تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى‏شوند، ميلى ندارد، ولى خوشبخت سفارش به تق...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819547124




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. كيهان: ما را كه مي شناسي ! «ما را كه مي شناسي !» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛ نگارنده آرزو مي كرد كه هرگز ناچار به نوشتن اين نوشته نباشد، اما، امام راحل ما- رضوان الله تعالي عليه- مي فرمود؛ مسئوليت اهل قلم، فقط در مقابل آنچه مي نويسند، نيست بلكه به خاطر آنچه بايد بنويسند و نمي نويسند نيز مسئولند و فرداي قيامت در محضر خدا بازخواست مي شوند. اين وجيزه لبيك به همان توصيه پيامبرانه حضرت امام(ره) است. نوشته اي با استناد به شواهد و دلايل غيرقابل ترديد، در دفاع از ساحت مقدس دو سردار شهيد. باشد خدا بپذيرد و همت و باكري نيز گره از ابرو بگشايند و شاهد باشند ياران از قافله جامانده، رسم وفا از ياد نبرده و در مقابل- با عرض پوزش- «خون فروشي» آگاهانه يا ناخودآگاه كساني كه با آن دو شهيد بزرگوار فقط «پيوند سببي» داشته اند، ساكت و بي تفاوت ننشسته اند. نگارنده مي داند در پي اين نوشته، شماري اندك و كم شمار و به ناحق ميراث خوار! زبان به ناسزا مي گشايند و قلم به توهم مي دوانند كه چرا حرمت همسران دو سردار شهيد را پاس نداشته اي؟! پاسخ هر چند در متن اين نوشته خواهد آمد، اما به اختصار آن است كه همسران اين دو سردار شهيد اگر قرب و منزلتي دارند- كه داشتند و مي توانستند كماكان داشته باشند- به خاطر «پيوند سببي» با آن بزرگواران بوده است، بنابراين، در صورتي كه معلوم شود نه فقط سر همسويي با همسران شهيد خود ندارند بلكه خون پاك آنان را خواسته يا ناخواسته- و انشاءالله ناخواسته- براي دشمنان اسلام و انقلاب و قاتلان تابلودار همسران شهيد خويش «هديه» مي برند، ديگر همسر شهيد به معناي «همسو با شهيد» نيستند، هر چند كه نام شهيد را در شناسنامه خود داشته باشند! آيا غير از اين است؟! كاش اينگونه نبود، ولي متأسفانه هست!... بخوانيد؛ 1- آيا سران فتنه 88 و عوامل ميداني آنها، به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسين(ع) اهانت نكردند؟ وجود مبارك حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفداء را انكار نكردند؟ روز قدس به نفع اسرائيل شعار ندادند؟ روز 13 آبان به حمايت از آمريكا عربده نكشيدند؟ به ساحت ملكوتي امام راحل(ره) اهانت نكردند؟ و تصوير مبارك ايشان را پاره پاره و لگدمال نكردند؟ آشكارا از فرمول ديكته شده مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران پيروي نكردند؟ آيا با منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، گروهك هاي كومله، دموكرات، پژاك، عبدالمالك ريگي دست به ائتلاف آشكار و بي پرده نزدند؟! فلان خانم چادري را به جرم اين كه چادر بر سر دارد و حامي اسلام و انقلاب است، با اسلحه سرد و گرم مورد حمله قرار ندادند و پيكرش را با قمه و قداره و در حالي كه شعار مرگ بر ... سر داده بودند، از هم ندريدند؟ فرياد مرگ بر بسيجي! سر ندادند؟ مسجد را به آتش نكشيدند؟ فلان بسيجي موتورسوار را با قمه تكه پاره نكردند؟ فلان مرد داراي محاسن را وادار به سردادن شعار مرگ بر ... نكردند؟ و هنگامي كه از اين شعار خودداري كرد، آيا او را در مقابل چشمان نگران و اشكبار همسر و فرزند خردسالش به قتل نرساندند؟ آيا نتانياهو با افتخار! و آشكارا از فتنه گران به عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» ياد نكرد؟ آيا اوباما، حمايت مالي و سياسي از آشوبگران را يك هدف استراتژيك براي مقابله با ايران اسلامي معرفي نكرد؟ جرج بوش آنها را پياده نظام آمريكا در ايران معرفي نمي كرد؟ آيا تمامي دشمنان اسلام و انقلاب و امام و ايران در حمايت آشكار از سران فتنه به ميدان نيامدند؟ و... و... اكنون سؤال اين است و پرسش بسيار ساده‌اي نيز هست كه پاسخ آن كمترين نيازي به ذهن هاي پيچيده ندارد. آيا دو سردار شهيد ما - نستجيربالله و با پوزش از روح بلند و ملكوتي آنها- دشمنان امام حسين(ع) و امام زمان(عج) بودند؟! از اهانت به حضرت امام(ره) و پاره كردن و لگدمال كردن تصوير مبارك ايشان خشنود مي شدند؟! از منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و پژاك و كومله و ساير اراذل و اوباش حمايت مي كردند؟! به نفع اسرائيل و آمريكا شعار مي دادند؟! مسجد آتش مي زدند، به همراهي و پيروي از آمريكا و اسرائيل و انگليس افتخار مي كردند؟! و... انجام اين جنايات و زشتي ها و پلشتي ها، از سوي سران فتنه و عوامل ميداني آنها كه قابل انكار نيست. تمامي اين اقدامات و مواضع ضد اسلامي و ضد انساني آنان به قلم و زبان خودشان و تصاويري كه خود از صحنه برداشته اند ثبت و ضبط است، اعتراف بازداشت شدگان كه جاي خود دارد. بنابراين بايد پرسيد آيا كودن ترين و ديرفهم ترين افراد نيز مي توانند در دورترين افق هاي ذهن خويش تصور كنند كه همت و باكري با اين جرثومه هاي فساد و پليدي و دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و امام و ايران سر آشتي داشته اند؟! آن دو شهيد بزرگوار كه جان و جواني و هستي خويش را براي مقابله با اين زشتي ها و مبارزه با آمريكا و اسرائيل و دنباله هاي داخلي آنها نظير منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و تروريست هاي ماركسيست به ميدان آورده و خالصانه به خداي منان تقديم كرده بودند. 2- وقتي همسران شهيد همت و باكري به حمايت از فتنه برمي خيزند و براي ابراز ارادت، سر بر آستان سران فتنه مي سايند، بديهي است كه نه فقط پا بر خون به ناحق ريخته آن دو شهيد بزرگوار نهاده اند بلكه با تاسف بايد گفت خون پاك همسران شهيد خود را براي «فروش»! به دشمنان خدا و قاتلان همت و باكري عرضه كرده اند! و صد البته چه بدانند و چه فريب خورده باشند و ندانند، خيال باطلي در سر پروريده اند چرا كه خون آن دو شهيد، پيش از اين و در آوردگاه مقدس جنگ 8 ساله به خدا فروخته شده است. مگر نه اين كه در كلام خدا آمده است «ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بأن لهم الجنه... خدا، جان و مال مؤمنان را- در قتال و جهاد با دشمنان خدا- به بهاي بهشت خريداري كرده است... و چه كسي وفادارتر از خدا، بر عهدي كه بسته