تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833148637
اظهارات باهنر درباره انتخابات رياست جمهوري
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: اظهارات باهنر درباره انتخابات رياست جمهوري
محمدرضا باهنر نماينده بانفوذ مجلس و دبيركل جامعه اسلامي مهندسين از جمله شخصيت هاي محافظه كاري است كه در اردوگاه اصولگرايان از اعتبار خاصي برخوردار است.
روزنامه اعتماد در ادامه مي نويسد:باهنر اگرچه در مجلس هشتم با يك رده سقوط مقام خود را در جايگاه نايب رئيس دومي مجلس تثبيت كرد اما با اين وجود هنوز از نفوذ زيادي برخوردار است. او در اين گفت وگو از عملكرد مجلس هفتم و هشتم و نيز انتخابات رياست جمهوري و كانديداتوري خاتمي و احمدي نژاد سخن مي گويد. باهنر احتمال سونامي انتخاباتي را رد نمي كند و به همگان توصيه مي كند براي كانديداتوري چهره هاي شاخص فعال شوند. آنچه در زير مي خونيد گفتگوي اعتماد با باهنر است.
-آقاي مهندس باهنر طي اين سال ها شما حتماً به تلقي افكار عمومي جامعه از خودتان پي برديد. فكر مي كنيد بيشترين صفتي كه مردم و افراد سياسي جامعه شما را با آن مي شناسند، چيست؟
آدم سياسي پيچيده.
-شما اين را نكته يي مثبت مي دانيد يا منفي؟
نه. واقعيت قضيه اين طور نيست.
-يعني شما آدم ساده يي هستيد؟
نه. البته بستگي به تعريف شما از سادگي دارد؟، اصولاً عالم سياست اينگونه است، يعني در مقاطع زماني مختلف رفتارهاي متفاوتي مي طلبد. گاهي شما حرفي مي زنيد كه مخاطبان با بيان آن در آن زمان مخالفند و گاهي هم با سكوت شما در زماني كه انتظار شنيدن مطلبي را دارند، يعني ما در درازمدت با توجه به مخاطبان خاص خود و بازخوردي كه از مردم داريم و اعتقادات مان سعي در اصلاح و تنظيم رفتارهايمان داريم.
-محمدرضا باهنر جناح مقابل، با ايفاي همين نقش شما چه كسي است؟ آيا جناح مقابل هم چنين شخصيتي را دارد؟
حتماً دارد، البته جناح مقابل تنها يك گروه نيست. فكر مي كنم در بحث كارگزاران آقاي حسين مرعشي و در بحث مشاركتي ها آقاي بهزاد نبوي همين نقش را ايفا مي كنند.
- آقاي مهندس باهنر با توجه به اينكه ايران در بسياري از رفتارها و كارها با ساير كشورهاي دنيا تفاوت دارد، مجلس خاص، پارلمان خاص و... به نظر شما در پارلمان هاي ساير كشورهاي دنيا هم محمدرضا باهنر با اين نقش خاص و پيچيده، و لابي هاي خاص با نماينده ها و دولت و نهادهاي پرنفوذ وجود دارد كه تقريباً هدايت پنهاني را ايجاد كند (البته نه از بعد منفي)؟
بله. در همه جا، آدم هايي با نقش هاي خاص و ويژه وجود دارند و به نظر من اين حسن رفتار سياسي است. ميدان سياسي رها كه توانايي كمك، حمايت، هدايت و دفاع از كسي را ندارد به نفع هيچ كس نيست.
-مي توان از صحبت هاي شما چنين برداشت كرد كه در مجلس ششم، اصلاح طلبان نيرويي براي مركزيت نداشتند و ميدان رها شده بود.
نه. نيروي ميداندار داشتند ولي همان ها تند رفتند.
-ميداندارها؟
بله. مثلاً آقاي كروبي كه به درست مشهور به شيخ اصلاحات هستند، در مجموع سياست متعادلي را ايجاد كرده بود. ضمن اينكه ايشان حدود و مرزها را هم به درستي مي شناختند و رعايت مي كردند ولي متاسفانه افرادي كه ساختارشكن بودند، ميداندار شدند كه خب قاعدتاً ساختارشكني هم جوابگو نيست.
