واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: معرفي و آشنايي اجمالي با اثر جاودانه نهجالبلاغه
گروه خبرنگاران افتخاري / نجيبه خروشي : نهجالبلاغه اين اثر جاودانه، برگرفته از بيانات و انوار گهربار اميرالمؤمنين حضرت على(ع) آن بزرگ مرد تاريخ است كه هيچگاه غبار زمان پرده كهنگى و فراموشى بر سيماى پرفروغ او نيفكنده و از جلوه و شكوه او نكاسته و تقوا و عدالت و جهاد و ديگر صفات برجسته او را از ياد نبرده، و در برابر عظمت دانش و حكمت او سر تعظيم فرود آورده، و از مرز تعصب و فرقهگرايى در گذشته، تا بدانجا كه دوست و دشمن زبان به ستايش او گشوده و به تاليف كتب و سرايش اشعار پرداخته و با زبان انديشه و سوز و دل فضيلت او را بيان كردهاند.
نهجالبلاغه در مسائل اعتقادي به آفرينش جهان و انسان و جانوران، هدفدار بودن خلقت انسان، معرفت حق تعالي وحدت حق تعالي، هدف فرستادن پيامبران، هدف بعثت پيامبر اكرم(ص)، استمرار رسالت با قرآن و عترت و فرجام و رستاخيز، پرداخته است.
امام علي(ع) در نهجالبلاغه، به مسائل اقتصادي نيز پرداخته است و مسؤليت انسان را نسبت به سرزمينها و چهار پايان و ارج نهادن به كار و تلاش انسان و بهره مندي از حاصل دسترنج خويش و ضرورت آباداني سرزمينها و ذخيرهسازي ثروت و توصيههايي مربوط به بيتالمال و عدالت اجتماعي و فقر زدايي و رهنمودهاي اخلاقي به ثروتمندان و برنامههاي اقتصادي و وظايف فردي نيازمندان و وظايف دولت و جامعه را بيان كرده است.
بخش ديگري از فرمايشات امام علي (ع) به مسائل سياسي و حكومتي اختصاص دارد. امام (ع) در اين ساحت، به وظايف كارگزاران و استانداران، نويسندگان، ارتش و نيروها و سران نظامي، روشهاي دريافت ماليات و اصول كشورداري پرداخته است. ساحت ديگر نهجالبلاغه، مسائل اخلاقي و تربيتي است. كه امام (ع) بر مبناي جهانبيني توحيدي، آنرا استوار ساخته است. اخلاق فردي در نهجالبلاغه، دانش اندوزي توأم با عمل، بي اعتنايي به زخارف دنيوي، آزادگي و ظلم ستيزي، نظم و حسابرسي در امور را تبيين نموده است و اخلاق اجتماعي نيز به خوش خلقي و انسان دوستي، انصاف ورزي با مردم و مانند اينها اشاره كرده است.
مسائل عبادي و معنوي مانند سيماي عابدان شب زندهدار، انگيزههاي گوناگون در عبادت، حالات و مقامات عابدان و تأثير عبادت در زوال گناه نيز در نهجالبلاغه مورد توجه جدي قرار گرفته است. رويكرد علي(ع) در سراسر سخنانش بر مبناي عدالت است؛ همانگونه كه فرمود: عدالت، زندگي است. علي (ع) از آن بسيار افرادي نبود كه در سخن، از حق دم ميزنند، ولي در عمل از آن سرميپيچند؛ زيرا حق، در مقام سخن گستردهترين پهنا را داراست ولي در مقام اجرا و عمل بدان، در تنگنايي بيمانند است؛ يعني در مقام سخن، به آساني ميتوان حق و عدل را ستود و از آن دم زد، ولي عمل كردن بدان، بسيار دشوار و مشكل است. اما علي(ع) در برابر ستمكاران چونان تندري ميغرّد و براي مظلومان پناهي استوار و اميدبخش است.
علي(ع) حريم مقدّس عدالت است و با انسانيتي والا و شمشير و قلم، حريم آن را پاس ميدارد. سرزمينهايي را كه ستم بر آنها غلبه يافته و مكانهايي كه كابوس فقر بر آنها چيره شده است، چه كسي ميتواند نجات دهد جز نهجالبلاغه كه برنامهي حاكميتي عادل است كه بنياد ستم را در هر مكان و زمان، از ريشه برميآورد. جاذبه نهجالبلاغه نهجالبلاغه مرهمي است بر دردهاي جانكاه بشريت.
