سلام بر مولد و ميلاد مولا

واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: سلام بر مولد و ميلاد مولا
سيد مسعود علوي

دشت گونه‌ها از باران ديدگان، متنعم مى‌شوند آن گاه كه دست نياز، عنايت يار را بكاود و در قنوت عاكفين، قلب‌ها را به كريم بى‌نياز، اعطا كنند. در باغ اعتكاف و در صحن صفا و ساحت سپيده، اشك به اميد عبور دلارام مى‌افشانيم و هم‌آوا با معتكفان معراج، نام خجسته على را ترنم مى‌كنيم. شاكر و شادمان از آنيم كه كعبه شكافت و عدالت، شكوفا شد. مباهات ماست كه ديوار دل‌هايمان نيز بشكافد و ذره‌اى از آفتاب عنايت مولا در آن حلول كند.

ياران! به شكرانه نزول عشق از سحاب رحمت، سر به آستان دوست ساييد و اجلال امير حماسه به محفل خاكيان، خوش‌ آمد گوييد. شكرا كه آفتاب فتوت از افق كعبه دميد و شبنم شرافت بر گلبرگ هستى نشست. همراز نبوت، آغوش احمد مى‌كاود و محراب مسجد كوفه را . از كعبه تا بيت‌المعمور را با قلب شيعيان آذين بسته‌اند. ولايت كل آمد و كل ولايت ظهور كرد. مولاى ما با ولادت خويش كربلا را به ارمغان آورد و سمند حماسه را راهى ميدان خلوص و مجاهدت نمود. شعف را به شيعه بخشيد و گل تبسم را به رسول يار و فخر آفرينش اهدا كرد.

بدر سخاوت تابيد. هستي، دوباره بهار را تجربه كرد و بر شانه‌هاى خسته زمين، هماى سعادت نشست و سايه سبز عدالت بر كوير تفتيده تاريخ، گسترده شد. جغرافياى مودت و محبت، ترسيم گرديد. صدف بيت‌الله‌الحرام، رخشا‌ن‌ترين گوهر كائنات را به خلقت عطا نمود. نكهت گل از مكه وزيد و صاحب ذوالفقار، با وقار آمد. ساقى عطشناكان قسط با ساغر طهور معدلت، پاى در حلقه دلخستگان گذاشت و نويد سپيده وصل،‌ انتشار يافت.

ديده بگشاييد كه خورشيد از خانه يار برآمد و بر آسمان و اهل زمين تابيد. دل به شكوفه‌هاى اميد بياراييد كه امير عدل و عاطفه، خرامان به مسند احسان و عنايت دلدار آمد. ياور رسول، جان مصطفي،‌ بشارت بهشت و نسيم احسان عرش و ولايت مطلق و آيت كرامت نازل شد. گرده روزگار، بار اندوه بر زمين نهاد و باغ بليغ احساس، سرشار از عطر نرگس و ياس به تماشاى دست‌افشانى‌ گل‌ها و غزلخوانى عندليبان نشست. شبنم شوق بر رخسار نسترن چكيد و باران ستاره، ساحت صبح را مصفا نمود و كرانه نور را امواج درياى سرور، سرشار از نمناكى طراوات كرد. حسن يوسف و اعجاز مسيح و بيضاى كليم و سطوت خليل و رحمت احمد، جلوه مكرر يافت.

اى عاشقان و مستغفران در اسحار و معتكفان درگاه يار! سجاده سپاس بگسترانيد و نماز نياز ادا كنيد و يا على گويان به استقبال بهار ايمان بياييد و بذر رجاء در مزرع سبز رجب بيفشانيد و با مقيمان مقام قدس، همنوا شويد و دل در دست مهرآگين مولا به وديعت سپاريد، كه آنك صلاى سرخوشان باده‌پرست است فناى در فتوت حيدر و بقا بر ولاى ساقى كوثر. چه خجسته صباحى است زاد روز رادمرد ميدان عباد؛ آن گاه كه از آسمان، فلق مى بارد و از هور، سپيده مى‌تراود.

سلام شيعه بر قيسم نارو و نور، سالار حماسه و حضور، امام شكيبا و شكور. سلام بر مولد و ميلادت، سلام بر مشهد و معراجت.

اى مولاى موحدان و امير ايمانيان و مقتداى مجاهدان! اين كلام عرشى شيعه است كه با ولادت با جلالت تو مى‌گويد: “فزت و رب الكعبه”.
دوشنبه 24 تير 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]

[مشاهده در: www.resalat-news.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]