- در ايران بر خلاف ساير نقاط دنيا كه رئيس مجلس نقش اسپيك و سخنگويي دارد، رئيس مجلس نقشي فراتر از سخنگوي پارلمان دارد. البته در اين دوره و طبق فرآيندي كه براي انتخاب آقاي لاريجاني به عنوان رئيس مجلس طي شد، عده يي اعتقاد دارند رئيس نقش سخنگوي اكثريت را برعهده گرفته است كه قبلاً چنين نبود. آيا شما با اين موضوع كه در حال حاضر نقش رياست مجلس و سخنگويي پارلمان در ايران در حال تفكيك است، موافقيد؟
البته در تمام كشورها رياست بر قوه مقننه با رياست بر قوه قضائيه و مجريه متفاوت است. در دو قوه مجريه و قضائيه، روسا واقعاً داراي چنين نقشي (رياست) هستند با اختيارات فراوان اما در قوه مقننه (مجلس)، رياست از نظر حقوقي منهاي يك يا دو مورد خاص كه در قانون اساسي ذكر شده است اختيار ديگري ندارد. يعني همان نقش سخنگويي كه شما فرموديد و البته به نظر مي رسد مديريت نمايندگان بسيار دشوارتر از مديريت قوه مجريه و قضائيه باشد، چون در آن قوا، كليه عزل و نصب ها برعهده رئيس است در حالي كه در قوه مقننه، رئيس از نظر حقوقي حتي نمي تواند معاونان خودش را انتخاب كند.يعني نماينده ها، رئيس، نواب رئيس، كارپردازها و... را انتخاب مي كنند و رئيس بسته به نفوذ كلام و قدرت لابي و... مي تواند از طريق حكومت بر قلوب نمايندگان كارها را پيش ببرد.
- اين برداشت كه يكي از دلايل عدم رياست آقاي حداد در اين دوره، تاكيد ايشان بر جايگاه حقوقي به جاي شخصيت حقيقي رياست مجلس بود، عدم تاكيد بر بدنه نمايندگان و عدم بازگويي افكار عمومي آنها درست است.
البته تحليل رفتاري آقاي حداد و لاريجاني بسيار سخت است، يعني ارزيابي آقاي لاريجاني در سمت جديد منهاي ارزيابي هاي شفاف گذشته ايشان به اين سرعت امكان پذير نيست.
- ارزيابي شما بر اساس چيست؟
آقاي لاريجاني از اول انقلاب تا امروز در سمت هاي كلاني فعاليت كرده اند و نقش هاي تصميم گيري برعهده داشته اند.
- اما سمت انتخابي نداشتند. اين اولين سمت انتخابي ايشان است؟،
انتخابي نبوده اما در تصميم گيري هاي استراتژيك كشور عموماً شريك بودند.
- اينكه در حال حاضر در مقام انتخابي هستند، عيب نيست؟
نه. اتفاقاً اگر ما احزاب رسمي و شناسنامه دار داشته باشيم و قرار باشد كه مبتني بر همان احزاب هم فعاليت كنيم، مسووليت ها و سمت ها و سوابق تشكيلاتي افراد مهم و تعيين كننده است.در حال حاضر ما در مجلس نمايندگاني داريم كه شايد بسيار هم محبوب باشند ولي آدم هاي استراتژيك نباشند.
- يعني ما در زمان حال نيازمند طيف استراتژيك هستيم؟
اصولاً حلقه مفقوده كشور ما نبود احزاب قدرتمند است. در حزب، افراد به تدريج، بر اساس سلسله مراتب و شايستگي شان ارتقا مي يابند اما در خارج از حزب ممكن است افراد به دليل خصلت هايي همچون خير بودن، پزشك حاذق بودن يا روحاني محبوب و مخلص بودن... آراي جامعه را كسب كنند و ارتقا يابند. البته اين خوب است و جزء صفات حتمي نماينده، محبوب بودن و خير بودن و... هم هست، اما كافي نيست.
- برگرديم به بحث عدم انتخاب دوباره آقاي دكتر حداد به رياست مجلس.
