واضح آرشیو وب فارسی:ايتنا: گفتوگويي با ماركو اكتاويو در بازگشت به برزيل؛فرار از كابوسي به نام شيرينفراز - معين غلامعليان/ ريودوژانيرو
ماركو اكتاويو اولين تجربه باشگاهياش در ايران را يك كابوس ناراحتكننده و تلخ توصيف ميكند. او كه پس از چند ماه همكاري با تيم فوتبال ساحلي ايران، به عنوان سرمربي تيم فوتبال شيرينفراز كرمانشاه مشغول به كار شده بود پس از مدت كوتاهي مجبور به ترك اين تيم و اصلا خروج از ايران شد. در حالي كه شهرام مهرپيما (آخرين مربي كرمانشاهيها، كه با اين تيم به ليگ يك سقوط كرد) در مصاحبههايش ماركو را يكي از دلايل ضعف و نابودي تيم معرفي كرده، مرد كهنهكار برزيلي هم حرفهايي براي گفتن دارد. ماركو اكتاويو سابقه چندين بار هدايت تيم ساحلي برزيل تا قهرماني جهان و فعاليت در پرتغال، امارات و... را در كارنامه دارد، اما گويا اين اصلا براي دست و پنجه نرم كردن با سيستم فوتبال ايران كافي نبود؛
چه در تيم ملي ساحلي و چه در استثناييترين باشگاه تاريخ ايران كه سال گذشته شمار مربيان فرارياش دو رقمي شد! ماركو حالا مدتي است كه به زادگاهش ريودوژانيرو برگشته و فعلا به سروسامان دادن كارهاي عقب افتاده باشگاه خود رسيدگي ميكند تا پيشنهادهاي كاري تازه چه باشند...
ماركو! گويا تجربه نااميدكنندهاي در ايران داشتي. از شيرينفراز بگو و اينكه در دوران مربيگريات در اين تيم چه اتفاقهايي افتاد؟
(آه بلندي ميكشد...) من اين مدت خيلي سختي كشيدم. وقتي قراردادم با تيم فوتبال ساحلي ايران تمام شد، تصميم داشتم قرارداد را تمديد كنم ولي با عوض شدن رئيس فدراسيون فوتبال و اوضاع آشفتهاي كه بود، راهي وجود نداشت. كسي (به عنوان مسوول) نبود كه پاي قرارداد را امضا كند! من هم نميخواستم بيكار باشم تا اينكه به واسطه سرپرست تيم ساحلي، با يكي از اعضاي باشگاه شيرينفراز آشنا شدم. تيم فوتبال آنها مربي نداشت و بعد از توافق، يك قرارداد دو ساله با اين باشگاه امضا كرديم.
مبلغ قرارداد و شرايط آن چطور بود؟
قرارداد ما دو قسمت داشت؛ بخش اول 60 هزار دلار كه زمان پايانش همين چند وقت پيش بود و بخش دوم كه تا پايان سال 2009 بود و به مبلغ 120 هزار دلار، كه مجموعا 180 هزار دلار ميشد ولي من براي پول به شيرينفراز نرفته بودم. من يك حرفهاي هستم و عاشق فوتبال. قصدم اين بود كه بعد از مدتي كار در اين تيم و به دست آوردن موفقيت، به يك باشگاه بزرگتر بروم و بتوانم قابليتهايم را نشان بدهم ولي نه به هر قيمتي. با آن شرايط سخت تيم، تمرين در تهران و بازي در كرمانشاه، آن هم در سرماي شديد و برفي كه ميدانيد در پنجاه سال اخير بيسابقه بوده و از همه بدتر رفتار آقايان كريمي كه چه بلاهايي به سر من نياوردند...
به من قول اتومبيل و راننده دادند كه بعد از مدتي به علت عدم پرداخت حقوق راننده، بدون ماشين شدم. چند وقتي در يك هتل نسبتا خوب زندگي ميكردم، ولي بعد از مدتي گفتند توان پرداخت هزينهها را ندارند و من را به يك هتل درجه پايين (مسافرخانه) بردند! يك روز صبح كه بعد از ورزش در پارك برميگشتم، ديدم ماموران پليس دم در هتل سراغ من را ميگيرند. خودم را معرفي كردم و متوجه شدم كه مسوولان باشگاه پول هتل را هم ندادهاند. پليسها ميخواستند من را با خودشان ببرند، ولي با پادرمياني مدير هتل كه فهميدند من مقصر نيستم، غائله خاتمه پيدا كرد. جالب اينكه خود او پليس را خبر كرده بود!
