محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840673867
سر مقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سر مقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران -خبرگزاري ايسكانيوز:روزنامه هاي اصلاحاتي امروز در سرمقاله هاي خود به مطالب متنوعي از جمله بازگشت كروبي از عربستان ،سخنان وزير راه ترابري دولت خاتمي و تغيير كابينه در دولت اشاره كرده اند و در اين ميان روزنامه هاي جناح راست نيز به راهكارهاي تقويت مردم سالاري ديني اشاره كرده اند .
به گزارش روز يكشنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز"در اين سرمقاله ها مي خوانيم:
**آفتاب يزد:جسارت جوجه كمونيستها يا كوتاهي ايران!؟
روزنامه آفتاب يزد امروز در سرمقاله خود به رفتار هاي ضد اخلاقي چين و روسيه مي پردازد و مي نويسد:
انتقاد از رفتار اين دو شير كاغذي در عرصه بينالمللي، محدود به طيف خاصي از سياستمداران ايراني نبوده است و هشدارهاي اصلاحطلبان نسبت به رفتار اين دو كشور، شباهت بسيار به دغدغههايي دارد كه توسط گروهي از سياستمداران اصولگرا مطرح ميشود. از سوي ديگر، واكنش مسئولان ديپلماسي خارجي در دولت نهم در برابر اين هشدارها نيز تقريباً ثابت و مشابه بوده است. اين گروه از سياستمداران با نفوذ ايراني، كه خود را مبتكر سياست نگاه به شرق ميدانستند، هنوز هم حاضر نشدهاند به دقيق نبودن استراتژي خارجي خود، اعتراف نمايند. مسئولان دولت نهم، موضوع هستهاي ايران را درصدر همه فعاليتهاي سياسي و تبليغي خود قرار دادهاند و حتي كوچكترين اظهارنظر مثبت يك مقام خارجي در به رسميت شناختن اين حق را غنيمت ميشمارند. در مقابل، هر گام و كلام امريكا و انگليس كه نوعي تعرض به اين حق تلقي شود، واكنش شديد و به حق سران دولت نهم را به دنبال دارد. اما ظاهراً روسيه و چين، تاكنون از اين شانس برخوردار بودهاند كه همراهي آنها با امريكا و انگليس، واكنش چندان جدي مقامات دولتي ايران را به دنبال نداشته باشد. گروهي از كارگزاران دولت نهم، در سه سال اخير معمولاً گـام اول روسيـه و چيـن يعنـي راي مثبـت به قطعنامههاي ضد ايراني شوراي امنيت را ناديده گرفته اند و پس از آن به اين اظهار نظر عجيب پرداختهاند كه
دو روز قبل روسيه و چين به طور همزمان قطعنامه پيشنهادي امريكا و انگليس براي تحريم مقامات زيمبابوه را كردند. اين مقاله فعلا در مقام ارزيابي مباني سيـاسـي و انسـاني در تصميم اخير چين و روسيه نيست، اما آنچه كه نمايندگان اين دو كشور در بيان دلايل استفاده از حق بيان كردهاند ميتواند تفسير دقيقي بر راي مثبت آنها به سه قطعنامه ضدايراني شوراي امنيت باشد. ديروز نمايندگان چين و روسيه در شوراي امنيت اعلام كردند ! البته همين استدلال هم، داراي اشكالات فراوان است . اما اگر استدلال اين دو مـدعي ابرقدرتي درست باشد، پس راي مثبت آنها به قـطعنـامـههـاي ضدايراني، مهر تاييدي بر ادعاهاي امريكاو اسرائيل است و نشان مي دهد كه چينيهاي شكستني و روسهاي جاسوس زاده نيز مانند اربابان امريكايي و انگليسي خود، برنامه هستهاي ايران را تهديدي براي امنيت و صلح جهاني مي دانند. آنها بر همين اساس، نه تنها قطعنامههاي پيشنهادي امريكا و انگليس را وتو نكردند بلكه حتي راي ممتنع به اين قطعنامه را نيز از كشورمان دريغ داشتهاند تا امريكا بتواند برجهاني بودن نگرانيها از برنامه هستهاي ايران، پافشاري نمايد!