ايشان بايد مجلس سختي را اداره مي كردند كه يك سال از آن همزمان با دولت هشتم آقاي خاتمي با ويژگي هاي همان دوره بود و سه سال هم، همزمان با دولتي كه احساس مي شد استراتژي و نقشه راه ندارد يا ما توان فهم استراتژي آن را نداشتيم.
- پس چطور شما همان زمان هم در تعامل كامل با دولت بوديد؟
آقاي حداد هم تعامل كامل داشتند ولي براي جمع بندي و تفاهم و انجام كار زمان زيادي را از دست مي داديم. ما دو گروه شناخته شده و قديمي نبوديم كه تجربه چنين فعاليت هايي را در موضع كلان كشور با يكديگر داشته باشيم، هرچند من و آقاي احمدي نژاد دوستان سي ساله هستيم. آقاي احمدي نژاد بر اساس كسب آرايي كه داشتند، تصوراتي از اختيارات خود داشتند و البته مجلس هم متقابلاً تصوراتي از اختيارات خود داشت و بخش عمده اين تصورات هم با قانون اساسي وفق داشت. البته ما در سياست هاي راهبردي با دولت نهم هيچ مشكلي نداشتيم بلكه اختلاف ما در روش هاي اجرايي بود.
- يعني آقاي دكتر حداد قرباني اين ابهام مديريت ها شد؟
آقاي دكتر حداد ضمن اينكه مي خواست از حقوق مجلس دفاع كند بايد تفاهم و تعادل دولت و مجلس را هم ايجاد مي كرد.
- با اين تفاصيل توازن برقرار نشد.
بعضاً اين توازن هم در حد معمول ايجاد شد، اما كساني كه قضاوت مي كنند رفتارها و نظراتي متفاوت دارند. حتي جدا از بحث آقاي دكتر در مورد شخص من هم همين قضاوت ها بود. يعني به دليل ابهام و روشن نبودن مسائل، من با يك رفتار ثابت در مظان دو اتهام از طرف دو گروه متفاوت قرار داشتم، يعني مخالفان دولت بنده را متهم مي كردند كه هيچ كس به اندازه من از دولت حمايت نكرده است و حاميان دولت هم، تمام فعاليت هاي مخالف دولت در مجلس را به من نسبت مي دادند و البته آقاي حداد به طريق اولي در مظان اين اتهام ها بود.
- يعني به دليل همين عدم شفافيت رفتاري ايشان، نمايندگان ايشان را براي رياست دوباره انتخاب نكردند؟
البته اين برداشت هست ولي برداشت ديگر اينكه، در مجلس هشتم هم مانند ساير مجالس، دوسوم نمايندگان تغيير و البته نه تنها تغيير كرده بودند بلكه اين دوسوم نمايندگان، رقيب نمايندگان مجلس هفتم هم بودند، يعني ضمن اينكه سياست هاي راهبردي ما تغييري نكرده بود و هر دو مجلس فراكسيون اكثريتش اصولگرا است ولي در اجرا تفاوت هايي وجود دارد و البته نقدهايي به مجلس هفتم وارد است و شايد تبلور اين موضوع در تغيير رياست بود.
- خب، يك مقدار صراحت، آقاي باهنر، دليل كاهش آراي شما در انتخابات هيات رئيسه مجلس چه بود؟
البته نبايد فرافكني كرد. قطعاً در من اشكالاتي هست ولي شايد يكي از دلايل همان باشد كه قبلاً گفتم.
- يعني برداشت متضاد از رفتاري ثابت.
بله. يعني مقداري از كاهش آرا از سمت طرفداران و حاميان دولت و مقداري هم از طرف مخالفان بود.
