محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840586204
از چاله به چاه؟ - صادق زيباكلام
واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: از چاله به چاه؟ - صادق زيباكلام
اي دل همه رفتند تو ماندي تنها/كارت همه ناله بود بارت همه آه/كوتاه كنم قصه كه اين راه دراز/از چاه به چاله بود از چاله به چاه/شادروان قيصر امينپور. حكايت توزيع 90 هزار ميليارد تومان يارانه بهصورت نقدي به اقشار و لايههاي مختلف جامعه، همان حكايت قصه دردناك ها و ها است. درست از بعد از پايان جنگ با عراق و در زمان نخستين دولت آقاي هاشميرفسنجاني بود كه معضل پرداخت يارانهها مطرح شد. صورت مساله هم روشنتر از آن است كه نياز به توضيح باشد. دولت در ايران بسياري از كالاها را با تخفيف در اختيار مصرفكننده ميگذارد. يعني بهاي واقعي آنها را از مصرفكننده نميگيرد؛ از بنزين گرفته تا برق، آب، گاز، دارو، تا قند و شكر، نان و روغن نباتي. اشكال اين در چيست؟
اشكالش آن است كه مصرفكنندهاي كه ماهي يك ميليون تومان يا حتي بيشتر درآمدش است، براي يك قرص نان، يك كيلووات برق يا يك ليتر بنزين همان مبلغي را ميپردازد كه مصرفكننده ديگري كه درآمدش در ماه به 100 هزار تومان هم نميرسد. قريب به دو دهه ميشود كه عدهاي مينويسند، ميگويند، باز هم مينويسند و باز هم ميگويند كه اين سيستم از اساس خراب است. در هيچ كجاي دنيا و در هيچ نظامي امروزه دولتهايشان به فقير و غني يكسان يارانه پرداخت نميكنند. اتفاقا براي نظام ما كه بزرگترين دغدغهاش برقراري عدالت اجتماعي است، پرداخت يارانه عليالسويه يعني ناعادلانهترين شيوه توزيع ثروت جامعه. اينكه چرا عليرغم آنكه از اوايل دهه 1370 اين معضل مطرح شده اما تا به امروز هيچ حركت جدياي براي سامان دادن آن صورت نگرفته، حديث دردناك و مطول ديگري است كه بماند. دستكم يكي از دلايل جديتر شدن موضوع در دولت نهم باز ميگردد به مساله بنزين.
در روزگاري نهچندان دور (اوايل دهه 1370) ميزان توليد اتومبيل در داخل بسيار كم بود و واردات آن هم قدغن. سالي 100 الي 150 هزار دستگاه اتومبيل بيشتر توليد نميشد. اما به غلط يا به درست (كه البته بيشتر به غلط) دولتهاي پس از جنگ يكي پس از ديگري كمك به بالا رفتن سريع توليد خودرو در كشور كردند. بهنحوي كه مسوولان امروزه با افتخار ميگويند به مرز يك ميليون دستگاه اتومبيل در سال نزديك شدهاند. رشد سريع توليد اتومبيل سبب شد مصرف بنزين در كمتر از يك دهه بيش از دو برابر شود و از حول و حوش 40 ميليون ليتر در روز در اوايل دهه 1370 به قريب به 80 ميليون ليتر تا قبل از سهميهبندي برسد. مابقي داستان را ميدانيم. ميلياردها دلار كه دولت هر سال بايد براي واردات بنزين هزينه كند و قس عليهذا.
