تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834976199
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: رد پاي آمريكا در گزارش جديد آژانس «رد پاي آمريكا در گزارش جديد آژانس» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛ بيست و سومين گزارش آژانس بينالمللي انرژي اتمي درباره پرونده هستهاي ايران و دومين گزارش آقاي آمانو در كسوت دبيركلي جديد اين سازمان درحالي منتشر شد كه قرار است همين گزارش هفته آينده به نشست شوراي حكام ارائه گردد. اين گزارش كه سرشار از نكات غيرحقوقي و بي مبنا بوده و در چارچوب طرح عمليات رواني عليه جمهوري اسلامي ايران تنظيم شده، مملو از جملات منفي، كذب و كنايه آميز است درحاليكه درباره جنبههاي مثبت همكاري ايران با آژانس تقريباً سكوت كامل در پيش گرفته است. اين گزارش كه عمداً تمامي موازين بينالمللي و مقررات موجود ميان ايران و آژانس را زير پا گذاشته و تركيبي از اقدامات آقاي هاينونن و آمانو تحت سرپرستي و راهبرد آمريكا به حساب ميآيد، بر دو محور اساسي استوار شده است. محور نخست آنكه سعي كرده چنين القاء نمايد كه جمهوري اسلامي ايران با آژانس همكاري لازم را نكرده است. در اين گزارش اشارهاي به اينكه تمامي مواد و تاسيسات هستهاي ايران تحت نظارت و اشراف كامل 24 ساعته آژانس و دوربينهاي نصب شده سازمان قرار دارد، نشده و فضاي گزارش به نحوي تنظيم شده كه گويي آقاي آمانو هيچ همكاري را از ناحيه ايران بجز تبعيت محض از فرامين و دستورالعملهاي غرب نميپذيرد درحاليكه تجربه تعامل سالهاي اخير با آژانس به ملت ايران ثابت كرده كه گزارشهاي آژانس بين المللي انرژي اتمي محصول مشترك وزارت خارجه آمريكا و سازمان "سيا"مي باشد و فقط با سر برگ آژانس و مهر و امضاي دبيركل آژانس منتشر ميشود. گزارش روز دوشنبه آقاي آمانو نيز از اين قاعده شوم خارج نيست به گونهاي كه گويا آقاي آمانو تحت ماموريتي صريح از آمريكا، مسئوليت خود را به عنوان مدير كل آژانس بينالمللي انرژي اتمي فراموش كرده و دقيقاً چيزهايي را در گزارش خود منعكس كرده كه براي پيشبرد اهداف شوم آمريكا در مقابله با ايران مفيد و مناسب است. كدام عقل سليمي ميپذيرد كه در گزارش به اصطلاح فني و حقوقي بالاترين مقام آژانس بينالمللي انرژي اتمي در مورد فعاليتهاي هستهاي يك عضو سازمان، هيچ موازنهاي بين "حقوق" اعضا و "تعهدات" و "مسئوليتهاي" آن وجود نداشته باشد و به طور يكطرفه و باج خواهانه با يك عضو كه فقط موظف به رعايت موافقتنامههاي پادمان، و نه بيشتر از آنست، برخورد شده باشد. به طور مثال چگونه است كه در اين گزارش به موافقت يكسال اخير ايران با تحت پوشش قرار گرفتن كل تاسيسات و برنامههاي هستهاي اشارهاي نشده كه بازرسان آژانس بر تمام فعاليتها و مواد تغليظ شده نظارت داشته و حتي جابجايي يك گرم از مواد اورانيوم غني شده بدون اطلاع بازرسان آژانس امكان پذير نميباشد. در اين گزارش با توجه به اشراف اطلاعاتي و نظارتي بازرسان آژانس بر فعاليتهاي هستهاي ايران در حركتي القايي سعي شده درباره حجم مواد هستهاي ايران گزارش ادعايي منابع ناشناس