واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: مشق خدايي مي نويسيم
بايد ديد كه چگونه جمعيتي با دلهاي پاك ملتمسانه به درگاه خدا مي آيند، كنار هم صف مي كشند و نماز مي خوانند. نمازي كه بيرون از ديوارهاي بلورين مسجد از سوي تمام موجودات خوانده مي شود. روزه مي گيرند؛ تمام اعضاي بدنشان روزه مي گيرد قلب هايشان، زبان هايشان و چشم هايشان. دعا مي خوانند آن هم چه دعايي، در خلوت، با وضو، در حال روزه، در بهترين اوقات شبانه روز و در بهترين زمان سال. توبه مي كنند توبه اي همچون توبه نصوح، با پاك ترين نيت.
سرويس اجتماعي برنا
مسخ شده ايم مسخ دنيايي كه خودمان با دست خودمان ساخته ايم دنيايي كه طاقت نم نم قطرات باران رحمت الهي را ندارد و انسان را مجبور مي كند تا زير چتري حركت كند چتري كه فاصله عميق ميان انسان و رحمت پروردگار عالميان ايجاد كرده است.
كسي نمي داند اين مشكل از كجا آغاز شد ولي شايد فاصله اي ميان اين غفلت و گم شدن ما بين خيال و حقيقت نباشد. خيالي كه سراب را آب مي ببيند و زندگي دنيوي را آنقدر ارزشمند كه با تمام وجود به آن چسبيده و حاضر نيست لحظه اي از آن دل بكند
آدم و حوا هم خيال جاودانگي را با واقعيت اشتباه گفتند و فريب ابليس را خوردند؛ گرفتار شدند و كسي نبود به آنها بگويد كه چرا حقيقت و در كنار خدا بودن را، به سراب جاودانگي فروختيد.
يا بَني آدَمَ لا يفتَنِنَّكُم الشَيطانُ كَما اَخرَجَ اَبَويكُم مِنَ الجَنّة؛ اي فرزندان آدم شيطان فريبتان ندهد هم چنان كه پدر و مادرتان را از بهشت خارج كرد." (اعراف :27)
و اين سرآغاز رنگ باختن همه چيز است حتي رنگ باختن زندگي وخودمان بالاي برج هاي سر آسمان كشيده مي ايستيم و عظمت دنيا را در زير پايمان به نظاره مي نشينيم اما كافي است به پايين آن برج بيايم تا بفهيم انسان چقدر كوچك و حقير است. حتي آسمان آبي، نسيم سحري و گرماي طلوع خورشيد هم گم شده اند مگر اين ديوارها و حصارهايي كه دور خودمان پيچيديم اجازه ورود نسيم را خواهند داد؟
كاش نشويم مصداق بارز "اولئِكَ كَالاَنعامِ بَل هُم اَضّلُ اوُلئكَ هُمُ الغافِلُونَ؛ همانند چهارپايان بلكه پست تر هستند و آنان غافلان اند." (اعراف: 179)
مثل تيغ تيز در دست انساني مست معنويت را به بازي مي گيريم. خاطره ها، عاطفه ها ، قلب ها، احساس ها همه از دستمان رفته اند . حتي جان سركش هم كه بدنبال روزني براي ورود به عالم وهم و خيال بود به سرعت رنگ باخت و با زندگي مدرن عجين شد و رفت تا پيوند بخورد با دنياي خشونت و قساوت و آن موقع بود كه مصداق پيدا كرد آيه "فَوَيلٌ لِلقاسِيةِ قُلوبِهِم مِن ذِكرِ الله؛ واي بر كساني كه قلبهايشان را قساوت گرفته است "(زمر : 22)
راستي اين چه حالتي است كه انسان هر از چندي همه چيز را فراموش مي كند آمدنش را، رفتنش را و خدايش را. پس كي بايد اين جهنم وجود ما پر گشته و اشباع شود؟به راستي انسانها به كجا مي رويد: "فَاينَ تَذهَبون." (تكوير 26)
اي نسيم سحري قهر مكن با من زار
ثانيه ها، دقايق، ساعات، روز ها و... سپري مي شوند و انسان همچنان در خواب غفلت است .باز يك سال ديگر هم سپري شد و دوباره خداوند باران رحمتش را بر سرمان فرو ريخت ولي دوباره بسياري از انسانها از ترس خيس شدن زندگي شان چتر ها را باز كردند.
ماه رجب است ماهي كه هنگامه تحول و راز ونياز بيشتر از هر زمان ديگر مهيا شده است. براي هر تغييري بايد از يك جا شروع كرد اينجا نقطه شروع است اينجا زير آسمان آبي خداوند و در دورن خانه اش انسانها آرام آرام زنجير ها را پاره مي كنند و پله پله به خدا نزديكتر مي شوند.
فقط سه روز از عمر ناقابل را بايد تبديل به قابل ترين و شايسته ترين ثانيه ها كرد. ثانيه هايي كه شايد ديگر از ميان زندگي انسان عبور نكنند و براي هميشه به فراموشي سپرده شوند.