- آيا امكان اين هست كه تا پايان دوره كاري دولت نهم يا مجلس هشتم كه ما دچار همين تناقضات هستيم، با عرض پوزش از به كار بردن اين اصطلاح، يعني ممكن است روزي برسد كه اصطلاحاً «تاريخ مصرف» شما تمام شود و ديگر توانايي ادامه كار در مجلس را نداشته باشيد؟
در فعاليت هاي سياسي، اولين نكته صبر است، ضمن آنكه تكليف شرعي - شخصي ما باعث مي شود احساس كنيم كه در عين انجام وظيفه به منظور مقبوليت عموم بايد رفتارهايي مطابق ميل اطرافيان نيز داشته باشيم و البته گاهي نمي توان رفتاري به منظور جمع بين اين دو رفتار و ايجاد تعادل داشت. البته منظور من نه تفريطي است كه موجب نان به نرخ روز خوردن شود و فرد تنها به رفتارهايي اكتفا كند كه موجب كسب آرا شود و نه افراطي كه فرد خود را بي نياز به لابي و راي ديگران و... بداند و تنها كارهاي مورد علاقه خود را پيگيري كنندو توقع داشته باشد ديگران هم پيرو او باشند. عالم سياست هيچ كدام از اين رفتارها را نمي پذيرد. البته در سياست اين طور نيست كه تاريخ مصرفي شروع و تمام شود و قابل بازسازي هم نباشد. در خيلي از زمان ها ما افرادي را داشتيم كه در دوره يي راي مردم را كسب نكردند ولي در دور بعد دوباره با استقبال مردم مواجه شده و انتخاب شده اند يا چند دوره حضور نداشتند و دوره هاي بعد دوباره بازگشتند. در مجموع رفت و آمد در عالم سياست بسيار است مگر در مواردي كه شخص سياسي وضعيتي پيدا كند كه مجموعه نظام احساس كنند اين شخص ساختارشكن است و نسبت به كليت نظام مشكل دارد يا اينكه فرد آنقدر ذهنش منجمد شده و به اصطلاح خودشيفته باشد كه آمادگي تغيير رفتار را نداشته و در اين صورت امكان بازگشتي وجود ندارد.ولي اگر شخصي داراي ادبيات و زباني باشد كه توانايي جذب و قانع كردن مخاطبانش را داشته باشد در عالم سياست موفق و ماندگار است.
- اگر فرض كنيم بعد از سه سال ادبيات شما تمام شود و جايي براي آقاي محمدرضا باهنر به عنوان نايب رئيس مجلس و با همين چهره و رفتار وجود نداشته باشد، يعني فشارها بر شما آنقدر باشد كه به يقين برسيد هيچ آرايي كسب نمي كنيد به كدام عرصه مي رويد؟
من اصولاً آدم سياسي هستم و يكي از آرزوهاي قديمي من هم نهادينه شدن احزاب در كشور و همچنين تشكيل حزب جامعي از اصولگرايان با كمك دوستان است.
- يعني چيزي شبيه حزب جمهوري اسلامي؟
حزب جمهوري استثنا بود، اما حزب فراگيري كه بتواند نيروهاي جامع اصولگرايي را به هم پيوند داده و گردهم جمع كند. البته من با بسياري از اصلاح طلبان رابطه دوستي دارم و همواره توصيه ام به آنها نيز تشكيل چنين حزبي است. البته ممكن است در حزب جامع، بسياري از افراد محافظه كار يا افراطي جايي نداشته باشند چون مديريت هر حزب بايد به دست عقلاي آن باشد تا حركت به سمت مقصود متوقف نشود و رشد و بالندگي را طي كند.
- آقاي مهندس باهنر دليل عدم حمايت جامعه اسلامي مهندسين در دور اول انتخابات دوره نهم رياست جمهوري از آقاي احمدي نژاد چه بود؟ اين سوالي است كه هنوز جواب قانع كننده يي ندارد.
جامعه اسلامي مهندسين حزبي است متشكل از نيروهاي نخبه اما كم جمعيت، يعني فراگير نيست و معمولاً در رفتارهاي سياسي و اجراييات به دنبال ائتلاف با بقيه احزاب است. در آن زمان هم جبهه پيروان خط امام و رهبري كه متشكل از 14 حزب و تشكل و فعال بود و همچنين شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب بنا به دلايل مشخصي اين احزاب از آقاي احمدي نژاد طرفداري نمي كردند. در ضمن اينكه يكي از اشكالات من به ظن برخي و نقطه قوت من به ظن برخي ديگر تشكيلاتي بودن است. من در تشكيلات ضمن تلاش براي پيشبرد ذهنيت و افكار خودم مقيد به راي اكثريت و معتقد به تمكين و احترام به آرا هستم. اصولاً نمي توان در حزب و تشكيلاتي وارد شد ولي تنها تا زماني كه حزب نظرات ما را پذيرفت در آن باقي ماند، اين رفتار متعلق به شخصيت سياسي كاركشته نيست.