استدلال ديگر روسيه و چين براي وتوي قطعنامه اخير آن بوده است كه در اوج مذاكرات پيرامون بحران زيمبابوه، صدور قـطعنامه شوراي امنيت روند مذاكرات را تخريب ميكند. در حالي كه همين دو كشور در بهترين شرايط مذاكرات با ايران، به قطعنامههاي ضد ايراني راي مثبت داده اند.
قبل از وتوي اخير، چين و روسيه در ژانويه 2007 نيز، با استفاده از حـق وتـو جلوي تصويب قطعنامه در شوراي امنيت برعليه خشونت و شكنجه در ميانمار را گرفتند. در حالي كه قبل از آن وتو، به يك قطعنامه ضد ايراني راي مثبت دادند و در فاصله آن تا ي دو شب قبل نيز، دوبار براي تصويب قطعنامههاي شوراي امنيت عليه ايران با امريكا همكاري كردند..
متاسفانه امروزه تنها چين و روسيه نيستند كه از اين رفتار و گفتار مسئولان ايراني سوءاستفاده ميكنند. بلكه كشورهايي مانند هند نيز مطمئن شدهاند كه هيچ چيز– حتي آراي متعدد ضـد ايـرانـي در مجامع جهاني– مانع گسترش روابط آنها با ايران و بهرهمندي از اين خوان گسترده، نخواهد بود. در جلسه اخيـر شوراي امنيت، كشور آفريقاي جنوبي هم به قطعنامه امريكايي– انگليسي، راي منفي داد درحالي كه همين كشور در هنگام بررسي قطعنامههاي 1737، 1747 اين فرصت را براي امريكا فراهم نمود كه از لذت قطعنامه عليه ايران بهرهمند شود. راي وتوي اخير چين و روسيه و استدلال آنها براي ايـن راي، تاكيد غيرمستقيم– و شايد مستقيم– بر خطرناك دانستن برنامه هستهاي ايران براي امنيت و صلح جهاني است.
**اعتماد ملي :بازگشت دبيركل حزب اعتماد ملي از سفر رسمي عربستان
روزنامه اعتماد ملي امروز در سرمقاله خود خبراز بازگشت دبير كل اعتماد ملي ،كروبي داد و نوشت:
مهدي كروبي، دبيركل حزب اعتماد ملي كه به همراه يك هيات بلندپايه حزبي با دعوت رسمي رئيس مجلس عربستان به آن كشور سفر كرده بود، امروز به ايران بازگشت. اينكه كروبي در جمهوري اسلامي ايران هيچگونه سمت رسمي دولتي ندارد و با اين وجود در اين سطح از سوي كشورهاي دوست مورد دعوت قرار ميگيرد حائز اهميت فراوان است. پيش از اين مهدي كروبي از سوي كشورهايي مانند چين، امارات و كويت نيز دعوتهاي مشابهي داشته است. همچنين سفراي كشورهاي اروپايي و غيراروپايي مانند انگلستان، آلمان و پاكستان ديدارهايي با وي داشتهاند كه در مجموع بيانگر جايگاه رفيع حزب اعتماد ملي و دبيركل آن در نگاه سياستورزان جهان است.
دبيركل حزب اعتماد ملي با ابراز خرسندي از نتايج ديدار اخيرش با وزير كشور عربستان، اين ديدار را در حل مشكلات زائران و مسائل مربوط به دو كشور مثبت ارزيابي كرد. كروبي همچنين اين مساله را كه رئيس مجلس شوراي اسلامي عربستان شيخصالحبن عبدالله كه در عين حال امامجمعه مسجدالحرام در مكه معظمه نيز است، در خطبههاي نماز جمعه بر مقام شامخ اهل بيت رسول خدا(ص) تصريح و تاكيد ورزيدهاند، موجب خوشحالي و نشانه دوستي دو كشور ايران و عربستان توصيف نمود. همچنين كروبي تاكيد نمود كه ديدارهاي مكرر شخصيتهاي ايران مانند رئيس مجمع تشخيص مصلحت با مقامات عربستاني موجب حل مشكلات مسلمانان و جهان اسلام خواهد شد. وي تصريح نمود منافع ملي دو كشور ايران و عربستان اقتضا ميكند در حل مشكلات كشورهايي همچون لبنان، عراق، فلسطين و افغانستان تشريك مساعي نموده و زمينه دامن زدن به مسائل فرقهاي و اختلاف شيعه و سني را از بين ببرند. در ديدارهاي جداگانهاي كه كروبي با وزير كشور و رئيس مجلس عربستان داشت هر كدام از آنان نيز با بيانات مشابهي بر دوستي دو كشور و ضرورت پرهيز از تفرقه تاكيد ورزيدند. ما اين نوع سفرها و نشستها را نشانه تفاهم و دوستي تلقي نموده و از درگاه صاحبخانه كعبه مسألت مينماييم كه هرچه بيشتر بر ميزان محبتها بيفزايد.
