واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: در مراسم بزرگداشت نادر ابراهيمي عنوان شد؛ او سوز وطن داشت

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيات
در مراسم بزرگداشت چهلمين روز درگذشت نادر ابراهيمي بحث تشكيل موزه و بنياد اين نويسنده مطرح شد.
به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين مراسم از شوراي اسلامي شهر تهران درخواست شد كه به خواستهي خانوادهي نادر ابراهيمي، به تشكيل موزه و بنياد اين نويسنده توجه شود.
اين مراسم كه عصر ديروز در خانهي هنرمندان ايران برگزار شد، همچنين مطرح شد كه شوراي اسلامي شهر گرگان تصميم گرفته است نام خيابان ملل اين شهر را به نام نادر ابراهيمي تغيير نام دهد.
صابر امامي - شاعر و استاد دانشگاه - در اين مراسم سخن گفت و يادآور شد: دوست داشتم به جاي اينكه حرف ميزدم، قصهي كارمرگي نادر را از كتاب «رونوشت بدون اصل» او ميخواندم. داستاني كه او قبل از انقلاب نوشته و دربارهي انساني است كه در چالش با مرگ قرار ميگيرد و به آيندهاي طولاني، اميدوار و جاودانه بعد از مرگ ايمان ميآورد. اين انسان ميتواند روح خود را جلا دهد و از تسليمشدن به تباهي و فساد رهايي يابد. اين قصهي چالشي است از رويارويي مرگ كه مذهب ما را به آن دعوت ميكند؛ اما اينبار نادر ابراهيمي ما را در يك قصه به آن دعوت ميكند كه روح خود را هرگز نفروشيم.
وي افزود: فراز پايان قصه با استناد به آيهاي از قرآن پايان ميپذيرد. نادر ابراهيمي در اين قصه، با تمام وجود ما را به دعوت مذهبي فرا ميخواند.
سپس فيلمي از كلاسهاي تدريس فيلمسازي نادر ابراهيمي كه در سال ٦٢ در قم برگزار ميشد، به نمايش درآمد.
بعد از آن حجتالاسلام محمدعلي زم - رئيس پيشين حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي - سخن گفت و دربارهي سالهايي كه نادر ابراهيمي با او در حوزهي هنري همكاري داشت، صحبت كرد.
وي گفت: سالهاي سال است كه در مورد شخصيتهاي متفاوت و خدوم، پرسشگر، پاسخگو، مسؤول و متعهد مطالعه كرده و ميكنم، همواره در پي اين بودم كه فرق اين تفاوتها در چيست، چرا كساني اينگونه و كسان ديگر همهي عمر را در حيات خلوتها و زنگ تفريحها تباه ميكنند.
او ادامه داد: شخصيت نادر ابراهيمي، يكي از شخصيتهايي بود كه قبل از سال ٧٠ از طريق آثار مكتوب و برخي از شاگردانش او را شناختم و از سال ٧٠ او را مورد گفتوگو و همفكري قرار دادم. او در طول دههي هفتاد، صرفنظر از يكي دوسال آخر كه بيمار شد، بسيار پرانرژي، مسؤول و دلسوز بود.
وي يادآور شد: شخصيت او باعث شده بود كه فراوان به او حسادت بورزند و فراوان كساني او را اذيت كنند و فراوان شيفته، عاشق و تابع او شوند. هميشه جزو كساني بودم كه همواره به اينهمه تلاش او غبطه ميخوردم. البته درآن سالها فعاليتم به گونهاي نبود كه تمام فعاليتها و پشت صحنهي كار او را ببينم؛ اما آنطور كه شنيدهام كسي كه در زندگي او تأثير فراوان داشت همسرش بود.
حجتالاسلام محمدعلي زم، نادر ابراهيمي را مصداق اين شعر مثنوي؛ از لولوء حلال اندر دهان / ميل خدمت عزم رفتن به آن جهان، دانست و يادآور شد: عزم رفتن در نادر ابراهيمي بيش از ٣٠ سال بود كه وجود داشت؛ زيرا انسانهايي كه خدمت ميكنند، هميشه خود را آمادهي رفتن به جهان ديگري براي خدمت ميبينند. به نظرم آنچه كه نادر ابراهيمي را نادر ابراهيمي كرد، اين شعر مثنوي و همچنين اين آيهي قرآن كه خدا خطاب به همهي رسولان ميگويد؛ «نخستينكار پيش از هر حركت اصلاحي در جامعه تغذيهي درست است» بود.
