واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: عـلي از زبان علـي
امير مؤمنان على(ع) فرزند ابو طالب و جد او عبدالمطلب پسر هاشم است. نام عبدالمطلب عامر بود و شيبة الحمد شهرت داشت. گويند چون زاده شد موهايى سپيد بر سر او رسته بود، پس او را شيبه لقب دادند. و چون مطلب عموى او پس از مرگ هاشم به مدينه رفت و شيبه را با خود به مكه آورد، از او پرسيدند: «اين كودك كيست؟» گفت: «بنده من است.» و گفتهاند مردم چنان پنداشتند كه مطلب در اين سفر بندهاى با خود آورده است. از اين رو عامر به عبد المطلب مشهور گرديد. عبد المطلب فرزند هاشم است و هاشم پسر عبد مناف. خاندان هاشم شاخهاى از عبد منافاند و شاخه ديگر آن بنى عبد شمس نياى امويان است. و هر دو خاندان از قريشاند. خاندان هاشم در قريش به بزرگوارى و گشادهدستى شناخته بودند، هر چند مكنتى چون خاندان عبد شمس نداشتند.
مادرش فاطمه، دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف است. فاطمه چندى تربيت رسول خدا را عهدهدار بود و براى او چون مادر مىنمود. او از جمله مسلمانان صدر اول است كه به مدينه هجرت كرد. رسول خدا پيوسته او را گرامى مىداشت و چون درگذشت او را در پيراهن خود كفن كرد.
كنيه مشهور او ابو الحسن و لقبهايش فراوان است. از آن لقبها آنچه ميان ايرانيان شهرت دارد اسدالله و حيدر است.
لقب اسدالله را رسول خدا(ص)بدو داد و مادرش وى را حيدر خواند چنانكه در بيتى كه به حضرتش منسوب است آمده:
أنا الذى سمتنى امى حيدره
كليث غابات كريه المنظره
و حيدر در لغت عربى به معنى شير، است.
ولادت او را روز جمعه سيزدهم رجب، يا بيست و سوم آن ماه و بعضى نيمه شعبان نوشتهاند. چه سالى؟سى سال يا بيست و نه سال پس از عام الفيل. عام الفيل چه سالى بوده است؟سالى كه أبرهه سردار حبشى با پيلهاى خود براى ويران كردن مكه آمد. اما آن چه سالى بود؟در آن روزگار ضبط دقيق روز و ماه و حتى سال را نمىتوانستند، چرا كه بيشترين مردم خواندن و نوشتن نمىدانستند. حادثهها در ذهن اين و آن بود نه در صفحه كاغذ. و چون حادثهاى بزرگ پديد مىآمد آن را مبدأ تاريخ قرار مىدادند. آمدن پيلان به مكه و كشته شدن آنها به سنگريزههايى كه پرندگان مىافكندند، واقعهاى بزرگ بود، بدين رو تاريخ را با سال آن واقعه در حافظه نگاه مىداشتند.
چون رسول خدا در عام الفيل به دنيا آمده است و سن او هنگام رحلت 63 سال بود، ولادت او را بين 569 تا 570 ميلادى ضبط كردهاند. و چون ولادت على را در سى سالگى رسول(ص)نوشتهاند بايستى على(ع)در 599 يا 600 ميلادى تولد يافته باشد.
عالمان شيعه عموما و گروهى از دانشمندان سنت و جماعت نوشتهاند على(ع)در خانه كعبه به دنيا آمد. اما بعضى از سنيان يا اين مكرمت را براى او ننوشتهاند و يا آن را نپذيرفتهاند. مسعودى نويسد: «در كعبه زاده شد.» مفيد نوشته است: «پيش از او و بعد از او كسى در خانه كعبه به دنيا نيامد.»
چنانكه نوشته شد خاندان هاشم از مكنت چندانى برخوردار نبودند. ابوطالب كه در كودكى سرپرستى محمد(ص)را بر عهده گرفت، فرزندان و عيال بسيار داشت. قريش را سالى سخت پديد آمد. محمد(ص) عموى خود عباس را گفت: «برادرت ابوطالب نانخور فراوان دارد و چنين كه مىبينى مردم در سختى به سر مىبرند، بيا نزد او برويم و از آنان بكاهيم. من از پسران او يكى را برمىدارم تو هم يكى را، و سرپرست آنها مىشويم.» عباس پذيرفت. نزد ابوطالب رفتند و داستان را با او در ميان نهادند. ابوطالب گفت: «عقيل را برايم بگذاريد و هر چه خواهيد بكنيد.» محمد(ص)على را و عباس جعفر را گرفت. از اين رو على در خانه محمد(ص)و در دامان او پرورده شد و خود در اين باره چنين گويد:
«در پى او بودم چنانكه شتربچه در پى مادر، هر روز براى من از اخلاق خود نشانهاى بر پا مىداشت و مرا به پيروى آن مىگماشت.»
