محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845250105
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: سوال بيجواب «سوال بيجواب» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن ميخوانيد؛ مراسم سالگرد رحلت امام بار ديگر فرصتي بود براي بازخواني شاخصهاي خط امام كه از سوي رهبري معظم انقلاب بخوبي تبيين شد؛ شاخصهايي كه همواره ميتواند چراغ راه هدايت و قطبنماي جهتياب ملت باشد. شاخصهايي كه به ما ميگويد اگر افرادي با هر ميزان سابقه انقلابي، تحصيلات دانشگاهي يا حوزوي و هر رتبهاي از مراتب ديني حتي تا سطح مرجعيت به ملت پشت كردند و دست در دست دشمنان شناخته شده ملك و ملت نهادند، ديگر نميتوان آنان را به چشم دوست نگريست. شاخصهايي كه ملاك را حال فعلي افراد در هر زمان ميداند نه سوابق درخشان آنان در گذشته. تبيين مولفههاي اسلام ناب محمدي در مقابل اسلام آمريكايي و مرفهين بيدرد، تولي و تبري در چارچوب مكتب، جاذبه و دافعه، اطمينان به وعده الهي، توجه به نقش و راي مردم، نگاه جهاني به نهضت اسلامي، فراموش نكردن مساله فلسطين و برخورد با انقلابيون خارج شده از خط انقلاب از جمله موارد و شاخصهاي خط امام بود كه بار ديگر در پيماني مجدد با آن يار سفر كرده بازخواني شد. شايد در چنين مراسمي بهرهگرفتن از سخنان حجتالاسلام سيدحسن خميني چه به لحاظ تشريفاتي و مسووليتي و چه به جهت نسبي امري طبيعي و مورد انتظار بود. هر چند ايشان ميتوانست بدون توجه به برخي شعارهاي انقلابي كه به هيچ وجه متعرض شخص وي نبود، به سخنراني خود ادامه داده و با استفاده از فرصت پيش آمده، به بسياري از شبهات و سوالات افكار عمومي در كنار مزار امام پاسخ گويد. دريغا كه از اين فرصت بهره گرفته نشد. ممكن است برخي بگويند با وجود شعارها، امكان ادامه سخنراني نبود، ولي خوب است به ياد آوريم چنين صحنههايي در محيطهاي مختلف از جمله برخي دانشگاهها آن هم هنگام سخنراني رئيسجمهور ايجاد و حتي عكس رئيسجمهور در مقابل خود او به آتش كشيده شده اما سخنراني ادامه يافت. سوال مهم اين است كه چرا شرايط اينگونه رقم ميخورد؟ واقعيت آن است كه انتظار از نزديكان امام خميني(ره) در پاسداشت راه و خط و نام او بيش از ديگران بوده و هست. در يك سالي كه از آغاز فتنهاي بزرگ در پي انتخاباتي حماسي ولي تلخ ميگذرد، مردم انتظار داشتند بزرگان جامعه و خواص موثر، هوشمندانه در صحنهاي كه تمام ميراث امام خميني مورد تاخت و تاز قرار گرفته بود، حاضر شوند و يكصدا در مقابل دشمنان و دوستان غافل و جاده صافكن كينهورزان بايستند. افسوس و صد افسوس كه چنين نشد. حتي آنگاه كه هتاكي به امام و رهبري انقلاب رسيد و عاشورا هتك حرمت شد، نه تنها به حرمتشكنان و سران فتنه معترض نشدند بلكه با صدور بيانيههايي رسمي به صدا و سيما تاختند كه چرا تصوير اين اهانت را پخش كرده است! (نامه حميد انصاري به رئيس صدا و سيما، 19/9/88) و به بهانه حفظ سرمايه اصلي انقلاب و نظام (امام) از كنار موضوع به سادگي گذشتند. و يا آنگاه كه صدا و سيما در اقدامي قابل ستايش به ساخت برنامه «شاخص» براساس قول و فعل رهبر كبير انقلاب اقدام كرد، جناب