او ادامه داد: يك همفكري و درونكاوي با نادر ابراهيمي ما را به همكاري رساند. اين همكاري ابتدا يك شعاع داشت و بعد به شعاعهاي ديگر كشانده شد. آنچه كه نادر ابراهيمي در ذهن من بنا نهاد، اين بود كه او سوز وطن داشت و اين سوز وطن پيش از انقلاب هم در او وجود داشت، در هر كجا كه براي استقلال ايران و مردم بود، گامي برميداشت و همآوا ميشد و هرجا كه اينطور نبود، خود را جدا ميكرد. سوزي كه در نادر ابراهيمي بود، سوز اخلاقي بود به جاي اينكه شعارهاي اخلاقي دهد و از ابزارهاي ديني استفاده كند و به عنوان يك مرشد و موعظهگر عمل كند سعي ميكرد به عنوان يك معلم تعليم دهد.
زم، سوز سوم ابراهيمي را سوز هنري و ادبي فراوان او دانست و ادامه داد: اينهمه آثاري كه توسط او خلق شد، تماما نشان از سوز هنري و ادبي اوست. اگر انسان درد نداشته باشد فرياد نميزند. نوشتههاي او تماما دردهاي اوست. سوز ديگر نادر ابراهيمي، سوز نسل جوان بود. او به شدت به جوانان علاقهمند بود و اين سوز نسلدوستي او همانند بقيهي سوزهاي ديگرش شخصيت او را ساخته بود.
سپس احمد مسجدجامعي - رييس كميسيون فرهنگي اجتماعي شوراي شهر تهران - سخن گفت و يادآور شد: اينكه نادر ابراهيمي قلمهاي فراواني در نوشتن داشت را من هم ديده بودم. براي او فقط فيزيك قلم مهم نبود، وقتي اين قلم اثري را خلق ميكرد، آن اثر مهم بود كه روش نوشتن در آن خلق ميشد. گاهي براي بيان روايات، تركيب قصه و شعر را انتخاب ميكرد. زماني اين سوال در ذهنم بود كه چرا داستان نادر ابراهيمي دربارهي ملاصدرا به تصوير كشيده نشد؛ با اينكه او جزو اولين كساني بود كه به داستانهاي تاريخي رجوع كرد و نگاهش به ملاصدرا با نگاههاي ديگر متفاوت بود. او وقتي اين اثر را نوشت، هنوز سريال ابنسينا و ملاصدرا خلق نشده بود. با يكي از كارگردانها اين موضوع را در ميان گذاشتم، گفت؛ اين اثر ظرفيت ويژهاي دارد و نميتوان آن را به تصوير كشيد. اگر بخواهيم به تصوير بكشيم، ظرفيتهاي زيادي ميخواهد چراكه اين اثر با شعر آميخته است.
او يادآور شد: كار رمان، درس اخلاقدادن نيست؛ لكن از خواندن آن يك معنايي حاصل ميشود كه در جان مخاطب اثر ميگذارد. نويسنده متناسب با موضوع موردنظر ادبيات خلق ميكند به اين خاطر وقتي نادر ابراهيمي قلمهاي مختلف به دست ميگرفت، اين نشان از تنوع فكر و انديشهي او بود كه در قالب يك اثر به تصوير ميكشيد.
او با بيان اينكه در آثار نادر ابراهيمي زبان رازگونهاي وجود دارد، تصريح كرد: اين راز و رمز در همهي آثار ابراهيمي ديده ميشود. گاهي زبان شاعرانه دارد، گاهي آنچه را كه ميخواهد بگويد و ميداند در قالب زبان حيوانات بيان ميكند و گاهي در قالب كلمات فاخر بيان ميكند و همه را حول يك محور؛ آنهم يك ايراني شريف و اخلاق جوانمردانه شكل ميدهد.