اين بار خورشيد از پس استراحتي نه چندان طولاني، سر از افق بيرون آورده و انسان را براي زيباترين اعمال فرا مي خواند و آرام در گوش انسان نجوا مي كند برخيز، وقت بيداري است.
نواي زيباتري در حال نواختن است: "يا ايتُهَا النَفسُ المُطمَئِنَة اِرجِعي اِلي رَبّكَ راضِيةً مَرضية فَادخُلي فِي عِبادي وَ ادخُلي جَنّتي؛ اي انسان به آرامش رسيده، به سوي پرودگارت با رضايت كامل باز گرد، پس داخل شو در زمره بندگانش و داخل شود در رضوان او. (فجر :27-30 )
از پير وجوان خرد كلان ثرومتند و فقير از امشب در خانه هاي خدا نماز عشق مي خوانند و به دنبال راهي براي فرار از زندگي مسخ شده مي گردند...فقط بايد خواست تا معتكف ماند.
اعتكاف واژه غربيي است و غربتش از جنس همان غربت هايي است كه تا انتهاي بودن مي شود لمس اش كرد. مي گويند به معني رويكرد به چيزي با توجه و مواظبت، اقبال به چيزي بي آن كه روي از آن برگردد، محبوس و متوقف كردن چيزي، اقبال و ملازمت بر چيزي از روي تعظيم و بزرگداشت آن، التزام به يك مكان و اقامت در آن، اقامت، ملازمت و مواظبت، حبس و توقف.
كسي به درستي نمي داند كه اعتكاف از چه زماني دقيقا آغاز شد ، اما خداوند در زيباترين كلامش به پيامبر بزرگ خود ابراهيم خليل الله و پسرش اسماعيل (ع) دستور مي دهد كه "خانه مرا پاك كنيد از براي طواف كنندگان و معتكفان و نمازگزاران." پس يقيناً اين عبادت در آن زمان وجود داشته و مورد رضايت خداوند نيز بوده است.
گه معتكف ديرم و گه ساكن مسجد
يعني كه تو را مي طلبم خانه به خانه
با جان دل بايد رفت تا بتوان براي خود، به نيابت از آنهايي كه دستشان از دنيا كوتاه شده و يا به نيابت از آنهايي كه زنده اند. اما توانايي اش را ندارند اين اعمال را به جا آورد. اعتكاف مستحب است و مي توان به جايش نياورد ولي براي پاك كردن دل از هر واجبي واجب تر است.
دانستن قدر اين لحظات براي هر كسي امكان پذير نيست بايد عاشق بود تا درد عشق را كشيد و نهايتا به آنجا رسيد كه زمزمه زيباي "اِلهي هَب لِي كَمالَ الاِنقِطاعَ اِلَيكَ" به گوش جان شنيده شود.
بايد رفت در ميان عاشقان واله و شيدا نشست. بايد نجواهاي شبانه را شنيد. بايد بي پروا درباره خدا سخن گفت بدور از هر هياهوي زندگي شهري زندگي كه خورشيد و آسمان آبي را از ما گرفته است.
بايد ديد كه چگونه جمعيتي با دلهاي پاك ملتمسانه به درگاه خدا مي آيند كنار هم صف مي كشند و نماز مي خوانند نمازي كه بيرون از ديوارهاي بلورين مسجد از سوي تمام موجودات خوانده مي شود.
روزه مي گيرند؛ تمام اعضاي بدنشان روزه مي گيرد قلب هايشان، زبان هايشان و چشم هايشان. دعا مي خوانند آن هم چه دعايي، در خلوت، با وضو، در حال روزه، در بهترين اوقات شبانه روز و در بهترين زمان سال. توبه مي كنند توبه اي همچون توبه نصوح، با پاك ترين نيت.
چرا كه آنها از سوي مهربان ترين مهربانان به رحمت الهي وعده داده شده اند "قُل يا عِبادِي الذّينَ اسرِفُوا عَلي اَنفُسَهِم لا تَقنَطوا مِن رَحمَةَ اللهَ اِنّ اللهَ يغفُرُ الذُنّوبَ جَميعاً اِنّهُ هُوَ الغَفوُر الرّحيم"؛ بگو اي بندگان من، اي كساني كه بر نفسهاي خويش اسراف نموديد مأيوس از رحمت خدا نشويد. به راستي كه خداوند همه گناهان را مي بخشايد و به راستي كه او غفور و رحيم است (زمر:53)
همه منتظراند تا نظري از سوي پرودگار به آنها شود با دلي لبريز از ذكر و دعا، در ضيافت الهي در كوثر بخشايش جان و تن شسته و صورت و سيرت از پليدي و رذيلت مي زدايند و به پرواز در مي آيند در حريم امن دوست و باز منتظرند تا گشايشي شود با خود مي گويند :"بار الها! ميهمان ات شده ايم، فقط 72ساعت، كمك كن ثانيه ها را گم نكنيم" ... تا يار كه را خواهد و ميلش به كه باشد...
منتظر گزارش هاي روزانه برنا از "مشق خدا" باشيد.
سه شنبه 25 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]