حجتالاسلام سيدحسن خميني تحت تاثير اطرافيان بيآنكه خود مجموعه پخش شده را ديده باشد در نامهاي اعتراضآميز صدا و سيما را به تحريف، مخدوش كردن چهره امام و ... متهم كرد. پاسخ رئيس صدا و سيما نيز همراه با يك سوال اساسي منتشر شد؛ سوالي كه هنوز هم بيپاسخ مانده است. «اي كاش همانگونه كه به حكم وظيفه فرزندي امام اعتراض جدي به اقدام صدا و سيما داريد، همينگونه هم نسبت به حوادث 8 ماه گذشته و جفايي كه دشمنان انقلاب و اسلام به اساس نظام جمهوري اسلامي و ميراث گرانبهاي امام كردند ... بيانيه ميداديد و آن اقدامات شرمآور را محكوم ميكرديد.» (پاسخ ضرغامي به سيدحسن خميني 19/11/88) انتظار مردم از شخصيتي چون سيد حسن آقا همواره اين بوده و هست كه با معيار تولي و تبري برگرفته از خط امام فاصله خود را با كساني كه طي يك سال گذشته تمام تلاش خود را براي مقابله با اصول مسلم نظام اسلامي به كار گرفتند، حفظ كند و از كساني كه با دشمنان امام، انقلاب و رهبري همراهي كردهاند، تبري جويد. مردم تا امروز نهتنها چنين احساسي ندارند، بلكه قرائن متعدد حاكي از تداوم دوستي و حفظ رابطه با كساني است كه عامل بيشترين جسارتها، خسارتها و ظلمها در يك سال گذشته به امام ارزشها و ميراث امام بودهاند. كيهان: از كه بريدي و با كه پيوستي؟! «از كه بريدي و با كه پيوستي؟!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن ميخوانيد؛انتظار اين بود- و چه مي دانيم، شايد به روال هميشگي هم نزديك تر بود- كه يادداشت امروز را به حماسه بي نظير روز جمعه اختصاص مي داديم و درباره حضور پرشور توده هاي انبوه و ميليوني مردم خداجوي در ميقات 14 خرداد قلم مي زديم. مردمي كه نه در سر سوداي سود داشتند و نه در دل، غم بود و نبود، از اقصي نقاط ميهن اسلامي آمده بودند تا عهدي را كه با امام راحل(ره) و خلف حاضر او بسته بودند و هرگز نشكسته بودند، تازه كنند و بصيرت خويش را به رخ مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس بكشند كه نه فقط از ماهيت پليد اين مثلث شوم باخبرند، بلكه مزدوران و ماموران آنها را نيز در هر لباسي كه باشند و با هر پوششي كه به ميدان فرستاده شده باشند، مي شناسند و آنان را با همان سرنوشتي روبرو مي كنند كه سران فتنه 88 را روبرو كردند و... اما، در جريان حضور حماسي و بي نظير 14 خرداد، رخداد ديگري نيز اتفاق افتاد. اين رخداد، اگرچه به ظاهر، در حاشيه بود ولي عبرت انگيز و درس آموزتر آن بود كه بيرون از متن تلقي شود و آن، اعتراض يكپارچه، خودجوش و پرخروش توده هاي ميليوني حاضر در مراسم به جناب آقاي سيدحسن خميني، نوه حضرت امام(ره) بود. اين اعتراض به اندازه اي فراگير بود كه نوه حضرت امام(ره) را نه فقط از ادامه سخن بازداشت، بلكه فرصتي براي سخنان ايشان باقي نگذاشت و آقاي سيدحسن خميني را ناچار به قطع سخن و ترك تريبون كرد. اقدام به موقع و حرفه اي صدا و سيما در پيشگيري از پخش شعارهاي مردم، درخور تقدير است، چرا كه شعارها هرچند عليه نوه حضرت امام(ره) بود ولي به نظر مي رسد كه پخش آن از صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران به مصلحت نبود، اما از آنجا كه جمعيت