به آقايان كريمي اعتراض نكردي؟ باشگاه چه جوابي داشت؟
بارها با مدير باشگاه در مورد حقوقهاي عقبافتادهام صحبت كردم، ولي هميشه گولم ميزدند و با بهانههاي مختلف كه مثلا: و فقط با پرداخت 15 درصد از حقوق ماهيانه، قول آينده را ميدادند. يك بار در تهران با آقاي كريمي تماس گرفتم و درخواست پول كردم، گفتم شديدا به اين پول نياز دارم. قول داد كه فردا 10 هزار دلار به من ميدهند. فرداي آن روز، قول روز بعد را دادند. دو روز بعد در كرمانشاه بازي داشتيم. با من تماس گرفتند و گفتند مشكلي نيست، پولت را در كرمانشاه ميدهيم. شب بازي، باز هم قول فردا صبح را دادند. ظهر آن روز گفتند به باشگاه بروم. آنجا اتفاق عجيبي افتاد؛ برادر آقاي كريمي در دفتر بود، دست توي جيبش كرد و چكي را به من نشان داد كه تازه نصف مبلغي بود كه وعده داده بودند. گفت !
ديگر تحمل نكردم. رفتم هتل و وسايلم را جمع كردم، با باشگاه هم تماس گرفتم و پاسپورتم را خواستم. گفتند در تهران و در هتل است. آنها هيچ اصراري براي نگه داشتن من نكردند، بلكه تهديدم هم كردند. گفتند اگر بروي بد ميبيني، شنيده بودم كه آنها از افراد بانفوذ هستند، در جنگ بودهاند و نفوذ زيادي در كرمانشاه دارند و...
همان شب همراه همسرم و با اتوبوس رفتيم تهران. با توجه به شرايطي كه در ايران هست و زن و مرد بدون مدرك نميتوانند در هتل با هم باشند و من هم بدون پاسپورت بودم، اجبارا با يكي از دوستانم تماس گرفتم و چند روزي در منزل او بوديم. وقتي براي گرفتن پاسپورتم به هتل رفتم، رسپشن هتل از تحويل آن به من خودداري كرد و گفت اجازه اين كار را ندارد! ديگر داشتم ديوانه ميشدم. بعد از كلي جروبحث، آخر كنترلم را از دست دادم و با مشت كوبيدم روي ميز. آنها هم ترسيدند و گذرنامهام را تحويل دادند! آنجا تازه متوجه شدم كه باشگاه حتي ويزايم را تمديد نكرده و چند وقتي است كه غيرقانوني در ايران هستم...
دليل اين كار آنها چه بود؟
نميدانم چرا مسوولان شيرينفراز خرج تيم نميكردند. فقط من نبودم كه حق و حقوقم را نميگرفتم، بازيكنان تيم هم همين مشكل را داشتند. شنيده بودم كريمي توي كار شكر است و كار و كاسبي خوبي دارد. نميدانم چرا پول من و بازيكنان را نميداد. او حتي يك بار در برنامهاي تلويزيوني اعلام كرد قصد كنارهگيري از ليگ را دارد! البته اين را گفتند تا توجه همه را به خود جلب كنند و بتوانند كمك مالي بگيرند. يادم هست آن موقع ما دو روز تمرين نكرديم.
چطور به برزيل برگشتي؟ بالاخره باشگاه پول جريمه ويزايت را داد؟
نه، بابت هر روز ماندن غيرقانوني در ايران، بايد 60 دلار ميدادم كه كل جريمه را با پول خودم پرداخت كردم. در آن لحظات فقط به فكر برگشتن بودم. هيچوقت در عمرم اينقدر تحقير نشده بودم. آن روزها بدترين روزهاي زندگيام بود و به اندازه 20 سال پير شدم...
آيا بابت طلبت از شيرينفراز شكايت كردي، يا اصلا از خير اين پول ميگذري؟
قبلا هم گفتم پول برايم اهميت چنداني نداشت. قصد من چيز ديگري بود. اگر تهديد و بياحتراميهاي آنها نبود، ميماندم و با وجود سختيها به كارم ادامه ميدادم. آنجا من تنها بودم؛ تنها كسي بود كه كمكم ميكرد و با تمام وجود براي تيم زحمت ميكشيد. به كمك او با بچهها كار ميكرديم و داشتيم تيم را از ته جدول بالا ميكشيديم. اميد داشتم كه همه چيز درست ميشود، ولي نشد. مقصر خود مسوولان باشگاه بودند. از آنها در همان تهران شكايت كردم.