**رسالت :برنامه محوري تقويت مردمسالارى ديني
روزنامه رسالت امروز در سرمقاله خود راهكارهايي را براي تقويت مردمسالاري ديني ارائه داد و نوشت:
يك عكس فورى از آغاز غير رسمى رقابتهاى انتخاباتى براى رياست جمهورى آينده در چند ماه اخير نشان مى دهد تلاشها و اقدامات برخى جريانات سياسى بيش از برنامه محورى بر شخصيت مدارى تكيه دارد. اين آسيب در دهه گذشته همواره رقابتهاى سياسى در ايران را تهديد كرده و در برهه هايى نيز توانسته بر سرنوشت انتخاباتهاى مختلف تاثير بگذارد.
روساى دو دولت سازندگى و اصلاحات، رهبرى جريانات رقيب دولت نهم را در دست گرفته اند و با توسل به ويژگى هاى شخصيتى خود خواسته يا ناخواسته فرهنگ سياسى مردم ايران را آبستن تصميم گيرى هاى احساسى مى كنند.
تجربه كشورهاى مردمسالار نشان داده است كه با رشد عقلانى جوامع، رفتار انتخاباتى شهروندان به گزينشهاى غير احساسى و برنامه محور متمايل مى شود و روز به روز بر حجم آراء خاكسترى و كسانى كه تا روز آخر تصميم نمى گيرند، افزوده مى شود. اين موضوع سبب مى شود كه آراء مردم به طور مستقيم بر كيفيت مادى و معنوى زندگى آنها تاثير بگذارد و مشاركت عمومى را در سياستگذارى ها تعميق نمايد.
مردمسالارى دينى الگوى دقيقى از يك دموكراسى كيفى است كه در سايه دين مدارى به مشاركت سياسى عموم مردم، اعم از اكثريت و اقليت رنگ واقعيت مى زند و ابهامات بى پاسخ دموكراسى هاى ليبرال را برطرف مى كند. اين الگو به طور طبيعى در صدد افزايش تاثير آراء مردم مسلمان بر حيات سياسي، اقتصادى و فرهنگى جامعه است.
نخبگان سياسى بايد بسترهاى مشاركت عمومى را به طور كامل فراهم كنند و مانع از مشكلات ساختارى و كاركردى در مسير مردمسالارى دينى شوند. يكى از اقداماتى كه اليت سياسى در ايران مى توانند براى خدمت به فرهنگ سياسى كشور و افزايش كيفيت مردمسالارى دينى انجام دهند هنجار سازى هاى درونى و ايستاربندى هاى اجتماعى حول برنامه محورى در انتخابات مختلف اعم از رياست جمهوري، مجلس و شوراها است كه در نهايت به رفتارهاى انتخاباتى عقلانى شهروندان منجر مى شود.
متاسفانه تحركات جريانات رقيب دولت نهم در ماههاى گذشته و آغاز ماراتن غير رسمى رقابتهاى انتخاباتى براى رياست جمهورى آينده، به خصوص از جانب دوم خردادى ها حاكى از آن است كه جريانات رقيب به بهانه پيروزى در انتخابات آينده، رسالت كليدى خود در تقويت مردمسالارى دينى را فراموش كرده اند و عمده نگاه شان را به پيروزى در انتخابات آينده با توسل به منابع شخصيتى افرادى خاص معطوف كرده اند.
اين رهيافت تاكتيكى براى انتخابات آينده اگر چه در ظاهر بى نقص است اما از هم اينك شكست محتومى به انتظار آن نشسته است.
تجربه انتخابات مجلس هشتم نشان داد كه با رشد عقلانيت سياسى در رفتار انتخاباتى مردم ايران و گرايش عمومى به برنامه هاى منقح و شفاف اصولگرايان جريانات سياسى كه مى خواهند با سرمايه گذارى بر نيمكره راست مغز راى دهندگان در انتخابات پيروز شوند سخت در اشتباهند.