چندميليوني روز 14خرداد، تقريباً از تمامي نقاط ايران اسلامي آمده بودند، ماجراي آن روز را به اقصي نقاط اين مرز و بوم مقدس بردند و يادداشت امروز در پي انتشار خبر آن روز، ضرورت يافته است و دراين باره گفتني هايي هست. 1- ابتدا بايد گفت آرزوي همه مردم- و از جمله نگارنده- اين بوده و هست كه كاش جناب سيدحسن خميني حرمت رابطه نسبي خود با حضرت امام(ره) را پاس مي داشت و رابطه معنوي خويش با آن مراد به حق پيوسته را حفظ مي كرد و كار به آنجا نمي كشيد كه كاسه صبر عاشقان امام(ره) لبريز شود و براي حفظ حريم مراد و مقتداي راحل خويش عليه نوه ايشان خروش بردارند و... اميد است جناب سيدحسن خميني به خود آيند و اين هشدار را در وجدان خويش به ارزيابي بنشينند كه؛ به قول دشمن، پيمان دوست بگسستي بين كه از كه بريدي و با كه پيوستي؟! 2- برخلاف آنچه كه سايت هاي وابسته به سران فتنه و رسانه هاي بيگانه ادعا مي كنند، اعتراض به آقاي سيدحسن خميني از سوي «يك اقليت تحريك شده»! نبوده است، بلكه به گواهي اسناد صوتي و تصويري موجود و ميليون ها نفر از افراد حاضر در صحنه، اعتراض به ايشان يك خروش سراسري، خودجوش و همگاني بوده است و اگر غير از اين بود و تنها يك اقليت به جدايي ايشان از خط مبارك حضرت امام(ره) و همراهي وي با فتنه گران و دشمنان تابلودار امام راحل(ره) اعتراض داشتند بايستي بقيه مردم با سر دادن آن شعارها عليه نوه حضرت امام(ره) مخالفت مي ورزيدند اما نه فقط كمترين صدايي به مخالفت با آن شعارها از كسي شنيده نشد، بلكه ميليون ها نفر از جمعيت حاضر در صحنه، با تمامي وجود و از ژرفاي دل عليه مواضع جناب آقاي سيدحسن خميني به خروش آمده بودند. آيا غير از اين بود؟! 3- اين ادعا كه اعتراض به آقاي سيدحسن خميني از سوي عده اي قليل بوده است، اهانت به شعور مردم و دستكم گرفتن آگاهي و بصيرت آنان نيز هست. آيا جناب سيدحسن خميني طي يك سال گذشته و در تمامي مراحل فتنه 88، با سران فتنه و عوامل ميداني آنها همراه و همصدا نبوده است؟! و آيا اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع)، نفي وجود مبارك حضرت بقيه الله الاعظم(عج)، توهين آشكار و بي پرده به حضرت امام(ره)، همكاري با سازمان هاي جاسوسي آمريكا و اسرائيل و انگليس و... از نگاه نوه حضرت امام، جرم و خيانت و جنايت نيست؟ اگر هست- كه هست- چرا ايشان در مقابل تمامي اين خيانت ها نه فقط سكوت كرده بلكه با سران فتنه همراهي نيز داشته است؟! به يقين نوه حضرت امام(ره) انتظار ندارد مردم اين مرز و بوم كه به قول امام راحل(ره) از مردم حجاز در زمان رسول خدا(ص) و از مردم كوفه در دوران حضرت امير عليه السلام برترند، همه اين بي حرمتي هاي ايشان به اسلام و انقلاب و امام را شاهد باشند و باز هم آقاي سيدحسن خميني را نوه معنوي حضرت امام(ره) بدانند! احترام نوه امام به خاطر رابطه نسبي ايشان با وجود مبارك حضرت امام است، بنابراين، بسيار بديهي است كه وقتي نوه حضرت امام را در مقابل آن حضرت و همراه و همگام با دشمنان او مي بينند، هرگز حضرت امام(ره) را فداي نوه ايشان نمي كنند، بلكه با انگيزه احترام به حضرت امام - تاكيد مي شود كه با همين انگيزه- نوه امام را از خود مي رانند تا خداي نخواسته، مواضع و عملكرد آقاي سيدحسن خميني به حساب امام راحل(ره) نوشته نشود و بر دامن كبريايي آن حضرت گرد و غبار مخالفت با انقلاب و همراهي با دشمنان مردم ننشيند. 