واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: نوه ناخلف از جنايت گفت
پسري كه مادربزرگش را قرباني كرد ، امروز در دادگاه كيفري تهران به اشد مجازات محكوم شد.
پسري كه مادربزرگش را قرباني كرد ، امروز در دادگاه كيفري تهران به اشد مجازات محكوم شد.
افسر نگهبان كلانتري 156 افسريه ، بامداد 30خرداد 1386 به يك جنايت بي صدا در حوزه استحفاظي خود پي برد و مراتب را با دادسراي ناحيه 27تهران در ميان گذاشت.
سپس بازپرس«محمد حسين شاملو »كشيك جنايي پايتخت به همراه افسران دايره 10 اداره آگاهي مركز به ساختمان مورد نظر رفت و با ديدن جنازه كاردآجين «زيبا» 75ساله، رسيدگي به پرونده را آغاز كرد.
شواهد نشان مي داد آخرين مهمان مادربزرگ ، نوه معتادش «حامد»20 ساله بود و به احتمال فراوان به دست او قرباني شد.
با كشف سرنخها «حامد» رديابي و دستگير شد.وي كه ابتدا خود را بي گناه مي خواند وقتي با مدرك هاي دادگاه پسند رو به رو شد چاره اي جز بيان حقيقت نيافت:« من معتادم و از مادربزرگم پول خواستم تا كراك بخرم كه نداد.هر چه التماس كردم فايده اي نداشت تا اينكه كنترلم را از دست دادم و با كارد به جانش افتادم.باور كنيد قصد كشتن نداشتم.»
به دنبال اعتراف هاي جاني ، كيفرخواست از سوي «آرش سيفي» داديار شعبه اظهار نظر دادسراي جنايي پايتخت صادر و به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.گزارش ايسكانيوز مي افزايد ، در نشست رسيدگي به اين پرونده كه سه شنبه در شعبه 71 و به رياست قاضي «نورا... عزيز محمدي» برگزار شد ابتدا نماينده دادستان به تشريح كيفرخواست پرداخت. و براي «حامد» اشد مجازات ( قصاص نفس) خواست.
سپس دختر قرباني در جايگاه ويژه قرار گرفت و با اشاره به پسر خواهرش گفت: حامد ، مادرم را كه 12 سال از عمر خود را به پايش سوزاند بي رحمانه كشت و حالا حاضرم سهم ديه خواهر و برادرانم را بپردازم تا زودتر اعدام شود.
اين زن ، ادامه داد: خواهرم سالها پيش حامد را رها كرد و اين پسر با مادرم زندگي مي كرد.حامد روزگار خانواده ما را سياه كرده بود و به زور پول مي گرفت تا خرج مواد كند.دست آخر هم مادرم را قرباني كرد.
همچنين مادر «حامد» اظهار داشت : پسرم معتاد به كراك بود.دو ماهي مي شد كه مادرم او را ترك داده بود و نمي گذاشت از خانه خارج شود.آن روز شوم وقتي حامد مي خواست از خانه بيرون برود با اعتراض مادرم رو به رو شد و دست به كارد برد.
نوبت نوه ناخلف كه رسيد در دفاع از خود ، توضيح داد: آن روز با خواهرم تلفني صحبت مي كردم كه باز بحث اعتياد مرا پيش كشيد و ناسزا گفت.عصباني شدم و تلفن را قطع كردم.همان موقع كارد آشپزخانه را برداشتم تا سراغ خواهرم و دامادمان بروم كه مادربزرگم راه مرا بست.باور كنيد نمي دانم چه شد كه چاقو به قلبش خورد ! من قصد كشتن نداشتم.
حامد كه به شدت اشك مي ريخت اضافه كرد: قبول دارم كه من خلافكار هستم اما آدمكش نيستم.هنوز از مرگ مادربزرگم شوكه ام.
*قاضي: پزشكي قانوني ، علت اصلي مرگ را پارگي ريه ناشي از ضربه مهلك چاقو تشخيص داده است. همين مساله تاييد مي كند تو با اراده كامل ، چاقو را از رو به رو به قلب قرباني زدي.
*حامد: قسم مي خورم چاقو ناخواسته به مادربزرگم خورد.او سالها برايم زحمت كشيد و با تمام وجودم دوستش داشتم.
در پايان اين نشست ، رييس و چهار مستشار دادگاه كيفري وارد شور شدند و حامد را به اعدام محكوم كردند.حكم تا 20 روز پس از ابلاغ ، قابل تجديد نظر خواهي است.
سه شنبه 18 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]