- يعني در آن دوره چنين اتفاقي افتاد؟
نه. البته من آقاي احمدي نژاد را از خيلي قبل تر از اين جريان مي شناختم.
- از چه زماني؟
از اوايل انقلاب، البته زماني كه ما فارغ التحصيل شديم، ايشان هنوز هم مشغول تحصيل بودند ولي در فعاليت هاي مختلف سياسي اوايل انقلاب و درگيري هايي كه با منافقين داشتيم با هم فعاليت مي كرديم. ولي از نظر تشكيلاتي و حزبي، افكار آقاي لاريجاني به افكار عمومي حزب نزديك تر بود و طبيعي بود كه از ايشان حمايت شود.
- با توجه به سابقه دوستي كه شما ذكر كرديد، با نظر منتقديني كه معتقد به خصلت تك روي آقاي احمدي نژاد هستند موافقيد يا مخالف؟ يعني اينكه ايشان به هر قيمتي مي خواهند افكار خودشان را به كرسي بنشانند؟
اينكه براي اثبات افكارشان هر قيمتي را بپردازند ، نمي دانم، ولي آقاي احمدي نژاد خودشان را در رسيدن به پست رياست جمهوري وامدار هيچ حزب و گروهي نمي دانند.
- اين طرز فكر، حق ايشان است؟
هركس مي تواند و حق دارد در افكارش آزاد باشد، طبيعي هم هست. البته ايشان در دور اول رياست جمهوري مورد حمايت هيچ حزب و تشكيلات شناسنامه دار يا احزاب اصولگرا نبودند ولي در مرحله دوم تمامي احزاب اصولگرا از ايشان حمايت كردند. بحث اين هم نبود كه تشكل هاي اصولگرا مخالف ايشان باشند بلكه كانديداي مورد حمايت شخص ديگري بود. به همين دليل ايشان خودشان را وامدار هيچ حزب و تشكيلاتي نمي دانند و قاعدتاً ممكن است حتي با وجود مشورت گرفتن از احزاب و افراد به راي و نظر خودشان عمل كنند.
- آقاي باهنر شما پيش بيني بسيار جالبي اواخر مجلس هفتم داشتيد، مبني بر عدم كسب آراي 70 درصد نمايندگان براي مجلس هشتم و همين اتفاق هم رخ داد. منبع اين تحليل جالب و جذاب شما چه بود؟
هيچ منبع خاصي نياز نبود. بسيار ساده، بر اساس روند شش مجلس گذشته. در تمام مجالس كشور ما، هر مجلس به مجلس ديگر، بين 60 الي 70 درصد نمايندگان موفق به كسب آرا نشدند.
- يعني قاعده ثابتي است؟
بله. نياز به هيچ جادو و رملي هم نيست. همين الان هم كه جدول مجالس را بررسي كنيد، مشخص مي شود كه هر مجلس به مجلس بعد، بيش از نصف و حدود دوسوم نمايندگان آراي خودشان را از دست مي دهند. علت چيست؟ علت مي تواند در هر دوره متفاوت باشد.
- موضوع ردصلاحيت ها مي تواند بر تغييرات اين دوره موثر باشد؟
نه، اوايل، هيات اجرايي و نظارت حدود 44 - 41 نفر از نمايندگان دوره هفتم را ردصلاحيت كرده بودند ولي بعداً با صحبت ها و دفاعيات و استدلال هاي ما اين تعداد به حدود 20 نفر تقليل پيدا كرد، با احتساب تعدادي كه خودشان مايل به شركت نبودند حدود 15 الي 20 نفر هم جمع آنها بود، تنها 40 الي 50 نفر از نمايندگان در انتخابات شركت نداشتند، يعني مابقي نماينده ها كه در حدود 230 الي 250 نفر بودند، حاضر شدند ولي بعضاً موفق به كسب آرا نشدند.