مساله بنزين سبب شد اساسا كل مساله پرداخت يارانههاي انرژي به صورت جديتري مطرح شوند. حاصل كار شد اعلام طرح جديد اقتصادي دولت كه اوايل تيرماه توسط رئيسجمهور اعلام شد. نخستين مطلبي كه پيرامون طرح جديد احمدينژاد ميتوان گفت آن است كه بهنظر نميرسد آنچه اعلام شده مبتني بر يك رشته بررسيهاي مفصل، كارشناسي، دقيق، با حساب و كتاب، روشن و با برنامهريزي صورت گرفته باشد. فعلا دولت ميخواهد اطلاعاتي پيرامون 17 ميليون خانوار بهدست آورد. در مرحله بعدي آقاي احمدينژاد اعلام كردهاند كه 90 هزار ميليارد تومان يارانه را ميخواهند مستقيما ميان دهكهاي مختلف جمعيتي كشور بهصورت مستقيم توزيع يا در حقيقت پرداخت كنند. البته به دهكهاي مرفه نيز كمتر و به دهكهاي پايينتر، يعني كمدرآمدتر، بيشتر خواهند پرداخت. با يك حساب سرانگشتي 90 هزار ميليارد تومان در سال ميشود چيزي قريب به 100 هزار تومان در هر ماه براي هر فرد ايراني. نخستين مطلبي كه در خصوص طرح آقاي احمدينژاد بايد گفت آن است كه همه چيز موكول و محول به آينده شده است. فعلا ايشان بنا دارند به 17 ميليون خانوار ايراني پرسشنامههايي بدهند براي شناسايي آنان. آنچه بيشتر از اين پيرامون موضوع ميتوان گفت آن است كه طرح بيشتر در حد يك ايده و نظر كلي است. نه پيرامون آن بررسي و كارشناسيهاي دقيق صورت گرفته، نه جوانب موضوع خيلي مورد بحث و بررسي قرار گرفته و نه اساسا برنامهريزي و مطالعات عميق و همهجانبهاي در خصوص چگونگي پرداخت مالي 100 هزار تومان به هر فرد صورت گرفته. آنچه حتي با قطعيت بيشتري ميتوان گفت آن است كه نه ستاد انتخاباتي آقاي احمدينژاد، نه خود ايشان، نه رايحه خوش خدمت و نه هيچ يك از اصولگرايان يا جريانهاي وابسته به آنان هنگام انتخابآقاي احمدينژاد هيچ كار و ايدهاي پيرامون موضوع نداشتند. در حاليكه معمولا جريانهاي سياسي كه وارد عرصه انتخابات ميشوند يك طرح و برنامه مشخصي براي اقتصاد كلان كشور در دست دارند. اما اصولگراياني كه پشت آقاي احمدينژاد بودند، هيچ طرح و برنامه مشخص اقتصادياي نداشتند. بههمين خاطر است كه در آغاز سال چهارم رياستجمهوريشان، آقاي احمدينژاد موضوع طرح كلان جديد اصلاح ساختار اقتصادي كشور را آن هم در يك برنامه تلويزيوني اعلام ميكنند. همه چيز هم پيرامون ايجاد اين طرح موكول به بررسي و برنامهريزيهاي آينده شده است. اما در خصوص اصل طرح يعني تقسيم 90 هزار ميليارد تومان ميان ده دهك جمعيتي كل كشور چه ميتوان گفت؟
1-پرداخت يارانه بهصورت نقدي آن هم به همه اقشار جامعه (اگرچه با تفاوت) از اساس نادرست است. اولين ايراد طرح آن است كه ميخواهد در جامعهاي پياده شود كه فاصله طبقاتي در آن بهگونهاي هولناك بالا است. يكي از راههاي سنجش عدالت در هر جامعهاي مقايسه ميان مرفهترين دهك جمعيتي كشور با فقيرترين دهك آن جامعه است. در ژاپن اين فاصله 4 برابر است يعني مرفهترين دهك جمعيتي در ژاپن، درآمدش 4 برابر كمدرآمدترين دهك آن كشور است. در بسياري از كشورهاي اروپايي اين فاصله 3 برابر است. در هند 10 برابر است و در ايران عزيزمان 17 برابر. بنابراين اگر خواسته باشيم توزيع عادلانه كنيم بايد به ثروتمندترين دهك جامعهمان يكهفدهم مبلغ يكصدهزار تومان يا چيزي حدود 90 هزار تومان بپردازيم.
