واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: دانش اقتصاد اسلامى از امكان تا واقعيت
حجت الاسلام دكتر سعيد فراهانى فرد/ استاد دانشگاهپيشينه اقتصاد اسلامى به صدر اسلام و تشكيل حكومت اسلامى برمى گردد. پيامبر اكرم (ص) بعد از ورود به مدينه به رغم گرفتارى هاى فراوانى كه درباره تثبيت كليت نظام اسلامى داشتند در فرصت هاى مناسب اهداف و اصول اقتصادى آن را بيان كرده و ضمن تشريح قوانين اقتصادى با سياستگذارى هاى مناسب، زمينه رشد اقتصادى جامعه را فراهم آوردند. در دوران تمدن اسلامى نيز آثار فراوانى درباره مباحث و موضوعات اقتصادى به وسيله فقيهان و ديگر متفكران مسلمان به نگارش درآمد. فقيهان، بخش مهمى از آثار ارزشمند فقهى خود را به مباحث اقتصادى اسلام اختصاص دادند و تأليف هاى فراوانى به يادگار گذاشتند. كتاب هايى درباره خمس، زكات، بيع، اجاره و مضاربه و ... از نمونه هاى اين تأليف ها هستند. همان طور كه بخش مهمى از رساله هاى توضيح المسائل و استفتائات فقيهان و مراجع تقليد نيز پاسخگوى مسائل اقتصادى عامه مردم بوده است.در دهه هاى اخير، افزون بر كتاب هاى فقهى، كتاب هايى درباره موضوع هايى چون مالكيت، بهره و ربا، ماليات هاى اسلامى، بيمه و ... نيز نگاشته شد. خصوصيت بيشتر اين آثار، تك نگارى و فقدان نگاه جامع و نظام وار به بحث هاى اقتصادى اسلام است. نخستين اثر كه اين نقص را مرتفع ساخت كتاب اقتصاد شهيد صدر بود كه درصدد استنباط و تدوين نظام اقتصادى اسلام برآمده و كوشيد تا مباحث مهم اقتصاد اسلامى را به صورت يك نظام منظم طراحى كرده و تفاوت هاى اساسى آن را با نظام هاى اقتصادى سرمايه دارى و سوسياليسم بيان كند. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى نيز كتاب ها، مقالات و تحقيق هاى فراوانى درباره مسائل اساسى اقتصاد اسلام و بويژه موضوعاتى چون بانكدارى، بخش عمومى، اقتصاد خرد و كلان و... تأليف و همايش هاى فراوانى نيز برپا شده است و به رغم بى مهرى ها و تنگ نظرى ها، اقتصاد اسلامى جاى خود را در محافل علمى باز كرده است. يكى از موضوعات مهم و اساسى كه بسيارى از متفكران اقتصاد اسلامى به آن پرداخته اند ماهيت، روش تحقيق و قلمروى دانش اقتصاد اسلامى است. آشنايان با اقتصاد اسلامى مى دانند كه دين اسلام، دين نظام مند بوده و در ابعاد گوناگون سياسى، اجتماعى و اقتصادى داراى نظام است كه بايد از آيات، روايات و فتاواى فقيهان كشف شود، همانا بحث و اختلاف در اين است كه اسلام افزون بر نظام اقتصادى، آيا داراى علمى تحت عنوان دانش اقتصاد اسلامى نيز هست و اگر جواب مثبت است روش تحقيق چيست و قلمروى آن تا كجا است هر يك از موافقان و مخالفان افزون بر اين كه داراى طيف هاى متفاوتى هستند درباره مدعاى خود نيز از روش هاى گوناگونى استفاده كرده اند. عده اى با روش تاريخى افزون بر نفى علم اقتصاد اسلامى، امكان تحقّق چنين علمى در آن دوران را نيز نفى كرده اند در حالى كه گروه ديگر با شاهد قراردادن مطالعه هاى انديشه ورانى چون ابن خلدون، ابويوسف، ابن قدامه و ديگران، در صدد اثبات تحقّق علم اقتصاد اسلامى در تمدن اسلامى برآمده اند.