است؟» بنابراين، همسران آن دو شهيد بزرگوار با پشت كردن به بينش و منش آن سرداران شهيد، فقط «پيوند سببي» خود با آنها را شكسته اند، بي آن كه از اين گسست طرفي بسته باشند و يا بتوانند در ارادت مردم به سرداران سرافراز دفاع مقدس كمترين آسيب و خللي وارد كنند. مردم ايران و همه مسلمانان پاكباخته جهان باكري و همت را بخشي جدانشدني از هويت اسلامي و انقلابي خود مي دانند و ديگران را، در صورت ناهمخواني با راه و رسم آنان، نه فقط از خود نمي دانند كه به تلخي مي رانند. انتظار آن بود و هنوز هم دير نشده و راه بازگشت هست، كه همسران اين دو شهيد بزرگوار به خيل عظيم خانواده هاي شهدا بپيوندند و اگر در جريان فتنه 88 توفيق آن را نداشته اند كه در كنار مردم و همراه و همگام با روح مطهر همت و باكري و خانواده هاي معظم شهدا به مقابله با سران فتنه و دشمنان امام و انقلاب برخيزند، لااقل، از ميانه راه توبه كنند كه خداي مهربان توبه پذير است و همت و باكري هم بعد از رضايت خدا، از گناه آنها چشم پوشي خواهند كرد. 3- مردم اين مرز و بوم در دامان اسلام عزيز پرورش يافته و با هوشياري مثال زدني از ترفندهاي پيچيده دشمنان به سلامت عبور كرده اند، از اين روي دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها نبايد انتظار فريب آنان را داشته باشند و مثلا سران فتنه و رسانه هاي بيگانه نبايد و نمي توانند با استناد به همسويي همسران شهيد همت و شهيد باكري با سران فتنه، خيال سوءاستفاده از نام آن دو شهيد بزرگوار را در سر بپرورانند. در اين بخش از يادداشت پيش روي، بي آن كه سخن از مقايسه مثل به مثل و جزء به جزء در ميان باشد، اشاره به رهنمودي جاودانه و حكيمانه از كلام خدا ضروري به نظر مي رسد. خداوند تبارك و تعالي در آيه نهم از سوره مباركه تحريم داستان همسران نوح(ع) و لوط(ع) را به عبرت آورده و مي فرمايد «... آن دو تن همسر بندگان صالح ما نوح و لوط بودند ولي از آنجا كه خيانت ورزيدند در آتش قهر خدا سوختند»... باز هم تاكيد مي شود كه خداي نخواسته، قصد مقايسه در ميان نيست ولي هشداردهنده و عبرت انگيز است و دستكم آن كه نشان مي دهد پرورش يافتگان مكتب اسلام، اگرچه با مشاهده خروج همسران دو شهيد بزرگوار خويش از حلقه بينش و منش آن شهيدان تاسف مي خورند و آرزو مي كنند كه به راه بازگردند، ولي هرگز جايگاه آنها را با جايگاه شهدا اشتباه نمي گيرند و شهداي خويش را با همسران راه گم كرده آنان به ارزيابي نمي نشينند، بلكه به قول حضرت امير عليه السلام، افراد را با معيار حق مي سنجند، نه حق را با افراد و... «حق» هميشه با شهداست. 4- و بالاخره اگر اين نوشته با برخي از «تلخي»ها همراه است اميد آن كه همسران گرامي آن دو شهيد بر اين برادر خويش خرده نگيرند و عذرش را بپذيرند كه آنچه در اين نوشته آمده است به خيرخواهي براي خود آنان بر كاغذ دويده و نگارنده اگرچه لياقت همراهي با آن دو شهيد بزرگوار را نداشته است ولي بر اين باور است كه آنان را بهتر از همسرانشان مي شناسد و با مشاهده برخي از «نبايد»ها ديدگان آن دو شهيد را مي بيند كه با نگراني و شايد ملامت به او مي نگرند و زبان حال به ملامت گشوده اند كه چرا زبان به كام و قلم به نيام كشيده اي؟! مگر ما را نمي شناسي؟ و يا، مگر همسران ما، خواهران تو نيستند؟ رسالت:چرا همدردي با منافقان! «چرا همدردي با منافقان!»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛مصاحبه سايت ضد انقلابي خودنويس با خانم زهرا رهنورد به لحاظ گونه شناسي اعتقادات سياسي همسر ميرحسين موسوي اهميت دارد. اين مصاحبه كه توسط يك ضد انقلاب فراري صورت گرفته نوعي رونمايي از تفكر سياسي وي در سال‌هاي آغازين انقلاب نسبت به منافقين و شرارت‌هاي خونين آنها در دهه 60 است. مصاحبه خانم رهنورد روي سايت كلمه كه ارگان ميرحسين موسوي است آمده و تمام سايت‌هاي ضد انقلابي هم با آب و تاب آن را نقل كرده‌اند. خبرنگار از وي مي‌پرسد، "بسياري (دوران طلايي امام) را جور ديگري مي‌بينند بسياري آرمان‌هاي "امام" را بر نمي‌تابند به نظر شما تاكيد زياد بر همين چيزها عامل تفرقه نيست؟" خانم رهنورد در پاسخ مي‌گويد: "به عنوان يك روشنفكر منتقد كه سر در چاه دانشگاه كرده و ناله‌هاي خود را در آنجا ضبط كرده، يادمان باشد در تفكر و باورهايمان چهارده معصوم داريم و نه بيشتر. پس هيچ فردي را نبايد مطلق كرد اصلا چرا بر اصول و ارزش‌هاي آزاديخواهانه و دموكراتيك توافق نكنيم؟ وي با اشاره به تجربيات 30 ساله خود در انقلاب مي‌افزايد: " امروز به اين نتيجه رسيده‌ايم كه شكوه وحدت رنگين كمان ملت، شهر فرنگ نيست اما از همه رنگ است. چراحق نمي‌دهيد در اين هفت رنگ يا رنگارنگي، موسوي مذهبي دوستدار امام خميني هم صادقانه رنگ خودش را داشته باشد. او كه گفته است من در كنار شما هستم در اين رنگين كمان از ارزشي‌ترين مذهبي‌ها تا باورها و نگرش‌هاي ديگر حضور دارند. آزادي و دموكراسي، رنگ بي‌رنگي‌هاست." خبرنگار ضد انقلاب سايت خودنويس كه ميزان اعتقاد وي را نسبت به امام(ره) اندازه‌گيري مي‌كند در سئوال بعدي نظر وي را در مورد منافقين هم استمزاج مي‌كند. از خانم رهنورد مي‌پرسد: "چرا سخن گفتن از وقايع دهه 60 سخت است آيا مي‌توان يك گروه را به اين راحتي در تابستان سال 67 سر به نيست كرد آيا سكوت و حتي توجيه به معني قبول داشتنش نيست؟" رهنورد در پاسخ مي‌گويد: "جنايات و عمليات تروريستي آن گروه كذايي بر كسي پوشيده نيست. اما انتقام جويي طرف مقابل هم خطاي بزرگي بوده است و هيچ كج روي قابل قبول يا اغماض نيست. اما به طوري كه بارها گفته شده از اين جنايت نه آقاي خامنه‌اي و نه آقاي موسوي هيچ يك اطلاعي نداشته‌اند و در حوزه وظايف‌شان هم نبوده است. البته سكوت و توجيهي هم در كار نيست و آن اقدامات خارج از چارچوب‌هاي حقوقي و ملاحظات اخلاقي بوده كه بارها در نشست‌ها و در پاسخ به سئوال كنندگان درباره آن، تقبيح شده است، آن اتفاق لكه‌هاي سياهي است كه به آب زمزم و كوثر، سفيد نتوان كرد." اگر خانم رهنورد قبول دارند كه منافقين مرتكب جنايت شده‌اند و عمليات تروريستي داشته‌اند بنابراين نبايد به جاني و تروريست جايزه داد بلكه بايد جانيان به مجازات برسند. حال كه به مجازات رسيده‌اند چرا از مجازات منافقين در سال 67 به عنوان "لكه سياه" و "جنايت ياد" مي‌كنند. منافقين در سال 67 پس از پذيرش