واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: برهانى به نام اسپانيا
نفرت نهادينه شده از «سرمايه دارى» اما وجه غالب در فوتبال ما را به آن سمتى سوق داده كه مى گويند: چرا فجر سپاسى و ملوان ها ندارند و در عوض استقلال و پرسپوليس و سايپا و سپاهان و مس مى توانند ميلياردرهاى بازار نقل و انتقالات باشند؟چنين پرسشى ۲ جواب را بر مى تابد كه اولى رساندن سرمايه داران است به سطح بى سرمايگان و دومى كشاندن بى سرمايگان است به موقعيت سرمايه داران.هرچند كه صورت دوم عقلانى تر به نظر مى رسد ليك چنين مساواتى نه با ذات فوتبالمداران كه با ماهيت دنيا در تضاد است، زيرا «كار» - به قول لاك- سند مالكيت جهان است و مردم به اندازه هم كارآيى ندارند.كسى كه در خانه نشسته و مطلب فكس مى كند نمى تواند توقع داشته باشد تا درآمدش از ورزشى نويسى به اندازه سردبيرى باشد كه از ۱۰ صبح تا نيمه شب گرفتار مجموعه اش است و روزانه با ده ها نفر ارتباط برقرار مى كند. شايد اين فضله ماركسيستى كه درآمد پزشك حاذق با كارگر شهردارى بايد همان باشد در نگاه اول فضيلت به حساب مى آيد اما تجربه تاريخ حاكى از تفوق سرمايه داران است و اين سرمايه دارى در شعر و فلسفه و فكر و ثروت و كار و صنعت بوده كه به آدميان امكان داشتن زندگى بهتر و راحت تر را بخشيده است.پس، سرمايه دارى فى نفسه مذموم نيست و آنچه در رد آن مى گويند نحوه سرمايه دار شدن است. از اين حيث آنها كه در صف فجر و ملوان قرار مى گيرند مى توانند عليه تبعيض موجود موضع بگيرند.زيرا -ظاهراً- منبع ارتزاق فوتبال يكى است- دولتى است- و وقتى كارفرما، صرف اسم و رسم زيردستش به يكى حقوق ۱۰ ميليارد تومانى مى دهد و به ديگرى حتى يك ميليارد هم نمى بخشد مايه بحث و جدل است، بنابراين نتيجه گيرى معقول بايد اين باشد كه ره خصوصى سازى در پيش گرفته موانع موجود را از مسير توجه سرمايه داران به اين حوزه برداريم اما طبع نكته سنج عوام به چنين راهكارى راضى نمى شود كه اصولاً هدف ايشان از طرح «تعادل»، عدالت از منظر فقير است و نه عدالت بر مبناى كار و تلاش و تخصص و ساير استعدادهايى كه سهم ما از جهان را مشخص مى كنند.براى ايشان سرمايه دارى همان «پول دارى» است و اينان به حساب نمى آورند اگر نمايندگان آسيايى ايران قوى شوند يك چرخه اقتصادى سالم به وجود مى آيد تا رسانه ها و فوتبال ملى و تماشاگر و جامعه از مواهب اجتماعى- مادى و معنوى اش بهره مند شوند.در همين راستا شايد بد نباشد اگر مثال اسپانيا را براى مخالفان نظام سرمايه دارى در فوتبال بزنيم. همان تيمى كه قهرمانى اش جامعه كارشناسى كشورمان را خرسند ساخت ليگى دارد كه اگر مظهر سرمايه دارى نباشد يكى از پيشگامان اين عرصه است.به نقل و انتقالاتى كه هر فصل در اسپانيا صورت مى گيرد توجه كنيد. بهترين ها مى آيند و هر كس كه فقط سرسوزنى افت كرده باشد مى رود تا در ليگ هاى پايين تر به بازيگرى اش ادامه دهد. تورس ها بيش از صد ميليون يورو مى ارزند و همين سرمايه دار و سرمايه دارى است كه قهرمانى يورو۲۰۰۸ را به ارمغان مى آورد.الان انگلستان نيز سرگرم طى همين مسير است و به كمك سرمايه است كه چلسى و منچستر فينال جام باشگاه هاى اروپا را برگزار مى كنند. آنها براى بهترين شدن بايد بيشترين هزينه را پرداخت و سرمايه دارى مقبول آنست كه سرمايه را درست هدايت و در چرخه تبديل آن به بازيكن و قهرمانى به گونه اى عمل كنند تا برآيند اين پروسه كسب سود و منفعتى مضاعف باشد.
پس، اگر طالب روياهايى چون درخشش در جام جهانى هستيم اينقدر بر اصل سرمايه دارى خرده مگيريم و چنانچه غير از اين مى خواهيم از نظامى شروع كنيم كه به واسطه سنت ها در گيرودار خصوصى سازى دچار مخصوص سازى شد و واسطه ها را به عوض انديشمندان و كاركنان متخصص «سرمايه دار» ساخت.
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]