محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854974972
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: كمك گرفتن اوباما از آيتالله سيستاني «كمك گرفتن اوباما از آيتالله سيستاني»عنوان سرمقالهي روزنامهي جام جم به قلم رحيم محمدي است كه در آن ميخوانيد؛گرچه هنوز منابع معتبري اين خبر را تاييد نكردهاند كه رسما رئيسجمهور آمريكا از آيتالله سيستاني براي تشكيل دولت آينده عراق كمك خواسته باشد، اما نفس درج اين خبر نشان ميدهد كه آمريكا براي تشكيل دولت آينده عراق به مخمصه عجيبي افتاده است. به گزارش روزنامه الشرق الاوسط - چاپ لندن - يك منبع نزديك به آيتالله سيستاني گفت: از باراك اوباما، رئيس جمهور آمريكا براي آيتالله العظمي سيستاني پيامي فرستاده كه طي آن از وي خواسته شده است براي حل بحران تشكيل دولت وارد عمل شود. در اين باره حامد الخفاف، سخنگوي رسمي آيتالله سيستاني در تماس تلفني از لبنان به اين روزنامه گفت: ما هيچگونه اظهارنظري در خصوص اين نامه نداريم. سخنگوي كاخ سفيد نيز از اظهارنظر درباره خبر ارسال نامه به آيتالله سيستاني امتناع كرد. تلاش رئيسجمهور آمريكا براي تشكيل دولت آينده عراق به اين نامه خلاصه نميشود به طوري كه او پيش از اين يك بار معاون خود جو بايدن را براي مذاكره با گروههاي عراقي فرستاد و يك بارديگر نيز هياتي از نمايندگان آمريكايي روانه بغداد شدند. در نهايت نيزاين خود اوباما، رئيسجمهور آمريكا بود كه طي سخناني به صراحت از رهبران سياسي عراق خواست مسووليت پذير باشند و بيش از اين روند تشكيل دولت را به تعويق نيندازند. شتاب آمريكا ظاهرا به اين دليل است كه باراك اوباما ميخواهد طبق وعدههايي كه دردوران انتخابات مطرح كرد سربازان آمريكايي را هرچه زودتر از عراق خارج كند و بنابراين عدم تشكيل يك دولت پايدار نميتواند توجيه لازم را براي خروج اين نيروها فراهم سازد. هفته گذشته آمريكا اعلام كرد از اين پس ماموريت نيروهاي خود در عراق را از ماموريت رزمي به آموزشي تغيير خواهد داد. نيروهاي آمريكايي پس از تخليه شهرها در حال تخليه آخرين مواضع خود در فرودگاهها يا اماكن استراتژيك هستند تا براي انجام ماموريتهاي رزمي عازم افغانستان شوند. ازاين رودولت آمريكا قصد دارد هرچه زودتر كار عراق را به عراقي ها واگذارده و تنها از لحاظ سياسي و اقتصادي اين كشور را دركنترل خودداشته باشد. دراين رابطه حتي وزارت امور خارجه آمريكا اعلام كرد كه قصد دارد در مسووليت سفارت آمريكا در عراق از ابتداي ماه آتي ميلادي همزمان با پايان عمليات نظامي ارتش آمريكا در عراق تغييراتي ايجاد كند. با وجود گذشت 5 ماه از برگزاري انتخابات پارلماني در عراق، گروههاي سياسي اين كشور هنوز نتوانستهاند بر سر گزينه مشخصي براي پست نخست وزيري تفاهم كنند. آمريكا كوشش مي كند اياد علاوي به نخست وزيري رسيده يا دستكم ائتلافي از مالكي و علاوي دراين كشور شكل گيرد. آرزويي كه تا كنون تحقق نيافته و چشمانداز مثبتي بر آن متصور نيست. رسالت:جنگ نامقدس «جنگ نامقدس»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم دکتر حشمت الله فلاحت پيشه است كه در آن ميخوانيد؛حوادث اخير نشان دهنده تلاش رژيم صهيونيستي براي طراحي يک ميدان جنگ تازه است. اقدامات تحريک آميز در مرزهاي فلسطين اشغالي، لبنان و سوريه، ادعاي حمله پيشدستانه به ايران پيش از دسترسي اين کشور به بمب هسته اي و بويژه تلاش لابي صهيونيستي کنگره آمريکا جهت ميليتاريزه کردن فضاي مربوط به جمهوري اسلامي در تحولات موجود منطقه از جمله زمينه چيني هاي هدفدار به شمار مي آيد. در چنين شرايطي تقويت و تداوم آمادگي دفاعي ضروري است اما بايد توجه داشت که افتادن در ميدان جنگ نامقدس صهيونيست ها منافع کشورهاي منطقه از جمله ايران را تامين نخواهد کرد. براساس تجربيات تاريخي و محکمات تحليلي موجود رژيم صهيونيستي در فضاي آرام امکان حيات ندارد و لذا در راهبرد آن رژيم و حاميان فرا منطقه اي آن خاورميانه، ثبات معنايي ندارد. موضوعي که در تاريخ تحولات سياسي منطقه به اثبات رسيده است. حوادث اخير نشان دهنده تلاش رژيم صهيونيستي براي طراحي يک ميدان جنگ تازه است. اقدامات تحريک آميز در مرزهاي فلسطين اشغالي، لبنان و سوريه، ادعاي حمله پيشدستانه به ايران پيش از دسترسي اين کشور به بمب هسته اي و بويژه تلاش لابي صهيونيستي کنگره آمريکا جهت ميليتاريزه کردن فضاي مربوط به جمهوري اسلامي در تحولات موجود منطقه از جمله زمينه چيني هاي هدفدار به شمار مي آيد. در چنين شرايطي تقويت و تداوم آمادگي دفاعي ضروري است اما بايد توجه داشت که افتادن در ميدان جنگ نامقدس صهيونيست ها منافع کشورهاي منطقه از جمله ايران را تامين نخواهد کرد. براساس تجربيات تاريخي و محکمات تحليلي موجود رژيم صهيونيستي در فضاي آرام امکان حيات ندارد و لذا در راهبرد آن رژيم و حاميان فرا منطقه اي آن خاورميانه، ثبات معنايي ندارد. موضوعي که در تاريخ تحولات سياسي منطقه به اثبات رسيده است. از سال1948 که نخستين جنگ هاي اعراب و اسرائيل شکل گرفت تا چند دهه بعد در جنگ هاي1956 ،1967 و1973 م صهيونيست ها با پشتوانه و لجستيک و حتي مداخله مستقيم و پوشش مخابراتي مستمر نيروهاي غربي توانستند لشکرهاي عرب را به شکست وا دارند. و زماني که در دو دهه1980 و1990 م مسير خشن تحولات به سمت ايران و عراق منحرف شد به تدريج ديپلماسي جاي جنگ با اسرائيل را گرفت، مسيري که از کم‘ ديويد در انتهاي دهه1970 م شروع شد و به مذاکرات اسلو، مادريد، ديتون، واي پلنتيسن و شرم الشيخ انجاميد و چون به مذاکرات نهايي يا خطوط قرمز رسيد بار ديگر به نظاميگري انجاميد. پيام نخستين کنگره هاي جهاني صهيونيسم در ابتداي دهه2000 ميلادي اين بود که به رغم20 سال مذاکره، اسرائيل اميدي به همزيستي مسالمت آميز با کشورهاي اسلامي ندارد اين تحليل با لشکرکشي بوش دوم به خاورميانه همراه شده بود که مي خواست راهبردها و ارزش هاي آمريکايي را که کلينتون نتوانسته بود با سياست نرم آن را به خاورميانه تحميل نمايد از طريق نظامي به انجام برساند. لذا هر لشکرکشي نظامي آمريکا در منطقه با حضور فعال سياسي و اطلاعاتي رژيم صهيونيستي همراه گرديد. صهيونيست ها مدعي بودند براي حل مشکلات آمريکا و اسرائيل در منطقه بايد پيش از عراق و افغانستان به ايران حمله مي شد و زماني که امکان عمل به اين توصيه صهيونيستي فراهم شد آنها سياست مشغله سازي براي ايران را در پيش گرفتند. البته اساس اين سياست “اصالت جنگ” در راهبرد صهيونيست ها است. چون اگر طبق يافته کنگره جهاني صهيونيست ها خاورميانه مکان امني براي اسرائيل نيست پس ديگران نيز حق آرامش ندارند. بنابراين حتي اگر موضوع ايران نيز مطرح نمي شد تل آويو يک کشور ديگر منطقه را در کانون توجه نظاميان قرار مي داد. آنها نگران خالي شدن خاورميانه از نظاميان غربي هستند. منطقه اي که به رغم شرايط اقليمي، ترانزيتي و منابع معدني غني بايد کانون توسعه دنيا باشد، براي صهيونيست ها تنها به صورت يک پادگان بزرگ به فرماندهي ناتو قابل تحمل است. در سمت ديگر اوباما به نيابت از دموکرات هايي که حداقل در ظاهر از سردادن شعار جنگ ابا دارند بي ميل نيستند که اين بار چماق را به دست صهيونيست ها بدهند. و يا اينکه با فرماندهي تحريم در شوراي امنيت براي تنبيه به صهيونيست ها چراغ سبز نشان دهند. اقدام اخير برخي از اعضاي کنگره آمريکا در اعطاي اختيار به اسرائيل براي حمله به ايران در اين راستا قابل ارزيابي است. هرچند که همين شيوه بازي باعث ترديد جدي ايران به پيشنهادهاي مذاکره5+1 شده است. شرايط فوق روبناي کار تبليغي آمريکا و رژيم صهيونيستي در بحراني نشان دادن پرونده جمهوري اسلامي و شرايط منطقه است. واقعيت اين است که منطقه و موضوع ايران آن گونه که دو بازيگر فوق ادعا مي کنند بحراني نيست. آنها به دنبال بهانه هاي تازه براي تحميل نظاميگري جديد خاورميانه هستند. واقعيت عدم دوام اسرائيل بدون تداوم جنگ در منطقه عامل عقب ماندگي هاي پي در پي اين حوزه در روند توسعه است. پادشاه عربستان در ديدار خود با مقامات لبنان و سوريه به جاي حمل پيام تهديدآميز اوباما و تلاش براي تحميل بي طرفي به کشورهاي منطقه مي توانست به راهبرد ايران مبني بر خلع سلاح و همزيستي مسالمت آميز در خاورميانه بپيوندد. همراهان امروز آمريکا در منطقه در آينده يا بايد مسئوليت “نوچه” گي اسرائيل را بپذيرند و يا اينکه يکي از اهداف ميليتاريسم و مداخله آن رژيم خواهند بود. هرچند که با پايان عمر نسل اول مقامات عرب، مردمان آن کشورها مجبورند تاوان تباني هاي صورت گرفته را بپردازند. اتخاذ مواضع منطقي از سوي مقامات جمهوري اسلامي نيز در شرايط کنوني ضروري است. ما نبايد به گونه اي موضع گيري نماييم که به شکل گيري ميدان جنگ مورد نظر صهيونيست ها کمک شود. هر چند که به واسطه طراحي و تدارک راهبردها و امکانات دفاعي خود اتکا، از آماده ترين بازيگران منطقه در قبال طرح هاي نظامي ديگران خواهيم بود اما معتقديم شتاب بخشي به تحولات از سوي برخي بازيگران منطقه و فراتر از آن، مشکوک است. بازيگراني که نتوانستند جنگ هاي محدود عراق، افغانستان، غزه و لبنان را مديريت کنند امروزه چگونه مي توانند يک جنگ منطقه اي را در راستاي منافع استراتژيک خود سامان دهند. رابطه ما با هيچ کشوري در دنيا به آن حد راهبردي نيست که به خاطرش وارد جنگ با کشوري ديگر شويم اما اگر اقدامي عليه خاک ايران صورت گيرد ديگر امکان تحديد جنگ وجود ندارد و تاريخ ديگري از مقاومت ايرانيان رقم خواهد خورد. چون براي ما اگرچه جنگ نامقدس است اما “دفاع” از مقدس ترين تکاليف هر مسلمان ايراني است. سياست روز:گامي به بلنداي انرژي هستهاي «گامي به بلنداي انرژي هستهاي»عنوان سرمقالهي روزنامهي سياست روز به قلم مدير مسئول است كه در آن ميخوانيد؛در تاريخ اقتصاد ايران چنين روايت است که يکي از بزرگترين ظرفيتهاي اقتصادي ساسانيان جاده ابريشم و حق گمرکي و ترانزيتي بود که بازرگانان براي عبور از ايران ميپرداختند. آنجا مهم است که اين ترانزيت موسوم به جاده ابريشم صرفا معطوف به اقتصاد و کسب درآمد نبود بلکه از منظر سياسي، محدوديتي بود براي رقيب بزرگ ساسانيان يعني روميان که ايران آن زمان به طور هوشمندانهاي از آن بهره ميجست به عبارتي ديگر ايران با دراختيار داشتن مسير حمل و نقل جاده ابريشم، قسمت اعظم ابريشم توليد چين را خريداري و با افزايش بهاي آن کالا، ضمن انتفاع داخلي، اقتصاد بيزانس را تحت تاثير و به طبع آن قدرت نظامي روميان را که وابستگي بسياري به رونق اقتصادي داشت را تضعيف ميساخت. اين فرصت در اختيار ايرانيان اگرچه از نگاه روميان مغفول نبود ولي قادر به رفع آن تهديد نبودند. جاده ابريشم از چين به ترکمنستان سپس به سمرقند و بخارا و از آن مسير وارد ايران و از محل زنجان و تبريز کنوني ميگذشت و راه خود را به ايروان و بنادر شامات ادامه ميداد اين موقعيت سوقالجيشي ترانزيتي ايران را قادر ساخته بود که قسمت اعظم ابريشم خام چين را به خود اختصاص داده و محصولات خويش را با نرخ موردنظر به غرب عرضه و صادر کند. اين درحالي است که پس از دو هزار سال نه تنها ازاهميت ظرفيتهاي حمل و نقل و ترانزيتي کاسته نشده بلکه اهميت آن افزايش يافته و بعد از اين هم بيشتر ميشود. طرح اخير مطروحه در نشست سه جانبه ايران افغانستان و تاجيکستان درتهران که براساس آن راهآهن تاجيکستان از طريق افغانستان به ايران متصل ميشود و از طرفي اتصال راهآهن چين ـ قرقيزستان به تاجيکستان ميتواند خليجفارس، ترکيه و اروپا را به يکديگر متصل سازد و انقلاب بزرگ ريلي را رقم بزند، لذا بايد به جرات اذعان داشت که تحقق اين طرح نه تنها کمتر از دستيابي به انرژي هستهاي نيست بلکه به اعتقاد نگارنده از آن برتر است. گامهاي اقتصادي اين چنيني که با حاشيههاي کمتري هم روبهرو و در پس آن هژموني منطقهاي و قدرت ملي مضاعف نهفته است جاي توجه جدي دارد. امروز بايد بيش از هر زمان ديگر در راستاي احياي قدرت و توان اقتصادي تجاري گذشتهمان همت کنيم و بديهي است در کنار اقتصادي پويا، بالنده و محرک است که ميتوان به ساير اهداف متعالي دست يافت. با فعليت درآمدن اين طرح و توسعه صنعت حمل و نقل ريلي کشور، ظرفيتهاي معطل مانده بسياري نظير منابع عظيم معدني، پتانسيلهاي شگرف توريسم، اراضي حاصلخيز و ... موتور محرکه اقتصاد کشور خواهند شد. استعداد 9 هزار کيلومتري خطوط ريلي کنوني که در چشمانداز 20 ساله بايد به 25 هزار کيلومتر برسد گوياي حجم اندک رشد کنوني اين صنعت است که اگر توافق اخير سه کشور ايران، تاجيکستان و افغانستان در افق ترسيم چشمانداز محقق شود، متوليان صنعت ريلي کشور ميتوانند مدعي شوند که افتخاري بزرگ نظير استقلال هستهاي کشور در راستاي دستيابي ايران به جايگاه قدرت اول منطقه را رقم زدهاند. مردم سالاري:اندرباب لزوم تفاهم ملي «اندرباب لزوم تفاهم ملي»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم امير مدني است كه در آن ميخوانيد؛سرزمين ايران از سپيده تاريخ مکان آمد و شد، تفاهم و تخاصم بين فرهنگ ها، مدنيت ها، اقوام و گرايش ها و جاي تاخت و تازهاي سهمگين و ستيز منافع و انديشه ها در بيرون و درون خود بوده است. ايران و مدنيت ايراني در درازاي هزاره ها توانسته است چون پلي روشنايي حوزه هاي فرهنگي شرقي هند و چين را با حوزه هاي غربي يوناني- رومي به يکديگر مرتبط کرده و با آنها در تاثيرپذيري متقابل باشد. ايران علي رغم داشتن اندازه هايي نابرابر با ديگر موجوديت ها توانسته است از حل و جذب و نيست شدن اجتناب کرده موجوديت مستقل و استمرار تاريخي خود را حفظ نمايد. ايرانيان در عهد باستان با آفرينش مدنيت و قوانين جهان شمول مبتني بر هم زيستي انساني که منشور بابل کوروش بزرگ نمونه عالي آن است اعلا م حضور مي کنند. در سده هاي ميانه که يورش هاي خانمان سوز اقوام شرق و غرب روي مي دهند، ايرانيان با پرورش انديشه عرفاني به ظريف ترين شيوه هاي مبتني بر مهر و حب انساني به ارايه مدل نبرد ضد خشونت مي پردازند. در دوران معاصر نيز تلا ش ايرانيان وقف حفظ استقلا ل در برابر قدرت هاي بزرگ تازه شکل گرفته حصول آزادي و حقوق مدني جديد است. تلا شي که جنبش هاي بزرگ اصلا حي مشروطيت، ملي شدن نفت و بهمن 57 نمونه هايي از آنند. پرسش آنجاست که راز اين بقا چيست و ايران چگونه توانسته است که در برابر مدنيت ها و قدرت هاي سهمگين و بسيار تنومندتر قديم و جديد، از حل و جذب شدن اجتناب کرده استقلا ل و استمرار خود را حفظ نمايد و جامعه اي مرجع باقي بماند؟ گذشته از سلحشوري سلحشوران، پاسخ پايه و علت اين بقا را تنها در انديشه و سير تحول و فراگشت آن مي توان جست وجو کرد. خرد وانديشه اي که در جنبش هاي فکري و اجتماعي بي شمار روي به ظهور آورده است. انديشه اي که بني آدم را آفريده از گوهر و تني يگانه مي داند و در صورت هاي بهتر و غايت خويش سعادت و نيک بود کاينات و نوع بشر را فراسوي تعلقات نژادي، قومي، فکري، جنسي،... مطمح نظر دارد. به ديگر سخن راز بقاي ايران را بايد در خرد جهان شمول ايراني مشتق از عقل کلي و فرآوري هاي آن دانست. اين عقل به گواهي اندرز نامه ها، ميانه گزين و انسان دوست و اهل فتوت است و آن طور که سخن فرزانه بزرگ توس مي نماياند مايه اي سرشته با فضيلت هاي بزرگ انساني دارد. اين خرد همان عقل ابو علي سينايي است که حتي در سفر تکوين روحاني و درک معراج نيز سراسر استدلا لي مي ماند و با محمد غزالي در انديشه فقهي نيز به گونه اي شگرف متدولوژيک باقي مي ماند. اين همان خردي است که در تاملا ت بس ژرف عرفاني سهروردي با آن که از بي حدي اشتياق رنگ سرخ به خود مي گيرد، هيجانات و اشتياقات روح را در مرغزار خرد آفريننده