**كارگزاران: در پي خوديتر
روزنامه كارگزاران امروز به قلم وزير راه وترابري دولت خاتمي مي نويسد:
تغيير در پي وزرا در دولت نهم نوعي فرافكني براي بر عهده نگرفتن تقصيرها و پذيرش اشتباهات خودمان در سياستگذاريهاي كلان اقتصادي است. جابهجايي 10 وزير هيات دولت در كمتر از سه سال، در طول 30 سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي بيسابقه است. دولت بايد بپذيرد كه مشكلات عظيمي مانند تورم افسارگسيخته، افزايش بيسابقه قيمت مسكن، كسادي بازار سرمايه، كاهش نرخ رشد توليد ناخالص داخلي، ناكارآمدي تيم بانكي به عنوان قلب تپنده اقتصاد كشور و بسياري ديگر، ناشي از اتخاذ سياستهاي غيركارشناسانه در مسائل كلان است. در اين ميان اگرچه عملكرد برخي وزارتخانهها در پيدايش اين مشكلات دخيل است اما مشكل اصلي، سياستهاي غيركارشناسي و توجه نكردن به نظرات كارشناسان در حوزههاي كلان است. بديهي است كه در چنين شرايطي، تغيير پيدرپي وزرا نوعي فرافكني براي رفع تقصير از خود و انداختن آنها بر گردن ديگران محسوب ميشود. تغييرات پيدرپي در كابينه ميتواند به چند علت روي بدهد. اول اينكه در انتخابات يك وزير از همان ابتدا به دليل فقدان اطلاعات و سوابق روشن اجرايي انتخاب صورت نپذيرفته و اين وزير كارنامه ضعيفي از خودش به جاي گذارده باشد. دوم اينكه وزيري با دولت همسو نباشد و متوجه شده باشند كه او غيرخودي است. سوم اينكه يك وزير نمره قبولي آورده اما گزينههايي وجود دارند كه ميتوانند نمره بهتري در عملكرد بگيرند، يعني تغيير به سمت خوديتر. گاهي هم ممكن است يك وزير از مديريت بالا دستياش بسيار قويتر باشد و اين مسئله باعث عزلش شود. در مورد دولت نهم بايد گفت كه تمام وزراي اين دولت از جريان موسوم به اصولگرا بودهاند، به هر حال وعدهها و شعارهايي داده شده كه بخش قابل ملاحظهاي از آنها عملي نشده است. اصولا مديران اجرايي در كشور ما به دليل فقدان سيستم ارزيابي عملكرد، تا هنگامي كه اقداماتشان با اعتراض مردمي و بحران اجتماعي روبهرو نشود و صداي مردم را در نياورد كارنامه خود را مثبت ارزيابي ميكنند ولي بهمحض آغاز فشارهاي اجتماعي بهسرعت عقبنشيني ميكنند. امروز هم مردم ميبينند بهرغم وعدههايي وضعيت معيشتيشان از قبل بدتر است و اين مسئله باعث افزايش اعتراضشان شده است. امروز به علت آنكه در برابر دستاندازهاي بر سر راه توسعه و پيشرفت كشور هيچ پاسخي نداريم، با بركناري پياپي وزرا، سعي ميكنيم افكار عمومي را منحرف كنيم. خاطرم هست كه در سال ابتدايي فعاليت دولت نهم، آقاي رحمتي وزير راه و ترابري كه قرار است به زودي تغيير كند، در سخناني وعده دادند اگر تا يكسال ديگر كسي بتواند در جادههاي كشور دستاندازي پيدا كند به او سكه هديه داده ميشود اما امروز مشخص شده كه دستاندازها در برابر توسعه كشور آنقدر زياد شده كه سكه كم آمده است. سايه سياستهاي غيركارشناسي آنقدر بر تصميمات دولت سنگيني ميكند كه براي سرپوش گذاردن بر تبعات آنها چارهاي جز تغييرات گسترده پياپي نيست.
