واضح آرشیو وب فارسی:ايتنا: آثار الحاق تركيه به اتحاديه اروپابر منافع ملي ايران - عبدالرضا قاسمپور
از سال 1959 زمان تشكيل جامعه اقتصادي اروپا EEC عقربه قطبنماي سياست خارجي تركيه همواره به سمت غرب در نوسان بوده است و اين در حالي است كه پاسخ اين جامعه و متعاقب آن اتحاديه اروپا منفي بوده است. گرچه تركيه در سال 1995 به عضويت موافقتنامه گمركي اتحاديه اروپا درآمد و در سال 1999 در هلسينكي نامزدي تركيه به اتحاديه اروپا را پذيرفتند ولي اين فعل و انفعالات هيچگاه باعث نشد تركها بتوانند روياي پيوستن به اتحاديه اروپا را در آستانه تعبير شدن ببينند.
مسائل و موانع فراروي تركها در زمينه پيوستن به اتحاديه اروپا به حدي انبوه، پيچيده و ساختاري هستند كه بعيد به نظر ميرسد حتي در ميانمدت، اميدي به حل و فصل آنها داشته باشند.
قبرس، مساله حقوق بشر و آزاديهاي فردي، نقض حقوق اقليتهاي قومي و نژادي بهويژه كردها، روابط با يونان و ارمنستان، ساختار قانون اساسي تركيه و نقش نظاميان در اين كشور، ساختار جمعيتي تركيه و سطح توسعه اقتصادي آن و همچنين ماهيت اسلامي جامعه تركيه از جمله عواملي هستند كه چشمانداز پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا را بيش از پيش تيره و تار مينمايد.
واقعيت اين است كه ارزيابي منافع يا مضار موضعي كه هنوز تحقق آن قطعيت نيافته و يا اينكه تحقق آن در خوشبينانهترين حالت 10 تا 15 سال زمان خواهد برد، بسيار دشوار است؛ چراكه در اين مدت بسياري از متغيرها كه ميتوانند بر تصميمگيريها و ارزيابيها تاثير بگذارند تغيير پيدا ميكنند. به ويژه اينكه به نظر ميرسد با سرعت گرفتن روند تحولات جهاني، عمر استراتژيها نيز كاهش پيدا كرده است ولي پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا از منظر منافع ملي جمهوري اسلامي ايران ميتواند امري بسيار مهم تلقي شود و تاثيرات شگرفي را بر ايران بر جاي گذارد. مرز 500 كيلومتري ايران با تركيه و در صورت الحاق اين كشور به اتحاديه اروپا همسايگي با اتحاديهاي كه 5/12 درصد از مساحت جهان، 8/9 درصد از كل جمعيت جهان و 9/3 درصد از كل درآمد جهان را به خود اختصاص خواهد داد از يك سو فرصتهاي بسياري را براي ايران به وجود خواهد آورد و از سوي ديگر تهديدهايي را نيز متوجه ايران خواهد كرد كه بهرهبرداري از فرصتها و تبديل چالشها به فرصت تنها در سايه شناخت كامل از فرآيند، درك صحيح از تحولات و مديريت منطبق بر منافع ملي ميسر است.
در داخل كشور نيز موضوع پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا در ميان سه طيف مطرح است:
طيف اول كساني هستند كه پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا را در راستاي منافع جمهوري اسلامي ايران ارزيابي ميكنند. دلايل اين عده در موافقت و همسويي با پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا را ميتوان در محورهاي زير خلاصه كرد:
1- پيوستن تركيه به عنوان يك كشور اسلامي به اتحاديه اروپا ميتواند نقش، جايگاه و نوع نگاه به اسلام را در غرب متحول سازد و باعث به وجود آمدن زمينههاي مشترك و كاهش اسلامهراسي در غرب شود.
2- عضويت تركيه در اتحاديه اروپايي ميتواند تا حدي باعث كاهش روابط استراتژيك تركيه با اسرائيل شود و از همكاريهاي گسترده نظامي و اطلاعاتي دو كشور با يكديگر بكاهد.
3- از آنجايي كه تركيه از سال 1952 عضو پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) است، پيوستن تركيه به اين اتحاديه تبعات سياسي، نظامي و امنيتي قابل ملاحظه و بيش از پيشي براي ايران به وجود نخواهد آورد.
4- از آنجايي كه يكي از شروط پيوستن هر كشور به اتحاديه اروپا بر اساس منشور كپنهاك، بهبود روابط سياسي و اقتصادي با همسايگان است، الحاق تركيه به اتحاديه اروپا ميتواند باعث بهبود مناسبات دو كشور شود.
5- با الحاق تركيه به اتحاديه اروپا رفتارهاي اين كشور منضبطتر، باثباتتر و سازمانيافتهتر ميشود و به عنوان متغيري از مواضع اتحاديه اروپا نسبت به مسائل و تحولات جهاني درميآيد.
6- روابط تركيه و آمريكا شكل جديدي به خود ميگيرد و هويت اروپايي تركيه باعث ميشود تا موضع تركيه در روابط با ايالات متحده داراي نوعي استقلال عمل و مشي شود.