آمريكايي منعكس شود و همين نكته پايه و اساس جوسازي عليه ايران قرار گيرد. در گزارش آمانو موضوع عدم پذيرش و مخالفت با دو تن از بازرسان آژانس به معناي مخالفت ايران با بازرسي و اخراج بازرسان از ايران دانسته شده درحاليكه اين گزارش هيچ اشارهاي به اينكه ايران دو بازرس جديد را پذيرفته، نكرده است. اين گونه شيطنتها در گزارش نويسي آقاي آمانو فراوان است. آقاي مدير كل حتماً ميدانند كه حق رد يا تأييد بازرسان از حقوق مسلم همه كشورهاي عضو آژانس است و جمهوري اسلامي ايران نيز حق دارد برخي بازرساني را به دليل سوابق و عملكرد سوء آنان نپذيرد ولي اين حق كاملاً قانوني در اين گزارش به منظور ضربه زدن به ايران، ناديده گرفته شده است. در گزارش جديد مدير كل آژانس همچنين درباره آنچه به عنوان عدم مجوز بازرسي از راكتور آب سنگين اراك آمده بايد خاطرنشان كرد كه بازرسي از كارخانه آب سنگين اراك در چارچوب پادمان قرار ندارد، هر چند پيش از اين مجوزهايي براي بازديد به بازرسان آژانس داده شده ولي اين همراهي و دست و دلبازي به معناي ايجاد حق تلقي شده و آژانس عليرغم داشتن آگاهيهاي كامل از مسائل آب سنگين اراك از اين موضوع به عنوان سوژه براي دامن زدن به زياده خواهيهاي بي مبناي غرب عليه ايران استفاده كرده است. بنابر اين بايد به مدير كل جديد آژانس تفهيم كرد كه نبايد انتظار داشته باشد جمهوري اسلامي ايران فراتر از مقررات آژانس و پادمان عمل كرده و در مقابل باج خواهيهاي آمريكا تسليم شود. محور دوم اين گزارش، كه ايرادي ساختاري و سياسي به آن وارد است، اتكاء به گزارشهايي است كه كاملاً ادعايي و مجهول ارائه شده و منابع آن آمريكاييها هستند. اين مطالب، كه بدون پشتوانه حقوقي و فني و صرفاً براساس ادعاي موهوم منابع نامشخص ارائه شده، آنچنان واهي ميباشند كه نه تنها ارزش پاسخگويي را ندارند بلكه طرف آمريكايي هم عليرغم گنجاندن اين موضوع در گزارشهاي اخير آژانس حتي نتوانسته يك برگ مدرك مستدل در اين باره ارائه دهد. اين قبيل آرايهها در گزارش مدير كل آژانس نشان ميدهد كه آمريكا بيش از پيش به دروغگويي و عوامفريبي عليه برنامههاي هستهاي ايران روي آورده و آژانس نيز با آمدن آقاي آمانو با شدت بيشتري تحت تاثير را هبردهاي آمريكا قرار گرفته و آنچه را كه آمريكا در دستور كار مديركل آژانس قرار ميدهد، چشم و گوش بسته در خلال گزارشهاي خود منعكس ميكند. بدين ترتيب آنچه در گزارش 9 صفحهاي مدير كل جديد آژانس منعكس شده، مغرضانه و با ادبياتي كاملاً آمريكايي و ضدايراني است و شايد بتوان دليل آنرا خوش خدمتي آمانو به آمريكا و اظهار قدرداني از حمايتهايي دانست كه كاخ سفيد براي روي كار آمدن وي انجام داده و همچنين شغل جديدي است كه آقاي "اولي هاينونن" معاون آمانو قرار است پس از پايان قريب الوقوع مأموريتش در آژانس، در دولت آمريكا به وي داده شود كه طبعاً ميتوان اين گزارش را هزينه مشاغل جديد اين دو تلقي كرد. رسالت:دخالتهاي غيركارشناسي در سياست خارجي «دخالتهاي غيركارشناسي در سياست خارجي»عنوان سرمقالهِ روزنامهي رسالت به قلم دكتر حشمتالله فلاحت پيشه است كه