واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هفته نامه سلامت :تقريباً يك كودك از هر 2000 كودك، قبل از سن 15سالگي مبتلا به لوسمي ميشوند دكتر پريسا شباني آن روز را و قيافه معصوم و دوستداشتني امير را هرگز فراموش نميكنم. او چهار سال بيشتر نداشت و آرام و بيصدا روي تخت بيمارستان دراز كشيده بود و به مادرش زل زده بود. چشمان نگران مادرش هم دوخته شده بود به دهان استاد ما، يعني دكتر. ميخواست چه بگويد؟ من هم كه ميدانستم خانم دكتر چه ميخواهد بگويد، نگران بودم كه چطور ميخواهد بگويد. با خودم ميگفتم چقدر كار سختي است كه آدم بخواهد به مادري اينچنين نگران بگويد كه پسرت كه فقط بهخاطر چند بار خوندماغ شدن او را پيش دكتر آورده بودي، دارد و معني آن را برايش توضيح دهد. اما خانم دكتر آن روز با مهارت ويژهاي از عهده اين كار برآمد. اول احوالپرسي كرد و بعد گفت كه نبايد خيلي مضطرب و نگران باشيد، همه چيز دست خداست و ما هم در اين بين سعي خودمان را خواهيم كرد. او گفت بيماراني داشته كه مبتلا به بيماري امير بودهاند و الان به سن ازدواج هم رسيدهاند. لوسمي درست است كه خطرناك است و بيماري سادهاي نيست ولي همه انواع آن هم غيرقابل علاج نيستند و بايد آزمايشات بيشتري روي امير انجام شود. مادر امير با ترس و لرز پرسيد: لوسمي يعني سرطان سلولهاي سفيدخون كه به آنها لوكوسيت يا گلبولسفيد هم ميگويند. وقتي كه كودكي مبتلا به لوسمي ميشود، مغز استخوان شروع به ساخت تعداد زيادي گلبولسفيد ميكند. اين گلبولهاي سفيد كه شكل طبيعي هم ندارند، پس از پركردن مغز استخوان وارد جريان خون ميشوند. اشكال اين توليد بيش از حد، اين است كه از يك طرف به علت شكل غيرطبيعي، اين گلبولهاي سفيد نميتوانند نقش اصلي خود را كه شركت در دفاع بدن بر عليه ميكروبهاست ايفا كنند و از طرف ديگر چون مغز استخوان با اين سلولهاي سفيد پر شده، ساخت ساير سلولهاي خون مثل گلبولهاي قرمز و پلاكتها دچار اشكال ميشود. در نتيجه اين اتفاقات، بدن مستعد ابتلا به انواع عفونتها ميشود. به علت كاهش گلبولهاي قرمز، كمخوني پيش ميآيد و كمبود پلاكت هم باعث ايجاد خونريزي ميشود. لوسمي به دو نوع حاد ومزمن تقسيم ميشود و بچهها در بيشتر موارد، به نوع حاد مبتلا ميشوند. چه عواملي باعث ايجاد لوسمي ميشوند؟ تقريباً يك كودك از هر 2000 كودك، قبل از سن 15سالگي مبتلا به لوسمي ميشود كه اكثر آنها هم نوع خاصي از لوسمي بهنام ALL است. علت لوسمي به طور كامل شناخته نشده است ولي بهنظر ميآيد كه مجموعهاي از عوامل از ژنتيك گرفته تا صدمات قبل از تولد، عفونت، مواد شيميايي، پرتوهاي يونيزه يا ساير عوامل محيطي در ايجاد اين بيماري نقش داشته باشند. مثلاً مطالعهاي كه در سال 1950 در انگلستان انجام شد نشان داد كه راديوگرافي از شكم مادر در دوران بارداري خطر ظهور لوسمي در كودك را تا 50 درصد افزايش ميدهد. اين ارتباط امروزه به طور كامل ثابت شده و مورد قبول است و به همين خاطر عملاً امروزه در مورد هيچ زن بارداري راديوگرافي شكم انجام نميشود