واضح آرشیو وب فارسی:ايتنا: جهان - فاجعه كابل و بازگشت طالبان
جهان - فاجعه كابل و بازگشت طالبان
آرش عزيزي: بر خلاف جنگ عراق كه از همان روز اول ميشد به هزار دليل مشروع و مشخص با آن مخالفت كرد و آمريكا را براي راه انداختن آن محكوم كرد (و امروز شايد نيمي از كنگره اين كشور نيز علنا مخالف آن است)، مخالفت با حمله آمريكا به افغانستان در سال 2001 كار آساني نبود و كمتر كشوري در دنياي توسعهيافته به آن مبادرت ورزيد. در واقعه بيسابقه تروريستي چند هزار نفر را در خاك آمريكا به قتل رسانده بودند و بر طبق بسياري هنجارها، طبيعي بود كه اين كشور عاملان اين فاجعه را در كوهها و تپههاي افغانستان دنبال كند. علاوه بر آن بسياري اين حمله را عملي مثبت براي مردم افغانستان ميدانستند. در آن روزها، بسياري از مردم منطقه حمله آمريكا را پايان بدبختيهاي افغانستان و بيست و چند سال جنگ داخلي ميدانستند و وعده ميدادند كه افغانستان ظرف چند سال بهشت منطقه خواهد شد! از تصورات عوامانهاي كه ميتواند اين گمانهزنيها را ايجاد كند كه بگذريم، تحليلي پايهاي در زير چنين تصوري خوابيده بود. اينكه آمريكا در منطقه به صلح و ثبات احتياج دارد و بهخاطر منافع خودش هم كه شده، طالبان (اين شاگردان ديروز خود) را سرنگون ميكند، رژيمي متعارف به سر كار ميآورد و دموكراسي و رفاه و توسعه در افغانستان فراهم ميشود! امروز بيش از هفت سال از آغاز حمله آمريكا و استقرار حكومت «متعارف» كرزاي به ياري نيروهاي ناتو، گذشته و دقيقا نقطه مقابل تمام آن تصورات در افغانستان برقرار است. حمله آمريكا البته به ياري همراه كردن بعضي گروههاي افغانستان با خود، به دوره پنجساله حكومت وحشيانه طالبان پايان داد اما خود آغازگر دور جديدي از جنگ داخلي افغانستان (كه امروز بيش از 30سال از وقوعش ميگذرد) شد. در تمام اين هفت سال گذشته مدام از نيروهاي ناتو و آمريكا شنيدهايم كه اوضاع دارد بهتر ميشود، افغانستان رو به پيشرفت است، توسعه بالاخره انجام ميشود و در تمام اين مدت، مردم افغانستان در همان جهنم چند دهه اخير زندگي كردهاند. سادهترين امكانات بهداشتي و رفاهي موجود نيست و ترور و مرگ داستان روزمره زندگي بوده است. وقايع دوره اخير و بهخصوص فاجعه بمبگذاري در سفارت هند در كابل، كه هفته گذشته شاهدش بوديم، نشان ميدهد كه جنگ آمريكا و نيروهاي ناتو نه تنها نتوانستهاند صلح و امنيت و توسعه براي افغانستان به ارمغان بياورند، نه تنها اوضاع پيشرفتي نكرده، كه وضع به زودي بدتر هم ميشود و نيروهاي سياه طالبان در حال عروج دوبارهاند. بمبگذاري سفارت هند، كه در روز روشن و در ميان پايتخت صورت ميگيرد، چند ماه پس از نبرد ارغنداب در قندهار اتفاق ميافتد كه در آن نيروهاي طالبان به زنداني حمله كردند و چند صد نفر از ياران تروريست خود را آزاد كردند. چند ماه قبل از آن نيز شاهد سوءقصد به جان حامد كرزاي در مراسم سالگرد دولت بوديم. امروز ديگر نميتوان شك داشت كه آمريكا و ناتو پس از قريب يك دهه حضور در افغانستان نه تنها از نابودي ارتش چريكي پراكندهاي كه نه حمايت وسيع مردم و نه حمايت بسياري از گروههاي جنگسالار ديگر را با خود ندارد، برنيامدهاند كه امروز طالبان از تمام هفت سال گذشته هم قويتر است. بمبگذاري در سفارت هند نزديك به 50 نفر را در ميان يكي از مركزيترين شهرهاي پايتخت به قتل رسانده. تكليف مناطق روستايي و مناطق مركزي با پاكستان ديگر مشخص است. فاجعه كابل به روشني اعلام ميكند: طالبان بازگشتهاند. و اين واقعيت تلخ مقصري به جز ايالات متحده آمريكا ندارد. امروز ديگر بر كسي پوشيده نيست كه بنيادگرايي اسلامي، اين هيولاي كريه زمان ما، ساخته و پرداخته كسي جز خود آمريكا نبوده و نيست. و امروز گرچه آمريكا و متحدينش به جنگ با اين هيولا پرداختهاند اما هنوز سياستها و منافع آنها نيرو و تغذيه اصلي براي بنيادگرايي اسلامي و ادامه اين جنگِ جهاني خونين است. اين سوغات آمريكاييها در دوران نظم نوين جهاني و پايان جنگ سرد براي بشريت بوده است. جنگ داخلي افغانستان، و در كل نزاع جهاني دو قطب تروريستي آمريكا و بنيادگرايي، جنگي كلاسيك نيست كه دو طرف براي پيروزي در آن تلاش كنند. اين جنگ، مائدهاي آسماني براي هر دو طرف است و هر دو براي ابدي شدنش تلاش ميكنند. طالبان نيازي به پيروزي و تشكيل دولت رسمي ندارد. آنها ميدانند كه هرچقدر وحشت بيافرينند و به حضور چريكي خود ادامه دهند، در هدف اصلي خود، يعني ابدي كردن جنگ و ارتزاق از آن، موفقترند. نميتوان قبول كرد كه منافع آمريكا و حتي ساير متحدان غربي آن، از جمله كانادا كه حضوري وسيع در افغانستان دارد، نيز در پايان جنگ است. واقعيت اين است كه حضور آمريكا در منطقه خود بهترين كمك و انرژي براي بنيادگرايي اسلامي بوده. مگر سربازان و ارتش بنيادگرايي از كجا تامين ميشود؟ مگر آزمايشگاه و تغذيهگاه تمام اين نيروهاي سياه، عراق نيست؟ و مگر عراق پس از حمله آمريكا به باتلاقي كه سياهترين نيروهاي تاريخ بشر از آن بيرون ميآيند، بدل نشده؟ مردم افغانستان 30 سال است كه جنگي داخلي را تجربه ميكنند. بياغراق ميتوان گفت كه 30 ميليون جمعيت اين كشور بدترين اوضاع در بين مردم جهان را دارند. به اين كابوس بايد خاتمه داد. پايان جنگ و نابودي طالبان و كم كردن شر بنيادگرايي از سر مردم، تنها ميتواند به دست نيروهايي انجام شود كه منافع واقعيشان در اين كار باشد. نيروهايي كه مردم را براي به دست گرفتن سرنوشت خويش در دستانشان متحد كنند تا جنگسالاران و زارعان و قاچاقچيان ترياك و بنيادگرايان نابود شوند و سنگ بناي جامعهاي متعارف ريخته شود. انجام اين كار البته بدون كمك خارجي، هم از نظر نظامي و هم با كمكهاي سخاوتمندانه براي زيرساختهاي توسعه، ممكن نخواهد بود. «مردم افغانستان حق دارند و بايد پايان اين كابوس را به چشم خود ببينند.»
دوشنبه 24 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايتنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]