در آن ميخوانيد؛دفاع آقاي متكي وزير امور خارجه از حوزه كارشناسي و حساسيتهاي سياست خارجي كشور "بجا" ولي "دير هنگام" بود. طبق قانون هيچ گونه ملاحظهاي نسبت به مقام مافوق، نافي مسئوليت وزرا در قبال حوزه وزارتي آنها نيست و اصولا در وزارتخانههاي حساسي همچون وزارت امور خارجه تعلل بعضا مبتني بر رعب مسئولان مربوطه، عامل اصلي دخالتهاي غير كارشناسي دراين حوزه است. آيا اگر مقام معظم رهبري در نشست هيئت دولت با ايشان نسبت به موازي كاري در سياست خارجي و لزوم اعتماد به وزرا تذكر نداده بودند وزارت امور خارجه از حوزه كارشناسي خود دفاع ميكرد؟ طبق اصل 127 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران انتخاب نماينده ويژه از اختيارات هيئت دولت است. اين نماينده فقط در زمينه تصميم يا اجرا صاحب اختيار است و تصميمات او در حكم تصميمات هيئت دولت ميباشد. البته به شرطي كه انتخاب او توسط هيئت وزيران صورت گرفته شده و تصميم دولت نيز جهت تطبيق مصوبات هيئت دولت با قوانين، براي اعلام نظر به رياست محترم مجلس شوراي اسلامي ابلاغ شود. اما مسير فوق نيز طي نشده است. پس از 31 سال نوسان در تقابل و تعامل با كشورهاي مختلف دنيا، امروزه در ايران اغلب مردم حساسيتهاي سياست خارجي را به طور جدي درك ميكنند. عنايت رئيسجمهور محترم در نگاه ويژه به موضوعات سياست خارجي قابل تقدير است، اما اين شوق نبايد منجر به عدم رعايت اصول قانوني و مقتضيات سياسي كشور شود. در احكام رئيسجمهور محترم درخصوص چهارنماينده ويژه آقايان مشايي، بقايي، ظهرهوند و آخوندزاده (خاورميانه، آسيا، افغانستان و خزر) چند نكته مورد تاكيد قرار گرفته است. الف) استناد به اصل 127 قانون اساسي جمهوري اسلامي ب) موظف كردن همه دستگاهها و نهادهاي كشور (از جمله وزارت خارجه) به هماهنگي كامل با نماينده ويژه پ) اعطاي اختيار طراحي و اجراي سياستهاي راهبردي تذكر مقام معظم رهبري به دولت درموضوع مرتبط با نمايندههاي ويژه از جمله موارد معدود انتقاد ايشان به دولت به حساب ميآيد كه حساسيت موضوع را با توجه به سه اصل فوقالذكر نشان ميدهد. چون در شرايطي كه كشور نيازمند انسجام و وحدت نظر در سياست خارجي است، فعاليت نمايندگان ويژه چند اشكال اساسي را به دنبال خواهد داشت. 1- از آنجا كه توصيه مقام معظم رهبري برگرفته از اختيار ايشان در تعيين سياستهاي كلان سياست خارجي است، دولت بايد بدون اينكه موضوع را به گذر زمان محول كرده و زمينه موازي كاري را حتي به طور غير رسمي حفظ نمايد، به طور رسمي آن را كان لم يكن نمايد. 2- طبق اصل 127 قانون اساسي تصميمات نماينده ويژه در حكم تصميم رئيسجمهور و هيئت دولت خواهد بود. معناي اجرايي اين اصل در سياست خارجي، بلاتكليف شدن وزيرامور خارجه و حتي سفرا و نمايندگيهاي خارجي جمهوري اسلامي است. نمايندگان ويژه به طور معمول در كشور پر مشغله سياست خارجي همچون ايالات متحده آمريكا با مشورت وزارت امور خارجه آن كشور معرفي شده و از سوابق اجرايي لازم نيز برخوردارند. حال اگر اين مسئوليت در فضاي پرآمد و شد سياست خارجي ايران به افرادي بدون پشتوانه علمي و