و حتي براي انجام راديوگرافيهاي ساير نقاط بدن مثل دندان هم، از پيشبندهاي سربي استفاده ميكنند و حتيالامكان اين كار را در سه ماهه اول انجام نميدهند. از طرف ديگر ثابت شده در بچههايي كه مبتلا به برخي بيماريهاي ژنتيكي هستند، استعداد بيشتري براي ابتلا به لوسمي وجود دارد. از جمله اين بيماريها ميتوان به سندرم داون يا مونگوليسم اشاره كرد. اين امر نشان ميدهد كه براي ابتلا به اين بيماري بايد نوعي اختلال در ژنها وجود داشته باشد، ولي مطالعات نشان داده كه برخي كودكان حتي با اينكه سلولهاي پيشلوسميك در خون بندناف آنها وجود دارد، دچار لوسمي نميشوند. بنابراين وقايع پس از نوزادي هم براي شروع بيماري ضروري هستند. نتايج يك مطالعه كه اخيراً انجام شده، نشان داده كه خطر لوسمي در يك كودك به طور ثابت با كم شدن فاصله منزلي كه در زمان تولد در آن زندگي ميكرده با خطوط ولتاژ قوي، افزايش مييابد، يعني هر چه محل زندگي كودك به خطوط فشارقوي نزديكتر باشد، شانس ابتلا به لوسمي بالاتر ميرود. البته نتايج اين مطالعه بهطور كامل مورد قبول واقع نشده و بايد باز هم بر روي آن كار شود. عوامل ديگري هم مطرح هستند كه هنوز بهطور قطع ثابت نشدهاند و از جمله آنها ميتوان به موارد زير اشاره كرد: - متولد شدن از مادري كه سن بالاي 35 سال دارد يا قبلا سقط خودبهخود داشته - تغذيه نشدن با شيرمادر - برخي شغلهاي خاص در پدران اين كودكان كه باعث ايجاد ژنهاي معيوب ميشود. علايم لوسمي عفونت و تبمكرر به علت اختلال عمل گلبولهاي سفيد از جمله علايم مهم اين بيماري است. علاوه بر اين كمخوني و رنگپريدگي و احساس خستگي به علت كاهش گلبولهاي قرمز و كبود شدن بدن در اثر ضربات كوچك و حتي به صورت خودبهخود و يا خونريزي از مخاطها و بيني به علت كمبود پلاكتها از جمله علايم اين بيماري است. برخي علايم عمومي مثل بياشتهايي، سردرد، بزرگي گرههاي لنفاوي و درد استخوانها و مفاصل هم ممكن است ديده شود. پس از شك به بيماري، آزمايش خون درخواست ميشود كه در آن تعداد گلبولهاي قرمز، سفيد، پلاكتها و شكل آنها بررسي ميشود و اگر هر گونه اختلالي در آنها ديده شود و با توجه به تشخيص پزشك، آزمايشات تكميلي مثل نمونهبرداري از مغز استخوان، كشيدن مايع مغزي-نخاعي براي بررسي گسترش سرطان به مغز و نمونهبرداري از گرههاي لنفاوي بزرگ شده انجام ميشود، تا نوع لوسمي مشخص شود. هنوز صداي مادر امير توي گوشم هست كه با نگراني پرسيد: خانم دكتر باز هم با همان قيافه آرام جواب داد: آن روز خانم دكتر، با توضيحات مفصل توانست از عهده كارش بربيايد و علاوه بر اينكه به پدرومادر امير گفت پسرشان لوسمي دارد، آنها را براي انجام آزمايشات تكميلي هم آماده كرد؛ اما چهره مادر امير، در تمام روزهايي كه انترن بخش خون بيمارستان كودكان مفيد بودم و امير در آنجا بستري بود، هنوز از يادم نرفته است. ما از آن بيمارستان رفتيم، اما امير هنوز مرخص نشده بود و هيچوقت نفهميدم قصه امير چطور تمام شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 665]