تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837841963
محسن مهرعليزاده در گفت وگو با اعتماد به اصلاح طلبان پيشنهاد داد معرفي كانديداي واحد اگر خاتمي نيايد
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: محسن مهرعليزاده در گفت وگو با اعتماد به اصلاح طلبان پيشنهاد داد معرفي كانديداي واحد اگر خاتمي نيايد
كيوان مهرگانگروه سياسي؛ برهان خلف يكي از راه هاي منطقي اثبات درستي يك قضيه علم هندسه است. وقتي از ساختمان شيشه يي بلوار ميرداماد بالا مي رفتم تا ديدگاه هاي محسن مهرعليزاده را درباره انتخابات رياست جمهوري بپرسم، براي پاسخ هاي او به اين روش منطقيون و البته علم هندسه متوسل شدم. اگرچه اين روزها بحث درباره نامزدي سيدمحمد خاتمي و ضرورت حضور يا عدم حضور او در عرصه انتخابات بالاست، پرسش هايي هم درباره تكرار تجربيات هشت ساله رياست او بر قوه اجرايي هم مطرح مي شود. مهرعليزاده كه سابقه استانداري و معاونت خاتمي را در دولت هاي او دارد، مي كوشد از اقدامات رئيس سابقش دفاع كند و تجربيات او را براي يك دوره چهارساله ديگر مفيد و موثر ارزيابي مي كند. پرسش هاي اعتماد از اينجا شروع شد كه آيا اين نامزد بالقوه انتخابات در پيش آمدن شرايط كنوني «تقصيري» متوجه خود مي بيند. ---- آقاي مهرعليزاده مي خواهم از يك پرسش شروع كنم كه ممكن است كمي جسارت در آن باشد. آيا شما خودتان را در پيش آمدن شرايط كنوني كشور مقصر مي دانيد؟من فكر مي كنم كه همه جمعيت 70 ميليوني كشور در به وجود آمدن شرايط كنوني مقصرند، چون همه ما در هر لحظه تاثيرگذاريم.- بهتر است اين پرسش را كمي باز كنم. بسياري معتقدند اگر شما كه يك ميليون و 300 هزار راي آورديد، پيش از 27 خرداد به نفع يكي از نامزدهاي اصلاح طلب كنار مي رفتيد، طبيعتاً شرايط به گونه ديگري رقم مي خورد. اين طور نيست؟بايد برگرديم به شرايط سه سال پيش و چگونگي پراكندگي جبهه اصلاحات را بررسي كنيم و همه آن شرايط را كنار هم بگذاريم تا بتوانيم قضاوت كنيم. در مجموع اگر شرايطي حاصل مي شد كه اجماعي به وجود آيد و از تفرق آرا جلوگيري شود، بهتر بود. البته من باور ندارم كه اگر هركدام از نامزدها به نفع همديگر كنار مي رفتند، لزوماً همه آرا روي هم جمع مي شد.- تفاوت آراي نفر دوم كه رئيس جمهور شد با نفر سوم كه آقاي كروبي باشد، كمتر از 250 هزار راي بود و شما يك ميليون و 300 هزار راي آورديد. بنابراين به دليل فاصله كم آراي نامزدهاي سطح اول كنار رفتن يك نفر مي توانست تاثير مهمي بر نتيجه انتخابات داشته باشد؟به نظرم زياد فرقي نمي كرد چون مردمي كه به يك نامزد راي مي دهند لزوماً به كس ديگري حاضر نمي شوند راي دهند. شرايط آن روز چيز ديگري بود.- مثل اينكه شما مايل نيستيد درباره آن روز سخن بگوييد اما در ادامه مي پرسم آيا شرايط آن روز همچنان به قوت خود باقي است؟