4- نگارنده، پيش از اين هم عليرغم ميل خويش و تنها به عنوان اداي وظيفه درباره مواضع و عملكرد آقاي سيدحسن خميني به اين آيه شريفه از كلام خدا كه روشنگر و راه گشاست اشاره كرده بود. آنجا كه مي فرمايد: «ان اولي الناس بابراهيم، للذين اتبعوه... نزديكترين مردم به حضرت ابراهيم(ع)، كساني هستند كه از او تبعيت مي كنند»، بنابراين، و با پوزش از آقاي سيدحسن خميني بايد گفت؛ از پيروان حضرت ابراهيم(ع) پسنديده و پذيرفته نيست كه عموي بت پرست آن پيامبر عظيم الشأن را تنها به اين علت كه با حضرت ابراهيم(ع) رابطه نسبي داشت، گرامي بدارند! و يا فرزند خداناشناس حضرت نوح عليه السلام را فقط به دليل آن كه پسر پيامبر خداست، قابل احترام بدانند! نگارنده هرگز و خداي نخواسته قصد مقايسه مثل به مثل ندارد بلكه در پي اشاره به مستنداتي است كه به مردم حق مي دهد، رابطه نسبي با حضرت امام(ره) را در صورتي قابل احترام و تجليل بدانند كه با رابطه و پيوند معنوي نيز همراه باشد و چنانچه احساس كنند و به وضوح ببينند كه از رابطه نسبي براي مقابله با حضرت امام(ره) -خواسته يا ناخواسته- سوءاستفاده مي شود، عليه سوءاستفاده كنندگان خروش بردارند و از خدشه احتمالي به خط مبارك حضرت امام(ره) جلوگيري كنند، آيا، اين اعتراض نه فقط حق، بلكه تكليف اسلامي و انقلابي و نيز، وظيفه ملي و ميهني مردم نيست؟ معلوم است كه هست. 5- بلافاصله بعد از اعتراض گسترده و فراگير مردم به جناب سيدحسن خميني، سايت هاي وابسته به سران فتنه و رسانه هاي بيگانه- مخصوصاً رسانه هاي آمريكايي و صهيونيستي- در اقدامي - مانند هميشه هماهنگ- از يكسو، اعتراض كنندگان را يك «اقليت اندك و تحريك شده» معرفي كردند كه به دلايل پيش گفته، دروغي بزرگ است و تمامي شواهد و اسناد غيرقابل ترديد از اعتراض سراسري، ميليوني و يكپارچه مردم در آن روز حكايت مي كند و از سوي ديگر تلاش كرده و مي كنند كه اعتراض مردم را «اهانت به حضرت امام(ره)» وانمود كنند و اين در حالي است كه سايت ها و رسانه هاي ياد شده، به دشمني و كينه توزي آشكار و علني با امام راحل(ره) زبانزد هستند. به عنوان مثال و فقط يك نمونه و يك مثال، آيا مي توان پذيرفت كه بهايي ها و منافقين و سايت هاي وابسته به اسرائيل و آمريكا و انگليس نگران اهانت به حضرت امام(ره) باشند؟! كاش آقاي سيدحسن خميني نگاهي به گردانندگان اين سايت ها و برخي از اطرافيان خود مي انداخت. آن يكي «اسلام» را عامل عقب افتادگي مي داند! اين يكي معتقد است خط امام(ره) بايد به موزه تاريخ برود، ديگري مي گويد اصلي ترين مشكل دموكراسي در ايران اسلامي، آن است كه در ايران، هنوز خدا نمرده است! آن ديگري از اين كه موسوي و خاتمي و كروبي در مبارزه با بينش و منش امام ناكام مانده اند ابراز تاسف مي كند و... آيا نوه امام باور مي كند كه دل سياه اين جماعت نگران ساحت حضرت امام است. و اما، از سوي ديگر اعتراض مردم