واضح آرشیو وب فارسی:مهر: خاستگاههاي اخلاق زيستمحيطي
خبرگزاري مهر - گروه دين و انديشه: انگيزههاي اوليه براي نضج اخلاق زيستمحيطي در اوان دهه 1970 آغاز شد و فيلسوفان كه به گروههاي زيستمحيطي علاقمند بودند و گرايش داشتند سعي كردند در زمينه اخلاق زيستمحيطي نكاتي را بسط دهند.
فضاي فكري اواخر دهه 1960 با انتشار دو مقاله علمي به سمت اين موضوع كشيده شد. لين ويات مقالهاي را در سال 1967 با عنوان " منابع تاريخي بحران زيستمحيطي ما" منتشر كرد و كارت هاردين هم "تراژدي امور مشترك" را در سال 1968 انتشار دارد. البته نبايد ناديده گرفت كه مقاله آلدو لئوپولد با عنوان " اخلاق زمين" هم در اين مسير تأثيرگذار بود. به نظر لئوپولد ريشه بحرانهاي زيست محيطي مباحث فلسفي است. هرچند كه اين مقاله در سال 1949 نگاشته شده بود در سال 1970 دست به دست ميشد و مشهور گشت.
بيشتر فعاليتهاي دانشگاهي در دهه 1970 حول و حوش فرضيه لين وايت و تراژدي امور انساني و مشترك بود. اين مباحث هم بار تاريخي داشتند و هم بار الهياتي و ديني و كمتر صبغه فلسفي داشتند. بيشتر هم و غم پژوهشگران اخلاق زيستمحيطي در دهه 1970 از جهت فلسفي آن بود كه دريابند كه اخلاق زيستمحيطي از جهت روش و موضوع و غايت به كداميك از علوم و معارف ديگر شباهت دارد.
اولين همايش فلسفي در اين باب از سوي ويليام بلك استون در دانشگاه جورجيا در سال 1972 برگزار شد. حاصل اين همايش در كتاب " فلسفه و بحران محيطزيست" آمد كه اين كتاب در سال 1974 منتشر گشت. اين در حالي بود كه در سال 1972 هم كتابي با عنوان "دير نشده است: الهيات محيط زيست" از سوي جان كوب منتشر شده بود. شايد اين آثار اولين آثار مكتوب در زمينه رويكرد فلسفي به محيط زيست باشند هرچند كه رويكردهاي آنها از بار ديني و الهياتي خالي و عاري نبودند.
در سال 1973 ريچارد روتلي فيلسوف استراليايي مقالهاي را در پانزدهمين همايش جهاني فلسفه با عنوان " آيا نيازي براي يك اخلاق زيستمحيطي جديد حس نمي شود؟" ارائه كرد و يك سال بعد جان پاسمور ديگر فيلسوف معروف استراليايي كتاب "مسئوليت انساني در قبال طبيعت" را نگاشت كه به نوعي جوابي در مقال آراي راتلي بود و در كتاب خود از اين مدعا دفاع كرد كه نيازي به خلق اخلاق زيستمحيطي موجود نيست.
بيشتر بحثهاي فلسفي با محوريت اخلاق زيستمحيطي تا اواسط دهه 1980 تحت تأثير بحث پاسمور قرار داشتند. اين در حالي بود كه در سال 1975 هم مقاله اي از هالمز رولستون منتشر شد كه " آيا اخلاق زيستمحيطي موجود است؟" نام داشت و اين مقاله هم توجهات را به خود معطوف كرد.
آرنه ناس فيلسوف نروژي و پايهگذار جريده "جستار" مقاله اي در اين جريده با عنوان " جريان زيستمحيطي عميق و طولاني" در سال 1973 منتشر كرد كه آغازگر يك جريان شد. نويسندگان مهمي در اين جريان از جمله جورج سشنز، بيل ديوال، وارويك فوكس و ماكس لوبشلاجر حضور داشتند.
در دهه 1970 نشرييه "جستار" اولين نشريه فلسفي بود كه با مضمون اخلاق محيطزيست دست به گريبان بود و اخلاق زيست محيطي را در بخش وسيعي از مفهوم خود به عنوان يك فعاليت جدي فلسفي به حساب آورد. هنگاميكه در سال 1979 اوگن هارگرو نشريه "اخلاق زيستمحيطي" را بنيان نهاد اين نام به عنوان حوزه پژوهشي هم قلمداد گشت.
پنج سال اول انتشار نشريه با بحث در باب حقوق طبيعت و نسبت اخلاق زيست محيطي با آزادي و حقوق حيوانات صرف شد. حقوق از دست رفته حيوانات و اخلاق رفاه آنها البته موضوعي جداگانه قلمداد ميشد. حقوق حيوانات از آن زمان به عنوان حوزهاي مجزا و مستقل قلمداد گشت و مجله "اخلاق و حيوانات" متكفل پي جويي آن شد.
كوپ همچنين كتابي ديگر در اوايل دهه 1980 منتشر كرد كه "آزادي حيات" نام داشت. در انتشار اين كتاب ارلز برچ هم بدو مدد رسانيد. اين كتاب رويكرد فلسفه پويشي را اتخاذ ميكرد كه بر طبق نظرات آلفرد نورث وايتهد بنا شده بود. روبين آتفيلد هك هم كتابي با عنوان "اخلاق توجهات زيستمحيطي" نگاشت و پاسخي به پاسمور داد. كتاب "اخلاق و محيط زيست" هم كه تدوين دانالد اسچير و تام آتيگ بود گزيدهاي از اين كتب و مقالات در زمينه اخلاق محيط زيست را معرفي كرده است.
در سال 1988 تحولي مهم در اين عرصه به وجود آمد و آثاري چون: احترام به طبيعت"( پائول تيلور) ، اخلاق زيست محيطي ( هلمز رولستون) ، اقتصاد زمين ( مارك ساگوف) و... تأثير بسزايي بر ادبيات اين عرصه گذاشتند.
دهه 1990 هم با تأسيس انجمن بين المللي اخلاق زيست محطي آغاز شد و تأسيس آن محصول تلاش لورا وسترا و هولمز رولستون بود. از آن زمان نشستهاي زيادي در اين باب تشكيل شده اند. مي توان گفت كه اخلاق زيست محيطي هم اكنون با اين تلاش به عنوان يكي از مهمترين حوزه هاي اخلاق كاربردي مطرح است.
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]