كارشناسي، بوروكراسي و حتي تجربيات ميداني واگذار شود، تنها نتيجه آن ناكارآمدي همزمان نمايندگان ويژه و وزارت امور خارجه است. ضمن آنكه عدم رعايت شئونات ديپلماتيك ضربهاي اساسي به ديپلماسي كشور خواهد بود. 3- مسئول طراحي و اجراي "راهبرد" در سياست خارجي، شوراي عالي امنيت ملي است. حتي طبق اصل 127 قانون اساسي، نميتوان اختيار طراحي واجراي راهبردهاي سياست خارجي را به نماينده ويژه منتقل نمود. به عنوان مثال حتي اگر دولت يا مجلس به طور جداگانه در مورد اقدامي همچون "پايان دادن به برنامه هستهاي"، "تجديد رابطه با آمريكا" و يا "شناسايي رسمي رژيم صهيونيستي" مصوبهاي داشته باشند اين تصميم قابل اجرا نيست. چون مقولههاي كلان و راهبردي از نوع فوق بايد در شوراي عالي امنيت ملي به تصميم برسد. توجه به اين موضوع از آنجا اهميت دارد كه متاسفانه برخي از نمايندگان ويژه معرفي شده از سابقه اعلام نظر در قبال مسائل بنيادي كشور برخوردارند و كشيده شدن اين اظهارنظرها و مداخلات غير كارشناسي به حوزه سياست خارجي ميتواند نوساناتي جدي را به ديپلماسي جمهوري اسلامي تحميل نمايد. 4- ويژگي خاص سياست خارجي جمهوري اسلامي، "وحدت در عمل" است. كوچكترين اقدام انشعابي، موازي كاري و اختلافي در سياست خارجي از سوي دشمنان كشور برجسته سازي ميشود. لذا نگاه ويژه به سياست خارجي اين است كه در راستاي قوام وحدت عمل و رويه درآن عمل نماييم. واكنش مسئولان عالي كشور، نمايندگان مجلس و كارشناسان به موضوع فوق حاكي از تفرقهانگيز بودن اقدامات موازي در سياست خارجي است و لذا انتظار ميرود پيش از آنكه اين موضوع به يك مسئله ديگر تبديل شود، از دستور كار دولت خارج گردد. ابتكار:از مشروطه تا قانون گرايي «از مشروطه تا قانون گرايي»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم جاماسب محمدي بختياري است كه در آن ميخوانيد؛ قانون و قانون گرايي يکي از مباحث بنيادين و محوري در تاريخ معاصر ايران است .انقلاب مشروطه ايران با شعار محوري قانون شروع وقانون گرايي تبديل به مبنا و هدف اصلي آن اعلام شد .مشروطه در مقابل مطلقه ميسر نميشد مگر با وضع قوانين .در روزگاري که پادشاهان مبسوط اليد قاجار بر خلاف ممالک شرقي هم عصر خود بدون قيد و بند به هيچ قانوني مطلق گرايي پيشه کردند، منورالفکران و روشنفکران جهانديده ابتدا با گسترش ايده قانون و سپس باحرکت در اين مسير اولين انقلاب را در مشرق زمين، با چشم انداز ي زيبا و دورنمايي مثبت که از آينده ترسيم کردند، رقم زدند، اما ديري نپاييد که پس از هرج و مرج بوجود آمده از انقلاب، ديکتاتوري رضاخان سر بر آورده و قانون مشروطه به حاشيه رانده شد و به رغم قانون اساسي مشروطيت خاندان پهلوي نه سلطنت، بلکه بساط حکومت را به راه انداختند. رفته رفته مجلس فرمايشي گرديد و موقعيت و جايگاه سياسي افراد بود که تعيين کننده بود نه قوانين .همين دخالتهاي شاه در امور حکومتي را بايد يکي از عوامل مهم انقلاب ايران دانستبنابراين انقلاب اسلامي،انقلابي مردمي با رهبري کاريزماتيک امام (ره) به پيروزي رسيد .