هر چه بيشتر مىباليد رسول خدا بيشتر به او و تربيت او مىافزود و او در اين باره چنين فرمود:
«آنگاه كه كودك بودم مرا در كنار خود نهاد و بر سينه خويشم جا داد. و مرا در بستر خود مىخوابانيد. چنانكه تنم را به تن خويش مىسود و بوى خوش خود را به من مىبويانيد.»
هنگامى كه رسول خدا در كوه حراء به رتبت پيمبرى مشرف گرديد و به خانه بازگشت در خانه او خديجه، على و زيد پسر حارثه به سر مىبردند. او حالت و رسالت خود را بيش از آنكه به ديگران بگويد به اين سه تن گفت و هر سه بدو گرويدند. بىهيچ چون و چرا، باور داشتنى است كه على(ع) نخستين مرد در پذيرفتن دين اسلام باشد. او در اين باره چنين مىگويد:
«هر سال در حراء خلوت مىگزيد من او را مىديدم و جز من كسى وى را نمىديد. آن هنگام جز خانهاى كه رسول خدا و خديجه در آن بود در هيچ خانهاى مسلمانى راه نيافته بود. من سومين آنان بودم روشنايى وحى و پيامبرى را مىديدم و بوى نبوت را مىشنودم.» و در جاى ديگر مىگويد:
«هيچ كس پيش از من به پذيرفتن دعوت حق نشتافت، و چون من صله رحم و افزودن در بخشش و كرم نيافت.»
ابن هشام از ابن اسحاق آورده است:
«نخستين مرد كه به رسول خدا گرويد و او را بدانچه از جانب خدا آورده بود گواهى داد، على بن ابى طالب بود. در آن هنگام ده سال از عمر وى مىگذشت و از جمله نعمتهاى خدا بر على آن بود كه پيش از اسلام در كنار رسول خدا به سر مىبرد.»
در آغاز اسلام، خواندن مردم به مسلمانى پنهانى بود. اين مدت را سه سال نوشتهاند و چون آيه و أنذر عشيرتك الأقربين نازل شد پيغمبر به على گفت: «خدا مرا فرموده است خويشاوندان نزديكم را به پرستش او بخوانم. گوسفندى بكش و صاعى نان و قدحى شير فراهم كن.»
على چنان كرد. در آن روز چهل تن يا نزديك به چهل تن از فرزندان عبدالمطلب فراهم آمدند، و همگى از آن خوردنى سير شدند. اما همينكه رسول خدا(ص)خواست سخنان خود را آغاز كند، ابولهب گفت: «او شما را جادو كرد.» و مجلس بهم خورد. روزى ديگر پيغمبر(ص)آنان را خواند و گفت:
«اى فرزندان عبدالمطلب گمان ندارم كسى از عرب براى مردم خود بهتر از آنچه من براى شما آوردهام آورده باشد. دنيا و آخرت را براى شما آوردهام.»
آنگاه رسالت خود را به خويشاوندان رساند و گفت كدام يك از شما مرا در اين كار يارى مىكند تا برادر و وصى من و خليفه من در ميان شما باشد؟همه خاموش ماندند. على گفت:
«اى فرستاده خدا آن منم.»
پيغمبر فرمود: «اين وصى من و خليفه من در ميان شماست. سخن او را بشنويد و از او فرمان بريد.»
از اين روز على به جانشينى و وصايت رسول خدا(ص)گماشته شد و در روز هيجدهم ذيالحجه سال دهم هجرت كه به واقعه غدير معروف است خلافت او بر همه مسلمانان اعلام گرديد. على پيوسته در كنار پيغمبر بود و نگهبانى او مىنمود ابن ابى الحديد از امالى محمد بن حبيب آورده است:
«ابوطالب بر جان پيغمبر مىترسيد. بسا شب هنگام نزد بستر او مىرفت و او را برمىخيزاند و على را بجاى وى مىخواباند.»
شبى على گفت: «من كشته خواهم شد.» ابوطالب در چند بيت بدو چنين گفت:
«پسرم! شكيبا باش كه شكيبايى خردمندانهتر است و هر زندهاى مىميرد. بلايى است دشوار اما خدا خواسته است دوستى فداى دوستى شود. دوستى والا گهر، كريم و نجيب. اگر مرگى رسيد تنها براى تو نيست، هر زندهاى مىميرد.»
على چنين پاسخ مىدهد:
«مرا در يارى احمد شكيبايى مىفرمايى؟ بخدا آنچه گفتم از بيم نبود. من دوست مىدارم يارى مرا ببينى و بدانى. من پيوسته فرمانبردار تو هستم، من احمد را كه در كودكى و جوانى ستوده است براى رضاى خدا يارى مىكنم.»
سه شنبه 25 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]