آيا سوالبرانگيز نيست كه يك فرم و پرسشنامه خانوار تهيه كنيم كه به خانوادهاي كه فيالمثل درآمد ماهيانهاش بين 5/1 تا 30 ميليون تومان است (متوسط درآمد دهك نخست) ماهي 20 يا 30 هزار تومان بپردازيم؟ دولت اساسا به كدام دهكها و به هركدام چقدر ميخواهد يارانه بدهد؟ درآمد خانوارها را اعم از دهك نخست يا دهك آخر كه فقيرترين هستند دولت چگونه ميخواهد برآورد كند؟ فرض بگيريم دولت درآمد خانوارهاي حقوقبگير و كارمند را از روي فيش حقوق دريافتيشان تعيين كند. در آن صورت اگر برخي از اعضاي آن خانواده شاغل باشند، مثلا پسر يا دخترشان كه ازدواج نكرده اما شاغل باشد، تكليف چه ميشود؟ اگر در بخش خصوصي كار كنند و فيش حقوقي دريافت نكنند، دولت چگونه ميخواهد اينها را شناسايي كند؟ اگر خانوادهالف همه پنج فرزندشان بيكار باشند، يا بدتر دانشجوي دانشگاه آزاد يا موسسه غيرانتفاعي ديگري باشند، در عين حال كرايه خانه هم مجبورند بپردازند، در حاليكه خانواده ب منزل شخصي دارند. يك فرزندشان درس ميخواند و مابقي شاغل هستند، آيا دولت ميخواهد به دو خانواده يارانه يكسان پرداخت كند؟ تكليف خيل عظيم كساني كه كار آزاد دارند چه ميشود؟ دولت درآمد آنان را چگونه ميخواهد تعيين كند؟ تكليف خانوارهايي كه جداي از حقوق يا درآمد از محل كار آزاد درآمدهاي ديگري هم دارند؛ مثلا اندوختهاي دارند، يا آن را به كسي دادهاند كه برايشان كار ميكند، يا ملك استيجاري دارند يا به هر حال به شكل و صورت ديگري درآمدهاي متفرقه دارند چه ميشود؟ آيا دولت ميخواهد همه اين خانوارها را فقره به فقره شناسايي كرده و همچون نجات به همه آنان به گونهاي يارانه پرداخت كند؟
اگر دولت تصميم گرفت كه به مستاجران فيالمثل يارانه بيشتري بدهد و در آن صورت خانواري منزل شخصيشان را اجاره بدهند و خود مستاجر شدند كه مشمول پرداخت يارانه بيشتر شوند، تكليف چه ميشود؟ احتمالا دولت براي كنترل و بازرسيكه كي چقدر دارد و كدام خانوار درآمدش چقدر است، يك وزراتخانه عريض و طويلي را بايد داير كند يا صدها هزار كارمند تا 17 ميليون خانوار ايراني را از كلان روستاي نورآباد ممسني و عليآباد كتول گرفته تا جردن، فرشته و اسلامشهر تا قلعه حسنخان را شناسايي كند.
2-ساير كشورها چه ميكنند؟ پاسخ كوتاه و ساده آن است كه كشورهاي ديگر نه 90 هزار ميليارد تومان، نه 9 هزار ميليارد تومان و نه 900 هزار ميليارد تومان را اساسا به صورت آش نذري يا گوشت قرباني توزيع نميكنند. پس آنها با امثال يارانه 90 هزار ميليارد تومانشان چه ميكنند؟ نخست آنكه در تمامي كشورهاي توسعهيافته دولت بهاي واقعي كالاها را از مصرفكننده ميگيرد. نان تافتون اگر 300 تومان براي دولت تمام ميشود، عين 300 تومان را بهعلاوه مقداري ماليات از مصرفكننده ميگيرد. بنزين اگر 600 يا 700 تومان تمام ميشود عين همان مبلغ را بهعلاوه ماليات از مصرفكننده ميگيرد. نكته بسيار مهم آن است كه با 90 هزار ميليارد تومانهايي كه از جهت قيمتهاي واقعي كالاها از مردمشان ميگيرند چه ميكنند؟ قدر مسلم آن است كه يك درصدي از آن را به صورت كمكهزينه زندگي يا حقوق ايام بيكاري، ساخت منازل مسكوني ارزانقيمت و اجاره آن به اقشار كمدرآمد و اين قبيل پرداختهاي مستقيم به اقشار و لايههاي محروم يا كمدرآمدتر جامعهشان هزينه ميكنند. نهاينكه بوق بردارند و به همه 17 ميليون خانوار فرم بدهند كه پر كنند. اما درصد بيشتر را بهجاي آنكه مستقيما به مردمشان پرداخت كنند كه وجيهالمله شده و راي بياورند، صرف امور زيربنايي همچون بهداشت، درمان، حملونقل، محيط زيست، آموزش و پرورش و اينگونه امور مينمايند. آمار و ارقام در اين زمينهها و مقايسه مخارج و سطح زندگي در كشورهاي ديگر با ايران خودمان به بهترين شكل گوياي پاسخ اين سوال است كه ديگران با 90 هزار ميليارد تومانهايشان چه ميكنند؟
الف: بهداشت: سرانه بهداشت يعني ميزان پولي كه حكومت در ايران صرف بهداشت و دوا و درمان و بيمارستان مردم ميكند، يكي از پايينترينها در دنيا است.