مسجدجامعي ابراهيمي را انسان باشكوهي دانست كه باشكوه حرف ميزد و ميزيست كه حتا در مواجهه با بيماري هم رفتار و اخلاق او جوانمردانه بود.
او با اشاره به اينكه زماني نادر ابراهيمي ميخواست روايت حضرت علي(ع) را بنويسد، توضيح داد: اگر او اينكار را نكرد، به اين دليل بود كه ميخواست اين روايت به گونهاي باشد كه همهي تجربياتش در آن باشد. علاقهمندي به حضرت علي (ع) يك روايت ايراني است كه در هر نسلي، فارغ از هر روش و رفتاري نمايان بوده است.
مسجدجامعي تصريح كرد: او ايران را دوست ميداشت و جوانمردي را كه گوهرهي روح ايراني است دارا بود. نادر ابراهيمي با آثارش ماندگار است، جا دارد كه روي ايدههاي او كار كنيم.
در ادامه بيانيهي انجمن نويسندگان كودك و نوجوان خوانده شد، در اين بيانيه آمده است: نادر ابراهيمي نقشي بارز در ادبيات نوين كودكان و در قلمرو ادبيات خلاقانه داشت. به يقين ياد او در خاطر دوستداران آثار او و در گنجينهي ادبيات معاصر جاودان خواهد ماند.
در ادامهي اين مراسم نشستي با حضور اعضاي انجمن نويسندگان كودك و نوجوان برگزار شد كه در آن نوشآفرين انصاري،معصومه انصاريان، محمود برآبادي و جمالالدين اكرمي حضور داشتند.
نوشآفرين انصاري - عضو شوراي كتاب كودك - در اين نشست گفت: امروز ميخواهم دربارهي اثر «ايران را عزيز بداريم» نوشتهي نادر ابراهيمي و اهميت آن سخن بگويم. آنچيزي كه در شعر و داستان مهم است كه براي كودك انجام دهيم چيست و چهقدر ميشود باب گفتوگو را با كودكان باز كرد؟ آيا در ادبيات كودك براي گفتوگو با كودكان برنامهريزي ميشود يا نه؟ وقتي اين سؤالات مطرح ميشود، ميفهميم كه چهقدر كمبود داريم و متوجه ميشويم نادر ابراهيمي در كار «ايران را عزيز بداريم» چه كار بزرگي كرده است. اين مجموعهي ١٥ جلدي مجموعهاي است كه سبكهاي مختلف در آن كار شده است.
سپس معصومه انصاريان -نويسنده و پژوهشگر ادبيات كودك- به نقل خاطرهاي از نادر ابراهيمي زماني كه با او داوري سينماي فيلم جوان را به عهده داشت پرداخت و گفت: او به هركاري كه دست ميزد، سنگ تمام ميگذاشت و با كار يكي ميشد. در سال ٦٩ در داوري سينماي جوان در كنار او حضور داشتم. او روزي هفت يا هشت ساعت بيشتر وقت ميگذاشت و در تمام مدت پرانرژي بود. او در داوري به نظر ديگران احترام زيادي ميگذاشت.
سپس جمالالدين اكرمي - نويسنده ادبيات كودك- دربارهي كتاب «مقدمهاي بر مصورسازي كتابهاي كودكان» نادر ابراهيمي و تصويرهايي كه نورالدين زرين كلك براي آثار او كار كرده است، سخن گفت و يادآور شد: نادر ابراهيمي ميگفت؛ زرين كلك به بعضي از قصههاي من اهميت و اعتباري غيرقابل تصور بخشيده است. به گونهاي كه كتاب «كلاغ»هاي من عملا با تصويرسازي زرين كلك شكل يافته است.
سپس شعري از احمدرضا احمدي كه او براي نادر ابراهيمي سروده بود، توسط دختر اين شاعر براي حاضران خوانده شد.
در اين مراسم همچنين بخشي از فيلم سخنراني نادر ابراهيمي كه به مناسبت انتشار صدمين كتابش سخن گفته بود براي حاضران پخش شد و در فيلم ديگري عكسهايي از نادر ابراهيمي به نمايش درآمد.
در پايان مراسم بهروز دولتآبادي قطعاتي را با تار براي حاضران نواخت.
انتهاي پيام
چهارشنبه 26 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]