ولي امام هيچگاه از جذبه فردي و شخصي خود در جهت نقض قوانين قدم بر نداشت و به رغم نوپايي انقلاب، بر برگزاري رفراندوم تاکيد نمود .تاکيد امام خميني (ره) مبني بر تدوين قانون اساسي و برگزاري رفراندوم نشان از جايگاه ويژه ((قانون)) نزد بنيانگذار جمهوري اسلامي و ساير متوليان انقلاب بود، اما به دليل شرايط انقلابي و جنگ تحميلي هشت ساله و ضرورتهاي زماني رفتارهاي مسئولين نظام محصول شرايط زماني و معطوف به عصر خود بوده و بيشتر رفتارهاي متوليان انقلاب و مسئولين نظام تحت الشعاع آن شرايط قرار گرفت، تا اينکه در انتخابات دوم خرداد 76 بخشي از نيروهاي انقلاب با شعار قانونگرايي و دولت پاسخگو پا به عرصه سياسي گذاشتند . دولت بر آمده از دوم خرداد را بايد آغاز دوران تثبيت نظام جمهوري اسلامي ارزيابي نمود .قانون گرايي دولت اصلاحات معطوف به انتقال قدرت از کانونهاي غير قانوني و يا فرا قانوني به کانونهاي مشروع قدرت بوده است که در شرايط ويژه و خاص دوران جنگ قابل توجيه بوده است ولا غير. دولت برآمده از دوم خرداد نه تنها نتوانست به وعدههاي خود جامه ي عمل بپوشاند بلکه واژه جديدي تحت عنوان نهادهاي موازي وارد ادبيات سياسي ايران شد و تا پايان، دولت بااين مسئله در کشاکش بود. دولت نهم نيز با شعار مبارزه با باندهاي مافيايي، نوپوتيسم سياسي و فساد اداري که باز هم همان قانون گرايي با گفتمان خاص خود است وارد عرصه شد، اما به دليل يکدستي جناح حاکم بحث نهادهاي موازي به حاشيه و يا به عبارتي مسکوت گذاشته شد، تا اينکه امروز با انتخاب نماينده ويژه رئيس جمهور اين مبحث به جريان افتاد اما اين بار نه در نهادهاي امنيتي و بيرون از دولت بلکه در حوزه سياست خارجي و در درون خود دولت، گرچه اين حق رئيس جمهور است که از اختيارات قانوني خود استفاده لازم راببرد اما اين حق نيز براي ملت و افکار عمومي محفوظ است که بدانند اقدامات رئيس جمهور بر اساس کدام ضرورت است، که لازمه آن تبيين و توضيح چنين اقداماتي را از طرف دولت ضروري مينمايد. لذا فصل مشترک تمام دولتهاي بعد از انقلاب را بايد در يک مسابقه تبليغاتي ارزيابي نمود که هر کدام در تلاش بودند تا پيشبرد برنامههاي خود را ذيل قانون گرايي تعريف کنند،اما بيشترين نقد ناقدان به اين دولتها نيز از همين دريچه بوده است.گويا اين سرنوشت ما ايرانيان است که بايد مدام در يک چرخه تکراري همواره دور بزنيم .تاريخ يکصد ساله ي اخير کشورمان گواه اين مدعاست. كيهان:چراغ از بهرخاموشي نگه دار «چراغ از بهرخاموشي نگه دار»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛1- آرزوي «رستم» همه اين بود كه فرزند گمشده خود «سهراب» را بيابد و سهراب در جستجوي پدر پاي در سفر نهاده و همه جا را مي كاويد. سرانجام، روزي فرا رسيد كه پدر و پسر به هم رسيدند و كوه و دره و رودخانه اي در ميان نبود. اما، «افراسياب» كه ماندگاري خود را در جدايي آن دو مي ديد، حيله اي انديشيد. رستم را گفت؛ مژده باد كه دوران فراق به سر رسيده و اگر اين پهلوان جوان را از ميان برداري با فرزند گمشده ات فاصله چنداني نداري و آن پهلوان جوان «سهراب» بود! افراسياب در گوش سهراب نيز به نجوا نشست كه ديدار پدر نزديك است و فاصله اي در ميان نيست، مگر اين پهلوان سپيد موي كه سد راه است. و آن پهلوان سپيد موي «رستم» بود! در پي اين نجواي شيطاني، رستم و سهراب به هم آويختند... ساعتي بعد، رستم بر پهلوان جوان غلبه كرد. پشت او را به خاك كشاند و با همه توان، خنجر بر پهلويش نشاند و در حالي كه سرمست از اين پيروزي به پيكر نيمه جان حريف مي نگريست، بازوبند مخصوص خويش را كه به نشانه نزد پسر گمشده اش بود، بر بازوي پهلوان جوان ديد. سر از ندامت به سنگ كوبيد كه «سهراب» را كشته بود! نوشدارو طلب كرد تا بر زخم پسر نهد، اما ديگر كار از كار گذشته بود و نوشدارو بعد از مرگ سهراب چه سود؟! چند روز پيش، در نشست جمعي از دانشجويان با برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد، يكي از حاضران طي سخني كه بوي تند فتنه از آن به مشام مي رسيد، خطاب به رئيس جمهور محترم مي گويد «امروز روزنامه هايي مثل كيهان و شرق دائما دولت را مورد هجمه هاي سنگين خود قرار مي دهند» و جناب رئيس جمهور در پاسخ اظهار مي دارند «خوشبختانه، نه كيهان مي خوانم و نه شرق»! در اين نوشته از مواضع روزنامه شرق سخني به ميان نمي آوريم، ضمن آن كه حملات بي اساس و خصمانه اين روزنامه زنجيره اي به دولت را انكار نمي كنيم و درباره كيهان و اين توهم كه «دائماً دولت را مورد هجمه هاي سنگين قرار مي دهد»!! نيز سخن به اختصار مي گوئيم، چرا كه اين يادداشت در پي پرداختن به موضوع ديگري است و آن، هشداري جدي و صدالبته دوستانه و دلسوزانه به رئيس جمهور محبوب و محترم كشورمان است كه «مواظب افراسياب باشيد»! 2- نسخه هاي يك روزنامه، گوياترين سند براي نشان دادن مواضع و خط مشي آن است، بنابراين، فقط مروري گذرا بر مواضع كيهان كه ثبت و مكتوب است، ترديدي باقي نمي گذارد كه اين روزنامه از اصلي ترين مدافعان آقاي دكتراحمدي نژاد و دولت ايشان در مقابل بدخواهان و بدانديشان بوده و هست و البته، بديهي است كه هرجا ميان مواضع دولت يا دولتمردان و خط روشن و تعريف شده اصولگرايي، زاويه اي ديده و يا ببيند، با نگاهي دلسوزانه به آن پرداخته و مي پردازد، بي آن كه در انتقادهاي هر از چندگاه خود از مرز انصاف عبور كند و يا مرزبندي مشخصي با دشمنان نداشته باشد. نگاهي به انتقادات هر از چندگاه- و البته كم شمار كيهان- و مقايسه آن با رخدادهاي بعدي به وضوح نشان مي دهد كه در انتقادهاي مورد اشاره، حق با كيهان بوده و دغدغه هاي دلسوزانه اين روزنامه بي علت نبوده است. رئيس جمهور محترم در پاسخ به ادعاي يكي از حاضران كه كيهان را به هجوم سنگين و دائمي عليه دولت متهم كرده بود، مي فرمايند«خوشبختانه، نه كيهان مي خوانم و نه شرق» و سوال اين است كه اگر كيهان نمي خوانيد از كجا مي دانيد مواضع اين روزنامه هجوم سنگين عليه دولت است؟! تنها پاسخ منطقي رياست محترم جمهوري به اين پرسش آن است كه گزاره «هجوم كيهان به دولت» را ديگران به ايشان گزارش داده اند! و اين دقيقاً همان نكته مورد نظر در يادداشت پيش روي است و اين نگراني و دغدغه جدي را پيش مي آورد كه آن «ديگران» چه كساني