حكومتهاي انگلستان، كانادا و آمريكا هر يك به ترتيب 50، 40 و 30 برابر ايران هزينه بهداشت و درمان مردمشان ميكنند. حتي تركيه 3 برابر ماست. در سال 1385، سرانه بودجه بهداشت و درمان و خدمات اجتماعي 4400 تومان بود. سال 86 سازمان نظام پزشكي تقاضاي حداقل 10 هزار تومان سرانه كرد كه با آن رقم ما حتي هنوز به برخي كشورهاي آفريقايي هم نميرسيديم اما دولت و مجلس اصولگرا نهايتا بودجه سال 87 را براساس سرانه 5300 تومان براي بهداشت و درمان به تصويب رساندند. اگر نرخ تورم را حتي 18 درصد هم بگيريم در حقيقت بودجه بهداشت و درمان كشور در سال جاري عملا از دو سال قبل هم كمتر شده است. كاهش بودجه بهداشت و درمان كشور نتايج اسفناكي براي مردم به همراه داشته. حتي در بيمارستانهاي دولتي كه در مراكز شهرهاي بزرگ هم هستند. فقر و كمبود امكانات چشمان هر بينندهاي را بهخود جلب ميكند، چه رسد به بيمارستانها و مراكز بهداشتي و درماني در شهرهاي دورافتاده. ثانيا اينكه سهم بيمار در هزينههاي درماني بسيار بالا رفته است. هزينه يك عمل جراحي يك ميليون توماني را 150 هزار تومان بيمه و مابقي را خود بيمار بايد پرداخت كند. در بيمارستانهاي خصوصي سهم بيمار از اين هم بالاتر رفته و نزديك به 90 درصد ميرسد. در بهترين حالت بيمار 70 درصد و بيمه 30 درصد مخارج درمان را ميپردازد در حاليكه بر طبق برنامه چهارم توسعه كه بهتدريج به اواخر آن نزديك ميشويم قرار بود تا 30 درصد هزينهها را بيمار و 70 درصد را بيمه يا دولت بپردازد كه اكنون درست برعكس شده. كاهش بودجه بهداشت و خدمات درماني كشور را به شكل ديگري نيز ميتوان ملاحظه كرد. حسب آمار جهاني به ازاي هر 750 دانشآموز يك مربي بهداشت بايد خدمت كند. در ايران به ازاي هر 5 هزار دانشآموز يك مربي بهداشت بيشتر وجود ندارد. در سال 1386، آموزش و پرورش با كمبود 14 هزار مربي بهداشتي روبهرو بود كه طبق بودجه همان سال آموزش و پرورش براي صرفا 350 مربي بهداشت بودجه بيشتر نداشت. كشورهاي توسعهيافته بخش قابلتوجهي از آن 90 هزار ميليارد تومان يارانهشان را بهجاي دميدن در بوق و كرنا براي بهداشت و خدمات درماني مردمشان هزينه ميكنند تا وضع بيمارستانهاي دولتيشان به اين حالت رقتانگيز و تجسم گداخانه تبديل نشود.