نمونه اين سياستهاي غيركارشناسي هم تكرقمي كردن نرخ سود بانكي و انحلال سازمان مديريت و برنامهريزي و جايگزين نكردن ساختاري به جاي آن است كه اگر تمام كارشناسان دنيا هم بگويند اشتباه است، باز انجام ميشود. مشكل اساسي كنوني كشور ما گرفتاري در مديريت دستوري و ديكتهاي است كه بايد راهكار و تجديدنظرهاي جدي براي خروج از اين وضعيت اتخاذ كرد. كشوري مانند ايران با اين همه سرمايه مادي و انساني نبايد دچار چنين وضعيتي باشد. بحث تغيير وزير راه و ترابري از يكسال پيش مطرح بود تا در نهايت روش كمهزينهتر يعني بازنشسته كردن انتخاب شده است. متاسفانه بخش راه و ترابري بهعنوان يكي از زيرساختهاي اصلي كشور در سه سال گذشته مورد بيمهري و بيتوجهي فوقالعادهاي از جانب دولت قرار گرفته است. از سوي ديگر سياست حاكم بر اين وزارتخانه در طول اين مدت نيز بهگونهاي بوده كه جذب اعتبار بيشتر به معناي كار و در نتيجه دردسر بيشتر بوده است. اين در حالي است كه بنده در شرايطي وزارت راه و ترابري را در سال 80 تحويل گرفتم كه اعتبار اين وزارتخانه 323 ميليارد تومان بود اما در سال 83 اين رقم به 1280 ميليارد تومان رسيد، اما امروز پس از چهار سال بودجهاي و بهرغم افزايش فوقالعاده قيمت نفت اين رقم به تنها 2050 ميليارد تومان رسيده است. به نظر من آقاي رحمتي بايد به علت اين بيمهري و كمتوجهي به وزارتخانههاي متبوع خود گلهمند باشند. اين در حالي است كه بدهي كنوني وزارت راه به پيمانكاران طرف قرارداد با آن نيز در طول تاريخ فعاليت اين وزارتخانه بيسابقه است و با اين بدهي و به پايان نرسيدن پروژهها، طبيعي است كه سخن گفتن از پيشرفتهاي اساسي را كسي باور نكند. براي دولت نهم، مديران به دو دسته خودي و خوديتر تقسيم ميشوند و تغيير آقاي رحمتي نشان داد اين دولت به دنبال ميدان خوديتر است.
* *مردم سالاري :تغيير كابينه مشكل يا راه چاره؟
روزنامه مردم سالاري امروز در سرمقاله خود به تغيير وزير راه و ترابري اشاره كرد و نوشت:
تغيير وزير راه و ترابري دولت نهم، اگرچه روز گذشته براي اولين بار به طور رسمي تاييد و اعلام شد اما بيش از شش ماه است كه به كرات در محافل سياسي شنيده مي شد. در واقع اگر براي ساير وزيران يا اعضاي كابينه كه يكباره از طرف احمدي نژاد بر كنار شدند، تغيير و خروج از دولت، شوكي ناگهاني بود، براي محمد رحمتي، شنيدن رسمي خبر تغييرش اصلا غيرمنتظره نبود و مطمئنا در طول ماه هاي گذشته او و كليه زيرمجموعه اش انتظار اين روز را داشتند. با اين حال نبايد به اين موضوع با نظري مثبت نگاه كرد زيرا چنين وضعيتي در واقع تشديد عدم ثبات مديريت و به تبع آن نابساماني مجموعه تحت مديريت است كه در مجموعه هاي مديريتي دولت نهم بسيار به چشم مي خورد.
از اولين روزهايي كه زمزمه تغييرات در كابينه نهم به گوش مي رسيد (مرداد 85) تا امروز كه 9 وزير و چند معاون تغيير كرده است البته اگر تعداد اين تغييرات همچون ديگر دولت ها انگشت شمار بود، ممكن بود چنين سوالي پيش نبايد اما نه تنها كميت اين تغييرات عجيب و سوال برانگيز است، بلكه در مواردي تغيير در مورد وزيري صورت گرفته كه چند ماه قبل مجموعه دولت و شخص احمدي نژاد در جلسه استيضاح مجلس، دفاع جانانه و مثال زدني از او كرده بود! به اين موارد اين را هم اضافه كنيد كه گاهي تغييرات چنان يكباره و بدون مشورت صورت مي گيرد كه سخنگوي دولت هم از آنجا مي ماند و از آن اظهار بي اطلاعي يا آن را تكذيب مي كند!