در مجموع، اجماع كار پسنديده يي است. پس اگر آن موقع هم شرايط طوري فراهم مي شد كه اجماع صورت مي گرفت بهتر بود نه اينكه در شب انتخابات يك نفر به نفع ديگري كنار برود. اجماع هم بايد يك سال يا حداكثر شش ماه پيش از انتخابات ايجاد شود. چه آنهايي كه نقش دارند و چه آنهايي كه ذي نفوذ هستند بايد دور هم جمع شوند و روي يك مساله يا يك نامزد به توافق برسند. بايد مشخص شود كه مي خواهند چه كار كنند. آيا مي خواهند مشاركت كنند، راي بدهند، راي ندهند؟همه اين مسائل بايد از قبل مشخص شود. اما اينكه همه متفرق شوند و شب انتخابات بعضي توقع داشته باشند كه يكي به نفع ديگري كنار برود، اصلاً به معناي هدايت آرا به سمت ديگري نيست.- امكان اجماع فراهم نشد، آيا شرايط براي ايثار به نفع جريان اصلاحات هم مهيا نبود؟باز هم تاكيد مي كنم كه بايد برگرديم و شرايط آن روز را بررسي و بعد قضاوت كنيم. مثلاً نظرسنجي هايي كه منتشر مي شد چندان قابل اعتنا نبود، يا شرايط به گونه يي بود كه هر نامزدي فكر مي كرد برنامه يي كه دارد موثر است يا وعده هايي كه مي دهد مناسب است. به هر حال كانديداها، شش ماه يا يك سال كار كرده بودند، ستادهايي ايجاد كرده بودند، هواداراني براي خود دست و پا كرده بودند، آن وقت عقب نشيني خيلي كار مشكلي است. مضافاً اينكه هيچ كدام از نامزدهاي جبهه اصلاحات خود را كم شانس نمي ديدند، چون از هر كدام مي پرسيديد، يقين داشت كه پيروز مي شود. هم آقاي معين و هم آقاي كروبي فكر مي كردند صددرصد پيروز هستند. اين يك مساله طبيعي است، بنده هم همينطور فكر مي كردم. بنابراين اگر بخواهيم قضاوت كنيم بايد به گذشته برگرديم.- براي امروز چه بايد كرد يعني اگر آقاي خاتمي نباشد يا اساساً ايشان نخواهد نامزد شود، شما، آقاي عارف، آقاي كروبي و شايد يكي دو نامزد ديگر داخل ميدان شوند باز شرايط آن روزها بايد تكرار شود؟من معتقدم اگر هم آقاي خاتمي نيايد باز جريان اصلاحات روي يك نفر اجماع كند. اين نشان دهنده اين است كه ما به رشد و بلوغ سياسي رسيده ايم. اين موضوع جاي اميدواري دارد.- با چه مكانيسمي بايد اين اجماع ايجاد شود. شما به عنوان يكي از نامزدها چگونه و با چه شرايطي حاضريد پيش از هر نوع فعاليت انصراف بدهيد؟البته من معتقدم با توجه به اينكه آقاي خاتمي هنوز محبوب همه ملت هستند و در خارج از كشور هم اعتبار بالايي دارند، ايشان بايد نامزد شود، چون شرايط داخلي و خارجي كشور ما به شخصيتي نياز دارد كه مختصات شخصيتي آقاي خاتمي را داشته باشد. آقاي خاتمي علاوه بر اينكه در داخل و خارج كشور محبوبيت و اعتبار بالايي دارند، در ارتباط با نظام هم پايبندي خودشان را به چارچوب هاي نظام نشان داده اند. اين پايبندي آقاي خاتمي به نظام، چارچوب ها و مصالح عمومي جامعه، مختص به دوران رياست جمهوري نيست و در دوران بعد از رياست جمهوري هم اين موضوع را نشان داده اند. بنابراين تمام هم و غم جريان اصلاحات بايد اين باشد كه ايشان را راضي كنيم با تمام توان وارد گود انتخابات شوند.- آيا اين يك تعارف سياسي از سوي شما به عنوان يك نامزد است؟