ب: حملونقل: طبق سند چشمانداز 20 ساله، طول شبكه راهآهن ايران از 8 هزار كيلومتر در ابتداي 20 سال (يعني 3 سال پيش) بايد به 28 هزار كيلومتر برسد. يعني سالي هزار كيلومتر بر شبكه ريلي كشور بايد افزوده شود. هزينه ساخت هزار كيلومتر راهآهن 1500 ميليارد تومان ميشود اما بهدليل كسر بودجه روند توسعهخيزي حدود 300 كيلومتر بيشتر نبوده. يكي از شاخصهاي توسعه آن است كه يك كشور به ازاي هر يك كيلومترمربع از وسعت خاكش چند متر راهآهن دارد. از 4 ميليون تن كالا كه ظرف 3 سال گذشته در كشور جابهجا شده، صرفا 10 درصد آن از طريق راهآهن بوده. در حاليكه در كشورهاي توسعهيافته حمل و نقل بخش عمدهاي از مسافر و بار از طريق راهآهن صورت ميگيرد كه بهمراتب از حملونقل جادهاي ارزانتر است. 90 درصد بار كشور توسط كاميون حملونقل ميشود. از هزينه بالاي آن ظرف 3 سال گذشته تبديل شدن جادههاي ايران به قتلگاه مردم بود. تلفات انساني به كنار، تصادفات جادهاي بالغ بر 8 هزار ميليارد تومان خسارات داشته. به سخن ديگر، ما در سال 2500 ميليارد تومان خسارات تصادفات جادهاي ميپردازيم در حاليكه هزينه احداث هزار كيلومتر راهآهن در يك سال، 1500 ميليارد تومان بيشتر نيست. ميرسيم به حديث دردناك مترو. هر كس كه حتي يكبار هم در تهران مترو سوار شده باشد، نميتواند بياختيار سهولت، سرعت و هزينه جانبي حملونقل با مترو را با اتومبيل مقايسه نكند. ترافيك، آلودگي هوا، مصرف بنزين، استهلاك اتومبيلها و هزار و يك دليل ديگر بايد مسوولان ايران را بر آن دارد كه از نان و آب مردم بزنند و روي بودجه مترو بگذارند. شوخي نيست با همين يكي دو خط ناقص، مترو روزانه 5/1 ميليون مسافر جابهجا ميكند. اما هيچكس باور نميكند كه كل بودجه مصوب مترو در سال گذشته صرفا 90 ميليارد تومان بيشتر نبوده اما اين همه مصيبت نيست. چراكه از همان 90 ميليارد تومان ناقابل هم در عمل 60 درصد آن كه سهم شهرداري تهران بود، بيشتر تامين نشد. الباقي كه سهم دولت بود به دليل مسائل و رقابتهاي سياسي از قوه به فعل در نيامد همچون حكايت تلخ راهآهن، داستان مترو نيز ايضا غمانگيز است. در فاصله 5 ساله سال 1386 تا 1390 حسب برنامهريزي مسوولان مترو، ساخت 83 كيلومتر مترو برنامهريزي شده كه ميشود بهطور متوسط سالي 16 كيلومتر. با بودجه 54 ميليارد توماني سال 86 به جاي 16 كيلومتر چيزي حدود 5/4 كيلومتر خط مترو بيشتر احداث نشد.
ج: كمك مستقيم به اقشار محروم: همانطور كه پيشتر گفتيم بخشي از يارانه در كشورهاي توسعهيافته به صورت مستقيم به اقشار و لايههاي بسيار كمدرآمد جامعه پرداخت ميشود. در ايران نيز چنين است. دو سازمان رسمي يكي كميته امداد امام خميني و ديگري سازمان بهزيستي مسووليت زير پوشش قرار دادن افراد و خانوارهايي كه نانآور ندارند يا درآمدشان خيلي پايين است را برعهده دارند. از جمله افرادي كه تحت پوشش اين دو سازمان هستند، زنان سرپرست خانوار ميباشند. بعضي زناني كه فرزند دارند يا بدون فرزند هستند ولي بههرحال همسر و نانآورشان را از دست دادهاند اما زنان سرپرست خانوار در سراسر كشور در سال 1386 كه زير پوشش قرار داشتند جمعا به يك ميليون و 50 هزار نفر بالغ ميشود. از اين افراد 900 هزار خانوار كه سرپرست آنان زن است زير پوشش كميته امداد و 150 هزار خانوار مابقي زير پوشش سازمان بهزيستي قرار داشتند، متوسط ماهيانه كه هر خانوار دريافت ميكند حولوحوش 50 هزار تومان است. حاجت به گفتن نيست كه يك زن كه سرپرست خانوار است با اين ميزان دريافتي چگونه و تحت چه شرايطي بايد زندگي كند. از اينها عينيتر