به آقاي سيدحسن خميني از اوج ارادت آنان به حضرت امام(ره) و ژرف انديشي و بصيرت آنها حكايت مي كند و نشان مي دهد كه وقتي پاي حفظ و پاسداري از بينش و منش حضرت امام(ره) در ميان باشد، رابطه نسبي را به رابطه معنوي و پيروي افراد از آن بزرگوار ترجيح نمي دهند. يعني دقيقاً همانگونه كه امام(ره) بود و به آن توصيه فرموده بود. ... و بالاخره، يكي از شعارهاي آن روز مردم بسيار عبرت انگيز و درس آموز بود و حكيمانه و هوشمندانه... آن شعار اين بود؛ «نواده روح الله، سيدحسن نصرالله». مردم سالاري: مظلوميت نوه امام خميني(ره) «مظلوميت نوه امام خميني(ره)» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم کورش شرفشاهي است كه در آن مي خوانيد؛مراسم بيست و يکمين سالگرد ارتحال امام خميني (ره) با بيست سال قبل تفاوت هاي فاحشي داشت و به نظر مي رسيد که اين مراسم نيز ، تحت تاثير القائات خاصي قرار گرفته است اما برجسته ترين حادثه سالگرد ارتحال امام(ره)، رفتارهاي زننده اي بود که از سوي عده اي افراطي عليه نوه امام يعني حجت الا سلا م والمسلمين حاج سيدحسن خميني صورت گرفت. البته هنگامي که سيد حسن در اثر رفتارهاي غيراخلا قي و شعارهايي که برخلا ف موضوع اين مراسم و وحدت ملي و منطبق با اهداف جناحي و به منظور برهم زدن سخنراني ايشان صورت گرفت سرداده مي شد ترجيح داد ديگر در خصوص پدربزرگش يعني آن راحل عظيم الشان امام خميني صحبت نکند و در آرامگاه آن عزيز سفر کرده مجبور به سکوت شود; هر چند مقام معظم رهبري برخوردي مهربانانه با سيدحسن داشتند که براي هر عاقلي مي توانست معنادار باشد و نارضايتي ايشان را نسبت به اقدامات تندروها اثبات نمايد. با وجود همه اين اتفاقاتي که در 14 خرداد سال 89 شاهد بوديم به نظر مي رسد که پاسخ به چرايي اتفاقات اين روز بسيار واجب است. اگر مروري به اخبار و اظهارنظرهاي هفته هاي قبل از اين مراسم داشته باشيم همه مسوولا ن، فعالا ن سياسي، نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلا مي و در يک کلا م همه کساني که مي توانستند بر افکار عمومي تاثيرگذار باشند همگي تاکيد داشتند که امام خميني(ره) متعلق به يک نسل، يک گروه، يک زمان و... نيست بلکه امام موجودي فراتر از زمان و مکان بوده و به همه تعلق دارد. اکنون از آنهايي که با هياهو و شعارهاي جهت دار سعي داشتند در برگزاري اين مراسم اختلا ل ايجاد کنند سوال مي کنيم که چرا نگذاشتيد جمعيت وفادار به امام خميني بتوانند به خوبي اين مراسم را برگزار کنند؟ وچرا اجازه نداديد که 14خرداد به دور از بازي هاي سياسي و جناح بازيها برگزار شود؟ سوال مهمتر اين است که چرا مانع سخنراني نوه امام خميني (ره) شديد؟ مگر ايشان چه جرمي مرتکب شده بودند تا بخواهيد آن را فاش کنيد؟ آيا از مسير نظام و رهبري منحرف شده بودند؟ آيا عليه منافع ملي قدمي برداشته بودند؟ و از همه مهمتر اين که همه آحاد مردم ايران سيدحسن را يادگار و نماد رهبر کبير و بنيانگذار انقلا ب اسلا مي مي دانند. آيا بايد با چنين نمادي آن هم دربارگاه ملکوتي امام خميني (ره) چنين اهانتي صورت گيرد؟ آيا بعد از تفقد مقام معظم رهبري باز هم بايد همگان سکوت مي کردند؟ آيا صداو سيما نيز بايد با بي تفاوتي از کنار اين موضوع مي گذشت؟ آيا گردانندگان مراسم نبايد براي افکار عمومي چرايي اين اتفاقات را تشريح نمايند؟ آيا مسوولا ن ذي ربط نبايد مسببان چنين حوادثي را به افکار عمومي معرفي کنند؟ و آيا... اميد است دست اندرکاران و کساني که اين پرسش ها در مقابل آنان مطرح است پاسخ گوي خيل عظيم مشتاقان امام خميني که از گوشه و کنار کشور به عشق زيارت مرقد امام در اين مراسم جمع شده بودند باشند. رسالت:بازخواني خط امام خميني(ره) «بازخواني خط امام خميني(ره)»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن ميخوانيد؛انقلاب ها موجد تغييرات اجتماعي اجتناب ناپذيري مي شوند که در صورت مديريت و نظام مندي، به تحصيل آرمان ها و اهداف آن انقلاب مي انجامد. اساسا تحول در جهت گيري هاي عمومي يک جامعه به واسطه انقلابات بزرگ بدون مديريت و صيانت از جهت گيري هاي اصلي يک تحول غير ممکن است. تغييرات اجتماعي بي هدف و آشفته علاوه بر تباهي اهداف انقلاب، بسترهاي لازم را براي جهت دهي عوامل بيروني و حتي مخالف انقلاب فراهم مي کند. انقلاب اسلامي ايران نيز مانند هر انقلاب ديگري تحولات اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي عظيمي را در کشور پديد آورد که در صورت صيانت از جهت گيري هاي اصلي انقلاب مي تواند جامعه را به اهداف متعالي خود رهنمون سازد. انحراف در مديريت تحولات پس از انقلاب و به فراموشي سپردن جهت گيري هاي اصلي آغاز زوال تدريجي انقلاب است که اين موضوع براي بسياري از انقلاب هاي دنيا مثل انقلاب اکتبر روسيه و يا انقلاب چين رخ داد. مديريت تحول و صيانت از جهت گيري هاي اصلي انقلاب اسلامي نيازمند شاخص و قطب نماست. بدون شاخص تشخيص جهت ها بسيار مشکل است و دستيابي به اهداف و آرمانها غير ممکن به نظر مي رسد. ثبات و استمرار31 ساله انقلاب اسلامي در انضمام با تشديد روحيه انقلابي مردم و مسئولان در دهه چهارم انقلاب نشان مي دهد که انقلاب اسلامي در شاخص بندي خود موفق بوده و ساختاري مانا با کارکردهايي پويا تدارک ديده است. رهبر معظم انقلاب در مراسم بيست و يکمين سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(ره) بهترين شاخص را براي صيانت از جهت گيري هاي اصلي انقلاب اسلامي خود امام(ره) و خط امام دانستند و فرمودند: “امام منهاي خط امام، آن امامي نيست که ملت ايران به نفس او، به هدايت او جانشان را کف دست گرفتند، فرزندانشان را به کام مرگ فرستادند، از جان و مالشان دريغ نکردند و بزرگترين حرکت قرن معاصر را در اين نقطه عالم به وجود آوردند. ” امام راحل در دوران نهضت اسلامي و پس از پيروزي انقلاب اسلامي با نوشتار،گفتار و مواريث معنوي و سياسي خود خطوط اساسي و مرزهاي نظام جمهوري اسلامي ايران را مشخص کردند. امام خميني(ره) چه در زمان حيات پربرکت شان و چه در وصيتنامه سياسي- الهي شان به واضح ترين شکل ممکن ضمن تبيين هويت سياسي انقلاب اسلامي، چشم انداز مردمسالاري ديني را متصل به حکومت آخرين منجي بشريت، صاحب عصر والزمان ترسيم کردند و تنها راه اصلاح بشريت را تسليم در برابر حکومت الهي مي دانستند. حضرت آيت الله خامنه اي در اجتماع ميليوني زائران حرم امام خميني(ره) به بازخواني اجزاي خط و منطق بنيان گذار کبير انقلاب اسلامي پرداختند که در ذيل به برخي از رئوس آن مي پردازيم. 