- آقاي مهندس، شما از ردصلاحيت نشدن يا راي نياوردن يا كانديدا نشدن كدام يك از نمايندگان متاثر شده ايد؟
در حال حاضر حضور ذهن ندارم كه اسامي همه شان را بگويم و امكان دارد كدورتي بين دوستان پيش آيد.
- من اسم ببرم، شما نظرتان را بگوييد ،
همه را نام ببريد؟
- نه. تعدادي، مثلاً آقاي اعلمي.
نه. اين طور موجب كدورت مي شود.
- آقاي مهندس تحليلي است مبني بر اينكه تعداد زيادي از اصلاح طلبان بر اساس ردصلاحيت هاي گسترده اخير از قطار انقلاب پياده شدند. شما با اين تحليل موافقيد؟ چه راهكار پيشنهادي براي بازگشت اين افراد داريد؟
بله. متاسفانه در رفتار دوران اصلاح طلبي و دوستان مصمم به اصلاح طلبي و مخصوصاً دولت هفتم و هشتم و مجلس ششم افراط هايي وجود داشت و افراد افراطي ساختارشكني وارد ميدان شدند كه اين نوع رفتار و ساختارشكني در هيچ كشوري در رفاقت حزبي و رقابت سياسي پذيرفته شده نيست. چون بحث ساختارشكني بود از رقابت سياسي خارج شد و البته بسياري از رهبران اصلاحات هم بارها عنوان كردند كه رفتار افراطيون بزرگ ترين آسيب و ضربه بود و بازگشت هم بسيار ساده است، افراط ها حذف و به دنبال رقابت سياسي و حل اختلاف نظرها از طريق بحث و گفت وگو باشند. فكر مي كنم اصل آخر قانون اساسي است كه امكان تغيير در برخي از قوانين را به وجود مي آورد ولي اصول متضمن اسلاميت و جمهوريت نظام را مستثنا و غيرقابل تغيير ذكر مي كند. قانون اساسي بسياري از كشورهاي ديگر دنيا هم داراي چنين اصلي است. به طور مثال فكر مي كنم اصل 4 قانون اساسي فرانسه باشد كه بيان مي كند؛ نظام حاكم بر فرانسه لائيك است و با هيچ روش دموكراتيكي اين اصل قابل تغيير نيست. يعني حتي با راي 90 درصد مردم فرانسه هم تغييري صورت نمي گيرد. شايد مطرح شود، پس چطور مي توان اين اصل را تغيير داد؟ انقلاب، جنگ و دعوا. دوستان فكر مي كردند مي توانند با روش هاي دموكراتيك و پارلماني تغييراتي در ساختار ايجاد كنند ولي اين متناقض با اصول بود و در هيچ كشوري هم با روش دموكراتيك نمي توان ساختار حكومت را تغيير داد.
- به نظر شما آقاي خاتمي براي دور دهم رياست جمهوري كانديدا مي شوند؟
خودشان مشغول برآورد حضور يا عدم حضورند، من نمي توانم اظهار نظري كنم.
- تحليل شما چيست؟ حضور ايشان به نفع اصلاح طلبان است يا نه؟
اگر در انتخابات، رقابت هاي درون نظام را جدي ببينيم، بايد از اين موضوع استقبال شود و در مجموع به نفع نظام است. البته اگر جمع بندي آقاي خاتمي مبني بر حضور باشد بايد از تجربه گذشته استفاده كند.
- اگر شما به جاي آقاي خاتمي بوديد، كانديدا مي شديد؟
آقاي خاتمي بايد خودش موقعيتش را بسنجد. من اگر در جايگاه ايشان قرار داشتم، مي سنجيدم كه حاميان اصلي من چه كساني هستند. ساختار شكن ها يا كساني كه مي خواهند در چارچوب نظام فعاليت كنند و بعد اگر موقعيت فراهم بود، حضور پيدا مي كردم.