قطعنامه با همراهي ارتش بعث از طريق صر شيرين با تجاوز به خاك ايران، شهرها و روستاهاي سر راه را ويران كردند و جنايات بي‌شماري را مرتكب شدند آنها در تنگه مرصاد پشت دروازه كرمانشاه با مقاومت رزمندگان اسلام روبه‌رو شدند و شماري از آنها به هلاكت رسيدند و با خفت وخواري به خاك عراق برگشتند. منافقان در زندان با شنيدن اين خبر دست به شورش زدند و مي‌خواستند پايان جمهوري اسلامي را جشن بگيرند دست عدالت و قضا گلوي آنها را فشرد و به عزا نشستند. چرا برخي پس از 22 سال با آنها اظهار همدردي و همنوايي مي‌كنند. خانم رهنورد اگر چنين همدردي با منافقان دارند چرا آن روز لب به اعتراض نگشودند و به رئيس قوه قضائيه آيت‌الله موسوي اردبيلي حتي گله‌اي نكردند. اعتراض و گله او اكنون متوجه كيست؟ خبرنگار ضد انقلاب سايت خودنويس كه از اين پاسخ به شعف مي‌رسد در سئوال بعدي شفاف‌تر از وي سئوال مي‌كند، "خانم رهنورد آيا هيچ‌گاه به "خاوران" رفته‌ايد تا به خانواده‌هاي كشته شدگان سال‌هاي 60 و خانواده‌هاي اقليت‌هاي مذهبي كه عزيزي را در آنجا به خاك دارند تسليت بگوييد؟ اگر نه فكر مي‌كنيد كي چنين كنيد تا فاصله‌ها كمتر و كمتر شود؟" طمع خبرنگار و اشتياق او در تخليه تفكر سياسي خانم رهنورد اعجاب‌آور است حتي مجازات منافقين را در سال 60 با آن همه جنايات بر نمي‌تابد و معتقد است خانم رهنورد بايد با خانواده‌هاي آنها هم با حضور بر سر قبر آنها همدردي و اداي احترام كند تا فاصله جنبش سبز با منافقين كمتر شود!! آيت‌الله خامنه‌اي در 6 تير سال 60 در عمليات تروريستي منافقين مجروح شدند يك روز بعد آيت‌الله بهشتي به همراه 72 تن از رهبران جمهوري اسلامي در يك بمب گذاري در دفتر حزب جمهوري اسلامي به شهادت رسيدند دو ماه بعد رئيس‌جمهور و نخست وزير جمهوري اسلامي به همراه چند تن در محل نخست وزيري آماج حملات تروريستي قرار گرفتند. شهداي محراب در چهار گوشه كشور كه به عنوان ركن اخلاق، عرفان، فقه و مجسمه تقوا بودند در محراب عبادت به خاك و خون كشيده شدند. هزاران نفر از مردم بي‌گناه در جاي جاي ميهن اسلامي توسط منافقين قتل عام شدند. طبيعي است در هر منطق حقوقي جانيان و قاتلان اين حوادث بايد مجازات مي‌شدند. اما خبرنگار سايت ضد انقلابي خودنويس از خانم رهنورد همسر نخست وزير سال‌هاي دفاع مقدس مي‌خواهد با خانواده‌هاي معدومين تماس بگيرد، با آنها همدردي كند و تسليت بگويد!! حتي وي اصرار دارد او نسبت به خانواده‌هاي معدومين گروهك حزب دموكرات و كومله و... همدردي كند و اين نكته رادر قالب واژه "خانواده‌هاي اقليت‌هاي مذهبي" در سئوال مي‌گنجاند و از معدومين به عنوان "عزيز" ياد مي‌كند. فكر مي‌كنيد خانم رهنورد چه پاسخي مي‌دهد! جالب اينجاست كه مصاحبه خانم رهنورد به صورت زنده نبوده است اول سئوالات را به صورت مكتوب گرفته و مطابق آنچه كه در ابتداي مصاحبه آمده است بعد از دو ماه پاسخ داده است! وي در پاسخ به سئوال ياد شده تصريح مي‌كند: "آقا شما چه فكر مي‌كنيد؟ كاش ايران بوديد و در جريان محيط پليسي و خفقان قرار مي‌گرفتيد! فكر مي‌كنيد من روي صندلي تابدار با ليوان آب ميوه‌اي در دست، پا روي پا انداخته‌ام و دارم كتاب‌هاي هري پاتر مي‌خوانم يا حسين كرد شبستري را حفظ مي‌كنم. فكر مي‌كنيد شما در سپهر آزاديخواهان و ما همپالكي بي‌خيالان و يا در كنار جنايتكاران هستيم؟ حاشا و كلا كه چنين نيست همه ما يك خانواده‌ايم. زنداني داده، دردمند و مصيبت ديده و شناخته و شكنجه شده و هزينه داده. در گورستان به سوگ نشسته و در مرگ و شهادت جوانان و عزيزان‌مان داغدار و سيه‌پوش. شما هم سري به ايران بزنيد و در جريان مصائب ما قرار بگيريد تا جنبش سبز را تنها نگذاريد." اين پاسخ نشان مي‌دهد اگر خانم رهنورد بر سر قبر منافقين معدوم سال‌هاي 60 حاضر نمي‌شود به خاطر محيط پليسي بوده است. اين محيط پليسي از زماني كه شوهرش نخست وزير دفاع مقدس بوده تاكنون ادامه داشته است! همچنين اين پاسخ نشان مي‌دهد طي سال‌هاي اخير بويژه در انتخابات دوره دهم رياست جمهوري "محيط پليسي و خفقان" از بين رفته و ايشان به همراه شوهرش يك جنبش سبز راه انداخته‌اند و توانسته‌اند از هر رنگي به جز آنها كه رنگ انقلاب دارند را همراه خود كنند و به جنگ محيط پليسي و خفقان وقايع دهه 60 بروند. او حتي از خبرنگار منافق سايت خودنويس دعوت مي‌كند او را تنها نگذارد بيايد به ايران در جريان مصائب قرار گيرد و ببيند وي و همسرش روي صندلي تابدار ننشسته‌اند بلكه مشغول يك نبرد بي‌امان با نظام و انقلاب هستند. واقعا انسان تاسف مي‌خورد از خانمي كه خود را استاد دانشگاه و همسر نخست وزير سال‌هاي دفاع مقدس مي‌داند دو ماه پيش چهار تا سئوال را گرفته فكر كرده، بعد اين مطالب را در همدردي و همراهي با گروهك رسواي منافقين و جنايات بي‌شمار آنها در دهه 60 نوشته است. جريان اصيل انقلاب و دستگاه‌هاي امنيتي كشور بايد خيلي زحمت بكشند تا سرنخ‌هاي ارتباطي و همدردي و همزباني فرقه سبز را با منافقين كوردل افشاء كنند و اثبات كنند اينها در همان مسير سرنگوني نظام كه گروهك نفاق در اوايل انقلاب طراحي كرده بود حركت مي‌كنند. اما خانم رهنورد از روي سادگي و نيز براي آنكه فكر مي‌كند مخاطب او فاقد دانش سياسي است همه گرايش خود را لو داده است. حالا خوب مي‌شود فهميد كه چرا برخي هوشمندانه مي‌گويند وقت دستگيري و محاكمه سران فتنه نرسيده است. اينها بايد خود را تخليه كنند تا مردم بدانند با چه جماعتي در دهه اول انقلاب زير يك سقف مسير انقلاب را طي مي كردند. ابتكار:جنگ بي خسارت يا دفاع بي غرامت «جنگ بي خسارت يا دفاع بي غرامت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن مي‌خوانيد؛پايان شهريورماه براي ماخاطره‌اي فراموش ناشدني برجاي گذاشت.خاطره‌اي که تاقرن هابراي نسلهاي ايرانيان باقي خواهدماند، خاطره آغاز جنگ تحميلي. جنگ باهم شيريني هاوتلخي هايش يک مقطع از تاريخ کشورمان است.