تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خدايا روزى كن مرا محبّت خودت و محبّت دوستدارانت را و محبّت آنچه مرا به تو نزديك مى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820933380




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به نمايش كار سيروس همتي؛مظهر تطهير و پالا‌يش - حسن رونده


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: نگاهي به نمايش كار سيروس همتي؛مظهر تطهير و پالا‌يش - حسن رونده


در ايران باستان براي مهر از سوي مهرپرستان قرباني مي‌شد، كه ابتدا انسان بود و سپس به گاو تغيير كرد. فكر قرباني در داستان سياوش و در شاهنامه فردوسي به صورتي ديگر بيان شده است. در داستان قرباني حضرت اسماعيل(ع) به وسيله حضرت ابراهيم(ع) و تغيير قرباني به قوچ نشان‌دهنده حركت فكري بشر از قرباني انساني به قرباني حيواني است.در فنقيه هم مراسمي براي خداي آن سرزمين به نام مولوك وجود داشت كه كودكان تازه به دنيا آمده را برايش قرباني مي‌كردند.آثار قرباني در نذر كردن فرزندان براي خدمت به معابد در فرهنگ يهود برجاي مانده است. در يونان باستان در مراسم ديونيزوسي نيز قرباني انساني صورت مي‌گرفت كه بعدها بز جاي آن را گرفت.

در آغاز نبرد تروا با قرباني كردن دخترش ايفي ژني بادهاي موافق را به رحم مي‌آورد تا كشتي‌ها حركت كنند. در ماجراي اديپ هم خود اديپ قرباني يا بز بلا‌گردان شهر تب است.

در تمدن اينكاها و آزتك‌ها نيز انسان براي خداي خورشيد قرباني مي‌شد. ‌

در داستان‌هاي مذهبي حضرت يحيي، حضرت مسيح و امام حسين(ع) هركدام به عنوان قرباني براي ترويج دين خداوندي مطرح مي‌شوند.

با يك نگاه اجمالي به كهن الگوها به راحتي به اين دريافت مي‌رسيم كه انسان از بدو پيدايش و خلقت به طرق مختلف با مقوله ذبح و قرباني درگير بوده و به نوعي با اين مساله در زندگي روزمره خود روبه‌رو بوده است. انسان به فراخور دريافت خود از طبيعت و به نوعي با توجه به داشته‌ها و باورها و جهان‌بيني شكل گرفته از انديشه زندگي به نحوي با مضامين قرباني و ذبح درگير بوده است.

اگر بر اين باور باشيم كه ذبيح‌الله و ذبح شدن در راه معبود همواره در طول تاريخ به شيوه‌هاي مختلف مورد ارزيابي قرار گرفته و در اين خصوص قصه‌ها و روايت‌هاي متعددي مورد ارزيابي قرار گرفته‌اند و غايت آن رسيدن به عشق الهي و تطهير شدن باشد بر اين اساس نويسنده نمايش تمامي تلا‌ش خود را براي نمايان ساختن اين موضوع به كار بسته است و موضوع ذبح و قرباني از نگاه و زاويه ديد يك گوسفند مورد بررسي قرار مي‌گيرد و روايت‌هاي مختلف را مخاطب نظاره‌گر است.

نويسنده اثر سعي و تلا‌ش دارد تا اين نگاه و زاويه ديد را در فضاها و موقعيت‌هاي مختلف تعميم داده و ذهن مخاطب را درگير اين موضوع نمايد.

در روند شكل‌گيري نمايش با توجه به تم اصلي نمايش (قرباني) در يك پروسه شكل، موضوع و بدنه اصلي قصه به خوبي قابل لمس بوده و مخاطب در برخورد اوليه، خود را با موضوع درگير مي‌كند اما در شكل و شيوه اجرايي، هدايت بازيگران، طراحي صحنه و حتي نور و موسيقي مقوله سيال ذهن و عبور از ذهن يك حيوان و زاويه ديد وي احساس نمي‌شود.

براي رسيدن به فضاسازي مطلوب و باورپذيري آن در نزد مخاطب به نظر مي‌رسد كه گارگردان بايد در تفكيك فضاها و همچنين تفكيك بازي‌ها خصوصا جدا نمودن ذهنيت از واقعيت در حوزه بازيگران و ورود به سيال ذهن قدري پخته‌تر عمل مي‌كرد و با قرار دادن قراردادهاي مختلف سعي در انتقال مفاهيم موردنظر خويش به مخاطب مي‌نمود.

به نظر مي‌رسد كه صحنه شروع و ابتدايي نمايش صرف نظر از ايجاد و تلا‌ش براي فضاسازي و قرار دادن مخاطب در فضاي تكيه و حسينيه مي‌تواند با ترفندي مناسب‌تر و همچنين ريتم مطلوب‌تري مورد بررسي قرار بگيرد و حتي در صورت حذف اين تابلو هيچگونه گزندي به بافت كلي اثر وارد نشود و برعكس مي‌توان مخاطب را به منظور دريافت قراردادها و مضامين مورد نظر كارگردان و گروه اجرايي، بيشتر به فكر و تفكر واداشت. اگر بر اين باور باشيم كه نمايش يك قرارداد بين گروه اجرايي و مخاطب است و تماشاگر به وسيله قراردادهاي منعقد شده بين خود، كارگردان و گروه اجرايي شاهد و ناظر ارائه شده است بايد به ذهنيت واداشته‌هاي مخاطب نيز اطمينان كرده و اجازه دهيم تا وي با توجه به داشته‌ها و برداشت‌هاي خويش به بررسي و تحليل و دريافت مفاهيم بپردازد. در حوزه بازيگري و هدايت بازيگران و همچنين تقطيع ديالوگ‌ها و تاثير بازي بازيگر بايد عنوان نمود در اكثر مواقع حس‌ها و بازي‌ها از آوانس عبور نكرده و در همان فضاي صحنه باقي مي‌ماند و به نوعي ديالوگ‌ها به تن مخاطب نمي‌نشيند و شنيده نمي‌شوند و مخاطب به تعمق و تفكر واداشته نمي‌شود.

به جز يكي دو تابلو ريتم نمايش با توجه به تايم كلي نمايش كند است. به نظر مي‌رسد براي فضاسازي بايد به تكنيك‌هاي ديگري متوسل شد تا كارگردان به وسيله آنها بتواند تغييرات عمده در حوزه‌هاي ذهنيت، واقعيت و روايتگري را به نحو مطلوب به مخاطب انتقال دهد.

با توجه به سيال ذهن بودن نمايش و روايت و زاويه ديد قصه تناقضي آشكار در حوزه اجرا و متن قابل لمس است و اين تناقض علي‌رغم تلا‌ش وافر و ستودني و به كارگيري تكنيك‌هاي مختلف از جمله نور، ويدئوپروژكشن و... از سوي كارگردان در پاره‌اي از تابلوها از غايت خصوصي و اصلي خود فاصله مي‌گيرد. و قرباني و ذبح‌شده همتي به پالا‌يش و نهايت تطهير نمي‌رسد.

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

مشاهده خبر بعدي

------------
 سه شنبه 18 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن