واضح آرشیو وب فارسی:قدس: ساختار ژله اي فوتبال ايران؛ روزي كه ورق برگشت
* رسول بهروش 1- فوتبال ايران، فرزند خلف جامعه هيجان زده و احساساتي ماست. همخو با اغلب مردمان اين سرزمين، آنچه در پديده شگرف و جهاني شده فوتبال ايران يافت نمي شود، اندكي ثبات عقلاني و منطقي است. اتفاقها، بي توجه به چشمان نگران عابران پياده مسير خود را مي پيمايند و هر آن كه كوچكترين اقتضايي حكم كند، بي درنگ راه عوض مي كند. براي فوتبال ابن الوقت، برنامه ريزي ميان مدت و بلند مدت معنا ندارد، فرصت دادن به مديران و مربيان در حد يك مطايبه است و اتكا به وضع موجود، عاقبتي به جز مرگ ندارد. اينجا، در فوتبال ايران، روي هيچ چيز حساب نكنيد، در حالي كه تصور مي كنيد تنها يك قدم تا حصول به كاخ آرزوهايتان فاصله داريد، ناگهان چشم باز مي كنيد و در مي يابيد كه شالوده سازه مورد نظر، روي آب بنا نهاده شده است! 2- برگشتن ورق و تغيير ناگهاني اوضاع در فوتبال ايران يك اپيدمي بشدت فراگير است. روزهايي كه باند موسوم به علي كريمي در جام جهاني و از موضع قدرت مي كوشيد تا آخرين رگه هاي اعتبار «دايي بازيكن» را لا به لاي پاس ندادن به شماره 10 تيم ملي از بين برد، هيچ كس نمي توانست تصور كند كمتر از ده سال بعد «دايي مربي» انتقام دوران شباب را از دار و دسته جادوگر بگيرد و اسم گروه برنده را به همين راحتي تغيير بدهد. در مورد علي دايي، هنوز خاطره دوئل با قلعه نويي را نيز از ياد نبرده ايم. زماني كه سرمربي فعلي استقلال در رقابتهاي مقدماتي جام ملتهاي آسيا هدايت تيم ملي را بر عهده گرفت، كوشيد تا در سريعترين زمان ممكن تن به خواسته قاطبه افكار عمومي بدهد و با كنار گذاشتن دايي بزرگ، نام خود را به عنوان راقم فصل جديد فوتبال ايران به تاريخ بسپارد. با وجود اين، شكست در مالزي باعث شد تا به سان هميشه ورق برگردد و اوضاع زير و رو شود. شهريار در قباي «مرد هميشه پيروز» به تيم ملي بازگشت تا اين بار، اين او باشد كه قلعه نويي را حذف مي كند. در فوتبال ايران هيچ وقت روي هيچ چيز حساب نكنيد. 3- حالا يك مرتبه ديگر ورق برگشته است. كمتر از صد روز پيش در كنش هاي سازمان تربيت بدني كوچكترين گرايشي به افشين قطبي وجود نداشت. سازمان نشين ها، امپراتور را صيد حبيب كاشاني مي دانستند و به تبع اختلاف سليقه با اين مدير شوراي شهري، طبيعتاً روي كار افشين هم مهر تأييد نمي زدند. بزرگترين گواه اين ادعا هم بي مهري عجيب تصميم سازان ورزش ايران به قطبي در ماجراي انتخاب سرمربي تيم ملي بود. جايي كه تا آخرين لحظه قرار بود سرمربي سرخپوشان به اين سمت نايل شود، اما در چرخش موضعي ناگهاني و تاريخي، گوي علي دايي از گلداني بيرون آمد كه حتي نام او را در آن جا نداده بودند! امروز اما، دوباره اوضاع زير و زبر شد. ضرورت اقتضا كرد سازمان، مديران موفق پرسپوليس را تغيير بدهد و اين به معناي آغاز بحران مشروعيت هيأت مديره جديد بود.علي آبادي و همكارانش بر همين اساس تن به يك چرخش ديگر دادند و به قطبي نزديك شدند تا با كشاندن او به تهران، براي مديران تازه وارد «مشروعيت» بخرند. كار تا آنجا بالا گرفت كه شخص مهندس علي آبادي گوشي تلفن را برداشت و روي شماره قطبي، تكمه سبز را فشرد بدين ترتيب، ورق برگشت و در شرايطي كه تا يك ماه پيش همه از آغاز دوران دو يار ديرينه يعني كاشاني و استيلي اطمينان داشتند، اكنون هر كدام از اين آقايان نسبت به پرسپوليس دورتر از ديگري هستند!در فوتبال ايران نبايد روي هيچ چيز حساب كرد. اين را شايد حالا كسي مثل مسعود زارعي بهتر از ديگران بداند؛ بازيكني كه بعد از خروج قطبي از ايران و احتمالاً براي به دست آوردن دل استيلي، شديدترين گفتگوي ممكن را عليه سرمربي سابق خود انجام داد و حالا البته كمي پشيمان است. 4- در فوتبال ايران نبايد روي هيچ چيز حساب كرد. فوتبال به عنوان يك پديده اجتماعي، تابعي از شكل و شمايل كلي ساختار جامعه را در بر دارد و از آنجا كه ما معمولاً كمي بيش از اندازه هاي استاندارد، در حال تغيير و تحول هستيم و لزوماً با ثبات، رابطه دوستانه اي نداريم، بنابراين طبيعي است اين رشته ورزشي را هر روز با يك قيافه ببينيم. تا زماني كه «حادثه» حكم مي راند، عجيب نيست كه يك روز نصف تيمهاي ليگ تهراني باشند، اما روز ديگر حكم كنند كه هيچ تيم فوتبالي حق استشمام هواي آلوده پايتخت را ندارد !
چهارشنبه 19 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]