- اخيراً ساز و كاري براي ائتلاف جبهه متحد در مجلس هشتم طراحي شد كه موفق هم بود. برخي تحليل ها اين بود كه پيامد فرآيند جبهه متحد كه نيروهاي سنتي و طرفداران دولت و اصولگرايان تحول خواه و... منجر به حذف افرادي مثل آقاي افروغ و خوش چهره و ساير منتقدان شد، يعني ائتلاف پنهان. شما با اين تحليل موافقيد؟
نه. در مجموع يك مثلث سه ضلعي براي جبهه متحد تعريف شد. يك ضلع آن را جبهه پيروان خط امام و رهبري يعني شخصيت هاي سياسي و قديمي و تشكل هاي همكار قديمي، ضلع ديگرش را رايحه خوش خدمت كه حاميان دولت هستند و ضلع سوم را جبهه تحول خواهان تشكيل دادند.
- اين تقسيم سه ضلعي از نظر تعداد و كميت عادلانه بود؟
ما دنبال وزن كشي نبوديم، چون در آن صورت دوباره اختلاف شروع مي شد و شدت مي گرفت، بلكه حداقل اشتراكاتي براي ائتلاف معين شد.
- ايجاد ضلعي مختص حاميان دولت، امتياز خاصي براي دولت نبود؟
به هر جهت ما دولت را اصولگرا مي دانيم و حتي در انتخابات هم مطلوب نبود كه با هم رقابت كنيم.
- اصل بر اصولگرا بودن است نه دولت اصولگرا. يعني تعريف اصولگرا، دولت را هم پوشش دهد نه اينكه طيفي جدا براي دولت قرار داده شود.
اصل بر اجماع بود. البته عده يي معتقد به ضلع چهارم بودند و البته نه اينكه ضلع چهارم را به رسميت نشناسيم يا قبول نداشته باشيم اما گمان ما بر اين بود كه 90 درصد اصولگرايان در همين سه ضلع جاي مي گيرند. 10 درصد باقيمانده، جبهه فراگير اصولگرايان بود كه در مجلس هفتم و انتخابات هم بودند و شخصيت هاي مهمي هم پشتوانه شان بودند اما بعدها و به تدريج همه موارد در همين سه ضلع خلاصه شد. اما براي اينكه بگوييم در مجلس هشتم شخصيت هايي منحصراً مربوط به جبهه فراگير اصولگرايان هستند زود است.
- در نهايت به نفع اصولگرايان شد يا به ضررشان؟
مطلوب ما ائتلاف 100 درصد اصولگرايان بود.
- اما همين قدر محقق شد؟
بله. 87 درصد تا 90 درصد محقق شد. البته ما علاقه مند بوديم كه 13 درصد باقيمانده هم محقق شود ولي اين حداقل از وضعيت اصولگرايان در انتخابات رياست جمهوري (چهار گروه بودن) بهتر است.
- فرآيند جبهه متحد طبق همين سه ضلع محقق شده؟ به نظر مي رسد سرنوشت مجلس هشتم را همين ائتلاف مشخص مي كند و حتي انتخاب آقاي لاريجاني هم از ائتلاف همين سه طيف ناشي شده؟
نه. اين فرآيند تمام نشده، جبهه متحد وجود دارد، تنها تفاوت در طرز فكر افراد است. برخي ها معتقدند اين جبهه از بيرون مجلس هشتم را مديريت مي كند ولي ما معتقديم وقتي در مجلس هستند با هم فراكسيون اصولگرايان مجلس را تشكيل بدهند و مجلس را با هم اداره كنند. اما نه مانند تقسيم بندي هاي گذشته كه مثلاً دو نفر براي يك گروه و سه نفر براي گروه ديگر باشند و... همه با هم كار كنند. البته امكان اختلاف در داخل حزب اصولگرايان هست و اين به قدرت اضلاع در قانع كردن بقيه و كسب بيشترين آرا است .
- در انتخابات رياست جمهوري دهم هم همين فرآيند جبهه متحد تعيين كننده است؟
در مجموع سياست راهبردي ما، اتحاد اصولگرايان است و تلاش مي كنيم تا اين اتحاد ايجاد شود و اشكالات هم اصلاح شود.