جنگي که ناخواسته برماتحميل شد وعلاوه بر آنکه جان بسياري ازبهترين فرزندان اين سرزمين را ازماگرفت صدها ميليارد خسارت مالي نيزبرماواردکرد. اين جنگ نه تنهابراي ما يادآور خاطراتي خوشايند و ناخوشايند است بلکه براي جامعه بين المللي يکي ازنقاط سياه تاريخ است،چراکه دراين جنگ تمام اصول اخلاقي وانساني،قوانين بين المللي وحقوق حاکم بر روابط جهاني توسط يک کشورزيرپاگذاشته شد وجهان درمقابل آن سکوت کرد ودم برنياورد وتمام اصول انساني وقانوني توسط کشورديگررعايت گرديد و موردسرزنش قرارگرفت. کشورعراق باحمله به مرزهاي قانوني وبين المللي ودرنورديدن آنها، ابتدايي ترين حقوق يک ملت يعني حق حاکميت ملي رازيرپاگذاشت وتنهاباسکوت جامعه جهاني مواجه شد. علاوه برآن به رغم منع کاربردسلاحهاي غيرمتعارف و کشتار جمعي، رژيم حاکم برعراق بابمب‌هاي شيميايي نه تنهانظاميان ايران بلکه شهروندان عادي ايران رانيزموردحملات خودقراردادولي جهاني که سردمداران آن شعارحمايت ازحقوق بشرشان گوش فلک راکرکرده است درمقابل مظالم رواداشته شده لب فروبسته و اعتراضي برنياوردند.برخلاف قوانين حاکم برجامعه بين الملل شهرهاي ايران و مردم بي گناه وبي دفاع موردحمله بمب افكن‌هاي عراقي قرارمي گرفت وجامعه جهاني هرروزنظاره گرشهادت ومجروح وآوارگي دههاغيرنظامي بي دفاع بودنداماصداي اعتراضي از هيچ كجاي گوشه وكنارجهان به گوش نمي‌رسيد.نه تنهادولتهاي جامعه جهاني كه هميشه ومطابق معمول درجهت اهداف ومنافع ملي خودگام برمي دارندوبا رويکردهاي مکاتب نظام سرمايه داري اخلاق وانسانيت رابه پاي منافع اقتصادي ذبح ميكنند، بلكه نهادهاي مدني همچون رسانه‌هاي جهاني، مجامع ومحافل حقوق بشري نيزسكوت پيشه كردند. هرچه که بود گذشت و ايرانيان به خاطر نجابت و پيشينه فرهنگي غني و قوي خود آنرا بخشيدند گرچه فراموش نمي‌کنند .زيرا با انتقام از گذشته و غوطه ور شدن در آن راهي به سوي آينده باز نمي‌شود. نسل‌هاي بيدار ايران با اميدواري و پيش به سوي آينده پرسش‌هاي اساسي و ريشه‌اي در ذهن خود دارند که تاکنون پاسخ خود را از هيچ کس دريافت نکرده اند و آن اين است که سرنوشت غرامت جنگي چه شد؟ جنگ هرچه بود براي ما يک دفاع مقدس و تاريخي بود، اما هيچ جريان و گروهي نمي‌تواند با کشاندن هاله‌اي از قداست معنوي پيرامون رخداد‌هاي تاريخي همچون دفاع مقدس اين حق را از شهروندان ايراني دريغ بدارد تا پيگير حقوق حقه خود نباشند. سازمان ملل متحد و دبير کل وقت آن به رغم همه کاستي‌ها و نارسايي‌ها در مورد جنگ، دولت عراق را به عنوان متجاوز و آغاز گر جنگ معرفي کرده است .دولتي که به عنوان متجاوز معرفي مي‌شود محکوم به پرداخت غرامت جنگي است،خواه هر رژيمي که بر کشور محکوم حاکم باشد،زيرا در حقوق و روابط بين الملل در اينگونه موارد نوع رژيم‌ها به عنوان يک اصل حقوقي در تعهدات بين المللي مد نظر نيست بلکه “اصل”بر تداوم ملت هاست .بر اين اساس دولت فعلي عراق نمي‌تواند از زير بار محکوميت و پرداخت غرامت و ساير تعهدات حقوقي شانه خالي کند . مسئولين سياسي کشورمان که با واکاوي در گورستان و موزه تاريخ به دنبال اخذ غرامت جنگ جهاني دوم هستند که اينگونه حساسيت‌ها نسبت به منافع ملي در جاي خود قابل تقدير است، بدانند که اخذ غرامت از عراق هيچگاه نه از يادها مي‌رود ونه از حافظه تاريخي ايرانيان محو شدني است . هيچ کس نمي‌تواند با مصادره کردن مصادر امور ملت در پي منويات شخصي خود باشد و از حقوق ح سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 315]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن