ميان اعضاي گروه 6 است. بنابر اين بايدمواظب بود كه دوباره ماجراي «جا زدن نياز به مثابه امتياز» كه زماني امريكايي ها در مورد گفت وگوهاي خود با ايران درباره عراق درصدد انجام آن بودند تكرار نشود. امريكا ديگر در موقعيتي نيست كه بتواند حضور خود پاي ميز مذاكره را به كسي بفروشد.
مهدي محمدي
**مردم سالاري طرح تحول اقتصادي و مسووليت مجلس
اين روزها مهمترين دغدغه نخبگان جامعه و سياستگذاران امور «چيستي» طرح تحول اقتصادي رئيس جمهور و چگونگي ارائه و اجراي آن است.
مجلس شوراي اسلا مي كميته اي ويژه را مامور بررسي اين طرح و گزارش به مجلس كرده است. گراني و تورم نه تنها از اين طرح و دورخيز آن به هراس نيفتاده است بلكه بي محابا به پيش مي تازد.
در اين راستا جا دارد نكاتي پراهميت مورد توجه قرار گيرد:
1- بهترين راه براي تامين عدالت اجتماعي، توسعه است.
2- توسعه سياسي، فرهنگي، در توسعه اقتصادي سالم است.
3- بهترين شاخص توسعه سياسي، چگونگي به حكومت رساندن قاعده جامعه است.
4- قاعده جامعه يعني بيش از 70درصد اقشار واجد شرايط راي دادن كه بدون اتكا به هيچ رانتي با فعاليت سالم خود زندگي مي كنند.
5- كدام روش قاعده جامعه را به حكومت مي رساند؟
رسيدن به عدالت اجتماعي در انقلا ب اسلا مي يك اصل خدشه ناپذير و راهبردي است، همگان بايد به طور يكسان امكان استفاده از فرصت ها براي ورود به بازار اشتغال، بازار مبادله، بازار توليد و توزيع، تحصيلي و استفاده از امكانات فرهنگي، تفريحي، رفاهي و درماني و ... را در اختيار داشته باشند.
نكته كليدي در اين خصوص استفاده از فرصت ها است و نه استفاده از امكانات.
بديهي است امكانات در اختيار كساني قرار مي گيرد كه پتانسيل بهره برداري و به كارگيري و استفاده بهينه از امكانات را داشته باشند و اين پتانسيل اعم است از پتانسيل علمي، تجربي، اخلا قي و پتانسيل هاي مالي و غيره و اين نكته فصل تمايز نگرش ماترياليست ها، سوسياليست ها، كمونيست ها و ليبراليست ها و اومانيست هاست.
بهترين راه براي تامين اجتماعي توسعه است، توسعه توانايي فرد و جامعه را در استفاده از فرصت ها افزايش مي دهد و توسعه ممكن نيست مگر آن كه ساختار اجتماعي، اقتصادي هدف دار تغيير كند. توسعه بدون تغيير در رفتار مردم، نهادهاي اجتماعي و بافت هاي اقتصادي غيرممكن است.
كشور و نسل آينده براي شرايطي خاص چون: «جهاني شدن»، «اداره كشور بدون تكيه بر نفت» و امثال آن بايد خود را آماده كند، نسل نو را براي زندگي در هزاره سوم بايد قبل از ورود به اين هزاره آماده مي كرديم و اينك نيز با اندكي تاخير بايد آماده كنيم، پس بحث اين نيست كه نبايد تحول اقتصادي صورت گيرد، بلكه بحث بر سر اين است كه چه كساني بايد عامل تغيير باشند و چه كساني بايد مروج چرايي توسعه باشند و چه كساني بايد مبلغ نتايج مثبت توسعه باشند؟ چه كساني بايد مردم را توجيه و آموزش دهند كه براي فردايي بهتر چه بايد كرد؟ چه كساني بايد رفتار مورد انتظار را يادآور شوند و راه حل نشان دهند و ده ها مطلب ديگر و اينان براي مرجع شدن در اين امر خطير چه كارنامه اي دارند؟ چقدر توان اقناع دارند و چقدر پذيرش عمومي دارند؟
بايد استعدادهاي جامعه بدانند تسهيلات، اعتبارات، نيازها، حمايت ها و خلا»ها چه هستند؟ و هر فرد يا گروه قادر باشد شرايط خود را با آنها تطبيق دهد تا زمينه بارور شدن استعداد خود را مساعد نمايد. عادت معمول دولت انتشار اطلاعات محدود كننده جامعه است و نه اطلاعات توسعه دهنده، اطلاعات مشترك، ارتباط مستمر، تغيير رفتار در روابط و مناسبات، گره اي گشودني است، مشروط بر آن كه در كلان جامعه به موانع مشاركت اصالت داده نشود.
مجلس شوراي اسلامي بايد با توجه به چگونگي اداره جامعه و نگرش به آينده، طرح تحول اقتصادي را بررسي و قانونمند كند، مباد چنين اقدام مهمي در خدمت شكل گيري انديشه هاي قدرت ساز، به منظور حضور در انتخابات رياست جمهوري آينده درآيد و اساسا بدين منظور طراحي شده باشد نه به منظور تامين عدالت و تضمين توسعه.
از جمله مواردي كه مجلس و كميسيون ويژه بايد به آن عنايت جدي داشته باشند عبارتند از:
1- طرح هاي اداره جامعه، از جمله طرح تحول اقتصادي رئيس جمهور هم در مرحله انديشه و هم در مرحله اجرا و بازدهي داراي توانايي باشند، 2- در برابر سوالات و مشكلا ت پاسخ هاي كهن تكرار نشوند.
«توين بي» جامعه شناس معروف مي گويد: آن چه كه يك تمدن را مي ميراند اين است كه حاكمان و رهبران در برابر سوالا ت و مشكلا ت نوين همان پاسخ هاي كهن را تكرار كنند.
3- با شاخص هاي علمي و تحقيق شده و پذيرفته شده به ارزيابي گذشته بپردازيم و با همان شاخص ها تصوير آينده را ارايه نماييم./115/120
شنبه 29 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 389]
-
گوناگون
پربازدیدترینها