نهجالبلاغه داروي موثر براي تلطيف روح انسانها و مبارزه با خوشونتها. نهجالبلاغه درختي است بيخزان كه بر شاخسار آن هرگونه ميوهاي در هر وقت و زمان وجود دارد. نهجالبلاغه اثري است به درخشندگي آفتاب، به لطافت گل، به قاطعيت صاعقه، به غرش طوفان و برق، به تحرك امواج، و به بلندي ستارگان دور دست بر اوج آسمانها! سخن از نهجالبلاغه و برتري آن، پس از قرآن و سخنان پيامبر (ص)؛ بر ساير گفتهها و انديشهها، سخني است در رديف توضيح واضحات، و موضوعي است كه هيچ محقق اسلامي و غير اسلامي، در شرايط كنوني خود را نيازمند به بحث پيرامون آن نميبيند.
كلمات اميرالمؤمنين ـ عليهالسّلام ـ از قديمترين ايام با دو امتياز همراه بوده است و با اين دو امتياز شناخته ميشده است: يكي فصاحت و بلاغت، و ديگر چند جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بعدي بودن. هر يك از اين دو امتياز به تنهايي كافي است كه به كلمات علي ـ عليه السّلام ـ ارزش فراوان بدهد، ولي توأم شدن اين دو با يكديگر يعني اين كه سخني در مسيرها و ميدانهاي مختلف و احيانا متضاد رفته و در عين حال كمال فصاحت و بلاغت خود را در همه آنها حفظ كرده باشد، سخن علي ـ عليه السّلام ـ در حد وسط كلام مخلوق و كلام خالق قرار گرفته است و دربارهاش گفتهاند: «فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق».
كشش و جاذبه نيرومند خطبهها، نامهها، كلمات قصار علي ـ عليه السّلام ـ در نهجالبلاغه كاملاً محسوس و قابل لمس است. مهم اين است كه بدانيم چرا و به چه دليل نهجالبلاغه چنين كششي را دارد كه ارواح قلوب را به تسخير خود در ميآورد، تا آنجا كه آشنائي با اين كتاب مسير فكر و زندگي جمعي را دگرگون ساخته و فصل نويني از حيات و زندگي آميخته با آگاهي وسيع و احساس مسؤليت، و جذبه لطيف عرفاني براي آنها فراهم ساخته است. اين جاذبه دلايل زندهاي دارد كه مهمترين آنها عبارت است از: 1ـ در نهجالبلاغه همه جا سخن از همدردي با طبقات محروم و ستمديده انسانها است، همه جا سخن از مبارزه با ظلم و بيعدالتي و بيدادگريهاي استثمارگران و طاغوتها است.
2ـ نهجالبلاغه همه جا در مسير آزادي انسانها از زنجير اسارت هوي و هوسهاي سركشي كه او را به ذلت و بدبختي ميكشاند، از زنجير اسارت ستمگران خود كامه، و طبقات مرفه پرتوقع، از زنجير اسارت جهل و بيخبري، گام بر ميدارد، و از هر فرصتي براي اين هدف استفاده ميكند، و هشدار ميدهد كه
هر جا نعمتهاي فراواني رويهم انباشته است حقوق از دست رفتهاي در كنار آن به چشم ميخورد. هشدار ميدهد كه در باز گرداندن روح آزادي و مساوات و عدالت كمترين انعطافي نشان نخواهد داد، بلكه اصولاً مقام والاي حكومت را در درجه اوّل براي همين پذيرفته است، و آن كس كه گمان ميبرد علي ـ عليه السّلام ـ روي اين موضوع معاملهاي خواهد كرد سخت در اشتباه است و علي ـ عليه السّلام ـ را نشناخته است.
3ـ جذبههاي عرفاني نهجالبلاغه چنان است كه ارواح تشنه را بازلال خود آنچنان سيراب و مست ميكند كه نشئه شراب طهورش از تمام ذرات وجود آدمي آشكار ميگردد. 4ـ يكي ديگر از جاذبههاي نيرومند نهجالبلاغه آن است كه در هر ميداني گام مينهد چنان حق سخن را ادا ميكند و دقايق را موبه مو شرح ميدهد كه گوئي گوينده اين سخن تمامي عمر را بحث و بررسي روي همين موضوع داشته و نه غير از آن. بهراستي اين صحنههاي مختلف نهجالبلاغه كه هر كدام در نوع خود كم ـ نظير يا بينظير است از اعجاب انگيزترين ويژگيهاي اين كتاب بزرگ محسوب ميشود.
مهجوريت نهج البلاغه و انس و بهرهمندي از آن يكي از مسايل دردناك كه هرگز نميتوان انكار نمود، مسئله مهجوريت نهج البلاغه در ميان امت اسلامي و حتي شيعيان آن حضرت است، گر چه به بركت نظام اسلامي نهج البلاغه نيز همانند بسياري از معارف مهجور الهي به تدريج از مهجوريت رهايي يافته، اما اين واقعيت تلخ هرگز قابل انكار نيست كه نهجالبلاغه مهجور است همانطور كه اميرمؤمنان، مظلوم بلكه مهجور بود.
بدون ترديد داشتن تعهد و احساس نياز دردمندانه براي كار، برخورداري از اخلاص و نيت پاك، توكل همه جانبه به خدا، ايمان داشتن به هدف، دارا بودن پشتكار و شكيبايي و بردباري در جريان كار، انسان را وادار ميكند كه به دنبال پيدا كردن راههاي هدايت و نجات و رسيدن به كمال و عزت باشد، در اين راستا غنيترين گنجينه الهي و آسماني قرآن مجيد است كه بعد از قرآن نهج البلاغه كه مفسر و متمّم قرآن بوده و به عنوان اخ القرآن شهرت گرفته، بهترين استفادهها و بهرهمندي از معارف نهج البلاغه را ميتوان برد.
********************************************************************
پي نوشتها: [1]. كتابنامه نهجالبلاغه: رضا استادى، البته اين كتاب در سال 1395 به چاپ رسيده است و در طول بيست سال پس از آن قطعا شروح و ترجمه هاى زيادى تاليف شده است . در اين زمينه بنياد نهج البلاغه اثرى تدوين كرده استبنام كتابشناسى امير المؤمنين (ع) و نهج البلاغه كه در آن به كليه ترجمهها و شروح و در مورد نهج البلاغه نيز اشاره شده است . [2]. نگاه كنيد به فهرستهاى ابى العباس نجاشى متوفاى 450 و فهرست شيخ منتجب الدين متوفاى 585 . [3]. علامه اميني،الغدير4/193، دارالكتب الاسلاميه . [4].الغدير: 4/195 ، همان . [5]. داود الهامي- دنياي نهج البلاغه، ص 187، موسسه امام صادق(ع)، قم. [6]. شرح نهجالبلاغه، ابن ابى الحديد، مقدمه ابوالفضل ابراهيم بر شرح نهجالبلاغه ابن ابى الحديد ص 7 ، دار الاضواء بيروت. [7]. نهج البلاغه، خطبهي 1و 165 و 185. [8]. همان، خطبهي 186. [9]. همان، خطبهي 152، 45. [10]. همان، خطبهي 144 و 1. [11]. همان، خطبهي 1. [12]. همان، خطبهي 198 و 152 و 97. [13]. همان، خطبهي 132، حكمت 456 و 44 و خطبهي 222. [14]. همان، خطبهي 167. [15]. همان، خطبهي 160. [16]. همان، نامهي 53. [17]. همان، حكمت 123 و خطبهي 183. [18]. همان، نامهي 53 و 40 و 67 و حكمت 229 و 68 و 390 و 366 و 140 و 141 و 328 و 230 و 93، خطبهي 15 و 127 و 205 و 224. [19]. نهج البلاغه، نامهي 53 و 45 و 5 و 18 و 19 و 20 و 27 و 40 و 43 و 71 و 8 و 14 و 12 و 11 و 16 و 50 و 60 و 25 و 26 و 51 و 77. [20]. همان، خطبهي 192 و 110 و 230 و 53 و 47 و نامهي 31 و 47 و 53؛ حكمت 147و 439. [21]. همان، خطبهي 222 و 193 و 220 و 230 و 199 و 192، حكمت 290 و 237، نامهي 45. [22]. غررالحكم و دررالكلم. [23]. شرح غرر الحكم، ج 6، ص 62. [24]. نهج البلاغه، خطبهي 216. [25]. فؤاد جرداق لبناني، صوت العداله الانسانيه، ج 5، ص 1210، به نقل از الحياه، ج 5، ص 252. [26]. علامه شهيد مطهري، فصلنامه نهج البلاغه ش1. [27] . نامه به عثمان بن حنيف. [28] . خطبه شقشقيه. [29] . شهيد مطهري، مرتضي، سيري در نهج البلاغه، صفحه 9، انتشارات صدرا قم، چاپ 2، 1354.
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]