واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: /گزارش رويتراز قربانيان حملات شيميايي عراق عليه ايران/ صدام و "علي شيميايي" تنها متهمان حمله با گازهاي سمي نيستند؛ غربيها كمكشان كردند
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: سياسي خارجي - ايران در جهان
"20 سال پس از حملات عراق با گازهاي سمي عليه ايران كه مورد بياعتنايي قدرتهاي جهاني كه آن زمان حامي صدام بودند، قرار گرفت، در كوهستانهاي دور افتاده كردستان هنوز هم روستاييان ايراني گرفتار چشمها و ريههاي آسيب ديدهاند."
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، خبرگزاري رويتر در گزارشي با اشاره به اين مطلب نوشت: اين تزوير هم چنان مايع رنج جمهوري اسلامي است كه از سوي غرب به دنبال كردن تسليحات هستهيي متهم شده است.
ساعت چهار بعد از ظهر هفدهم مارس 1988 بود كه هواپيماهاي عراقي هشت بمب محتوي گاز خردل را بر فراز خانههاي سنگي و چوبي "نودشه" كه در آغوش دره سبز نعلي شكلي در نزديكي مرز جاخوش كرده بودند، فروريخت.
دارا مشكاتي كه آن زمان 10 ساله بود ميگويد: آن گاز را ديدم و بوي هلو را احساس كردم و بعد چشمانم بسته شد و نتوانستم چيزي را ببينم؛ دو ماه تمام نابينا شدم.
بازرسان سازمان ملل گفتند كه در اين حمله كه تحتالشعاع حمله شيميايي صدام در روز قبل قرار گرفت كه 5000 كشته در ميان كردهاي حلبچه در 25 كيلومتري مرز غرب ايران بر جاي گذاشت، 13 تن كشته و بيش از 100 تن زخمي شدند.
در آن زمان هيچ جاده آسفالت شدهاي نودشه را به پاوه كه نزديكترين شهر كوچك بود متصل نميكرد و بنابراين قربانيان مجبور شدند راه پنج ساعته پرفراز و نشيبي را در طول مسيري آلوده در كوهستان طي كنند.
مشكاتي مردي رنگ پريده با چشماني ضعيف، بينايياش را به دست آورد و آن اندازه بهبود يافت كه بتواند در دفتر حسابرسي يك شركت كار كند اما همچنان از مشكلات رواني رنج ميبرد.
او گلايه ميكند كه "هيچكس از ليوانهاي من آب نميخورد و مردم فكر ميكنند من مشكلي دارم".
رحيم مغروضي، 52 ساله كه يك ماسك جراحي به صورت دارد اين طور گفت: ما براي كمك به زخميها رفتيم، نميدانستيم كه حملات شيميايي صورت گرفه است؛ پوست من سرخ شده بود؛ سعي كرديم چشمانمان را با آب بشوييم؛ هنوز هم نميتوانم به درستي نفس بكشم و كار كنم.
مغروضي مانند بسياري ديگر از ساكنان اين روستاي 5000 نفري در انتظار روزي است كه مقامات عراقي حكم اعدام علي حسن المجيد، از مقامات عالي رتبه صدام كه سال گذشته به دليل نقش وي در درگيريهاي خونين عليه كردهاي عراقي در دهه هشتاد صادر شد را اجرا كنند.
مغروضي با اشاره به نام مستعار المجيد گفت: "علي شيميايي" مسوول چيزي است كه به سر من آمد.
رحيم ادامه داد: اميدوارم كه اعدام شود.
المجيد در زندان آمريكا در عراق در انتظار مرگ به سر ميبرد و سرنوشت او به اختلاف ميان دولت عراق و شوراي رياست جمهوري درباره به پايان رساندن احكام اعدام گروهانش گره خورده است.
صدام خود در سال 2006 با ايراد اتهاماتي اندك درباره اقدامات دولتش عليه كردهاي عراق و ايران كه بسياري از ايرانيها آن را فرصتي از دست رفته ميبينند، اعدام شد.
شهريار خاطري يك دكتر 37 ساله ايراني كه يك گروه حمايت از نجات يافتگان نظير خودش از حملات شيميايي عراق را اداره ميكند نيز گفت: خوشحاليم كه صدام محاكمه شد اما ناراحتيم كه هرگز براي آنچه عليه مردم ايران و كردهاي عراق در استفاده از تسليحات شيميايي مرتكب شد، تحت محاكمه قرار نگرفت.