7- همسايگي ايران و اتحاديه اروپا ميتواند همكاريهاي اقتصادي دو طرف را گسترش دهد و حجم مبادلات كنوني را كه حدودا 14 ميليارد دلار در سال است افزايش دهد.
از ديگر سو مخالفان پيوستن تركيه به اتحاديه اروپايي هم پيوستن تركيه را برخلاف منافع عمومي ايران ميدانند و معتقدند الحاق تركيه به اتحاديه اروپا چالشهاي زيادي را براي منافع ملي ايران در پي دارد. دلايل اين عده در مخالفت با پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا را نيز ميتوان در محورهاي زير خلاصه كرد:
1- تركيه اروپايي را ديگر نميتوان كشوري اسلامي تلقي كرد و ارزشهاي سكولار غربي بيش از پيش بر روح تركيه حاكم ميشود و تركيه اروپايي الگويي جعلي و بزكشده از اسلام مطابق با معيارهاي غربي را كه اثري منفي در جهان اسلام دارد ارائه ميدهد چنانكه جك استراو، وزير امور خارجه اسبق انگلستان يك تركيه سكولار و مرفه با جمعيت مسلمان در قلب اتحاديه اروپا را الگويي قوي و قدرتمند معرفي كرد.11)
2- پيوستن تركيه به اتحاديه اروپايي به خاطر روابط ويژه و تنگاتنگ تركيه و آمريكا بيش از پيش باعث تضعيف اين اتحاديه و بيهويتي آن در مقابل ايالات متحده ميشود زيرا از پيش تركيه و ايتاليا به عنوان قدرتهاي اصلي اين اتحاديه و لهستان و جمهوري چك به عنوان قدرتهاي درجه دو، تمايل شديد خود را به ايالات متحده به اثبات رساندهاند.
3- روابط اقتصادي دو كشور به خاطر چارچوبهاي حقوقي و اقتصادي- تجاري خاص اتحاديه اروپا بيش از پيش دچار ركود ميشود و موافقتنامههاي دوجانبه در محاق فراموشي قرار ميگيرند.
4- از بعد گردشگري و حمل و نقل نيز قوانين اتحاديه اروپا در تركيه اجرا ميشود كه اين امر نيز مشكلاتي را براي ايران در پي دارد.
5- تبليغ الگوي تركيه به عنوان دموكراسي مسلمان مرفه اروپايي نيز ميتواند نارضايتيهايي را در داخل به وجود آورد.
و در نهايت طيف سوم كساني هستند كه معتقدند يك فرآيند سياسي به خودي خود و فينفسه نميتواند فرصت يا چالشي را به وجود آورد، بلكه نحوه مديريت و درك و ارزيابي از عملكرد مديران و تصميمسازان نظام است كه ميتواند يك پديده سياسي را به فرصت يا چالش تبديل كند. از ديد اين طيف پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا در صورتي براي ايران تبديل به چالش ميشود كه:
1- روابط ايران با اتحاديه اروپا در چارچوبي معين و منطبق با منافع ملي در نيايد و مشكلات اساسي ايران و اتحاديه اروپايي حل و فصل نشود.
2- وضعيت اقتصادي كشور و اتكا به نفت به عنوان اصليترين منبع درآمد همچنان ادامه داشته باشد.
3- شعارزدگي در عرصه سياست خارجي كشور بدون توجه به هزينههاي آن براي كشور ادامه داشته باشد.
همچنين الحاق تركيه به اتحاديه اروپا در صورتي تبديل به فرصت ميشود كه:
1- روابط ايران با جامعه جهاني و اتحاديه اروپايي به صورتي نظاممند و مبتني بر منافع ملي تنظيم شود.
2- چالشهاي عمده ايران در سطح جهاني مانند پرونده هستهاي ايران، اتهام حمايت از تروريسم و مساله خاورميانه به مذاكراتي منطقي و مبتني بر سه اصل عزت، حكمت و مصلحت حل و فصل شود.
3- شعارزدگي شتابزده و چشم بستن روي برخي حقايق و واقعيتها از سياست خارجي ايران رخت بربندد.
4- تراز اقتصادي با اتحاديه اروپا كه در حال حاضر حدود منفي 11 ميليارد دلار است بهبود يابد.
در پايان ميتوان گفت كه پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا هم فرصتهايي را براي جمهوري اسلامي ايران به وجود ميآورد و هم چالشهايي را پيشروي منافع ملي جمهوري اسلامي ايران قرار ميدهد. نوع رفتار سياسي مديران ارشد و تصميمسازان نظام و همچنين درك آنان از تحولات پيشرو است كه ميتواند چالشها را به فرصت و فرصتها را به چالش تبديل كند.
* دانشجوي كارشناسيارشد علوم سياسي دانشگاه شيراز
پينوشت:
1- جك استراو، مرزهاي اروپا را گسترش دهيد، روزنامه اينترنشنال هرالد تريبيون، اول اكتبر 2005
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
دوشنبه 24 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايتنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]