هستند؟! و آيا نبايد احتمال داد كه در سايه روشن اطراف ايشان «افراسياب» به كمين نشسته است. افراسيابي كه وظيفه- و شايد مأموريت- او فتنه انگيزي و تفرقه افكني ميان اصولگرايان است. آيا حضور احتمالي اين افراسياب در كنار احمدي نژاد نگران كننده نيست؟! 3- كاش برادر عزيزمان جناب آقاي دكتر احمدي نژاد نگاهي به اطراف خويش مي انداخت و مشخصات و هويت برخي از اين اطرافيان را كه امروزه در شمار نزديكترين افراد به ايشان هستند، با كساني كه طي چند سال گذشته در كنار وي بوده اند به مقايسه مي نشست. برخي از آنان- تاكيد مي شود كه فقط برخي از آنها نظير آن آقاي اخراجي فلان وزارتخانه و...- چگونه آمده اند؟ و برخي از ياران فداكار، اصولگرا و كارآمد قبلي چرا در كنار ايشان نيستند؟! بي آن كه- خداي نخواسته- قصد مقايسه مثل به مثل در ميان باشد، و فقط به عنوان يك هشدار منطقي بايد گفت كه ماموريت عوامل نفوذي دشمن تنها ترور و انفجار نيست، بلكه مهره چيني بي خاصيت هاي گوش به فرمان و دور كردن كارآمدهاي متعهد از كنار مسئولان يكي از اصلي ترين و شناخته شده ترين مأموريت آنهاست. اينگونه نفوذي ها را چگونه مي توان شناخت؟! به يقين نبايد در جيب و كيف آنها، كارت شناسايي سازمان هاي ماموريت دهنده را جستجو كرد! آنان بعد از نفوذ و جايگزيني دست به كار ماموريت خود مي شوند، و از جمله بااهميت ترين و شناخته شده ترين انواع ماموريت آنها علاوه بر خالي كردن اطراف يك مسئول بلندمرتبه از نيروهاي وفادار و متعهد كه به آن اشاره شد، تنگ كردن دايره دوستان، متهم كردن ياران متعهد و دلسوز به دشمني، دست زدن به اقدامات ضدارزشي و نسبت دادن آن به مسئولان و هنجارشكني هاي ديگري از اين دست نيز هست. اكنون بايد پرسيد كه آيا برخي از نزديكان رياست محترم جمهوري با بهره گيري از حسن نيت و اعتماد ايشان دست به اينگونه اقدامات نزده اند؟! كسي كه آشكارا از پايان دوران اسلامگرايي سخن مي گويد، صهيونيست هاي غاصب را «مردم اسرائيل»! و مستحق دوستي! مي داند، ناسيوناليسم را به جاي مكتب اسلام مي نشاند و... به عنوان نماينده ويژه رئيس جمهور محترم در امور خاورميانه به آن سامان گسيل مي شود! خاورميانه اي كه اصلي ترين هويت آن اسلامي بودن آن است و حضور و نفوذ جمهوري اسلامي ايران در آن منطقه صرفاً و تنها به دليل نمايندگي اسلام ناب محمدي(ص) است. آيا اين گزينش بي آن كه احمدي نژاد عزيز بخواهد، همان خواست هميشگي دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب نيست؟! و يا، آن ديگري كه از كمترين سابقه، تجربه و دانش ديپلماتيك نيز برخوردار نيست به نمايندگي ويژه رئيس جمهور در امور آسيا گسيل مي شود و در اولين مأموريت به تركيه با اظهارنظرسخيف و نسنجيده خويش، مردم مسلمان تركيه اي را كه با حضور اسلامگرايان در كانون تصميم سازي و سياست پردازي آن به ايران اسلامي نزديك شده، عليه جمهوري اسلامي ايران برمي انگيزد! و يا... خوش بينانه ترين احتمال آن است كه اين نمايندگان ويژه، فقط ناآگاه و ناش� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 217]
-
گوناگون
پربازدیدترینها