واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: اعترافات جواني كه دوستش را كشت تحقيرهاي دوران كودكي به جنايتي خونين انجاميد
گروه حوادث؛ تحقيرهاي دوران كودكي سبب شد پسري جوان دوست خود را با تصوري اشتباه به قتل برساند. متهم به قتل 25 ساله كه محمود نام دارد پس از كشتن دوست و همسايه اش به نام سعيد دستگير و در دادگاه كيفري استان اصفهان محاكمه و به قصاص محكوم شد. او اكنون در شرايطي در آستانه مرگ قرار دارد كه از وقوع قتل اظهار پشيماني مي كند و خودش را قرباني تحقير و تمسخرهاي ديگران مي داند.
وقوع قتل
روز سوم فروردين ماه سال گذشته پسري جوان به نام سعيد كه در تدارك برگزاري مراسم عروسي برادرش بود از خانه خارج شد اما ديگر به منزل بازنگشت و غيبت او سبب شد خانواده اش با مراجعه به پليس آگاهي اصفهان شكايتي را مطرح كنند. پس از اعلام گزارش مفقود شدن سعيد كارآگاهان تحقيقاتي را آغاز كردند و متوجه شدند روز حادثه دوست او به نام محمود مقابل خانه اش رفته و وي را سوار خودرو خود كرده بود. افشاي اين مساله موجب شد پليس سه روز پس از ناپديد شدن پسر جوان تنها مظنون پرونده را بازداشت كند. محمود در بازجويي ها از سرنوشت دوستش اظهار بي اطلاعي كرد و گفت؛ آن روز ما به سمت يكي از روستاهاي اطراف اصفهان حركت كرديم. در بين راه من مردي مسافر را نيز سوار كردم اما او با تعارف آبميوه مسموم ما را بيهوش كرد. من و سعيد هنوز به طور كامل از حال نرفته بوديم كه دوستم با آن مرد درگير شد. پس از آن من بيهوش شدم و وقتي به خودم آمدم خبري از سعيد نبود. كارآگاهان هنگامي كه با انكارهاي اين متهم مواجه شدند اتومبيل او را بازرسي كردند. پيدا شدن لكه هاي خون در صندوق عقب و زير صندلي شاگرد و همچنين دو قبضه چاقو عرصه را بر محمود تنگ كرد و وي سرانجام جرمش را پذيرفت. وي گفت؛ از مدت ها قبل فردي به صورت تلفني برايم ايجاد مزاحمت مي كرد.او با صدايي دخترانه حرف مي زد و مرا تحقير مي كرد. رفتارهاي اين مزاحم مرا به شدت آزار مي داد. زندگي ام را تحت تاثير قرار داده بود و دچار كينه شده بودم به همين دليل وقتي حدس زدم ممكن است آن مزاحم سعيد باشد تصميم گرفتم از وي انتقام بگيرم.سعيد دوست و همسايه من بود و قرار بود برادرش دو روز بعد از آن حادثه عروسي كند. من نمي خواستم سعيد و خانواده اش از برگزاري مراسم عروسي شاد باشند چون دوستم آسايش را از من سلب كرده و اكنون زمان تلافي فرا رسيده بود. من آن روز سعيد را سوار ماشين كردم و به منطقه يي در حاشيه شهر بردم. به او آبميوه مسموم خوراندم و قصد داشتم همان جا رهايش كنم اصلاً هدفم كشتن او نبود اما پيش خودم فكر كردم ممكن است حيوانات وحشي سعيد را بخورند به همين دليل چاقويي برداشتم و چند ضربه به وي زدم. متهم به قتل ادامه داد؛ ابتدا مي خواستم جسد را دفن كنم اما بعد پشيمان شدم. جسد را در صندوق عقب ماشين انداختم و در مكاني ديگر آن را به آتش كشيدم. در طول سه روزي كه آزاد بودم خانواده سعيد بارها سراغم آمدند اما من حرفي از قتل نزدم چون دوست داشتم شاهد نگراني آنها باشم. پس از اعترافات اين متهم و صدور كيفرخواست در شعبه 17 دادگاه كيفري استان اصفهان وي تحت محاكمه قرار گرفت. محمود در حالي كه با درخواست قصاص از سوي اولياي دم مواجه شده بود بار ديگر جرمش را پذيرفت و اظهار داشت؛ بعد از قتل محمود متوجه شدم او مزاحم تلفني من نبوده است. وي درباره اينكه چرا از مزاحم تلفني اش شكايت نكرده بود، گفت؛ من هرگز كارم به دادگاه و كلانتري كشيده نشده بود و در اين مورد نيز فكر نمي كردم ممكن است دوستم را بكشم. واقعاً قصد من انجام قتل نبود. من قبلاً يك بار كه به تهران رفتم طعمه يك سارق شدم. آن فرد با آبميوه مسموم مرا بيهوش و پول هايم را سرقت كرد. آن زمان بود كه اين شگرد را ياد گرفتم و فقط مي خواستم همين كار را در مورد سعيد تكرار كنم. البته انگيزه ام فقط انتقام جويي بود و نمي خواستم دزدي انجام دهم. پس از اعترافات متهم وي به قصاص محكوم شد و قضات شعبه 28 ديوان عالي كشور اين راي را تاييد كردند.محمود ديروز طي گفت وگويي با پايگاه اطلاع رساني عبرت به توضيح درباره انگيزه خود از قتل دوست صميمي اش پرداخت و ضمن ابراز پشيماني از ارتكاب قتل گفت؛ من از بچگي تحقير مي شدم و از همان دوران گوشه گيري را آموختم. در ميان دوستانم انگشت نما بودم و بارها به خاطر مسائل مختلف از دوستان و حتي معلم مدرسه كتك خوردم و در واكنش به اين مشكلات فقط سكوت كردم. من هيچ وقت نمي توانستم كتك هاي دوران دبستان را از ياد ببرم. از همان زمان در انزوا بودم تا اينكه تلفن هاي توهين آميز و تحقيركننده مرا تحريك كرد. ديگر تحمل شنيدن صداي هيچ كس را نداشتم. هميشه فكر مي كردم آبرويم از بين رفته است. نزد خانواده و همسايه به فردي حقير تبديل شده بودم. اين متهم درباره اينكه چرا نزد روانپزشك مراجعه نكرده بود، توضيح داد؛ «پدر و مادرم خيلي اصرار كردند نزد روانپزشك بروم اما از اين مي ترسيدم كه اطرافيان به من انگ بزنند و ديوانه خطابم كنند. اگر اين كار را مي كردم ديگر نمي توانستم ازدواج كنم و كسي حاضر نمي شد با من زندگي كند.»محمود در پايان ضمن ابراز پشيماني دوباره از اولياي دم مقتول طلب بخشش كرد و مصرانه گفت خودش از مرگ سعيد عزادار است و نمي تواند كاري را كه انجام داده جبران كند اما اميدوار است او را ببخشند.
دوشنبه 24 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]