از طرفى برخى با تحليل هاى عقلانى موضوع نفى يا اثبات دانش اقتصاد اسلامى را مطالعه كرده اند. گروهى چون شهيد صدر معتقدند: دانش اقتصاد عبارت از اين است كه ابتدا اطلاعات از روى داده هاى واقعى اقتصادى، جمع آورى شده، و براساس مطالعات علمى پردازش، و آن گاه قوانين مربوط به آن ها كشف شود. و لازمه آن اين است كه مكتب اقتصادى اسلام در جامعه پياده شود، و هنوز چنين اتفاقى در جوامع اسلامى نيفتاده است (صدر، اقتصادنا: ص ۳۳۴).در مقابل برخى معتقدند همان گونه كه در دانش اقتصاد متعارف ابتدا مدل ها براساس فرض هاى مطلوب طراحى شده، مطابق با واقعيت هاى موجود تعديل مى شوند (مانند مدل بازار رقابت كامل)، در اقتصاد اسلامى هم مى توان مدل را براساس مطلوب هاى برگرفته از مكتب اخذ كرد و ميزان انطباق رفتار مسلمانان را با آن الگوها سنجيد. به اعتقاد اين گروه؛ اسلام، با ارتكاب برخى محرمات يا كوتاهى در انجام برخى واجبات ، مستحبات و مكروهات از وجود شخص مسلمان رخت برنمى بندد و انديشه ور اقتصاد در مطالعه رفتار اقتصادى ، در جست وجوى مسلمانان پارسا و خيّر، به منظور الگوسازى نيست؛ بلكه به دنبال بررسى رفتار مسلمانى عادى است كه گاهى مرتكب خطا و گاهى صواب مى شود، گاهى بشدت پايبند دستورهاى دين و گاهى بى مبالات است (فصلنامه تخصّصى اقتصاد اسلامى، ش ،۱۲ ص ۱۴۲).دادگر چنين دانشى كه با مبانى نئوكلاسيكى از رفتار مسلمانان به دست آمده را دانش اقتصاد مسلمانى مى داند و با توسعه معناى علم و نفى انحصار معناى پوزيتيويستى آن، مى گويد: مى توان آموزه هاى اقتصادى اسلام را در قالب مطالعات روش مند، قابل انتزاع و پيداكردن يك رابطه تئوريك بين اجزاى درونى آن ارائه كرد .منان معتقد است در اقتصاد اسلامى نمى توان آن گونه كه مرسوم است بين اقتصاد دستورى و اثباتى تفكيك كرد و بايد اقتصاد را در كلّ به صورت دانش اجتماعى يكپارچه كه متأثر از ارزش ها نيز هست مورد مطالعه قرار داد. وى هرگونه تلاش براى تفكيك را به لحاظ اين كه ممكن است به تولّد سكولاريسم در اقتصاد اسلامى بينجامد انكار مى كند (نقدونظر، سال ،۵ ش ۱و ،۲ ص ۲۶۳).منذر قحف نيز با بررسى آموزه هاى اقتصادى برگرفته از آيات و روايات، دو تعريف از اقتصاد اسلامى ارائه مى كند.الف. اقتصاد اسلامى، به معناى بررسى نظام اقتصادى اسلام كه شامل ويژگى ها و نهادهاى اصلى اقتصاد اسلامى است كه منابع اساسى اسلام يعنى قرآن و سنت به آن ها اشاره كرده؛ چنان كه حدود چارچوب قانونى آن را، فقه اسلام و حدود انگيزه رفتارى و الگوى شكل روانى آن را، اخلاق اسلام بيان مى دارد؛ب. اقتصاد اسلامى، به صورت بررسى رفتار اقتصادى انسان كه از دو مصدر معرفت، يعنى وحى و تجربه انسانى ناشى است.وى نوع دوم را كه شبيه دانش اقتصاد است تحليل اقتصادى اسلامى مى نامد (فصلنامه تخصّصى اقتصاد اسلامى، ش ،۱۸ ص ۱۶۲).