مبلغ طلبت چقدر است؟
پول زيادي نيست. البته براي پيگيري نياز به وكيل دارم كه اين خودش خرج دارد؛ رفت و آمد به ايران، سوئيس، برزيل و... ديگر چيزي از پول نميماند، اما من تصميم دارم قضيه را جدي دنبال كنم.
با توجه به اين تجربه كابوسوار، اگر باز هم پيشنهادي از ايران داشته باشي قبول ميكني؟
اگر پيشنهاد خوبي باشد، صددرصد قبول ميكنم. من حرفهايام و فقط به فكر كار كردن هستم. ضمن اينكه من از مردم ايران ناراحت نيستم، بلكه آنها را خيلي هم دوست دارم. در مدتي كه ايران بودم، مردم خيلي به من محبت كردند. همه من را ميشناختند و هرجا ميرفتم برخورد خوبي داشتند. رفتار يك خانواده نشاندهنده رفتار يك ملت نيست؛ فقط برادران كريمي بودند كه با من بد كردند و از آنها ناراحتم. آنها با من رفتار انساني نداشتند.
بعد از اين مدتي كه در ايران بودي و با ايرانيها كار كردي، آنها را چطور ميبيني؟
ايرانيها شخصيت عجيبي دارند. مثلا تو يك ايراني نميبيني كه بگويد نميدانم! فكر ميكنند كه همه چيز را ميدانند و هر كاري كه بخواهند ميتوانند بكنند. اين ذات آنهاست . فكر ميكنند كه قدرت انجام هر كاري را دارند؛ در فوتبال هم همينطور.
شرايط فوتبال ايران را چطور ميبيني و به نظرت دليل عدمپيشرفت فوتبال ايران چيست؟
شايد بشود گفت عدم وجود امكانات كافي، مانع پيشرفت فوتبال شما است. مثلا همين دو تيم استقلال و پرسپوليس كه مطرحترين تيمهاي ايران هستند، مثل تيمهاي دسته چندمي اينجا تمرين ميكنند. دليل مهم ديگر، دخالت افراد غيرفوتبالي است. در هيچ جاي دنيا رئيس فدراسيون فوتبال از اعضاي سياسي و دولتي مملكت نيست؛ كاري كه در ايران انجام ميدهند و البته با مخالفت و برخورد تند FIFA رو به رو شده است. يا مثلا مديران اغلب باشگاهها غيرفوتبالي و افرادي سياسي هستند كه ميخواهند تمام و كمال قدرت را در دست داشته باشند. آنها به FIFA احترام نميگذارند.
حالا اگر موافقي كمي هم در مورد سرمربيگريات در تيم فوتبال ساحلي ايران صحبت كنيم. خصوصا بعد از آن شكست تلخ مقابل آمريكا در جام جهاني كه همه عليه تو موضع گرفتند.
پيش از شروع بازيها گفتم تمام تيمها با تجربه 12 بار حضور در جام حاضرند، اما ايران براي دومين بار بود كه در مسابقات شركت ميكرد و بچهها بيتجربه بودند. يادت هست كه با پرتغال - تيم دوم جهان- چه كار كرديم؟ اگر كميشانس داشتيم ميتوانستيم آنها را ببريم، حيف كه در پنالتي به آنها باختيم. ولي اسپانيا چطور؟ چرا كسي از آن بازي و برد ما مقابل قهرمان اروپا حرفي نميزند؟
بعد از حذف تيم ملي انتقادهايي مطرح شد؛ مثلا اينكه به بعضي از نفرات آماده (از جمله كاپيتان تيم) فرصت بازي داده نشد؟
اينها همهاش بهانه است. تيم ما خوب بازي كرد و همه خوب بودند ولي عدهاي كه خودت هم ميداني، نميتوانستند حضور من در راس تيم را تحمل كنند. كارنامه من مشخص است و آنها نميتوانند به اين سادگي از من انتقاد كنند.
الان چه ميكني؟ برنامهات براي آينده چه است؟
فعلا در باشگاهي كه دارم مشغول هستم، اما چند پيشنهاد از شهر ( Saopauloسانپائولو) و جاهاي ديگر دارم كه هنوز چيزي مشخص نيست. ضمنا با دوستان ايراني هم در تماسم و بعيد نيست فصل بعد باز در ايران باشم.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايتنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]