خير، تعارف نيست. آقاي خاتمي فردي هستند كه به ايران و اعتلاي آن علاقه دارند. البته من هم قبول دارم كه نبايد به ايشان تعارف آبكي زد. بلكه بايد با تمام توان كوشيد كه آقاي خاتمي به صحنه بيايد. براي همين اينگونه نيست كه در اين مدت باقي مانده بگويم خب ايشان نيامد، حالا برويم سراغ نامزد بعدي. نه اصلاً اينگونه فكر نمي كنم. بايد همه تلاش كنند آقاي خاتمي نامزد شود.- حضور آقاي خاتمي هم با پرسش هاي بسياري مواجه است. وقتي ايشان در دوم خرداد 76 پيروز شدند، اگرچه از نظر سياسي و سياست خارجي وضعيت مطلوبي وجود نداشت اما از نظر كارهاي زيربنايي، فعاليت هايي انجام شده بود. شرايط بد بود اما بحراني نبود، ولي در حال حاضر شرايط كشور بحراني است. جنگ اقتصادي عليه ما شروع شده است. سه قطعنامه از سوي شوراي امنيت عليه ما صادر شده، خاموشي هاي گسترده كشور را فرا گرفته، نرخ تورم بالاست و گراني كمر مردم را خم كرده است. بنابراين آقاي خاتمي اگر بيايد با اين شرايط بغرنج روبه رو است. علاوه بر اين شرايط، كارشكني هاي گذشته هم كماكان وجود دارد. بنابراين فكر مي كنيد كساني كه در دوم خرداد 76 و 18 خرداد 80 به آقاي خاتمي راي دادند، باز هم حاضر باشند براي ايشان كار كنند؟وقتي آقاي خاتمي پيروز شد شرايط آنگونه كه شما گفتيد بود اما فراموش نكنيد خود آقاي خاتمي هم منشاء تحولات بزرگي شد. يعني ايشان در سر و سامان دادن به فعاليت هاي اقتصادي خيلي موثر بودند. كسي نمي تواند منكر اين شود كه تاثير آقاي خاتمي بر حوزه هاي فرهنگ، اجتماع و سياست تا چه حد بوده است. من فكر مي كنم مردمي كه در دوم خرداد و 18 خرداد به آقاي خاتمي راي دادند با بررسي شرايط آمادگي دارند دوباره به ايشان راي بدهند. درباره مشكلاتي كه ممكن است بر سر راه ايشان وجود داشته باشد، خب هر سياستمداري كه بخواهد در اين حد كار كند، چنين مشكلاتي بروز مي كند. مهم اين است كه آقاي خاتمي در برخورد با مخالفان خود فرياد برآوردند «زنده باد مخالف من». در قاموس آقاي خاتمي مرده باد و مرگ نداريم. بنابراين چنين روحيه يي قطعاً هنوز اين قدرت را دارد كه تاييد ميليوني مردم را بگيرد و مردم هم پاي او و همه مشكلاتش بايستند.در برخورد با مشكلات خارجي كه ما الان با آن روبه رو هستيم اول يك اصل وجود دارد كه امريكا همواره در پي ضربه زدن به ما بوده است. هر وقت فرصتي به دست آورده دريغ نكرده است. ابزارش را هم دارد. امروز هم با ابزار اقتصادي و مجاري پولي و بانكي به مصاف ما آمده است. اما باز هم مي توانيم از پتانسيل شخصيت و محبوبيت خاتمي استفاده كنيم. من فكر مي كنم خاتمي با چهره يي كه از ايران به دنيا نشان داد و هنوز هم دنيا به آن چهره احترام مي گذارد، مي تواند شرايط را به گونه يي فراهم كند كه يا فشارها را به حداقل برساند يا از بين ببرد. بنابراين نبايد از آنچه پيش آمده است يا در گذشته وجود داشته، ترسيد. با آقاي خاتمي و ابزاري كه ايشان در اختيار دارد و اتفاقاً در ديپلماسي هم خيلي اثرگذار است، مي توان بر اين مشكلات غلبه كرد.