خاطري به رويتر گفت: هيچ فرصتي براي حرف زدن از اين بيرحميها وجود ندارد؛ در مورد "علي شيميايي" هم همين طور است؛ آنها بايد در يك دادگاه كيفري بينالمللي محاكمه ميشدند.
او افزود كه دولت دست كم نام 55 هزار بازمانده از حملات شيميايي را ثبت كرده است كه 7000 تن از آنها غير نظامياند؛ اما رقم واقعي بالاتر است، زيرا بسياري از آنهايي كه در معرض سطوح پايين گاز خردل قرار گرفتند سالها بعد نشانههاي بيماريشان بروز كرد.
عراق در طول جنگ با ايران بارها از گازهاي خردل و اعصاب استفاده كرد و بخشي از دليل آن مقابله با موج حملات انساني بسيجيهاي ايران بود كه اغلب داوطلبان جواني بودند كه براي گذاشتن از جانشان براي ايران و انقلاب اسلامي آيت الله روح الله خميني (ره) آماده بودند.
علي جلالي در سال 1987، 20 ساله بود و در نزديكي مريوان در بسيج خدمت ميكرد و اين مصادف با زماني بود كه يك موشك عراقي محتوي گاز خردل نزديكي چادرش به زمين اصابت كرد و به كشتن بيشتر همرزمانش منجر شد.
او ميگويد: فكر ميكردم كه خودم هم مردهام.
جلالي كه همراه با سرفههاي گوش خراش صحبت ميكند شايد زندگياش را مديون دكترهاي ژاپني باشد كه چندي بعد به مدت بيش از چهار ماه در توكيو به مداواي چشم، پوست و ريههاي او پرداختند.
وي كه قبل از حملات ازدواج كرده بود و يك فرزند داشت، ديگر نميتواند بچهدار شود اما از خدمتي كه انجام داد پشيمان نيست و ميگويد: من خودم راهم را انتخاب كرده بودم؛ بايد وظيفهام را در برابر كشورم ادا ميكردم؛ گاز خردل معمولا مشكلات تنفسي و التهاب عود كننده ريه، ضايعات چشمي كه ميتواند به نابينايي منجر شود و آثار التهاب و زخم همراه با خارش را سسب ميشود.
فيك فلاحي مردي 50 ساله كه صورتش پوشيده از محاسن است و عينكي به چشم دارد در اتاق پذيرايي خالي خانهاش به همراه يك كپسول اكسيژن و انبوهي از بطريهاي دارو، كپسول و قرص نشسته است.
وي به بازديدكنندگان تور از مناطقي كه بمباران شيميايي شده بود، گفت: مثل موشهاي آزمايشگاهي شدهايم؛ هيچ دارويي برايمان تاثيري ندارد.
فلاحي كه پدر چهار فرزند است قادر به كار كردن نيست و ميگويد كه آن حمله شيميايي زندگياش را نابود كرده است.
او گفت: شبها نميتوانم بخوابم؛ زندگي ندارم؛ زندگي اجتماعي ندارم و هميشه در خانه هستم.
به گفته حميد سهرابپور، متخصص سينه كه مسووليت پاسخگويي پزشكي به حملات شيميايي در دوران جنگ را به عهده داشت ميگويد كه براي تاثيراتي كه ريهها دريافت كردهاند هيچ درماني وجود ندارد.
وي گفت: به محض آن كه مشخص شد دليل نشانههاي مرموز قربانيان، گاز خردل بوده است، ايران فورا تيمهاي پزشكي بيمارستان صحرايي و لباسهاي محافظ را ارسال كرد.
او ادامه داد: بدترين تجربه به دو ماه اول مربوط ميشود، انبوهي از بيماران مراجعه ميكردند و نااميد ميرفتند؛ زيرا ما نميدانستيم چطور با اين مشكل برخورد كنيم.
سهرابپور و تعداد زيادي از بازماندگان اصرار دارند كه صدام و "علي شيميايي" تنها متهمان در حملات با گازهاي سمي نيستند و به مداركي درباره كمك شركتهاي آلماني و ديگر شركتهاي خارجي به عراق براي توسعه زرادخانه شيميايياش اشاره ميكنند.
خاطري كه مسووليت اين تور را بر عهده داشت گفت: گزارشات مختلف كارشناسان سازمان استفاده رژيم صدام از گازهاي اعصاب و خردل را تاييد كرد ولي متاسفانه جامعه بينالمللي هيچ واكنشي نشان نداد.
انتهاي پيام
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]