حكايت پيشخدمت گروه علوم سياسي دانشگاه تهران است. ايرج ايامي جوان 28 سالهاي است كه با همسر و يك فرزند در اسلامشهر زندگي ميكند. هر روز ساعت 30/5 دقيقه از منزل خارج ميشود كه ساعت 30/7 دقيقه صبح در دانشگاه تهران باشد. ساعت 30/3 دقيقه يا 4 هم برميگردد منزل كه حدود 6 غروب ميرسد. دريافتياش حدود 250 هزار تومان است كه 85 هزار تومان آن را بابت يك اتاق ميپردازند كه در آن هم ميخوابند هم زندگي ميكنند و هم آشپزي و با ماهي 165 هزار تومان سه نفري زندگي ميكنند. بازگرديم به خانوارهاي تحت تكفل كميته امداد و سازمان بهزيستي. از 150 هزار خانواري كه نانآورشان زن است و تحت پوشش بهزيستي هستند، 65 هزار خانوارشان فاقد مسكن هستند. يعني فيالواقع از محل همان 50 هزار تومان يا 70 هزار تومان، اجاره هم بايد بپردازند. در خصوص خانوادههاي تحت تكفل كميته امداد هم بايد گفت كه با توجه به فقير بودنشان بسياري از آنان نيز بايد فاقد مسكن باشند. در سال 85، 900 واحد مسكوني و در سال 86 نيز 1300 واحد مسكوني براي اين دست خانوارها ساخته شد. اگر فرض بگيريم كه در بهترين حالت سالي 2 هزار دستگاه ساخته شود بيش از 30 سال طول ميكشد تا 65 هزار خانوار فعلي فاقد مسكن زير پوشش بهزيستي بهتنهايي، سرپناهي پيدا كنند. ميماند ابواب جمعي كميته امداد، خانوارهاي بيسرپرست جديدي كه در اين مدت به جمعيت كشور اضافه ميشوند و قس عليهذا. هيچكس نميگويد كه سيستم ويرانگر، ظالمانه و سراپا خطاي پرداخت يارانه به صورت همگاني تداوم يابد. انصافا اگر آقاي احمدينژاد بتواند اين سيستم را متلاشي كند بزرگترين خدمت به اقتصاد ايران را بعد از پيروزي انقلاب انجام داده است اما با كدام طرح، برنامه و مطالعات همهجانبه. اين چه حرف خطايي است كه دولت در ابتدا به همه يارانه ميپردازد و به تدريج پس از شناسايي آن را هدفمند ميكند. چرا مگر دولت به مردم بدهكار است كه به همه بايد يارانه بدهد. يارانه را اگر قرار شود به همه بدهند يا اساسا مستقيما پرداخت كنند، ديگر يارانه نيست. دولت احمدينژاد ميتواند به جاي سرگرم كردن مردم به پر كردن پرسشنامهها و بحث و بررسي اينكه چقدر به مردم بدهيم و چقدر ندهيم، نفت را بر سر سفرهها ببريم و ساير جلبتوجههاي پويوليستي و رايجمعكني، آستين بالا بزنند، سرانه بهداشت و درمان را بالا ببرند تا بيمارستانهاي دولتي كه اتفاقا مورد استفاده محرومترين اقشار جامعه است را از حالت گداخانه درآورند، بودجه راهآهن، مترو، محيط زيست، آموزش و پرورش، اتوبوسراني و جادههاي كشور را افزايش دهند. دريافتي آقاي ايامي در ماه به حداقل 300 هزار تومان در ماه برسانند، به 900 هزار خانواري كه نانآورشان زن است و زير پوشش كميته امداد هستند، حداقل ماهي 100 هزار تومان به ازاي هر نفر اضافه كنند. ايضا به 65 هزار نفر بهزيستي و قس عليهذا. منتها اشكال اينگونه حركت كردنها آن است كه نميتوان خيلي روي آن مانور تبليغاتي داده و آنها را به نمايش گذاشت. به راستي چند نفر از مردم ايران خبر دارند كه سرانه بهداشت و درمان كشورشان از كشورهاي آفريقايي هم پايينتر است يا سال گذشته به جاي 15 كيلومتر خط مترو، 4 يا 5 كيلومتر بيشتر احداث نشد يا به جاي هزار كيلومتر خط آهن، 300 كيلومتر نيز احداث نشد يا يك ميليون خانوار كه سرپرستشان زن است در ماه 50 يا 70 هزار تومان بيشتر درآمد نداشتهاند؟
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
مشاهده خبر بعدي
------------
سه شنبه 18 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]
-
گوناگون
پربازدیدترینها