زرقا نيز همانند قحف معتقد به وجود علم اقتصاد اسلامى است، وى مقوله هاى اقتصاد اسلامى را به ارزشى و وصفى تقسيم كرده و دسته اوّل را فقه، كه در جاى ديگر مكتب اقتصادى ناميده و دسته دوم را علم اقتصاد اسلامى مى داند. و در تفاوت اين دو مى گويد: تفاوت اساسى ميان فقه و علم اقتصاد اسلامى در اين است كه هدف اصلى فقه، دستيابى به گزاره هاى ارزشى يعنى احكام شرعى است و اين احكام ارزشى، نسبت بسيار بالايى از مادّه فقه را تشكيل مى دهند حال آن كه هدف اصلى علم اقتصاد اسلامى (و اقتصاد اثباتى) عبارت از دستيابى به گزاره هاى وصفى است كه واقعيت را مشخص و بين پديده هاى اقتصادى ارتباط برقرار مى كنند (فصلنامه تخصّصى اقتصاد اسلامى، ش ،۱۵ ص ۱۲۹).هادوى تهرانى و مصباحى مقدم، ضمن اين كه به دانش اقتصاد اسلامى اعتقاد دارند، آن را با اقتصاد متعارف متفاوت مى دانند. هادوى تهرانى معتقد است:دانش اقتصاد اسلامى در عين حال كه شباهت هاى زيادى با اقتصاد متعارف دارد، دو تفاوت اساسى در پيش فرض ها و روش تحقيق با آن دارد (فصلنامه پژوهشى امام صادق ،ص ۲۱۰).مصباحى مقدم نيز با توجه به مبانى، معتقد است:اقتصاد ليبرال مبتنى بر دئيسم، اومانيسم، رشناليسم و سيانتيسم است در حالى كه اقتصاد اسلامى از اصولى چون ربوبيت خداوند، اختيار انسان و محوريت خداوند تبعيت مى كند (همان: ص ۲۲۲ - ۲۲۳).يكى ديگر از مباحث دانش اقتصاد اسلامى، قلمرو آن است. برخى مطرح كرده اند كه دامنه علم اقتصاد اسلامى، محدود به رفتار مسلمانان مى شود و برخى آن را درباره همه زمان ها و مكان ها شامل مى دانند. زرقا در اين باره مى گويد: به نظر مى رسد پاسخ درست اين است كه اقتصاد اسلامى، پديده هاى اقتصادى را در سراسر جامعه بشرى اعم از اسلامى يا غيراسلامى مطالعه مى كند. و اين مطلب از سوى قرآن و سنت تأييد مى شود.اين دو منبع، ما را به روابط و متغيرهايى متوجه مى كنند كه به رفتار مسلمانان محدود نشده و با رفتار تمام انسان ها ارتباط دارد؛ مانند، تمايل انسان ها به مقدار بسيار فراوان ثروت كه مربوط به عموم بشر بوده و به مسلمانان منحصر نيست، بنابراين، موضوع اقتصاد اسلامى به جامعه اسلامى محدود نيست؛ بلكه شامل همه انسان ها اعم از موافق يا مخالف اسلام مى شود (فصلنامه تخصّصى اقتصاد اسلامى، ج ،۱۰ ص ۱۲۳).شوقى دنيا نيز در اين رابطه مى گويد: مشكل هر نظريه اى در اين است كه از وصف و تفسير واقعيت مربوط به آن ناتوان باشد؛ در حالى كه نظريه اقتصاد اسلامى صرفاً به وصف و تفسير رفتار مسلمان امروزى نمى پردازد؛ بلكه رفتار مسلمان حقيقى را وصف و تفسير مى كند. وقتى نظريه رفتار مسلمان واقعى، حتى اگر در حال حاضر چنان مسلمانى وجود نداشته باشد، ولى در گذشته وجود داشته است به درستى اثبات و صحيح شناخته شود، اين نظريه به رسالت خويش عمل كرده است (فصلنامه تخصّصى اقتصاد اسلامى، ش ،۱۲ ص ۱۴۱). به نظر مى رسد به رغم كوشش هاى فراوانى كه در اين موضوع صورت گرفته، هنوز زمينه هاى فراوانى براى مطالعه و تحقيق وجود دارد و بر صاحبان فكر و انديشه است كه با ارائه نظريه هاى علمى پرده از حقايق دانش اقتصاد اسلامى بردارند و بر بالندگى آن بيفزايند.
سه شنبه 18 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]