- منظور شما از ابزارهاي آقاي خاتمي كدام ابزارها است؟اتفاقاً ابزارهاي آقاي خاتمي خيلي هم متفاوت است. گفت وگو، جلوگيري از كينه جويي، جلوگيري از ماجراجويي، خودداري از حرف ها و مواضع نسنجيده و مهم تر از همه شخصيت آقاي خاتمي ابزارهايي است كه آقاي خاتمي با اتكا به آنها سياست تنش زدايي خود را پيش برد.- برگرديم به شرايط داخلي كه براي انتخاب آقاي خاتمي برشمرديد. فكر نمي كنيد مساله را ساده سازي مي كنيد. انتخابات يك فرآينده پيچيده است و پارامترهاي زيادي در انتخابات تاثيرگذار هستند، فكر مي كنيد صرف نارضايتي از شرايط روز بتواند براي خاتمي اقبال بياورد؟نمي خواهم بگويم صرف نارضايتي مردم باعث مي شود كه بروند سمت آقاي خاتمي. اتفاقاً با شناختي كه مردم از آقاي خاتمي دارند و قدرت بررسي شرايط را در حوزه هاي مختلف دارند مردم براي بهبود شرايط خود، به آقاي خاتمي راي مي دهند.- آنچه شما مي گوييد به شرايط كشور تا 18 خرداد 80 مربوط است. در دور دوم آقاي خاتمي اگرچه با افزايش كم نظير آراي ايشان مواجه بوديم اما در انتخابات بعدي يعني از شوراي دوم تا مجلس هشتم كه چهار انتخابات برگزار شد، مردم با صندوق هاي راي قهر كردند. از شوراي دوم تاكنون اكثريتي كه «قهر» را برگزيده بر راي و نظر خود پافشاري مي كنند. چگونه آقاي خاتمي مي تواند آنها را مجاب كند و آنان را با صندوق هاي راي آشتي بدهد؟اين درست است كه در دور دوم انتخاب آقاي خاتمي توقع مردم بالا رفته يا بالا برده شد اما در اين دوران اتفاق ديگري هم افتاده و آن اينكه مردمي كه به قول شما با صندوق هاي راي قهر كرده اند، به خوبي دريافته اند كه قهر آنها با صندوق ها، مشكلي را حل نمي كند، بلكه مشكلات آنها را بيشتر مي كند. بنابراين مردم مي خواهند تا چه زماني با صندوق هاي راي قهر كنند. ممكن است در شرايطي به علت بالا رفتن توقع ها، مشاركت كاهش پيدا كرده باشد اما تداوم چنين رويه يي امكان ندارد.- اما از شوراي دوم تا مجلس هشتم كه نزديك به پنج سال است، اين رويه تداوم يافته است؟اما مردم ديدند كه اين رويه گرهي از مشكلات آنها باز نكرده است.- اگر قرار بود تجديدنظر كنند در شوراهاي دوم و مجلس هفتم و هشتم تجديدنظر مي كردند.انتخابات رياست جمهوري با شوراها و مجلس خيلي فرق مي كند. انتخابات مجلس منطقه يي است، شوراها هم تحت تاثير فضاي خاص خود قرار دارند اما تصور مردم درباره رئيس جمهور خيلي فرق مي كند. به نظرم گذشت زمان خيلي شرايط را تغيير داده است. مردم عملاً ديده اند كه هرچقدر در اين قضايا بي تفاوت باشند يا سرد باشند، بيشتر به مشكل برخورد مي كنند.- مردم مي گويند اگر آقاي خاتمي دوباره نامزد شود، آن اتفاقات مي افتد كه ايشان در موضع گيري اعلام كردند برخي مي خواهند رئيس جمهور را در حد يك تداركاتچي پايين بياورند. شرايط به گونه يي پيش رفت كه برخي اصلاح طلبان استراتژي خروج از حاكميت را براي درمان اصلاح طلبي مطرح كردند. آيا باز شرايط به گونه يي رقم نمي خورد كه اين حرف ها و اين راه حل ها تكرار شود؟