- مي توان تحليل كرد كه با توجه به حضور طيف هاي اصولگرايي در مجلس، سرنوشت انتخابات هم توسط مجلس مشخص مي شود؟
مجلس تاثير خاص خود را بر انتخابات دارد. ولي بايد دقت كرد كه در قانون ذكرشده، كانديدا با كسب حداقل يك چهارم آرا، يعني چيزي حدود 30 درصد،قانوناً مي تواند به مجلس وارد و نماينده منتخب مردم شود. ولي حتي در همين زمان اگر مجلس هشتم را به رفراندوم بگذاريم بيش از 80 درصد آراي مردم را كسب مي كند ولي در جزء جزء اين درصد كاهش مي يابد و بيش از 30 درصد يا 35 درصد كسب آرا نمي كند و اين بيانگر اين است كه اين مجلس همه مردم نيست. ( در جزء )
- اما مجلس همه اصولگرايان هست؟
بله. البته تعداد زيادي از اصولگرايان هم بودند كه كانديدا شده ولي موفق به كسب آرا نشدند. حتي در برخي از حوزه ها ما موفق به اتحاد اصولگرايان نشديم و حتي دو برابر تعداد مورد نياز نماينده از آن حوزه، كانديداي اصولگرا داشتيم. البته كسي كه راي آورد اصولگرا بود ولي نه به اين معني كه رقيبش اصولگرا نبود.نهايتاً اينكه مجلس تاثير خاص خود را بر انتخابات رياست جمهوري دارد ولي نه تاثير علي الاطلاق.
- آيا شما به چهره هاي ارجح اصولگرا توصيه يي مبني بر مطرح شدن و معرفي كردن خودشان براي انتخابات رياست جمهوري داريد؟ اين سياست در سازمان هست؟
بله. حتماً چنين سياستي هست ولي مشكل ما در دوره قبل رقابت درون حزبي (جناحي) بود كه حل نشد و متاسفانه تا انتخابات هم ادامه پيدا كرد. البته ما علاقه منديم كه اين رقابت درون جناحي تا زمان مناسبي بين كانديداهاي لايق وجود داشته باشد ولي رقابت مديريت شده كه به رقابت در صحنه اصلي كشور تبديل نشود و نهايتاً از اين رقابت كانديداي نهايي ظرف 3 الي 4 ماه قبل از آغاز انتخابات مشخص شود.
- بهترين زمان، همان زمان 3 الي 4 ماه مانده به انتخابات است؟
بله. يعني حداكثر تا پايان سال جاري، چون انتخابات خردادماه برگزار مي شود و همه بايد متحد از يك كانديداي واحد حمايت كنند.
- آيا ظني به عدم كسب آرا توسط آقاي احمدي نژاد هست؟
الان براي چنين پيش بيني زود است و اين قضاوت بايد در آبان ماه يا آذرماه صورت گيرد. البته در عالم امكان هيچ چيز غيرممكن نيست اما به طور طبيعي تغيير هزينه هايي دارد كه نياز به بررسي دارد تا مشخص شود ضرر آن بيشتر است يا نفعش، مخصوصاً با توجه به عرف كشور كه هر رئيس جمهوري دو دوره كاري را طي كرده است.
- آيا مي توان اين گونه برداشت كرد كه از اين پس انتخابات رياست جمهوري دو مرحله يي خواهد بود و ما ديگر شاهد آراي 20 ميليوني مردم در مرحله اول نخواهيم بود؟
نه. مخصوصاً در دوره دوم رياست جمهوري كه احتمال ايجاد سونامي هاي مثبت و منفي زياد است. وقتي هر دو دوره رياست جمهوري فردي به اتمام مي رسد، معمولاً افرادي كانديدا مي شوند كه سابق بر اين رئيس جمهور نبودند همان طور كه دوره نهم چنين اتفاقي رخ داد و رئيس جمهور طبق قوانين حقوقي كشور حق شركت مجدد نداشت و بنابراين سونامي مرحله دوم اتفاق افتاد ولي در اين دوره رئيس جمهور مي تواند كانديدا باشد و امكان رخ دادن اين سونامي در مرحله اول هست. البته زود است كه پيش بيني كنيم سونامي به نفع رئيس جمهور است يا به ضررش.
سه شنبه 25 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]
-
گوناگون
پربازدیدترینها