و عقل زاينده نگاه مي دارد و با خيام و زکرياي رازي و ابوريحان بيروني و افضل الدين کاشاني به شکل گيتي گرايي و تجربه باوري و تعقل ناب روي مي نماياند. عقلي که با سعدي صورت حکمت عملي مي يابد و با حفظ آدمي را به تفرجي عاشقانه و کاوشي رندانه مي برد و با مولا نا که با همراهي شمس تبريز آيين محبت عقل گراي عرفاني پي مي نهد تا بتواند بر خشونت اقوام مهاجم حدي بگذارد. عقلي که مطابق گواهي « نامه تنسر» با اشراف به مفهوم «اصل برفنا» و ناپايداري حيات خاکي در عرصه تصميم سياسي «حيلت بر بقا» مي کند و با ابونصر فارابي در «آراي اهل مدينه فاضله» با بحثي عقلا ني درباره نظام حکومتي گشايش گر بحث عقلي در باب بحران حکومت و جانشيني در تاريخ اسلا م مي شود عقلي که در انديشه مسکويه رازي اخلا ق گر است و با ابوالحسن عامري نيشابوري مفهوم مصلحت در عرصه سياسي طرح مي کند. در همين راستا اگرچه شيعه عقل گرا نخست با فاطميان در مصر برضد خلا فت متمايل به سلطنت مطلقه اهل سنت در بغداد قيام مي کند اما اين عقل گرايي نيز سرانجام به ايران نقل مکان مي کند. عقل در انديشه مسير طوسي اخلا ق گراست و در تاملا ت و مشاهدات عرفاني ميرداماد انسان گرا و در سفرهاي تکويني ملا صدرا به شکل عقول... دهگانه در مي آيد و در انديشه فيض کاشاني غايت فرايض ديني را حصول محبت مي داند و در 200 سال تاريخ معاصر در جست وجوي حقوق انساني و شهروندي بوده و هست. جنبش هاي بزرگ مشروطيت، ملي شدن نفت و بهمن 57 صورت هاي برجسته اين «عقل فعال» و اين «خرد همگاني» ايرانيان بوده اند. اين اشارات مختصر نشان مي دهند که راز بقاي ايران را بايد در خرد ايراني دانست که با نگاه و درس از تجربه همگاني به فراوري مي پردازد و علي رغم اندازه هايي نابرابر با تکيه بر نرمش پذيري عملي و تعامل به هنگام با ديگر بازيگران به مراتب تنومندتر، استمرار مدني خويش را تامين مي کند. با ملا حظه شرايط بسيار حساس امروز با تکيه بر کدام عقل و مصلحت ايرانيان مي توانند از خطرات و تهديدات خود را برهانند و کشور را به نسل هاي آينده بسپارند؟ روي سخن با فرزانگي جاري در تمامي لا يه هاي جامعه امروز ايراني است که علي رغم داشتن ميل ترجيحي در تقسيمات عصر به منافع همگاني مي انديشد و بر آنست تا ايران کهنسال را سالم و زخم ناخورده به نسل هاي آينده بسپارد. با رعايت تمامي جوانب بايد گفت که امروز ايران در وضعيتي بسيار خاص قرار دارد. بديهي است که فشار مبتني بر حضور رو به افزايش نظامي و تحريم ها تمامي مظاهر حيات جامعه ايراني را شامل و باعث فشار بيشتر بر شهروندان و افزايش اقتصاد سياه و گراني و بيکاري و عدم امنيت اجتماعي خواهد شد. بهانه تمامي اين فشارها آنست که تهران بر پيشبرد برنامه هسته اي که به گفته آنان مي تواند داراي سويه هاي گوناگوني باشد، پافشاري مي کند. تهران نيز تمامي حقوق ممکن ،محتمل و مطلوب شهروندي را در سايه حقي مفرده نهاده از آن به نام «حق مسلم» نام مي برد. و از جمله با نظر به مشکلا ت و ناموفقي ديگر بازيگران، احتمالا رشد و توسعه را در سايه اين حق برنامه ريزي و پيش بيني مي کنند. وقتي بازيگراني بي شمار به سوي فضاي محدود حتي يک منطقه جغرافيايي اي گام بر مي دارند که به بن بست مي ماند، به دليل ازدحام بازيگران حتي اميال خفته مذاکراتي نيز مي توانند به طور خواسته يا ناخواسته به مقابله مبتني برخشونت بينجامند که عقل و خرد ايراني غير از تفاهم و همگرايي ملي و تعامل بين المللي راهي ديگر متصور است؟ آيا ايرانيان مي توانند در اين شرايط حساس از خرد مذاکراتي و تعامل و گفت وگوي چندين هزاران ساله خود(در درون و بيرون) بهره نگيرند؟ كيهان:آزمون تلخ براي اسرائيل «آزمون تلخ براي اسرائيل»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن ميخوانيد؛حادثه مرزي روستاي العديسه لبنان- روز سه شنبه گذشته- يعني دوازدهم مرداد ماه كافي بود تا بار ديگر اذهان به سوي درگيري رژيم صهيونيستي و مقاومت لبنان تمركز پيدا كند و ميدان بحث راجع به اهداف، پيامدها و چشم انداز اين حادثه داغ شود در اين ميان بسياري از تحليلگران آن را نشانه آشكار نزديك بودن جنگ ديگري در خاورميانه با محوريت رژيم صهيونيستي دانستند. براي نزديك تر شدن به واقعيت بهتر است ابتدا ماجرا را آنگونه كه واقع شده، روايت كنيم. « در نقطه مرزي ميان فلسطين و لبنان، يك ايستگاه نگهباني رژيم صهيونيستي در آن سوي روستاي لبناني عديسه- يعني در داخل خاك فلسطين - درصدد برمي آيد كه براي برداشتن مانع از جلوي ديد دوربين پست نگهباني، چند قطعه درخت را در خاك لبنان قطع كند. به اين منظور آنان جرثقيلي آورده و مبادرت به قطع چند درخت در خاك لبنان مي نمايند. نيروهاي يونيفل كه در نوار مرزي جنوب لبنان حضور داشته اند به طرف اسرائيلي هشدار مي دهند و آنها را از اين كار بر حذر مي دارند كه با بي اعتنايي آنها مواجه مي شود. در اين بين يك يگان كوچك از ارتش لبنان كه نظاره گر صحنه بوده با شليك هوايي گلوله تانك هشدار مي دهند. طرف اسرائيلي متقابلاً با استفاده از يك تانك به داخل خاك لبنان شليك مي كند كه منجر به زخمي شدن سطحي يكي از مهندسان ارتش لبنان مي شود. پس از اين اقدام، اين نظامي لبناني با برداشتن يك قبضه آر پي جي و نظامي ديگر با برداشتن يك تيربار به طرف نيروهاي اسرائيلي حركت كرده و به سمت آنان شليك مي كنند اين شليك منجر به كشته شدن يك افسر اسرائيلي و زخمي شدن دو نظامي ديگر صهيونيستي مي گردد اين در حالي است كه در آن زمان در آن نقطه از مرز مجموعاً بيش از 10 نيروي اسرائيلي حضور نداشته اند. پس از اين اقدام صهيونيست ها كه بسيار وحشت زده شده بودند از طريق بلندگو اعلام مي كنند كه قصد درگيري ندارند و از طرف لبناني تقاضا مي كنند كه به تيراندازي خاتمه داده و اجازه دهند تا آنان سه نيروي زخمي و كشته خود را از صحنه -كه داخل خاك فلسطين بوده- خارج نمايند. آتش بس عملاً دقايقي بعد از شروع حادثه برقرار مي شود اما حدود دو ساعت بعد چند هلي كوپتر جنگي اسرائيلي به سوي آن يگان لبناني حمله ور مي شوند و در اين ميان همان مهندس ارتش لبنان به همراه دو سرباز و خبرنگار روزنامه لبناني الاخبار شهي سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]
-
گوناگون
پربازدیدترینها