واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: پس از عقد موقت نیز از من خواست که برایش طلا بخرم. او را به بازار جواهرات بردم و در حدود 5 میلیون تومان طلا برایش خریدم. بعد یک خانه مجلل برایش اجاره کردم. میگفت اگر او را دوست دارم باید خانه را به نام او رهن کنم، من هم پذیرفتم. بعد همراه وی به بازار رفتیم و در حدود 15 میلیون تومان برایش جهزیه خریدم. همه بهترینها را برایش خریدم.قدس: زن توطئهگر پس از آشنایی با تاجر ثروتمند سناریوی یک کلاهبرداری عجیب را کلید زد. این زن همه ادعاهای تاجر افغان را یک داستان دانست و ادعا کرد نمیخواست در افغانستان زندگی کند به خاطر همین با شوهرش اختلاف پیدا کرده است.این پرونده زمانی در دادسرای بعثت تحت رسیدگی قرار گفت که یک مرد افغان به شعبه ششم مراجعه کرد و در شکایت از همسر موقت خود گفت: من کارت بازرگانی دارم و تجارت میکنم. سالها پیش به ایران آمدم و به شهرهای مختلف میرفتم. درآمد بسیار خوبی داشتم تا اینکه از طریق یکی از دوستان پدرم با یک زن ایرانی به نام فائزه آشنا شدم. فائزه در تهران زندگی میکرد و به تازگی از همسرش طلاق گرفته بود. فائزه میگفت همسرش معتاد به شیشه بوده و هر روز وی را به باد کتک میگرفته است، او گریه میکرد و میگفت هنوز کابوس شکنجههای شوهر معتادش را میبیند.وی افزود: دلم به حالش سوخت. احساس میکردم زن تنهایی است که سرنوشت سیاهی داشته، میخواستم او را خوشبخت کنم. برایش یک سرویس جواهر خریدم و به خواستگاریاش رفتم. به او گفتم جشن عروسی کوچکی بگیرم و وارد زندگی مشترک شویم اما فائزه مخالفت کرد و گفت باید چند ماهی به صورت موقت ازدواج کنیم تا مدتی از طلاقش بگذرد. میگفت شوهرش اگر استعلام بگیرد و اسم مرا در شناسنامهاش ببیند جنجال به پا میکند. من هم حرفهای او را باور کردم و به مدت 3 ماه عقد موقت کردیم.تاجر افغان ادامه داد: پس از عقد موقت نیز از من خواست که برایش طلا بخرم. او را به بازار جواهرات بردم و در حدود 5 میلیون تومان طلا برایش خریدم. بعد یک خانه مجلل برایش اجاره کردم. میگفت اگر او را دوست دارم باید خانه را به نام او رهن کنم، من هم پذیرفتم. بعد همراه وی به بازار رفتیم و در حدود 15 میلیون تومان برایش جهزیه خریدم. همه بهترینها را برایش خریدم. وی ادامه داد: یک ماه بعد برای کار تجارت به ترکیه رفتم و قرار شد پس از 3 هفته برگردم. فائزه گفت در این مدت از پدر و مادرش که در شهرشان هستند میخواهد که به تهران بیایند و مدتی در خانه ما باشند. در این 3 هفته هر روز با فائزه تماس میگرفتم و حالش را میپرسیدم اما وقتی بازگشتم اتفاق عجیبی افتاد، خانهای که رهن کرده بودیم تخلیه شده بود و فائزه پول پیش را از صاحبخانه گرفته بود، باورم نمیشد در این مدت همه وسایل نو را از خانه برده بود. هرچه با موبایلش تماس میگرفتم اما جوابی نمیداد. نمیدانستم باید چه کار کنم. با دوست پدرم تماس گرفتم، او هم هیچ خبری از این زن نداشت. همه جا به دنبالش گشتم اما انگار ناپدید شده بود. ابتدا ترسیدم، فکر کردم شاید بلایی بر سر این زن تنها آمده است اما وقتی از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که با یک مرد ایرانی آشنا شده و میخواهد با او ازدواج کند، تصمیم گرفتم به اتهام خیانت در امانت و کلاهبرداری از همسرم شکایت کنم. این زن با چربزبانی اموال مرا به جیب زده و فراری شده است. پس از شکایت این مرد، زن جوان به دادسرا احضار شد و ادعای دیگری را مطرح کرد. وی گفت: وقتی با رسول (تاجر افغان) آشنا شدم به او گفتم که شرط ازدواجم این است که در تهران زندگی کنیم و او هم پذیرفت. قرار شد 3 ماه به صورت موقت عقد بمانیم بعد ازدواجمان را به صورت رسمی ثبت کنیم اما پس از مدتی رسول از من خواست که برای ادامه زندگی به افغانستان برویم. میگفت در آنجا خانه مجللی خریده و باید به کارهای کارخانهاش در افغانستان برسد. من هم مخالفت کردم و وقتی تاریخ عقد موقت ما به پایان رسید من به سراغ زندگی خودم رفتم. این پولها را هم خودش در اختیار من قرار داد. پس از اظهارات این زن جوان، بررسیهای قضایی در این پرونده آغاز شد تا زوایای پنهان آن آشکار شود. سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]