من واقعاً نمي دانم متولي اصلاح طلبي در جامعه چه كسي است. آقاي خاتمي هيچ وقت به چنين تصميم هايي نرسيدند و اتفاقاً هميشه با اين نوع راه حل ها مبارزه كردند. همين حرف ها باعث شد عده يي در درون نظام نگران شوند و از آن طرف هم توقع مردم بالا برود. به هر حال ما ديديم كه آقاي خاتمي با اين نوع فكر موافق نبودند و ماندند و تا آخر هم ادامه دادند. به هر حال همين اقدامات موجب شد جناح رقيب وادار به عكس العمل شود كه شرايط به اين نقطه برسد.- شما از ردصلاحيت ها دفاع مي كنيد؟ردصلاحيت ها عكس العمل بعضي رفتارها بود. نمي گويم ردصلاحيت كار درستي است. - اما اصلاح طلبان نه به خاطر فساد سياسي، اقتصادي، اخلاقي، بلكه به خاطر پافشاري بر آنچه درست فكر مي كردند، ردصلاحيت شدند.يعني به تعبير شما به خاطر حضور در يك جناح سياسي است. خب من مي گويم اگر مجموعه گفتارها و رفتارها در يك جناح اتفاق بيفتد هم بر انتظارات مردم تاثير مخرب مي گذارد و هم موجب واكنش در درون نظام مي شود. من از ردصلاحيت ها دفاع نمي كنم اما مي گويم پيامد برخي مواضع و رفتارها چه خواهد شد.- بحث ما درباره آقاي خاتمي بود و موانعي كه براي فعاليت ايشان وجود دارد. برخي معتقدند آقاي خاتمي يك چهره فرهنگي است تا سياسي. يعني انتقاداتي كه به آقاي خاتمي وارد است اين است كه ايشان در بزنگاه ها اهل مقاومت و پافشاري نيستند. مثلاً سر لوايح دوقلو آنچنان كه بايد و شايد مقاومت نكردند. در مورد دانشجويان و مطبوعات مقاومتي از آقاي خاتمي ديده نشد.ما بايد قبول كنيم كه دوران مبارزه چريكي، راديكال و آرمانگرايانه تمام شده است. در عالم سياست و از يك سياستمدار توقع بايد واقع بينانه باشد. يك سياستمدار براساس شرايط و مصالح جامعه عمل مي كند، وقتي احساس مي كند يك مساله براي شرايط كشور چندان ضرورت ندارد، يا اصرار بر آن هزينه هايي بيش از منفعت آن ايجاد مي كند، به دنبال راه ديگري مي رود. انسان ها وقتي احساس مي كنند كه عمرشان كوتاه است همه چيز را مي خواهند ظرف مدت كوتاهي به دست آورند. بنابراين عجله مي كنند و يك مساله يي كه ممكن است بيش از يك دهه وقت ببرد تا در حد مطلوب جا بيفتد ظرف دو سه سال دنبال تحققش هستند. الان كه ما درباره آقاي خاتمي صحبت مي كنيم شرايط همين گونه است. ايشان در جايي احساس مي كرد پافشاري روي يك موضوع حساسيت بيش از حد مخالفان را برمي انگيزد، بنابراين بهتر ديد موضوع را به وقت بهتري موكول كند چون به نيكي مي دانست كه چنين مساله يي در شرايط كنوني امكان پذير نيست و اگر هم بخواهد اصرار كند، كشور را معطل مي كند.- آن گونه كه ما توقع داشتيم خانم آلبرايت وزير امور خارجه وقت امريكا حاضر به پذيرش اشتباه امريكا در مورد كودتاي 28 مرداد شد. آقاي كلينتون در سخنراني آقاي خاتمي حضور پيدا مي كند و حتي دستانش را به نشانه اعلام حضور به آقاي خاتمي بالاي سر مي برد و براي ايشان كف مي زند. يعني فراهم شدن شرايط براي فروريختن ديوار بي اعتمادي،اما آقاي خاتمي فقط به خاطر فشارهاي داخلي از اين فرصت تاريخي چشم پوشي كردند.آقاي خاتمي يك كار كرده بود و آن ارتقاي موقعيت ايران به حدي بود كه خانم آلبرايت نياز پيدا كرده بود اين موضع را بيان كند و آقاي كلينتون آن اقدام را بكند. مطمئناً اگر آقاي خاتمي شرايط داخلي را فراهم مي ديد، روندي كه به اين نقطه رسيده بود را متوقف نمي كرد.- يعني نگاه آقاي خاتمي به منافع ملي نبود؟اصلاً اين گونه نيست.- اگر مبنا منافع ملي ايران بود چه مصلحتي بالاتر از اينكه آقاي خاتمي منافع ملي را ناديده نگيرد وجود داشت؟فراموش نكنيد آقاي خاتمي شرايط را به سمتي برد كه امريكا آن موضع را بگيرد. - آن شرايط به خودي خود كه اهميتي ندارد، مگر اينكه معطوف به نتيجه مشخصي باشد.آقاي خاتمي مي دانست چه كار مي كند. از 10 شاخصي كه براي برقراري رابطه وجود داشت برخي از شرايط داخلي هم فراهم نبود. آقاي خاتمي متناسب با ظرفيت داخلي ايران تا آنجا كه مي توانست كار را پيش برد. بنابراين بجا نيست كه بگوييم ايشان تحت هر شرايطي بايد اين كار را انجام مي داد. اتفاقاً همين نشان مي دهد آقاي خاتمي به عنوان يك رهبر سياسي مي تواند شرايط را به خوبي تشخيص دهد. بناي آقاي خاتمي اين نبود كه آن كار را به هر قيمتي بايد انجام داد.- شما بحث عمل و عكس العمل را مطرح كرديد. آقاي خاتمي مقدماتي چيدند، كارهايي كردند كه ايران به نقطه يي برسد كه دنيا آغوشش را براي پذيرش ايران باز كند. حالا دنيا ما را پذيرفت و آغوشش را هم براي اين پذيرش باز كرد اما چرا آقاي خاتمي جا خالي داد؟فكر مي كنم بايد براي درك واقعيت هاي سياسي و كشورداري از توهم روشنفكري و آرمانگرايي فاصله گرفت. شرايط داخلي براي پيشبرد آن مسائل فراهم نبود و آقاي خاتمي وقتي متوجه شد كه شرايط فراهم نيست و اصرار بر آن ممكن است هم براي نظام و هم براي كشور هزينه بياورد، از پيگيري آن به آن شكل منصرف شدند.- چگونه است كه شرايط براي نامه نويسي آقاي احمدي نژاد به بوش وجود دارد. ايشان دعوت به مناظره مي كند، پاسخ نمي گيرد. به نيويورك مي رود، مي خواهد از بناي يادمان كشته شدگان 11 سپتامبر بازديد كند اجازه نمي دهند. چگونه است شرايط براي آقاي احمدي نژاد فراهم است؟خود شما مي گوييد جواب نگرفته اند. پس مردم مي آيند قضاوت مي كنند كه اگر همين شرايط براي آقاي خاتمي فراهم بود وضعيت ما به كجا مي رسيد.- يعني اگر آقاي خاتمي دوباره سر كار بيايند و شرايط دوباره به اين سمت برود. ديگر جا خالي داده نمي شود؟من اسمش را جا خالي نمي گذارم. آقاي خاتمي همان طور كه گفتم به عنوان يك رهبر سياسي مدبر و يك رئيس جمهور زمانه شناس، شرايط را به خوبي تشخيص دادند. آقاي خاتمي ابزارها را شناخت و به شكل معقول و منطقي پا را جايي گذاشت كه خيلي محكم باشد. آقاي خاتمي نشان داد كه اين قابليت را دارد و مي تواند از پتانسيل خود براي پيشبرد آن مساله به خوبي استفاده كند.