مجموعه اين عوامل به احساس بي ثباتي در مجموعه مديران دولت دامن زده است و هيچ كس نمي تواند به بقاي خود در پست مديريتي اش - با هر كاركرد و فعاليت موفق يا ناموفقي - مطمئن باشد و هر روز مي تواند آخرين روزكاري مديري باشد كه بايد با اقتدار و اطمينان مجموعه تحت هدايتش را رهبري كند.
وزير راه فعلي نه تنها با اين مشكل عمومي دست و پنجه نرم مي كرده بلكه مطمئنا در طول ماه هاي گذشته هيچ گونه اقتدار و راهبري را به زير مجموعه خود نمي توانسته اعمال كند و شايد از اين لحاظ، اعلام رسمي تغيير او، رحمتي برايش باشد.
از سوي ديگر توجه به اين نكته هم ضروري است كه اين تغيير در حالي صورت مي گيرد كه دولت در موارد مشابه، مشكل معرفي وزير جديد به مجلس را دارد. اين روزها بحث پايان مهلت سه ماهه معرفي وزير اقتصاد توسط دولت به مجلس، موضوع روز است و در اين زمان، تغيير وزير ديگر، نشان از مشكل دو سويه دولت دارد: از سويي عدم اعتقاد به همكاري با وزيران سابق و از سوي ديگر تهي بودن دست دولتمردان در جايگزيني وزير جديد!
با چنين وضعيتي، به نظر مي رسد اين تغييرات بر مشكلا ت دولت مي افزايد و توصيه اي كه مي توان به دولت داشت اين است كه بهتر است در يك سال باقيمانده عمر خويش به جاي تشديد اين وضعيت، به ثبات و سازماندهي نسبي دولت بينديشد تا شايد كمي تا قسمتي از اين اضطراب مديريتي فاصله بگيرد.
**كيهان :چرا چتر نياورده ايد؟!
روزنامه كيهان امروز در يادداشت روز خود مي نويسد:
1- دقيقاً 9 سال پيش در همين روز- 23 تيرماه 78- يعني روزي كه جوانان بسيجي بعد از يك هفته تحمل آشوب ها و غائله آفريني هاي مشترك سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و دنباله هاي داخلي آنها، با حضور كمتر از 2 ساعته خود، بساط غائله موسوم به 18 تير را برچيده و چشم آن فتنه آمريكايي را كور كرده بودند، «صاحبنظران علوم استراتژيك در برخي از موارد، ميدان برخورد دو حريف را به يك جاده يك بانده تشبيه مي كنند كه دو حريف از دو سوي آن با سرعت و روبروي هم در حركتند و از آنجا كه عرض اين جاده فقط براي عبور يك اتومبيل ظرفيت دارد، بالاخره يكي از دو حريف بايستي از جاده خارج شده و راه را براي عبور ديگري باز كند. مردان كار كشته سياست معتقدند برنده اين ميدان كسي است كه از برخورد رو در رو هراسي ندارد و مثلاً فرمان اتومبيل خود را از جا درآورده و به بيرون پرتاب مي كند، يعني اين كه به هيچ وجه قصد ندارد جا خالي كند و به حريف فرصت عبور بدهد.»
ماجراي «خليج خوك ها» و رودررويي آمريكا و شوروي سابق با موضوع كوبا در آوريل سال 1961 از جمله موارد مثال زدني آن است. در آن ماجرا، صدها تن از فراريان كوبايي كه از سوي آمريكا مسلح شده بودند همراه با شماري ديگر از مزدوران آمريكايي و تحت حمايت مستقيم «جان اف كندي» رئيس جمهور وقت آمريكا در منطقه خليج خوكها به كوبا حمله كردند. اين حمله با شكست روبرو شد و آمريكا براي حمايت از مزدوراني كه اسير شده بودند آماده حمله نظامي به كوبا شد و از سوي ديگر شوروي سابق با رهبري مستقيم خروشچف به حمايت از كوبا در مقابل آمريكا قرار گرفت و نهايتاً هنگامي كه درگيري اجتناب ناپذير به نظر مي رسيد، آمريكايي ها كه خود را آسيب ديده اصلي اين درگيري احتمالي مي دانستند، عقب نشستند و... جالب آن كه در جريان حمله فراريان كوبايي، تعداد 743 تن از آنها اسير شدند و بعدها فيدل كاسترو هر يك از اسيران را با يك «تراكتور» معاوضه كرد.