1- اسلام ناب محمدي مقام معظم رهبري اولين و اصلي ترين نقطه در مباني امام خميني(ره) را مسئله اسلام ناب محمدي دانستند. اسلام ناب محمدي يعني اسلام ظلم ستيز، اسلام عدالتخواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنجديدگان و مستضعفان. در مقابل اسلام ناب محمدي، اسلام آمريکايي قرار دارد. سرخط نظام معرفتي امام خميني(ره) بازگشت به هويت و ارزشهاي اسلامي است. اين راه کلمه طيبه اي است، که به ملت ايران عظمت بخشيد و انقلاب اسلامي را به الگويي بي بديل و متکي بر فطرت خداجوي بشري تبديل کرد. مبتني بر اين شاخص محتوا و اصول انقلاب چيزي به جز عدالتخواهي ، استقلال و آزادي به معناي حقيقي کلمه ، استکبار ستيزي و منفعل نشدن در مقابل دشمن ، مردم گرايي ، مستضعف نوازي و گرايش به طبقات محروم ، و پرهيز از اسراف و زندگي اشرافي گري و ... نيست. جمهوري اسلامي- به تعبير حضرت امام(ره) نه يک کلمه کم و نه يک کلمه زياد- رهاورد نهايي تفلسف فيلسوفان و تفقه فقيهان و تدبر سياستمداران مسلمان ايراني است که به يد بيضايي امام خميني(ره) در اين کشور محقق شد و امروز بيش از31 سال از عمر پر برکت آن مي گذرد. کساني که شعار جمهوري ايراني را در حوادث پس از انتخابات سال گذشته سر دادند در واقع با اصلي ترين نقطه در خط امام خميني مخالف هستند و در جبهه اسلام آمريکايي قرار دارند. به تعبير يکي از بزرگان اگر قرار بود جمهوري ايراني اين مملکت را به استقلال و پيروزي برساند زمان مصدق رسانده بود، تنها چيزي که ايران را سربلند و پيروز کرد اسلام و حسين بن علي(ع) است. قباله اين مملکت حسين بن علي است. 2 - جاذبه و دافعه امام خميني(ره) مقام معظم رهبري در بازخواني خط امام خميني يکي ديگر از شاخص ها را مسئله جاذبه و دافعه امام عنوان کردند که طيف هاي عظيمي را در جرگه مجذوبين امام قرار داد و طيفهايي را نيز دفع کرد. مبنا و معيار جاذبه و دافعه امام خميني (ره) مکتب اسلام بود و امام دشمني شخصي با کسي نداشت. به باور امام خميني(ره) تولي و تبري در عرصه سياست بايد تابع تفکر و مباني اسلامي باشد. رمز جاذبه و دافعه امام خميني اين بود که در خط امام(ره) سياست عين ديانت است و نوعي عبادت و مايه تقرب به ذات اقدس الله محسوب مي شود. ايشان اساس برنامه خود را در تربيت انسان ها بر “ايمان به خدا و اطاعت از او” پايه گذاري نموده بودند. و همين موضوع باعث شد که بسياري شيفته وي و برخي نيز مغضوب ايشان قرار گيرند. امام خميني(ره) سياست را اين گونه تعريف مي کنند:”سياست اين است که جامعه را هدايت کند و راه ببرد؛ تمام اين مصالح جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت کند به طرف آن چيزي که صلاح شان است، صلاح ملت است، صلاح افراد است و اين مختص انبياء و اوليا است و ديگران اين سياست را نمي توانند اداره کنند، اين مختص انبياء و اول� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]
-
گوناگون
پربازدیدترینها