- با اين اوصاف ما فرض بگيريم كه شرايط براي آمدن آقاي خاتمي فراهم نيست و ايشان نامزد نشدند. براي اين مرحله چه بايد كرد؟تجربيات جريان اصلاحات در طول هشت سال كار در قوه مجريه و چهار سال حضور در قوه مقننه، تجربياتي كه در مدت بيرون بودن از قدرت كسب كرده اند. براساس شناختي كه در جريان اصلاحات وجود دارد و افرادي كه به عقلانيت و برنامه ريزي معتقد هستند همه تلاش ها بايد به سمت استفاده از سرمايه يي به نام خاتمي برود و دليلي ندارد كه از اين سرمايه استفاده نشود.- فرض محال كه نيست اگر...اگر بنا به هر دليلي آقاي خاتمي نيامد، بايد از عقلانيت حاكم بر جناح اصلاح طلب استفاده كرد و روي يك نفر اجماع كرد.- آن يك نفر كيست، چه ويژگي هايي دارد. آيا يك راست ميانه رواست، آيا اصلاح طلب پيشرو است. كيست؟ما براساس موانعي كه داريم بايد اول شخصيت نامزدمان را تعريف كنيم و بعد از تعريف به اجماع برسيم. يعني بايد فردي را كه مقبوليت عام داشته باشد و در وهله دوم توان جذب آراي مردم را داشته باشد انتخاب كنيم. فردي كه بايد مقبوليت داشته باشد يعني كسي كه تجربه مديريتي در سطح كلان كشور و تئوري اداري داشته باشد. بنابراين به ميزاني كه مردم از مقبوليت او آگاه باشند به او اقبال نشان خواهند داد.- اصلاح طلبان با سه حلقه مرتبط با هم براي تعيين نامزد روبه رو هستند اول توان اجماع گروه ها حول آن فرد، دوم امكان تاييد صلاحيت و سوم راي آوري. آيا بعد از آقاي خاتمي كسي را داريم كه اين سه حلقه را با هم دارا باشد؟ممكن است 10 نفر اين پتانسيل را داشته باشند اما بايد روي يك نفر اجماع شود و آن قطعاً كسي است كه از اين سه ويژگي بيش از ديگران برخوردار باشد.- چه كسي اين ويژگي را دارد؟اگر كسي باشد كه اين ويژگي ها را داشته باشد بايد حتماً برنامه هم براي اداره كشور داشته باشد. اگر كسي با اين مشخصات پيدا شود و گروه هاي سياسي روي او به اجماع نرسند به نظرم گروه هاي سياسي اسير تنيده هاي خودشان هستند.- شما آمادگي اين كار را داريد؟زود است كه از اين حرف ها بزنيم.- اما شما گفته ايد اگر خاتمي نيايد، نامزد مي شويد.انكار نمي كنم. گفتم شرايط فرق مي كند و ممكن است روي آن تصميم بگيريم. الان هم انكار نمي كنم اما حرفم اين است كه نبايد فضا را تنگ كنيم.- شما اخيراً با آقاي كروبي هم ديدار داشته ايد، آيا آن ديدار در راستاي نامزد شدن ايشان بود؟خير، صحبت هاي ما روي ضرورت اجماع بر سر يك نامزد بود. ايشان هم اعتقاد دارند كه بايد روي يك نامزد در جبهه اصلاحات اجماع باشد اما بايد به طور ويژه روي مشخصات لازم براي خود، بحث كرد.- آيا بحثي هم درباره نامزدي آقاي خاتمي مطرح شد؟روي مصداق بحث نشد، بحث روي اجماع بود.
چهارشنبه 19 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]
-
گوناگون
پربازدیدترینها