2- غائله آفريني آمريكا در 18 تير ماه 78 و دريافت پاسخ دندان شكن از بسيجيان در بيست و سوم همان ماه نيست، موضوع پيش روي، ماجراي عقب نشيني اخير آمريكا در مناقشه هسته اي با ايران است. روز جمعه شان مك كورمك سخنگوي وزارت امور خارجه آمريكا اعلام كرد «نمايندگان كشورهاي گروه 1+5 آماده انجام مذاكره با ايران بدون پيش شرط تعليق غني سازي اورانيوم هستند» اين اظهارنظر اگرچه آنگونه كه برخي از مطبوعات در شماره ديروز خود به آن اشاره كرده اند به مفهوم دست كشيدن كامل آمريكا از پيش شرط ياد شده نيست، بلكه لغو اين پيش شرط در دور اول مذاكرات مورد نظر آمريكاست، ولي از آنجا كه طي چند سال اخير، آمريكا با قاطعيت بر پيش شرط تعليق غني سازي اورانيوم براي شروع مذاكرات 1+5 تأكيد مي ورزيد و آن را پيش شرطي غير قابل تغيير مي دانست، اظهارات اخير شان مك كورمك را مي توان «يك گام به عقب» از سوي آمريكايي ها ارزيابي كرد. چرا...؟!
3- چالش چند ساله هسته اي ميان ايران و كشورهاي گروه 1+5 را مي توان به يك طناب تشبيه كرد كه هر يك از دو حريف با تمام قدرت آن را به سوي خود مي كشيدند. ايران در ميداني با مختصات «فني و حقوقي» ايستاده بود كه تمامي يافته ها و داده هاي اين ميدان - نظير گزارش هاي آژانس، مفاد معاهده NPT ،گزارش 16 نهاد اطلاعاتي و امنيتي آمريكا- بر حقانيت ايران اسلامي تأكيد مي ورزيد و اين داده ها با ملاك هاي فني و حقوقي قابل ارزيابي بود.
و اما در سوي ديگر، 1+5 در ميداني با مختصات سياسي ايستاده بود، ميداني كه ملاك و معيار تعريف شده اي براي ارزيابي داده ها و يافته هاي آن وجود ندارد. كشورهاي 1+5 با استفاده نامشروع و غيرقانوني از اهرم شوراي امنيت سازمان ملل و صدور قطعنامه هاي تحريم عليه ايران اسلامي بر خواسته هاي غير قانوني و باج گونه خود اصرار مي كردند و ايران با تكيه بر روح آزادگي اسلامي حاضر به باج دادن نبود. هر دو حريف مي دانستند كه در ادامه كشمكش اين طناب پاره مي شود و پاره شدن آن به مفهوم درگيري طرفين- و احتمالاً از نوع نظامي- خواهد بود. مخصوصاً آن كه حريف بارها از احتمال حمله نظامي سخن گفته و به ايران چنگ و دندان نشان داده بود. بنابراين تصور اين كه دو حريف در يك جاده با عرض يك اتومبيل و از دو سوي مقابل به هم نزديك مي شوند تصور بي جايي نبود و اكنون وقت آن بود- و هست - كه هر يك از دو طرف سود و زيان خود از درگيري احتمالي را به ارزيابي بنشينند.
4-همزمان با تهديدهاي غيررسمي آمريكا كه گاه به زبان برخي از مسئولان رسمي ولي غيرمرتبط با موضوع مطرح مي شد- تا از يكسو راه براي انكار باز باشد و از سوي ديگر تهديدها، چندان هم غيررسمي نباشد- يك جريان سياسي داخلي كه در طول حضور خود در قوه اجرايي و مقننه به وادادگي شهره بود و نيز برخي از شخصيت هاي مدعي برخورداري از بينش سياسي و نظامي- و بيرون از جبهه موسوم به اصلاحات- اين فرمول را پيش مي كشيدند كه آن سوي مقاومت در برابر خواسته 1+5، آغاز جنگ است! و اصولگرايان با تكيه بر باورهاي آزاديخواهانه اسلامي-انقلابي و تجربه هاي پيشين بر اين باور بودند كه آن سوي مقاومت اصولي، عقب نشيني حريف خواهد بود و به عنوان مثال از جنگ 8 ساله، محاصره اقتصادي، توطئه كودتاي نظامي، جنگ نفتكش ها، موشك باران مناطق مسكوني و... ياد مي كردند كه پيروزي در آن سوي مقاومت بود. ظاهراً آمريكا و متحدانش در تهديد به حمله نظامي، قبل از آن كه احتمال عقب نشيني ايران اسلامي را دنبال كنند، به وادادگي برخي از جريانات واداده سياسي و القائات و توهم پراكني هاي رسانه اي آنها دل بسته بودند و بسته اند!
5-بزرگان يك شهر كوچك در آمريكا نزد كشيش رفته و با شكايت از خشكسالي درخواست كردند براي نزول باران دعا كند. كشيش از آنان خواست كه نيمروز فردا در محوطه باز كليسا جمع شوند تا به اتفاق دعاي باران بخوانند. فرداي آن روز وقتي كشيش به ميان مردم آمد و در جايگاه مخصوص قرار گرفت، نگاهي معني دار به آنان كرد و گفت؛ بايد روز ديگري براي دعاي باران به كليسا بياييد! بزرگان شهر كوچك كه از سخن كشيش تعجب كرده بودند، علت را پرسيدند و كشيش در پاسخ گفت؛ هيچيك از شما به دعاي باران اعتقاد نداريد! زيرا در ميان جمعيت حتي يك نفر هم با خود چتر نياورده است!
امام راحل ما(ره) مي فرمود؛ آمريكا، شير پيري است كه يال و كوپال و دندان هايش ريخته و بي آن كه كاري از دستش ساخته باشد فقط عربده مي كشد، و گاهي نيز چيزي از او صادر مي شود! و هم ايشان مي فرمود؛ آمريكا هرچه در توان داشت براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران به كار گرفته است و اگر كاري را انجام نداده به خاطر آن است كه در توانش نبوده است.
6-موقعيت كنوني ايران اسلامي با سال هاي اوليه انقلاب كه به قول امام راحلمان(ره)، تنها و با دست خالي از تجهيزات نظامي يا حمايت هاي بين المللي در مقابل تمامي قدرت هاي بزرگ جهاني ايستاد، نه فقط قابل مقايسه نيست كه «قياس مع الفارق» است. آمريكا، ضعيف ترين دوران خود را طي مي كند، معادلات قدرت در عراق، فلسطين، لبنان، افغانستان و... حتي در اروپا و در متن آمريكا به زيان اين به اصطلاح ابرقدرت جهاني رقم مي خورد و در تمامي اين معادلات، نقش پررنگ ايران اسلامي به وضوح قابل ديدن است. به قول رايس، امروزه ايران به نقطه اي از اقتدار رسيده است كه در ميانه ميدان خاورميانه مي ايستد و نه فقط به آمريكا اهميتي نمي دهد بلكه باج هم مي خواهد! و يا به گفته رابرت گيتس، وزيردفاع-بخوانيد وزير جنگ- آمريكا، ايران از آمريكا چيزي نمي خواهد و به چيزي نياز ندارد كه مجبور باشد در مقابل آن به ما چيزي بدهد.
و در اين باره گفتني هاي مستند بسياري داشته ايم كه نيازي به تكرار آنها نيست.
7- و بالاخره، نبايد از توطئه دشمن غافل بود. آمريكايي ها اعلام كرده اند در فاز اول مذاكره كه پيش شرط تعليق ندارد شركت نمي كنيم ولي اگر نتيجه مذاكرات مثبت بود! در فاز 6هفته اي دوم كه تعليق غني سازي پيش شرط آن است حضور خواهيم يافت!
اين ديدگاه اگرچه نشانه اي از عقب نشيني محترمانه است! ولي شواهد، حكايت از آن دارند كه آمريكايي ها ترفند ديگري غير از تعليق نيز در آستين دارند كه شايد پيشنهاد توقف طرفين در جايگاه كنوني-FREEZE- از جمله آنها باشد كه در اين باره جداگانه سخن خواهيم داشت./120
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 286]
-
گوناگون
پربازدیدترینها